اصول دین. توحید
سؤال: با اين كه خداوند وعدهى استجابت داده است، «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ» چرا برخى دعاهاى ما مستجاب نمىشود؟
✅پاسخ:
الف) بعضى اعمال نظير گناه و ظلم و خوردن لقمهى حرام و عفو نكردنِ كسانى كه از ما عذرخواهى مىكنند، مانع استجابت دعا مىشود.
ب) گاهى مستجاب شدن دعاى ما نظام آفرينش را به هم مىريزد، نظير دانش آموزى كه در امتحان جغرافيا در پاسخ اين سؤال كه آيا سطح درياها بالاتر است يا كوهها؟ چون به اشتباه نوشته بود «سطح درياها بالاتر است!» از خداوند خواسته بود كه اين دو را جا به جا كند تا او نمرهى قبولى بگيرد!
به هر حال خداوند همان گونه كه قادر است، حكيم نيز هست.
ج) گاهى آن دعا مستجاب نمىشود، ولى مشابه آن مستجاب مىشود.
د) گاهى اثر دعا در آيندهى خود انسان يا خانواده و نسل او يا در قيامت نتيجه مىدهد و فورى مستجاب نمىشود.
هر دعايى كه مستجاب نشود در حقيقت دعا نيست، چون دعا به معناى طلب خير است و بسيارى از خواستههاى ما شرّ است نه خير.
✔آداب دعا در قرآن
1. دعا همراه ايمان و عمل صالح باشد. «يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» «1»
2. با اخلاص باشد. «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» «2»
3. با تضرّع و مخفيانه باشد. «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً» «3»
4. با بيم و اميد باشد. «وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً» «4»
5. در ساعاتى خاص باشد. «يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ» «5»*
https://raheroh.kowsarblog.ir/
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ ، وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ .
ترجمه
و همۀ ستایشها مخصوص خداست که زیباییهای آفرینش را برای ما برگزید و روزیهای پاکیزه را به سوی ما روان ساخت.
دعا برای بارش باران:
این دعا نوزدهمین دعا از مجموعه دعاهای صحیفه سجادیه و پنجاه و سومین دعا در کتاب صحیفه جامعه می باشد.
امام سجاد (علیه السلام) در جملهٔ آغازین دعا برای بارش باران از خداوند منان، آبیاری و سیراب شدن چشمهٔ دل و روح را تقاضا نموده است. سپس به مضامینی در خصوص طلب باران پس از خشکسالی پرداخته است.
در دعا برای بارش باران، حضرت سیدالعابدین (علیه السلام) به فوائد و برکات باران، ویژگی های باران سودمند و نزول باران به عنوان یکی از نعمت های بزرگ پرودگار اشاره نموده اند.
در ازنای دعا برای بارش باران، در خصوص زنده شدن مردگان از جمله زمین و گیاهان و برگرداندن حیات به همهٔ مخلوقات الهی مضامین ارزشمندی را نگارش فرموده اند.
حضرت علی بن الحسین (علیه السلام) در هنگام دعا برای بارش باران، باریدن باران را عامل ارزانی قیمت ها، برطرف کننده قحطی و افزون کننده توانایی ها دانسته و همینطور ویژگی های بارانی که باریدنش مایه عذاب می باشد، را ذکر نموده اند.
نکته طلایی دعا برای بارش باران، تمثیلی از ابر و باد و باران است، که نمادی از برانگیخته شدن موجودات در روز قیامت است.
مهر | دین و اندیشه | جمعه، 02 آبان 1404 - 09:12
مسجد سانجاکلار در تاریخ معماری اسلامی نشانه دوران تازهای است در این رویکرد، دیگر نشانههای سنتی همچون گنبد، مناره و نقشونگار جای خود را به نور، خاک و سکوت دادهاند.
خلاصه خبر
در سده نخست هجری، با گسترش قلمرو مسلمانان تا مرزهای روم شرقی، نخستین تماسها میان دو جهان، در نواحی جنوبشرقی آسیای صغیر شکل گرفت.
در قرون دوازدهم و سیزدهم میلادی، اسلام در دوران سلجوقیان روم به شکلی عمیقتر در آناطولی ریشه دواند.
این مسجد، تجلی فروتنی در روزگار مدرن است؛ یادآور آن حقیقت بنیادین که عبادت، پیش از آنکه در بنا نمود یابد، نخست در دل انسان برپا میشود.
در دامنههای منطقه بویوکچکمجه استانبول، عبادتگاهی نهفته در ژرفای زمین قرار دارد که نام آن مسجد سانجاکلار است.
مسجد سانجاکلار بازتاب ایمان و فروتنی در سکوت معماری است.
داستان مسجد سانجاکلار از تلاش انسان مسلمان مدرن برای بازتعریف مکان عبادت در روزگار معاصر آغاز میشود.
طراح برجسته مسجد، بر آن بود که آرامش درونی اسلام را با سادگی فضا درهم آمیزد و تجربهای متفاوت از حضور در عبادتگاه بیافریند.
دیدگاه معمار در یک جمله خلاصه میشود: مسجد نماد نیست؛ تجربه است.
این مسجد در حاشیه بیرونی شهر استانبول، در تپهای واقع شده که در دل طبیعت قرار دارد.
نور خورشید در این مسجد نقشی اساسی دارد.
فرو رفتن مسجد در خاک، اشارهای است به آموزهی اسلامی که میگوید انسان از خاک آفریده شده و باز به خاک بازمیگردد.
دیوارها پژواک صدا را در خود میگیرند، و درون مسجد فقط صدای نفس انسان و نجواهای دعا شنیده میشود.
مسجد سانجاکلار تنها یک بنا نیست؛ بلکه نقطه عطفی در بیان معاصر معماری اسلامی محسوب میشود.
فضای اطراف مسجد با طبیعت در پیوندی کامل است.
چیدمان درونی مسجد بر پایه تساوی و آرامش طراحی شده است.
مسجد سانجاکلار در تاریخ معماری اسلامی نشانه دوران تازهای است.
در این رویکرد، دیگر نشانههای سنتی همچون گنبد، مناره و نقشونگار جای خود را به نور، خاک و سکوت دادهاند.
مسجد سانجاکلار تنها مکانی برای نماز نیست، بلکه روایت سفر انسان مدرن به سوی آرامش و پروردگار است.
در این گوشه خاموش از استانبول، معماریِ ناب همانند دعا عمل میکند؛ جایی که هر دیوار، هر نور و هر سکوت، زمزمهای از ایمان و بازگشت به خداست.
سینا خدادادی
عارفان بر این باورند که هرآنچه هست، خداست و آنچه که اصلا دیده نمیشود، غیر اوست؛ چرا که ایشان را دیدهای دیگر است. آن دیدگان چنان تند و تیز است که از شعاع نور میگذرد و بر ملکوت آن نظر افکند. اما تودههای مردم برای درک و شناخت خداوند، راههای بسیاری دارند که همان آیات و نشانههای آفاقی و انفسی است. هرکسی که به یکی از این آیات بنگرد و به دقت در آن توجه یابد، به آسانی میتواند حقیقت خداوند را بشناسد!
آیات آفاقی بسیار زیاد است. هر موجودی به تنهایی نشانهای از نشانههای خداوندی است که دقت در آن حقیقت هستی وخداوند را به آدمی میشناساند. البته برخی از این نشانهها، برای اینکه بیشتر در چشم است، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله این نشانههای الهی، کوه است. خداوند در آیات قرآن به این نشانه بارها توجه داده است. نویسنده بر این اساس به سراغ آیات قرآنی رفته تا از زبان قرآن، این نشانه الهی را تبیین و توصیف کند.
***
کوه، نشانه جمال و جلال و برکت الهی
کوه واژه مأنوسی برای همگان است. کوه را به هر یک از برآمدگیها و مرتفعات سطح زمین تعریف کردهاند که از خاک و سنگ فراوان و کانیهای گوناگون تشکیل شده و نسبت به زمینهای اطراف بسیار بلند باشد.
(فرهنگ فارسی، ج ۳، ص۳۱۳۶)
خداوند در تعریف کوه به ابعاد گوناگون آن اشاره کرده و بیشتر جنبه فواید آن را مدنظر قرار داده است. قرآن، کوهها را به عنوان میخهای زمین معرفی کرده که ثبات زمین را موجب میشوند.
ارتفاع و بلندی کوهها در زمین در حالی است که تنها یکسوم آن بیرون است.
این بدان معناست که کوه اورست با ارتفاع بیش از هشت هزار متر، تنها یکسوم از حقیقت آن به چشم ما دیده میشود و دوسوم آن در زیرزمین است. این کوهها چون میخهای زمین موجب استواری و ثبات زمین شده و از ارتعاشات آن جلوگیری میکند.(هود، آیات ۴۲ و ۴۳ و نیز رعد، آیه ۵ و حجر، آیه ۱۹ و نحل، آیه ۱۵)
خداوند در آیه ۲۷ سوره مرسلات، کوهها را با عنوان «رواسی شامخات» ستوده است. این بدان معناست که کوهها، ثابت و مرتفع هستند و در همان حال به سبب راسیه بودن یعنی ثبات و بیتزلزلی خود، موجب ثبات زمین از تزلزل و ارتعاشات میشوند و از تکانهای شدید آن بازمیدارند.
(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص ۳۵۴ ذیل واژه رسا و نیز ص ۴۶۴، ذیل واژه شمخ)
در این آیات خداوند با تاکید بر صفاتی چون شامخ و راسی به نقش کوه در ثبات خود و زمین تاکید و اینگونه عظمت آن را نیز نشان میدهد. کوهها همانند لنگرهای زمین هستند که خاک قابل زیست بشر را همانند کشتی بر سطح دریای خروشان درون زمین نگه میدارند. این لنگرها اجازه نمیدهند تا سطح زمین به جهات گوناگون کشیده شود و در درون دریای خروشان مذاب درون زمین فرو رود.
مقدمه:
هرکس به طور اجمال مىداند که آبادىها و از بسیارى شهرهاى مهم در دامنه کوههاى بزرگ یا در لابهلاى آنها است و نهرهاى عظیم که مایه آبادى شهرها است از کوههاى بزرگ سرچشمه مىگیرد، ولى نقش کوهها در زندگى انسانها منحصر به اینها نیست، هرچند اینها نیز به نوبه خود بسیار مهم است.
کوهها نقش بسیار مهمّى در زندگى انسانها، بلکه تمام موجودات زنده روى زمین دارند و فوائد و برکات آنها بسیار متنوّع است، به طورى که اگر گفته شود کره زمین منهاى وجود کوهها به هیچ وجه قابل زندگى نیست، اغراق نخواهد بود.
به همین دلیل قرآن مجید در آیات فراوانى روى مسأله آفرینش کوهها به عنوان یکى از آیات توحید و نشانههاى علم و قدرت پروردگار تکیه کرده است. با این اشاره به آیات زیر گوشجان فرا مىدهیم:
1-(أَفَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ وَ إِلَى الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَتْ)(1)
2-(أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَ الْجِبالَ أَوْتاداً)(2)
3-(وَ هُوَ الَّذِی مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فِیهَا رَوَاسِىَ وَ أَنْهَاراً)(3)
4-(وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَ أَنْهاراً وَ سُبُلاً لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ)(4)
5-(وَ جَعَلْنا فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِیها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ)(5)
6-(وَ جَعَلَ فِیها رَواسِىَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَکَ فِیها وَ قَدَّرَ فِیها أَقْواتَها فِی أَرْبَعَةِ أَیّامٍ سَواءً لِلسّائِلِینَ)(6)
7-(وَ جَعَلْنا فِیها رَواسِیَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَیْناکُمْ ماءً فُراتاً)(7)
8-(أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَراراً وَ جَعَلَ خِلالَها أَنْهاراً وَ جَعَلَ لَها رَواسِیَ وَ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزاً أَإِلهٌ مَعَ اللهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ)(8)
9-(وَ اللهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً)(9)
10-(وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بِیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابِیبُ سُودٌ)(10)
منشأ آفرینش انسان در قرآن
آیات مربوط به آفرینش انسان مطالب متنوع و گوناگونى را بیان میکنند. در برخى آیات آمده است كه خدا انسان را آفرید در حالی كه قبلاً او چیزى نبود:
وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَیْئًا؛(1)و (2)«و همانا قبلاً تو را آفریدم در حالى كه چیزى نبودى».
هنگامى كه خداوند به زكریا بشارت فرزند داد و او شگفتزده شد، براى رفع شگفتى او فرمود: خود تو را آفریدیم در حالی كه چیزى نبودى. به تعبیر ساده، یعنى انسان از نیستى آفریده شده است.(3)
برخى آیات دیگر دربارة آفرینش كل انسانها میفرماید:
أَوَلاَ یَذْكُرُ الإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ وَلَمْ یَكُ شَیْئاً؛(4)و (5)«آیا انسان به یاد نمىآورد كه ما پیش از این او را آفریدیم در حالى كه چیزى نبود؟»
1. ر.ك: محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 14، ص 14.
2. مریم (19)، 9.
3. نه بدین معنا كه نیستی مادهای است كه انسان از آن آفریده شده است؛ بلكه بدین معنا كه او نبوده است و خدا او را به وجود آورده است.
4. ر.ك: ملافتحالله كاشانی، منهج الصادقین، ج 5، ص 443.
5. مریم (19)، 67.
﴿ صفحه 54 ﴾
هَلْ أَتَى عَلَى الإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَكُن شَیْئًا مَّذْكُوراً؛(1)و (2)«آیا زمانی طولانى بر انسان نگذشت كه چیز قابل ذكرى نبود؟»(3)
مفاد دو آیة اول این است كه خدا انسان را آفرید در حالی كه سابقاً چیزى نبود و «لاشىء» بود و مفاد آیة اخیر این است كه چیزى به نام «انسان» وجود نداشت.
ممكن است این توهم به وجود آید كه بنابراین، هر انسانى بدون مادة قبلى و به صورت ناگهانی، از نیستی ایجاد میشود؛ ولى پیداست كه منظور آیات این نیست. بهترین گواه این مطلب آن است كه خداوند در آیات فراوان دیگرى به این مطلب اشاره میکند که انسان را از خاك و آب آفریدیم؛ یعنى مادة قبلى را بهتصریح بیان میفرماید.
مقدّمه
امروزه در بسیاری از محافل علمی و در بین محقّقان این موضوع مطرح است که بسیاری از یافتههای جدید بشر در علم زمینشناسی به طرق مختلف در قرآن کریم و نهجالبلاغه مطرح شده است و در واقع، قرآن کریم و نهجالبلاغه، انسان را به وجود حقایقی از کلّ جهان متوجّه ساختهاند. علم زمینشناسی همواره به بیان کلّیّة مسایل مرتبط با زمین، اتمسفر، تغییر و تحوّلات زمینشناسی در طول ادوار مختلف و ظهور و انقراض گونههای مختلف جانداران پرداخته است و همهروزه بر اساس یافتههای جدید زمینشناسی دریچههای جدیدی از این علم بر روی انسان گشوده میشود: ﴿قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَالْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس خداوند (به همینگونه) جهان آخرت را ایجاد مىکند. یقیناً خدا بر هر چیز توانا است﴾ (العنکبوت/ 20)؛ ﴿قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ: بگو: در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!﴾ (النّمل/ 69).
یکی از مسایلی که از جانب خداوند به بندگان توصیه شده، تفکّر و تعمّق در چگونگی آفرینش از طریق سِیر در زمین است (النّمل/ 69). چون قرآن معجزهای برای تمام زمانهاست، لذا صرفاً به بیان کلّیّاتی از علوم مختلف از جمله علم زمینشناسی پرداخته است و جزئیّات آن را به اندیشة بشر واگذار کرده است.
بحث و بررسی
در ادوار مختلف همیشه از مطالب قرآن در خصوص بیان حقایق علمی استفاده شده است و بحث وابستگی علوم طبیعی به قرآن از موارد مورد تأکید دانشمندان معاصر است. یافتههای جدید علمی بهوسیلة دانشمندان، همسو بودن کشفیّات و علوم را با آیاتی از قرآن که به آن مطالب وابستگی بیشتری دارند، به اثبات میرساند؛ برای مثال اندیشمندانی نظیر شیخ طنطاوی، تفسیر جامعی در مورد اعجاز قرآن را در 25 جلد تهیّه نموده است (رضایی اصفهانی، 1389: 13).
بدیهی است چون قرآن مجید به تمام مسایل بشریّت میپردازد، بررسی جزئیّات را به انسان واگذار نموده است و تنها به بیان اندکی از علوم مختلف، از جمله زمینشناسی پرداخته است. مطالعة تمام علوم زمینشناسی در این مقاله نمیگنجد و تنها به بیان گلهایی از این دو بوستان الهی پرداخته میشود.
مقدّمه
امروزه در بسیاری از محافل علمی و در بین محقّقان این موضوع مطرح است که بسیاری از یافتههای جدید بشر در علم زمینشناسی به طرق مختلف در قرآن کریم و نهجالبلاغه مطرح شده است و در واقع، قرآن کریم و نهجالبلاغه، انسان را به وجود حقایقی از کلّ جهان متوجّه ساختهاند. علم زمینشناسی همواره به بیان کلّیّة مسایل مرتبط با زمین، اتمسفر، تغییر و تحوّلات زمینشناسی در طول ادوار مختلف و ظهور و انقراض گونههای مختلف جانداران پرداخته است و همهروزه بر اساس یافتههای جدید زمینشناسی دریچههای جدیدی از این علم بر روی انسان گشوده میشود: ﴿قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَةَالْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: بگو: در زمین بگردید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده است. سپس خداوند (به همینگونه) جهان آخرت را ایجاد مىکند. یقیناً خدا بر هر چیز توانا است﴾ (العنکبوت/ 20)؛ ﴿قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِینَ: بگو: در روى زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید!﴾ (النّمل/ 69).
یکی از مسایلی که از جانب خداوند به بندگان توصیه شده، تفکّر و تعمّق در چگونگی آفرینش از طریق سِیر در زمین است (النّمل/ 69). چون قرآن معجزهای برای تمام زمانهاست، لذا صرفاً به بیان کلّیّاتی از علوم مختلف از جمله علم زمینشناسی پرداخته است و جزئیّات آن را به اندیشة بشر واگذار کرده است.
بحث و بررسی
در ادوار مختلف همیشه از مطالب قرآن در خصوص بیان حقایق علمی استفاده شده است و بحث وابستگی علوم طبیعی به قرآن از موارد مورد تأکید دانشمندان معاصر است. یافتههای جدید علمی بهوسیلة دانشمندان، همسو بودن کشفیّات و علوم را با آیاتی از قرآن که به آن مطالب وابستگی بیشتری دارند، به اثبات میرساند؛ برای مثال اندیشمندانی نظیر شیخ طنطاوی، تفسیر جامعی در مورد اعجاز قرآن را در 25 جلد تهیّه نموده است (رضایی اصفهانی، 1389: 13).
بدیهی است چون قرآن مجید به تمام مسایل بشریّت میپردازد، بررسی جزئیّات را به انسان واگذار نموده است و تنها به بیان اندکی از علوم مختلف، از جمله زمینشناسی پرداخته است. مطالعة تمام علوم زمینشناسی در این مقاله نمیگنجد و تنها به بیان گلهایی از این دو بوستان الهی پرداخته میشود.
1ـ آغاز جهان و آفرینش زمین
۱ - آسانى خلقت آسمانها
خداوند، آفريننده آسمانها بدون هيچ گونه سختی و رنج:
«و لقد خلقنا السّموت والأرض وما بينهما فى ستّة أيّام وما مسّنا من لّغوب؛
ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز (شش دوران) آفريديم و هيچگونه رنج و تعبي به ما نرسيد (با اين حال چگونه زنده كردن مردگان براي ما مشكل است ؟).»
۲ - ابداع در خلقت آسمانها
خدا، پديد آورنده آسمان به صورتى ابتكارى و بدون سابقه:
۱. «بديع السّموت ...؛
هستي بخش آسمانها او است....» كلمه «بديع» به معناى پديد آوردن چيزى بدون سابقه همانند است.
۲. «قل أغير اللَّه أتّخذ وليّا فاطر السّموت ...؛
بگو آيا غير خدا را ولي خود انتخاب كنم در حالي كه او آفريننده آسمانها است....»
۳. «إنّى وجّهت وجهى للذى فطر السّموت ...؛
من روي خود را به سوي كسي كردم كه آسمانها را آفريده ....»
۴. «... فاطر السّموت ...؛
... او آفريننده آسمانها است ....»
۵. «... أ فى اللَّه شكّ فاطر السّموت ...؛
... آيا در خدا شك است؟! خدائي كه آسمانها را آفريده؟!....»
۶. «قال بل ربّكم ربّ السّموت و الأرض الّذى فطرهنّ ...؛
گفت: (كاملا حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده ....»
۷. «الحمد للَّه فاطر السّموت ...؛
ستايش مخصوص خداوندي است كه آفريننده آسمانها است....»
۸. «قل الّلهم فاطر السّموت ...؛
بگو: خداوندا! اي آنكه آفريننده آسمانها توئی ....»
۳ - استحكام خلقت آسمانها