علما و مراجع و محققین و پژوهشگران علوم اسلامی
قرض الحسنه یکی از اصطلاحات فقهی رایج در جامعه امروز است که در قرآن نیز از آن یاد شده است. یکی از اصلهای مهمّ اسلامی، اصل قرض الحسنه (وام دادن بدون سود) میباشد که در قرآن و زندگی امامان (علیهمالسّلام) اهتمام بسیاری به آن داده شده است. در اینجا به بررسی قرض الحسنه از دیدگاه قرآن و روایات پرداخته میشود.
احادیث این بخش با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند
حدیث (1) رسول اكرم صلى الله عليه و آله :
اَلصَّدَقَةُ عَلى وَجهِها و َاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَينِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَةً و َتَزيدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ؛
صدقه بجا و نيكوكارى و نيكى به پدر و مادر و صله رحم، بدبختى را به خوشبختى تبديل و عمر را زياد و از مرگ بدجلوگيرى مى كند.
نهج الفصاحه ص 549 ، ح 1869
خلاصه متن:
تعريف قضا :
۱- به معنی حكم و فرمان : شاهد قرانی ‹‹ الله يقضی بالحق ›› سوره غافر آيه ۲۰
خداوند به حق حكم می كند .
قضا دراصطلاح شرع :
از همين آيه كريمه اتخاذ و استنباط شده است .
تفاوت قضا از ساير احكام شرعيه :
شئون پيامبر(ص) :
پيامبر گرامی اسلام دارای سه شان اساسی بود:
پيغمبر ازناحيه خدا، تنها پيغمبر نبود، بلكه قاضى هم بود.
هم پيغمبر بود و همقاضى.
مربوط به مقام قضاوت رسول اكرم است نه مقام پيامبرى او.
يا يك نفر مسلمان و يكنفر غيرمسلمان كه در پناه مسلمين است و با مسلمين پيمان دارد، در يكموضوع مالى اختلاف پيدا مىكنند، خدمت پيغمبر مىآيند.
ايمان آن وقتى ايمان است كه وقتى پيغمبر را حكم قرار دادند،داور و قاضى قرار دادند، در مقابل حكم او تسليم بشوند.
رنگ پيامبر پريد و اين آيه نازل شد.
بعد از رحلت پيامبر اسلام تكليف قضاوت چيست ؟
ظاهراً نخستين فردى كه از طرف پيامبر اسلام مأموريت قضا مى يافت .
پيامبر فرمود:
پيامبر فرمود:
" او مى گويد كه روزى نزد پيامبر اسلام بودم تا اين كه دو نفر براى قضاوت به پيامبر مراجعه كردند.
پيامبر به من فرمود كه ميان آن ها قضاوت كن .
گفتم : يا رسول الله !
شما سزاوارتر هستيد كه قضاوت نمائيد.
پيامبر دستور داد كه ميان آن ها قضاوت كنم .
گفتم : برچه اساسى يا رسول الله ؟
فرمود: تلاش كن كه به آن چه حق و حكم الهى است پس از اين تلاش اگر اشتباه نكرده باشى و حكم تو مطابق واقع باشد, ده پاداش نزد خدا دارى و اگر اشتباه كنى يك پاداش " .
و در هر حال منصب قضا مخصوص پيامبر و خليفه بوده است و قاضى مى بايست كه با اجازه آنها به قضاوت بپردازد.
پيامبر اكرم صلی الله عليه و آله و سلم فرمودند: آيا راضی به قضاوت پيرمردی كه دارد نزديك ما میشود، هستی؟
پيامبر فرمودند: آيا به قضاوت اين شخص كه نزديك میشود راضی هستی؟
پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله و سلم مجدّداً تجديد نظر خواسته و مرد عرب را نگاه داشت و به او فرمود: بنشين تا كسی بيايد و به حق قضاوت كند.
پيامبر فرمودند: آياقضاوت اين جوان را میپذيری؟
خلاصه متن:
منافق را با چه صفاتی می توان شناخت؟
خداوند در قرآن کرین هرگاه از نفاق بحث کند فورا همراه آن از دروغ بحث می کند و همچنان هرگاه از دروغ بحث کند بلافاصله از نفاق بحث می کند.
چنانچه می فرماید:«وَ اللَّهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکاذِبُونَ»[منافقون/1] خدا گواهی می دهد که منافقان در گفته خود دروغگو هستند(چرا که به سخنان خود ایمان ندارند)دروغ فرقی نمی کند که به صورت جدی یا شوخی یا برای فریب و انجام دادن کاری باشد شاخه ای از نفاق است.
چرا که منافقان زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم همراه پیامبر نماز می خواندند ولی نماز را با سستی و تنبلی انجام می دادند.
کم کردن یاد و ذکر خدا
توجه: در این آیه خداوند متعال نفرموده اند که یاد خدا نمی کنند بلکه فرموده که کم یاد خداوند می کنند.
سرانجام خداوند متعال این منافقان را کافر به حساب اورد و انان را رسوا کرد.شوخی کردن به لباس و مسواک و ریش و شکل و شمایل مسلمانان از نشانه های منافق است و انسان را کافر می کند.
پس از جمله نشانه های بارز یک منافق این است که از همه کس بیشتر قسم می خورد.
و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند و بس.
کسی جز منافق معلوم و آشکار از نماز جماعت به جای نمی ماند.
– خداوند می داند که تو فرستاده خدا می باشی – ولی خدا گواهی می دهد که منافقان در گفته خود دروغگو هستند(چرا که به سخنان خود ایمان ندارند).
بنابراین اگر کسی ظاهر و باطنش یکی نباشد از صفات منافقان برخوردار است.
واقعاً منافقان فرمان ناپذیر(و سرکش و گناهکار) هستند.
23.یاد نکردن خداوند متعال
یکی دیگر از صفات منافقان این است که از همه چیز یاد می کنند ولی از خدا یادی نمی کنند.
دوستان خداوند و اولیاء الله در همه وقت خدا را یاد می کنند ولی منافقان کمتر یاد خدا می کنند و خداوند متعال نیز آنان را از یاد می برد و به انان پشت می کند و آنان را پشت می اندازد.
خداوند از زبان منافقان می فرماید:« وَ إِذْ یقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً» [احزاب/12] و(به یاد آورید) زمانی را که منافقان و آنان که در دلهایشان بیماری(نفاق) بود می گفتند: خدا و پیغمبرش جز وعده های دروغین به ما نداده اند.
این نیز یکی از صفات بارز منافقان می باشد.
این نشانه از بارزترین صفات برای جدایی منافقان از کافران است.
که جلو چشم مردم گناه نمی کنند ولی وقتی که مردم او را نمی بیند گناه می کند و خداوند متعال را برای دیدنش کم می پندارد چنانچه خداوند متعال می فرماید:« یسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلاَ یسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ»[نساء/108] آنان می توانند خیانت خود را از مردم پنهان دارند، ولی نمی توانند آن را از خدا پنهان دارند که همیشه با آنان است.
وَ لا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى، هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَ نَّهُ وَلىٌّ حَميمٌ وَ ما يُلَقّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَروا و ما يُلَقّاها إِلاّ ذو حَظٍّ عَظيمٍ؛
الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ وَ مُواساةُ الرَّجُلِاَخاهُ فى مالِهِ وَ ذِكْرُ اللّه ِ كَثيرا؛
قالوا: بَلى يا رَسولَ اللّه ِ.
۱۲ امام صادق عليه السلام :وَ قَدْ سُئِلَ عَنْ مَكارِمِ الاَْخْلاقِ: اَ لْعَفْوُ عَمَّنْ ظَـلَمَكَ وَ صِلَةُ مَنْ قَطَعَكَوَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَكَ وَ قَوْلُ الْحَقِّ وَ لَوْ عَلى نَفْسِكَ؛
۱۵ پيامبر صلي الله عليه و آله :ثَلاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلَيْسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ.
۱۸ پيامبر صلي الله عليه و آله :لا تَـكُنْ عَيّابا وَ لا مَدّاحا وَ لا طَعّانا وَ لا مُماريا؛
۲۴ امام صادق عليه السلام :قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ: يا بُنَىَّ ايّاكَ وَ الضَّجَرَ وَ سوءَ الْخُلْقِ وَ قِلَّةَ الصَّبْرِفَلا يَسْتَقيمُ عَلى هذِهِ الْخِصالِ صاحِبٌ وَ اَ لْزِمْ نَفْسَكَ التُّؤَدَةَ فى اُمورِكَ وَ صَبِّرْ عَلىمَؤوناتِ الاِْخْوانِ نَفْسَكَ وَ حَسِّنْ مَعَ جَميعِ النّاسِ خُلْقَكَ؛
فَذَكَرَها عَشَرَةً: اليَقينُ وَ القَناعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الْحِلْمُ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ وَالسَّخاءُ وَ الْغَيْرَةُ وَ الشَّجاعَةُ وَ الْمُروءَةُ؛
۳۲ امام على عليه السلام :تِسْعَةُ اَشْياءَ قَبيحةٌ وَ هِىَ مِنْ تِسْعَةِ اَنـْفُسٍ اَقبَحُ مِنها مِنْ غَيْرِهِمْ:ضيقُ الذَّرْعِ مِنَ الْـمُلوكِ وَ الْبُخْلُ مِنَ الاَْغْنياءِ وَ سُرْعَةُ الْغَضَبِ مِنَ الْعُلَماءِ وَ الصِّبا مِنَ الْكُهولِ وَ الْقَطيعَةُ مِنَ الرُّؤوسِ وَ الْكِذْبُ مِنَ الْـقُضاةِ وَ الزَّمانَةُ مِنَ الاَْطِبّاءِ وَ الْبَذاءُمِنَ النِّساءِ وَ الطَّيشُ مِن ذَوِى السُّلْطانِ؛
مراجع عظام و عالمان اسلامی برای وجوب پوشش بانوان به قرآن، سنت پیامبر(ص)، روایات معصومان و سیره زنان مسلمان (سیره مسلمین) استناد کرده اند.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، مراجع عظام و عالمان اسلامی برای وجوب پوشش بانوان به قرآن، سنت پیامبر(ص)، روایات معصومان و سیره زنان مسلمان (سیره مسلمین) استناد کرده اند که به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
الف ـ حجاب در قرآن
به همسران و دخترانت و زن های مؤمنان بگو که چادر خویش را بر خود فرو پوشند.
این کمترین چیزی است تا به عفت شناخته شوند و از تعرض و آزار افراد هوسران محفوظ بمانند.
ب) حجاب از نظر روایات
فضیل در حدیثی از امام مصعوم(ع) پرسید: آیا بازوهای بانوان از زینت هایی است که خداوند متعال پوشاندن آن را واجب دانسته و فرموده است: زن نباید زینت خود را جز برای همسران و سایر محارم ظاهر سازد؟
فلسفه حجاب
پوشش بانوان در اسلام، یک اصل تعبدی نیست، بلکه مصلحت ها و حکمت هایی دارد; از جمله:
در کتاب های فقهی و حدیثی، خروج زن با اذن شوهر برای تأمین حوایج و شرکت در نمازهای عید فطر، عید قربان، نماز جمعه و جماعت، تجویز شده است; پس حجاب برای خروج زن از محیط خانه، تشریع گردیده است.
مومن در عین حال که به دیگران حسن ظن دارد، زیرک و باهوش و حساس نیز است تا هیچ کس از او سوءاستفاده ننماید؛ لذا اسلام به هوشیاری در انتخاب شریک و سند نوشتن و گواه گرفتن در بسیاری از معاملات تاکید کرده است.
پس در چنین شرایطی احتیاط را از دست مده و حسن ظن خویش را متهم ساز.
فرد بدگمان و بدبین کسی است که برداشت های ذهنی خود را از دیگران بر وجه زشت و نادرست حمل کند، در حالی که حمل بر وجه شایسته نیز وجود دارد.
(حجرات: ۱۲)ای اهل ایمان، از بسیاری از گمان ها دوری کنید که برخی گمان ها معصیت است.
پیامبر اسلام نیز فرمود:«اِنَّ اللّه َ تعالی حَرَّمَ مِنَ المُسْلِمِ دَمُه و مالُه و اَنْ یُظَّنَ به ظَنَّ السّوءِ.»خداوند خون و مال و بدگمان شدن به مسلمان را حرام کرده است.
او را دشنام نمی دهد، محروم نمی کند و به او بدگمان نمی شود.
گاهی انسان بدگمان، به همه چیز و همه کس بدگمان و منفی نگر می شود.
خلاصه متن
اگر در جهان آفرینش دو نعمت الهی را برترین بدانیم؛ درون انسان نعمت عقل بزرگترین نعمت است و در نظام وجود پیامآوران و اولیای الهی بزرگترین نعمت بیرونی و عطیهی خدا به زمین و زمینیان.
انسان در سایهسار عقل و وحی از سطح دیگر جانوران ارتقا مییابد و مقام عالی فضیلت و اخلاق و انسانیت را فتح میکند.
شناخت عقل و وحی و پیروی از پیامهای این دو، تنها راهکار هماهنگی رفتار انسان با قوانین الهی و نظام آفرینش به شمار میآید.
انسان با شناخت قانون خدا و اطاعت از آن، دروازههای بهشت را به روی خویش میگشاید.
گناه و معصیت، ناهماهنگی انسان با قوانین الهی است و این عقل و وحی است که انسان را با جهان هماهنگ میسازد.
امام صادق(ع) در پاسخ این پرسش که عقل چیست؟
حضرت فرمود: آنچه معاویه داشت، نکرا و شیطنت و چیزی شبیه عقل بود که عقل نیست.([3])
خداوند چیزی بهتر از عقل در میان مردم توزیع نکرده است؛ بنابراین خواب عاقل از بیداری جاهل برتر است.
خلاصه متن
تعامل اسلام و علم
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
نویسندگان: علی محمد حسین زاده
اسلام و علم دوستی، مجله ، نامه فرهنگستان علوم، شماره 12و13.
جرج سارتون، مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه غلامحسین صدری افشاری.
نوشتار حاضر نگاهی کوتاه بر تعامل علم و دین در حوزه اسلام و نسبت میان علم و اسلام دارد.
برای آن که بتوان به داوری صحیح در باب نسبت میان علم و اسلام بپردازیم نیازمند به معنا و مراد خود از واژگان علم و اسلام هستیم.
مراد از علم در این جا به دو معنا میباشد:
اسلام و علم به معنای عام
خداوند متعال در جای جای قرآن کریم به دانش و فراگیری آن ترغیب نموده است چنان که در نخستین آیات نازل شده، شناخت و دانش محور اصلی آنهاست.
«اقرأ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَق* خَلَقَ الاِنْسانَ مِنْ عَلَق* اقْرَأْ وَربّکَ الاگکْرَم* الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَم* عَلَّمَ الاِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَم».(3)
زمر/9:(«آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش امیدوار است؟
صدها آیه به طرق مختلف نام علم و دانش را به میان آورده و در بیشتر آنها در مقام بزرگداشت آن میباشد، خداوند متعال در مقام منتگذاری بر انسان میفرماید:
گذشته از آیات قرآن کریم موکدترین و صریحترین توصیههای رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم و ائمهعلیهم السلام دربارهی علم است، رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم میفرماید:«طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم».(10)
مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 25 آذر 1399 - 13:14
عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث با تأکید بر اینکه تحلیل محتوای متون دینی ظرفیتی بزرگ برای استنباط گزارههای روانشناختی است، گفت: ما بینیاز از اصول فقه به معنای اعم و مباحث تجربی نیستیم.
خلاصه خبر
عضو هیئت علمی پژوهشگاه قرآن و حدیث بیان داشت: روش اول، مطالعات روانشناختی در متون دینی است که مبتنی بر تحلیل گزارههایی است که در معارف دینی وجود دارد، به عنوان مثال در آیه ۵۴ سوره زخرف میخوانیم «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ» یعنی فرعوم قوم خودش را تحقیر کرد و آنها چون انسانهای فاسقی بودند از فرعون اطاعت کردند، بنابراین این آیه رابطه بین سه متغیر را ایجاد کرده است؛ استخفاف قوم، اطاعت از ظالم و وضعیت قوم که فسق و فجور است، از این رو میتوانیم بگوییم خار و ذلیل کردن یک گروه میتواند اطاعت آنها را از ظالم پیش بینی کند.
حجت الاسلام عباسی با بیان اینکه روش تحلیلی دوم استفاده از اصول فقه به معنای اعم است، گفت: در نهایت باید تأکید کنیم ما بی نیاز ار روشهای تجربی نیستیم، در حقیقت ما نیاز به سنجهها و ابزارهایی داریم که بر اساس مفهوم سازی و مفهوم پردازی دینی از آنها استفاده کنیم و بر اساس مفهوم پردازی و مدلهای مفهوم، سنجه ها و پرسش نامههایی را تهیه و تکمیل کرده و وضعیت جامعه را توصیف کنیم.