اصول دین. توحید
خدایا گر به احسن تقویم انسانها را به تعالی وارد نمائی چه خوب می شود
خلایق را خدایا از هر چه علل و موجبات و آثار بدی هست نجات بخشی چه خوب می شود
برای احسنت تقویم، نفوس خلایق را تز کیه نمائی و به رُشد و تعالی رسانی چه خوب می شود
گرهمگان را برای ظهور نمایندۀ امینت و برپائی حکومتت، منزه از بدیها نمائی چه خوب می شود
از دعاهای بسیار معروف است؛ علاّمه مجلسی(رحمةاللهعلیه) فرموده است: این دعا از بهترین دعاهاست و دعای خضر پیغمبر(علیهالسلام) است.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) آن را به کمیل که از شخصیتهای اصحاب آن حضرت بود آموخت؛ و نیز فرموده است: در شبهای نیمهشعبان و در هر شب جمعه خوانده میشود و برای بازدارندگی از گزند دشمنان و گشوده شدن درهای روزی و آمرزش گناهان سودمند است.
شیخ طوسی و سید ابن طاووس آن را در کتابهای دعای خود آوردهاند و من متن این گنجینه ملکوتی را از «مصباح المتهجّد» روایت میکنم؛ و آن دعای شریف این است:
مقدمه
در آیات متعدّدى از «قرآن کریم» این نکته آمده است که خداوند، در شش روز، آسمانها و زمین و آنچه را میان آنها واقع شده، آفریده است. برای نمونه، میفرماید: «إنَّ ربَّکـُمُ اللهُ الّذی خـَلَقَ السّماواتِ وَ الأرضَ فی سـِتّـةِ أیّام» (اعراف/ آیة 54). در آیة 3 سورة یونس، آیة 7 سورة هود، و آیة 4 سورة حدید نیز همین معنی ذکر شده است. در بعضی از آیات، علاوه بر آسمانها و زمین، آنچه میان آنهاست اضافه شده، و فرموده است: «اللهُ الّذی خـَلَقَ السّماواتِ وَ الأرضَ وَ ما بَـینـَهُما فی سـِتّـةِ أیّام» (فرقان/ آیة 59). در آیة 4 سورة سجده، و آیة 38 سورة ق نیز همین مضمون تکرار شده است.
تفسیر این آیات از چند جهت مورد ابهام است و در میان شیعه و اهل سنّت، نظرات مختلفى برای حلّ ابهامات این آیات مطرح گردیده است. حتی در روایات منقول از ائمة اطهار(ع) نیز نکاتى وجود دارد که علماى شیعه، به دلیل آن نکات، تفاسیر مختلفى از آیات ارائه دادهاند.
جنبههاى گوناگون ابهام در تفسیر این آیات چنین است:
1) مقصود از شش روز چیست؟ آیا روزهاى معمولى مربوط به زمین ـ که اکنون به وسیلة آن، سال و ماه را محاسبه مىکنیم ـ مقصود است؟ یا روزهایى غیر از این؟ روزهای معمولی در زمین، بر اساس هر بار طلوع خورشید یا فجر آغاز شده و با غروب یا مغرب خاتمه مییابد. در بسیاری از موارد نیز روز به معنای شبانهروز به کار میرود و از ابتدا روز تا ابتدای روز بعد محاسبه میگردد.
2) چگونه قبل از خلق آسمانها و زمین، روزها اندازهگیرى شده است؟
3) خداوندى که قادر است همة آسمانها و زمین را در یک لحظه بیافریند، چرا براى آفرینش آنها شش روز وقت گذاشت؟
1ـ تفاسیر آیات
مفسّرین، در بررسى و پاسخ به این پرسشها نکاتی را توضیح دادهاند که در ادامه، به ترتیب بررسی میشوند.
1ـ1ـ مقصود از شش روز چیست؟
منشأ آفرینش
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
کلُّ شیءٍ خُلِقَ مِن ماءٍ .
هر چیزى از آب آفریده شده است .
( کنز العمّال : ۱۵۱۱۹ )
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :
خَلقَ اللّه ُ السَّماءَ الدُّنیا مِن المَوجِ المَکْفوفِ .
خداوند آسمان فُرودین ( اوّل ) را از موج مهار شده آفرید .
( کنز العمّال : ۱۵۱۸۸ )
امام على علیه السلام ـ در پاسخ به این سؤال که : آسمانها از چه آفریده شده است ؟ ـ فرمود :
مِن بُخارِ الماءِ .
از بخار آب .
( بحار الأنوار : ۵۸/۸۸/۱ )
امام على علیه السلام :
و کانَ منِ اقْتِدارِ جَبَروتِهِ و بَدیعِ لطَائفِ صَنْعَتِه أنْ جَعلَ مِن ماءِ البَحرِ الزّاخِرِ المُتَراکِمِ المُتَقاصِفِ یَبَسا جامِدا ، ثُمَّ فَطَرَ مِنهُ أطْباقا فَفَتقَها سَبْعَ سَماواتٍ .
از نشانه هاى توانایى و سلطنت خداوند و شگفتى آفرینشهاى ظریف او این است که از آب دریاى ژرفِ بر هم ریخته پُر موج ، [ زمین ] خشک و جامد را آفرید ، آن گاه طبقاتى از آن خلق کرد و پس از پیوستگى، آنها را از هم باز کرد و هفت آسمان را پدید آورد .
( نهج البلاغه: الخطبه۲۱۱ )
آيات و احاديثى كه موضوع آنها حكمت آفرينش انسان است ، به سه دسته تقسيم مى شوند :
دسته اوّل ، آيات و احاديثى كه تأكيد مى كنند خلقت انسان ، بيهوده و عبث نيست ؛ بلكه داراى هدف و حكمت است ، مانند اين آيه :
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ .[۱]
آيا گمان بُرده ايد كه شما را بيهوده آفريده ايم و به سوى ما باز نمى گرديد ؟!» .
دسته دوم ، احاديثى كه دلالت دارند بر اين كه آفرينش انسان ، سودى براى آفريدگار ندارد ، مانند اين حديث :
لَم تَخلُقِ الخَلقَ لِوَحشَةٍ ، وَ لَا استَعمَلتَهُم لِمَنفَعَةٍ .[۲]
آفريده ها را براى تنهايى نيافريدى ، و براى سودى هم آنها را به كار نگرفتى .
دسته سوم ، آيات و احاديثى كه حكمت آفرينش انسان را بيان كرده اند كه با تأمّل در آنها مى توان گفت كه آفرينش انسان ، داراى پنج حكمت است . اين حكمت ها عبارت اند از :
۱ . به كار گيرى انديشه و شناخت آفريدگار
قرآن كريم ، در ادامه تبيين مراحل آفرينش انسان ، تصريح مى فرمايد :
«هُوَ الَّذِى خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُواْ أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُواْ شُيُوخًا وَ مِنكُم مَّن يُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُواْ أَجَلاً مُّسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ .[۳]
پيشگفتار
سپاس خداى را؛ آنكه به من توفيق عطا نمود تا اينكه توانستم جلد دوم را كه حاصل تلاش بسيارى بوده؛ به نتيجه برسانم و در اختيار شما عزيزان قرار دهم و ان شاء الله جلد سوم كه حاوى مطالب تازه ترى است نيز به زودى براى شما عزيزان آماده خواهد شد.
بحمدالله جلد اول اين كتاب مورد استقبال خوانندگان گرامى قرار گرفت و به عناوين مختلف؛ بنده را تشويق مى كردند تا كار و تحقيق بر علوم آل محمد را ادامه دهم و بنده از قدردانى صميمانه آنها تشكر ميكنم اما آنچه كه برايم جالب و مورد توجه بود اينستكه فهميدم همه اقشار مردم در زمينه آگاه شدن از علوم اهلبيت، شور و شوق بسيارى از خود نشان ميدهند و علتش اين بود كه مردم، بسيار مى شنيدند كه پيامبر گرامى و ائمه معصومين در رابطه با علوم، خيلى چيزها گفته اند و اين تعريف، زياد شنيده مى شد اما واقعا كسى نمى دانست كه موضوعات علمى بيان شده آن ها چيست و كدامست؟ به استثناى چند مورد جزئى كه بعضى ها آن را مى دانستند، ولى بحمدالله جلد اول و با اين كتاب كه در آن، بيش از دويست نكته و موضوع علمى ذكر شده، اينك مردم واقعا باور كردند و از حقايق باخبر شدند و اين كتاب و كتابهاى بعدى، مى توانند سندى براى گفته و شنيده ها در دستشان باشد و از اين به بعد، مى توانند انگشت روى آن بگذارند و با خاطر جمعى، از علوم بزرگواران ما براى ديگران تعريف كنند.
و نكته ديگر اين است كه عده اى از عزيزان پيشنهادهائى به بنده ارائه نموده و سليقه هاى مختلف خود را بيان كردند، بطور مثال عده اى از آنها مى گفتند كه علوم اهلبيت (عليه السلام) را دسته بندى كنم، يعنى در زمينه هر علم خاصى در يك كتاب، بطور جداگانه باشد، مثلا در زمينه احوالات كره زمين و منظومه شمسى در يك جلد كتاب خاص باشد و همچنين در زمينه نور و مسائل فيزيكى آن در يك كتاب جدا باشد، و مسائل علمى درباره جو زمين و باد و باران در يك كتاب خاص جمع آورى شود و همچنين بقيه مسائل و موضوعات علمى نيز به همين ترتيب باشد يعنى هر بحث خاصى در يك كتاب جداگانه جمع آورى شود.
عده اى ديگر عزيزان، به نحوى ديگر به بنده پيشنهاد كردند كه احاديث علمى پيامبر گرامى در يك كتاب خاص باشد و كليه احاديث علمى كه از حضرت على (عليه السلام) است در يك كتاب خاص وجدا باشد و همچنين گفتار علمى امام صادق نيز همينطور و كليه احاديث هر امامى در يك كتاب مستقل و جداگانه ذكر شود.
در پاسخ به نظرات همه عزيزان، ان شاء الله در آينده، اين كار انجام خواهد شد، اما آنچه كه لازم است به آنها بگويم، اين است كه تحقيقات بر صدها حديث باقى مانده، زمان بسيارى لازم دارد تا كم كم يكى پس از ديگرى آماده شوند و در صورت آمادگى لازم براى اين كار، به خواسته هاى آنها اقدام مى شود، به طور مثال در آينده نزديك، دو كتاب در دست تاليف است، يكى از آن ها به نام (ميكروب قبل از ميكروسكوپ) است كه درباره انواع موجودات ميكروسكوپى با بيش از صد حديث متنوع مى باشد، و كتاب ديگرى كه در حال آماده شدن هست به نام (خورشيد خراسان) است كه در آن، موضوعات بسيارى از امام رضا (عليه السلام) و علوم روز مى باشد.
نكته ديگر كه حرف دلم هست به عزيزان، اهل مطالعه سفارش مى كنم، درست است كه شما كتابى را مى خريد و آن را ميخوانيد، اما متاسفانه پس از آن، مى بينيم كه اين كتاب در گوشه اى از طاقچه و يا كمد و يا جاى ديگر مى گذاريد و در واقع، آن كتاب، بلوكه مى شود، ميخواهم بگويم كه چه اشكالى دارد كتاب را پس از خواندن به ديگران هم بدهيم و آنها هم استفاده كنند و شما هم از اين امر خير ثوابى عايدتان خواهد شد، و چه بسا خيلى ها هستند كه از كتابهاى خوب، بى خبرند و با اين كار خوب شما، آنها آگاه مى شوند و با خواندنش استفاده مى كنند و بطور حتم، در روحيه و اخلاق و رفتار و اعتقادات و تقويت ايمان آنها مؤ ثر خواهد بود،
در حالى كه مى بينيم وضع جامعه، بخصوص طبقه جوانان، نياز شديد به راهنمائى و ارشاد و امر به معروف شما دارند، آيا مى دانيد كه بهترين كار خير، تقويت ايمان مردم است، چون ايمان، ريشه و زمينه براى همه خوبيها است، و يك فرد وقتى كه ايمانش ضعيف شد، او براى مسائل دنيوى و هر خطا و انحراف، آمادگى دارد، پس بهتر آن استكه دست در دست هم دهيم و در كارى كه رضاى خدا در آن است تلاش كنيم.
رضا كوشارى
قم 1382
دعاى وقت مطالعه
دعا وقت وجاى خاص ندارد چون دعا رابطه انسان با خداى خود مى باشد، سنت دعا در ميان اهل ايمان، در هر حال و در همه جا مطلوب است، رابطه انسان با خدا، آرامش دهنده دلها است و براى تقويت روحيه، دعا بسيار موثر است و دعا باعث اميدوارى و دلگرمى انسان است تا با تكيه و اميد به خدا، تمام كارهايمان رنگ خدائى بگيرد و حتما پسنديده و مقبول است و براى مردم، مفيد واقع شود. دعا نشانه عشق به الله است و عشاق هميشه بر او توكل مى كنند.
در حاشيه مفاتيح الجنان، اين دعا براى وقت مطالعه و خواندن، سفارش شده است.
اللهم اخرجنى من ظلمات الوهم، واكرمنى بنور الفهم، اللهم افتح علينا ابواب رحمتك و انشر علينا خزائن علو مك، برحمتك يا ارحمن راحمين
(پروردگارا مرا از ظلمات اوهام برهان، و كرامت كن بر من تا به نور درك و توانائى فهم و انديشيدن، توانا باشم، پروردگارا بر من بگشاى درهاى رحمت را، و بر من افزون كن از خزائن علومت، خدايا اميد برحمت تو دارم اى مهربانترين مهربانها).
لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾
انصاریان: همانا آفرینش آسمان ها و زمین از آفرینش انسان مهم تر است، ولی بیشتر مردم [به حقایق] معرفت و آگاهی ندارند.
خرمشاهی: بىگمان آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها بزرگتر است، ولى بيشترينه مردم نمىدانند
فولادوند: قطعا آفرينش آسمانها و زمين بزرگتر [و شكوهمندتر] از آفرينش مردم است ولى بيشتر مردم نمى دانند
قمشهای: البته خلقت آسمانها و زمین بسیار بزرگتر و مهمتر از خلقت بشر است و لیکن اکثر مردم این معنا را درک نمیکنند.
مکارم شیرازی: آفرينش آسمانها و زمين از آفرينش انسانها مهمتر است ولي اكثر مردم نميدانند.
وَمَا يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَلَا الْمُسِيءُ قَلِيلًا مَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۸﴾
انصاریان: و بینا و نابینا، یکسان نیستند و [نیز] آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند با [مردم] بدکار برابر نمی باشند. اندکی متذکّر [این حقایق] می شوید.
خرمشاهی: و نابينا و بينا برابر نيستند، همچنين كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند و بدكرداران هم [برابر نيستند]، چه اندك پند مىگيريد
فولادوند: و نابينا و بينا يكسان نيستند و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده اند [نيز] با [مردم] بدكار [يكسان] نيستند چه اندك پند مى پذيريد
قمشهای: و هرگز (جاهل) نابینا و شخص (عالم) بینا یکسان نیستند و هم آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند (نزد خدا) با (کافران) بدکردار مساوی (در درجات آخرت) نیستند، لیکن بسیار کم این حقیقت را متذکر میشوید.
مکارم شیرازی: هرگز نابينا و بينا مساوي نيستند، همچنين كساني كه ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند با بدكاران يكسان نخواهند بود، اما كمتر متذكر ميشويد.
مقدمه
یکی از وجوه اعجاز قرآن، اعجاز علمی آن است، ودر میان آیات، آیاتی وجود دارد که به مطالب علمی، به منظور نشان دادن آثار قدرت پروردگار متعال، پرداخته است. چگونگی آفرینش جهان، مثالی است برای اعجاز علمی قرآن، که طی آیاتی مردم را به تفکر و تعقل در آنها فرا خوانده است.
آدمی از دیرباز همیشه در این فکر بوده، که آسمان ها و زمین از چه چیزی ساخته شدهاند و برای چه کسانی پدید آمدهاند؟ اینکه چه دورانها و مراحلی را گذرانده است، بعدها با گذشت زمان و ظهور دین مبین اسلام برخی ازاین حقایق برانسان آشکار گشت و او را با دنیای خویش آشناتر کرد و بشر دانست که نظمی که در نظام جهان وجود دارد، از سوی ناظمی مدیر، مدبر و توانا اداره می شود و او کسی نیست جز خداوند دانا.
در این مقاله سعی شده چگونگی و مراحل خلقت جهان از زبان قرآن و نیز در کلمات حضرت امیر(علیهالسلام) در نهج البلاغه بررسی شود.
تعریف واژه ها در لغت و قرآن
قبل از اینکه به تفسیر آیات مربوط به مراحل خلقت بپردازیم، لازم است که تعریفی از واژه های أرض، سماء و یوم داشته باشیم.
الف) ارض: در لغت به پایین هر چیزی أرض گویند و بالای آن آسمان گویند و از همین روست که بعضی از لغویین ادعا کرده اند که هر بالایی نسبت به پایین آن سماء و هر پایینی نسبت به بالای آن أرض است.[1]
در قرآن أرض و سماء، در معانی متعدد به کار رفته است. به عنوان مثال، در سوره ابراهیم سماء به معنای جهت بالا است[2] و یا در آیه دیگر، از «جو»، اطراف زمین مورد نظر است[3] همچنین أرض در یک جا به معنای کره زمین[4] ودر جای دیگربه معنای مراتب نازل وجود[5] است.[6]
الف: آفرینش کیهان:
آیه 7 سوره هود «و هو الذی خلق السموات و الارض فی ستة ایام» می نویسند:
«در آغاز ظلمت و تاریکی سراسر جهان را فراگرفته بود و بجز خداوند یکتا هیچ کس و هیچ چیز نبود. «فقضاهن سبع سموات فی یومین» [1]
آنگاه خداوند متعال طی دو نوبت فرمان بنای آسمان های هفت گانه را صادر فرمود. »
سپس با اظهار بی اطلاعی از ماده اولیه جهان (و تأیید آن به وسیله آیه 51 سوره کهف و سخنی از برخی دانشمندان) می نویسند: آنچه از نظر قرآن و دانشمندان محقق است این مصالح عبارت بودند از ذرات دود و گاز که در فضا سر گردان امّا چنان پراکنده بودند که بندرت به یکدیگر بر می خوردند[2]. «ثم استوی الی السماء و هی دخان». [3]
سپس نتیجه می گیرند که: خداوند طی دو دوره از این گازها آسمانهای هفتگانه را بنا نهاد (فصلت/ 12) و بوسیله ستونهای نامرئی که امروز از آنها به نیروی جاذبه عمومی تعبیر می شود کرات آسمانی را استوار گرداند (لقمان/ 10).
ب: آفرینش ستارگان:
ایشان با ذکر آیه 7 صافات:
«ما آسمان پایین را با ستارگان درخشان زینت بخشیدیم. »
می نویسند:
بدین ترتیب میلیون ها ذره گاز و دود به شکل ابرهای عظیم به دور هم گرد آمدند. . . توده های ابر ذرات را به سوی مرکز جذب می کرد و بالاخره توده انبوه ابر جمع می گشت و ذرات آن به یکدیگر نزدیک می شد. این ذرات که به یکدیگر اصطکاک پیدا می نمود، تولید گرما می کرد و گاهی در مرکز ابر گرما چنان شدت می یافت که توده را به تابش می افکند و فضای تاریک را روشن می ساخت سرانجام میلیون ها توده ابر به صورت ستاره در آمدند. و آسمان پایین چراغانی گردید. (البته همه ستارگان هم در یک زمان پیدا نشدند. )
ج: پیدایش خورشید:
در میان این دریای جوشان (دود و گاز) طرحی مارپیچی، از اثر چرخش ماده دواری پیدا گردید.
این شکل مارپیچ که آن را کهکشان راه شیری می نامند. ماده خورشید و منظومه شمسی و زمین ما در یکی از بازوان آن قرار داشت. «و جعل الشمس سراجاً» [4]
طارق/6:
خلق من ماء دافق .
جایی دیگر از نطفه و...
ولی وقتی دقت کنیم می بینیم،اختلافی در بین نیست:
نطفه و ماء دافق و ماء،همه «آب »است و قابل جمعند و هر یک از جهتی اطلاق شده است.و از اینجا،نیز،بدست می آید که «ماء»در اصطلاح قرآن منحصر به همان ماده ی ویژه ای که از ترکیب اکسیژن و ئیدروژن بدست می آید و خاصیت یونیزاسیون دارد،نیست،بلکه اصطلاحی ست با گستره ی وسیع که شامل نطفه هم می شود.ماء دافق بسیار روشن است که چیزی جز نطفه نیست.ما در اصطلاح رائج خود بر آن «ماء»اطلاق نمی کنیم،مگر آنکه قیدی همراه آن بیاوریم ولی به هر حال آن است که «ماء»بر آن اطلاق شود،تقریبا می توان گفت که:«ماء»در این موارد،به معنای مایع است،اما آیا اطلاق مجازی ست یا حقیقی، بحث دیگری ست.
می توان گفت ماء در اصل لغت وضع شده است برای مایع سیال خاصی مرکب از ئیدروژن و اکسیژن ولی از باب توسع-که نوعی مجاز است-به هر مایعی اطلاق شده است.
اما بعد از اینکه ما معنای کلمه ای را در آیه دانستیم،اثبات اینکه حقیقت است یا مجاز،دیگر مهم نیست.ما در صدد فهم آیه هستیم.این مطالب،مباحث ادبی خاصی ست که در جای خود کم و بیش ارزش هم دارد ولی،پس از درک معنی،برای تفسیر آیه،فایده ای دربر ندارد.
از لحاظی دیگر،می توان گفت:منظور از ماء،همان آب معروف است.و اگر می گوید انسان از آب آفریده شده است بنابر آنست که:انبیاء/30:
و جعلنا من الماء کل شی ء حی .
چون به هر حال انسان موجود زنده ای است و قرآن مبدا پیدایش هر موجود زنده ای را آب می داند.این هم وجهی ست،گرچه وجه اول،نزدیکتر است.