اصول دین. توحید
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
پروردگارا! به الطاف عمیمت و به شهر مکه که پیامبران بزرگت حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل و حضرت محمد سلام الله علیهم و در آن به اطاعت امر رسالت به تعالی حضور داشتند سوگند، که همواره انسانها به تعالی عنایات و توجهات و هدایتها و ولایت و سلطنت خالق خود و حجتهای معصومش، در تشخیص حق از باطل و انجام وظائف و اعمال مؤمنانه، به میزان شدن به تعالی خلقت انسانها به احسن تقویم، نیازمندند.
خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و چنان نما که انسانها در وضعیت خاصی قرار دارند که باید از دانائی و آگاهیهای لازم از رهنمودها و نظریات خالق خود و حجت برحقش بقدری آگاه باشند و به منزهی و رُشد عقلانی و اعتقادی و بصیرتی و معرفتی و فضیلتی و هوشیاری رسیده باشند که تحت تاثیر طاغوتها و احاطۀ غیر خواست خداوند قرار نگیرند و حق از باطل را در مسائل حاکمیتی و ارتباطاتی و زندگی فردی و اجتماعی از هم بازشناسند و به کارهای حق و حلال و رضایتمندی خالق یکتای بی همتای خود عمل نمایند و از کارهای باطل و حرام و گناه پرهیز نمایند و چنان نما که اگر انسانها به رضایتمندی خالق خود از مال خود و یا جان خود ایثار می نمایند هرگز ناراحت نشوند و حسرت مال و جانی که به راه خداوند و دستور خداوند و به رضایتمندی خداوند ایثار نموده اند، افسوس نخورند همواره تا همیشه تحت ولایت خداوند و حجتهای معصوم خداوند سلام الله علیهم و از شرح صدر و منزهی و رُشد و تعالی فضائل و کمالاتی برخوردار باشند تا مورد خشنودی خداوند خود خالق یکتای بی همتا خود و حجتهای معصوم خداوند بخصوص ولیعصر امام زمان حضرت مهدی موعود سلام الله علیهم قرار داشته باشند.
شیخ بزرگوار ثقة الاسلام نوری (عطّر الله مرقده) این دعا را در «صحیفه ثانیه علویه» ذکر کرده و فرموده است: برای این دعا در کلمات ارباب طلسمات و تسخیرات شرح عجیبی است و برای آن آثار شگفتی بیان کردهاند و من چون اعتماد بر آن آثار نداشتم از بیان آنها خودداری کردم، ولی اصل دعا را از باب مسامحه از روی اقتدا به علمای برجسته یادآوری میکنم؛
و آن دعا این است:
پخش صوت: اباذر حلواجی پخش صوت: ولید المزیدی پخش صوت: ناشناس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ رَبِّ أَدْخِلْنِى فِى لُجَّةِ بَحْرِ أَحَدِيَّتِكَ، وَطَمْطَامِ يَمِّ وَحْدانِيَّتِكَ، وَقَوِّنِى بِقُوَّةِ سَطْوَةِ سُلْطانِ فَرْدانِيَّتِكَ، حَتَّىٰ أَخْرُجَ إِلىٰ فَضَاءِ سَعَةِ رَحْمَتِكَ، وَفِى وَجْهِى لَمَعاتُ بَرْقِ الْقُرْبِ مِنْ آثارِ حِمايَتِكَ، مَهِيباً بِهَيْبَتِكَ، عَزِيزاً بِعِنايَتِكَ، مُتَجَلِّلاً مُكَرَّماً بِتَعْلِيمِكَ وَتَزْكِيَتِكَ،
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است؛ پروردگارا مرا در ژرفای دریای یگانگیات و در میان اقیانوس یکتاییات وارد ساز و با نیروی چیرگی سلطنت فرد و تنهایت، توانمند گردان تا به فضای بیکران رحمتت درآیم، درحالیکه در چهرهام درخشندگیهای پرتو قرب از آثار حمایتت فروزان باشد و به شوکتت پرشکوه باشم و به توجهت توانمند باشم و به آموزش و پرورشت بزرگ و بزرگوار باشم،
روایات فریقین (شیعه و اهل تسنن) که در آنها اسمای لفظی گوناگون به عنوان اسم اعظم ذکر شده است، وحدت اسم اعظم لفظی مستفاد است و یا تعدد آن؟ و به این نتیجه دست یافته است که اسمای الهی که در احادیث به عنوان اسم اعظم خدا به شمار آمده است، همه در یک ردیف نیستند، بلکه اسم اعظم های موجود در احادیث خود دارای مراتب متعدد هستند و در نتیجه، اسم های اعظم لفظی معبر از آنها نیز چند گانه است و در این میان، اسمی که از میان اسم های اعظم از عالی ترین مرحله برخورداراست، «اسم اعظم اعظم» است.
«اسم اعظم خداوند تبارک و تعالی، آنهائی است که در اولش، لفظ جلاله «الله» و در آخرش لفظ «هو» باشد و همچنین بدون نقطه باشد و در قرآن شریف، در پنج مورد چنین آمده است.»
نقل شده است که هر کس پنج آیه ای که اسم اعظم خداوند (الله لا اله الا هو) در آن آمده است را ورد زبانش کند و روزی ۱۱ بار بخواند به نیت خودش خواهد رسید:
۱. اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَی الْقَیُّومُ لا تَاءْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لانوْمٌ لَهُ ما فی السَّمواتِ وَ ما فی الاَرْضِ مَنْ ذَاالَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَئی مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِماشاءَ وَسِعَ کُرْسیُّهُ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ وَ لایَؤُدُهُ حِفْظِهُما وَ هُوَ الْعَلِی الْعَظیمِ. (آیه ۲۵۵ سوره بقره)
۲. اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَی الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ اَنْزَلَ التَّوریةَ وَ الاِنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدی لِلنّاسِ وَ اَنْزَلَ الْفُرْقانَ. (آِات ۲ تا ۴ سوره آل عمران)
۳. اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلی یَوْمِ الْقیامَةِ لارَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً. (آیه ۸۷ سوره نساء)
۴. اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَهُ الاَسْماءُ الْحُسنی. (آیه ۸ سوره طه)
۱ - معنای لغوی اسم
اسم در لغت از ریشه «سـمـو» به معنای بلندی یا از ریشه «وـسـم» به معنای علامت است.
۲ - معنای اصطلاحی اسم
در اصطلاح عرفان، ذات الهی همراه با صفتی معیّن و به اعتبار یکی از تجلّیاتش در مقام واحدیّت، اسم نامیده میشود و اسمهای لفظی، اسمِ اسم است.
از اسمای الهی که در مقام واحدیّت ظهور مییابند به «مراتب الهیّه» تعبیرمیشود، زیرا میان اسما، نوعی ترتّب وجوددارد و برخی از آنها بر بعضی دیگر متفرّعاند.
برخی نیز بر مقام احدیّت اطلاق اسم کرده و آن را نخستین اسم ذات دانستهاند، زیرا ذات اقدس خداوند دارای صرافت و اطلاق و از هر نوع تعیّن مفهومی یا مصداقی ـحتّی خود اطلاقـ منزّه است و چون این، خود گونهای تعیّن است که همه تعیّنها را محو میکند و بساط همه کثرتها را درمینوردد، نخستین اسم و نخستین تعیّن خواهدبود.
۳ - معنای اعظم و اسم اعظم
اعظم صیغه تفضیل بر وزن أفْعَل، و مقصود از اسم اعظم، بزرگترین اسم خداست
؛ ولی برخی اعظم را به معنای عظیم دانسته و گفتهاند: همه اسمای الهی عظیم بوده و هیچ اسمی از اسم دیگر بزرگتر نیست.
۴ - اسماء حسنی بودن اسم اعظم
ب. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: اسم اعظم دارای ۷۳ حرف است و تنها یک حرف از آن نزد «آصف» بود که زبان به آن گشود و در اثر آن، فاصله میان او و تخت «بلقیس» به زمین رفت و او تخت را به دست گرفت و دوباره، زمین به حالت اوّل برگشت و این همه در زمانی سریعتر از یک چشم بر هم زدن صورت گرفت. نیز در ادامه میفرماید: در حالی که ۷۲ حرف از ۷۳ حرف اسم اعظم نزد ماست و تنها یک حرف است که خداوند در علم غیب برای خود برگزیده است.۱
ج. در حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است:
تنها یک حرف از اسم اعظم به حضرت سلیمان داده شده بود، ولی خداوند در باره امام شما میفرماید:
«قُلْ كَفی بِاللَّهِ شَهِیدَاً بَیْنی وَ بَیْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ و عِلْمُ الْكِتَـبِ»،۲سوگند به خدا، كه علم كلّ كتاب در نزد علی علیه السلام بود.
اسم اعظم در قرآن و احادیث
متن دعای اسم اعظم برای حاجت و آیات مشخص از سوره هایی که اسم اعظم خداوند را دارند:
- بسم الله الرحمن الرحیم (بحارالانوار، ج 90، ص 223-224)
- الله لا إله إلّا هو الحی القیوم (سوره بقره آیه 255؛ سوره آل عمران آیه 2)
- وَإِلَٰهُکُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ...»(سوره بقره آیه163). (کشف الاسرار، ج 1، ص 434؛ تفسیر صدرالمتألهین، ج 4، ص 38؛ بحارالانوار، ج 90، ص 227)
- اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَیٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ لَا رَیْبَ فِیهِ ۗ (سوره نساء آیات 4 و 87)
- اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَیٰ( سوره طه آیات 20 و 8)
- اللّه لا إله إلاّ هو ربّ العرش العظیم(سوره نمل آیات 27 و 26)
- اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۚ وَعَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (سوره تغابن آیات 64 و 13)
- ذلکم اللّه ربّکم خلق کلّ شیء... ( سوره غافر آیات 40 و 62)
- 6 آیه ابتدای سوره حدید و سه آیه آخر سوره حشر. (مجمع البیان، ج 9، ص 399؛ تفسیر قرطبی، ج 18، ص 32؛ بحارالانوار، ج 90، ص 230231)
- یا هو یا من لا هو إلاّ هو، (التوحید، ص 89؛ مجمع البیان، ج 10، ص 860؛ بحارالانوار، ج 90، ص 232)
- ... اللّه اللّه اللّه اللّه الذی لا إله إلاّ هو...،(مکارم الاخلاق، ص352؛ بحارالانوار، ج9، ص226، 232)
- یا إلهنا و إله کلّ شیء إلهاً واحداً لا إله إلاّ أنت. ( مجمع البیان، ج 7، ص 349)
این مقاله دربارهٔ استجابت دعا است. برای آشنایی با مفهوم دعا، مدخل دعا را ببینید.
استجابت دعا پاسخ دادن و پذیرفتن درخواست بندگان از طرف خدا است. خدا در قرآن به بندگان خود وعده استجابت دعا را داده؛ اگرچه مواقعی برآورده شدن دعا بنابر حکمتهایی مانند عدم مصلحت بندگان با تأخیر مواجه میشود. در نامه امام علی به امام حسن(ع) در نهجالبلاغه، حکمتهای سهگانهای برای تأخیر استجابت دعا ذکر شده است: گاه مشکلی در نیت و قصد شخص وجود دارد، گاه خدا قصد دادن پاداش بزرگتری را به شخص دارد و بعضی مواقع هم خدواند چیز بهتری را در وقت دیگری به بندهاش خواهد داد.
مستجاب الدعوة به کسی گفته میشود که دعاهای او پذیرفته میشود. در روایات، دعای والدین در حق فرزندان، دعای مظلوم علیه ظالم، دعای امام و پیشوای عادل در حق مردم خود و دعای مؤمن در حق برادر مؤمن خود از جمله دعاهایی دانسته شده که رد نخواهد شد.
آیات و روایات، استجابت دعا را مشروط به رعایت برخی امور مانند همسوبودن نیت قلبی و زبان در دعا، چشمپوشی و قطع امید از غیر خداوند و شناخت خدا دانستهاند. همچنین برخی رفتارها مانند گناه، حرامخوری، و ترک امر به معروف و نهی از منکر از موانع استجابت دعا معرفی شدهاند.
استجابت دعا به زمان و مکان خاصی محدود نشده؛ اما بنا بر روایات، دعا کردن در برخی از زمانها مانند روز عرفه و شب قدر و نیز برخی از مکانها همچون کنار کعبه، اطراف قبر پیامبر(ص) و نزد قبر امامان معصوم و بهویژه زیر قبه امام حسین(ع) به اجابت نزدیکتر است
دعا کردن منحصر به زمان و مکان خاصی نیست و انسان می تواند در هر حال، از محبوب خویش مسئلت نموده تا به حوایج دنیوی و اخروی خود برسد؛ امّا در اوقاتی از شبانه روز و وقت های معیّنِ دیگر، استجابت دعا سریعتر است که عبارتند از:
بعد از فریضه ی نماز
همان طور که قبلاً اشاره کردیم پس از نماز و راز و نیاز با خدا می توانیم حوایج دنیوی و اخروی خود را از او بخواهیم و چون در نماز و راز و نیاز، با خدا صحبت می کنیم و به او نزدیکتر هستیم در نتیجه حوایج ما برآورده خواهد شد.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود :
“هر کس نماز واجبی را برای خدا به جاآورد، در پیِ آن، دعایی مستجاب دارد”.