
به منظرگاه مدیریتی امام حسین سلام الله علیه و خانواده بزرگوار معظم له خوش آمدید.
سلامی به بزرگی اندیشه که در می نوردد مراحل رشد و کمال را، سلامی از فطرت پاک به امام عظیم القدر امام حسین سلام الله علیه و مادر بزرگوارشان، حضرت فاطمه سلام الله علیها، سلام بر آن بزرگواران که عالمانه مربیان بشریت را پرورش دادند، تا اندیشۀ خورشیدیشان شوق رشد یافتن برای رسیدن به قلۀ معرفت و کمال را میسّر نماید، چنانچه انسانیت در برابر شکوه هدایتگری امامت زانو زده و نظاره گر رجعت منزه فطرت بی نظیر
مهر | دین و اندیشه | جمعه، 13 تیر 1404 - 09:12
یکی از مهمترین پرسشها درباره عاشورا، سوال در مورد هدف حضرت اباعبدالله الحسین از این حرکت است و اینکه قیام امام حسین (ع) چگونه امر به معروفی بود که باید به این صورت انجام میگرفت؟
خلاصه خبر
در وصیتی که آن حضرت برای برادرشان محمد حنفیّه مرقوم فرمودند، جمله معروفی است که میفرمایند: «اِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً »۱ یعنی من نه برای گردش و تفریح از مدینه بیرون میروم و نه برای این که فسادی در زمین راه بیندازم و ظلمی بکنم «وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِْصْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی (صلی الله علیه وآله)» فقط برای اصلاح در امت جدم خروج میکنم.
نظیر این تعبیر در سخنرانی امام (علیه السلام) برای نخبگان و علما هم هست که فرموده بودند: «وَ لکِنْ لِنُرِیَ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ وَ نُظْهِرَ الاِْصْلاحَ فی بِلادِک »۲ این خطبه زمانی ایراد شد که هنوز صحبت از خروج و مبارزه با یزید مطرح نبود.
در بین راه کربلا، در یکی از سخنرانیهایش فرمود: «اِنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) قَدْ قالَ فی حَیاتِهِ مَنْ رَأی سُلْطاناً جائِراً مُسْتَحِلا لِحُرُمِ اللّهِ ناکِثاً لِعَهْدِ اللّهِ مُخالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللّهِ یَعْمُلُ فی عِبادِ اللّهِ بِالاِْثْمِ وُ الْعُدْوانِ ثُمَّ لَمْ یُغَیِّرْ بِفِعْل وَ لا قَوْل کانَ حَقیقاً عَلَی اللّهِ أَنْ یُدْخِلَهُ مُدْخَلَهُ وَ قَدْ عَلِمْتُم أَنَّ هؤُلاءِ الْقَومَ قَدْ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانَ وَ تَوَلَّوا عَنْ طاعَةِ اللّهِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفِیءِ وَ أَحَلُّوا حَرامَ اللّهِ و حَرَّمُوا حَلالَهُ وَ اِنّی أَحَقُّ بِهذَا الاَْمْر» اگر کسی ببیند که زورمداری و سلطانی که با زور بر دیگران مسلط باشد و قدرتی در اختیار دارد، در سایه قدرت خود پیمان خدا را که عهد عبودیت است، شکسته «أَلَمْ أَعْهَدْ اِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لاتِعْبُدُوا الشَّیْطانَ اِنَّهُ لَکُمْ عَدُّوٌ مُبینٌ وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیم» این پیمان خدا است، اگر کسی دید که این شخص در پناه قدرت خود، سر از بندگی خدا پیچیده «مخالفا لسنة رسول الله»، با دستورات پیامبر (صلی الله علیه وآله) مخالفت کرده و به آنچه پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرموده عمل نمیکند، «یعمل فی عباد الله بالاثم و العدوان»، رفتارش با مردم همراه با گناه و تعدّی است، اگر کسی چنین قدرتمندی را دید و با گفتار و رفتار خود روش او را تغییر نداد، یعنی با سخن یا با عمل کاری نکرد که این شخص به مسیر صحیح برگردد، اگر مسلمانی چنین چیزی را دید و کاری انجام نداد که او را از این رفتار غلط باز دارد، «کان حقیقاً علی الله ان یدخله مدخله» حق خدا است که او را نیز با همان ستمکار وارد جهنم کند تا با ستمکاران همنشین شود؛ آن حاکم کار خلافی انجام داد، این شخص هم سکوت کرد.
آن جا که گفتم «خرجت لطلب الاصلاح فی أمة جدی» یعنی این مطالب.
امام حسین (علیه السلام) در بیان دیگری، مشابه همین میفرماید: «اِنَّ هؤُلاءِ الْقَومَ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیْطانَ وَ تَرَکُوا طاعَةَ الرَّحْمنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسادَ فی الاَْرْضِ وَ أَبْطَلُوا الْحُدُودَ وَ شَرِبُوا الْخُمُور»؛ این ها حدود الهی را باطل کردند، تعطیل حدود، یک مطلب است؛ باطل کردن، از آن بالاتر است.
ذکر یا کاشف الکرب برای حاجت
مرحوم کشمیری در توسل به ذکر یا کاشف الکرب برای حاجت توصیه کرده است که ابتدا دو رکعت نماز حاجت به جا آورده و آن را به حضرت ابوالفضل علیه السلام هدیه نمایید. پس از آن تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها گفته شود و ثواب آن به باب الحوائج هدیه شود.
سپس ختم ذکر “یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ“ به تعداد 133 مرتبه خوانده شود.
مشرق | فرهنگی و هنری، فرهنگی و هنری | جمعه، 13 تیر 1404 - 02:00
«شبکهسازی شیعی» تلاشی است برای تحلیل نوع خاصی از ارتباطات انسانی در تاریخ اسلام، با تمرکز بر پیوندهای اجتماعی یاران امام حسین علیهالسلام.
خلاصه خبر
علامه محمدتقی جعفری، فیلسوف اسلامی معاصر، انسان را موجودی شبکهای میداند که در پنج نوع ارتباط بنیادین تعریف میشود.
سید مجتبی حسینی با الهام از دیدگاه علامه جعفری و نهجالبلاغه، انسان را موجودی شبکهای میداند که در پنج نوع ارتباط تعریف میشود: ارتباط با خود، خدا، جهان هستی، همنوع و هدف غایی.
و تأکید میکند که شکوفایی شخصیت تنها با تعادل و تقویت این ارتباطات ممکن استعلامه جعفری در آثارش، مانند «انسان در افق نهجالبلاغه»، استدلال میکند که این پنج ارتباط در نهجالبلاغه بهصورت نظاممند مطرح شده و انسان تنها با هماهنگی میان آنها به کمال میرسد.
سید مجتبی حسینی در کتاب «شکوفایی شخصیت» با الهام از دیدگاه علامه جعفری و نهجالبلاغه، انسان را موجودی شبکهای میداند که در پنج نوع ارتباط بنیادین تعریف میشود: ارتباط با خویشتن، خدا، جهان هستی، همنوع و هدف غایی.
حضرت حسین علیهالسلام به عنوان رهبری شبکهساز
حضرت حسین علیهالسلام در قیام عاشورا، نمونهای بینظیر از رهبری شبکهساز بود.
حضرت حسین علیه السلام درباره یاران باوفای خود سخنان عمیق و پر احترامی بیان فرمودهاند که نشاندهنده جایگاه والای آنان در نگاه ایشان است.
در منابع تاریخی و روایات، از جمله مقاتل معتبر مانند «لهوف» سید بن طاووس و «ارشاد» شیخ مفید، نقل شده که حضرت حسین علیه السلام یارانشان را به عنوان بهترین و وفادارترین اصحاب توصیف میکردند.
همچنین، حضرت حسین علیه السلام در خطبههایشان در کربلا، یاران را به شجاعت، ایمان و استقامت ستودند.
در روز عاشورا، هنگامی که یاران یکی پس از دیگری به شهادت میرسیدند، حضرت حسین علیه السلام با عباراتی مانند «خداوند تو را جزای خیر دهد» یا «رحمت خدا بر تو باد» از فداکاری آنان تجلیل میکردند.
برای نمونه، درباره حضرت عباس علیه السلام، برادر بزرگوارشان، فرمودند که او «جان خود را برای من فدا کرد» و او را نماد وفاداری دانستند.
حضرت حسین علیه السلام یارانشان را شبکهای از انسانهای پاکباخته میدیدند که با ایمان به خدا و تعهد به حق، در برابر ظلم ایستادند.
در نهجالبلاغه نیز، که سخنان حضرت علی علیه السلام، پدر حضرت حسین علیه السلام، آمده، روحیه مشابهی در توصیف یاران وفادار دیده میشود که حضرت حسین علیه السلام آن را در کربلا به اوج رساندند.
حضرت حسین (ع) یارانشان را وفادارترین اصحاب توصیف میکردند.
این ارتباطات میتواند غیررسمی(مثل صحبت با دوستان) یا رسمی(مثل جلسات کاری) باشد.