اصول دین. توحید
خداوندا! آن سان که با نعمتهای عظیمت انسانها را غرق در نعمتهایت می نمائی، چنان کن بنده غافل از نعمتهایت نباشد و متوجه نعمتهای بی شمارت باشد و همچنان که از لذات نعمتهایت بهره مند می شود، به شکر نعمتهایت و اطاعت و بندگی از خالق یکتای بی همتا نیز بپردازد.
خداوندا! به بندگانت درک حقایق الهی را عطا نما تا آنها هم از محبت درک و شناخت و معرفت خودت و اطاعت از فرامینت برخوردار شوند.
پروردگارا! به الطاف عمیمت چنان نما که همه به دین رسول بزرگوارت حضرت محمد سلام الله علیه ایمان بیاورند و از فضائل پروردگار خود بهره مند شوند و اطاعت امر و بنده و عبد خداوند یگانه شوند.
پروردگارا! به الطاف عمیم خویش دلها را در برابر خواست سعادت بخش خویش نرم نما و نگرشها راهدایت نما و عقلها را به رشد رسان تا همه مخلوقات بخصوص انسانها با دین مبین اسلام آشنا شوند و به تعالی دین اسلام را بپذیرند.
خداوندا چه زیباست صحنه عالی افتخار آفرین الهی که فوج فوج مخلوقات و بندگان خداوند به دین اسلام ایمان می آورند، بارالها همه مردم را موفق به شناخت دین خود به درستی و تعالی گردان و آنان را در صراط مستقیم هدایت و محافظت فرما.
پروردگارا! مخلوقات و بندگان خود را به آگاهی و شناخت و رشد و نگرشی برسان، که همه از روی شعف دل و تعالی روح و قلب سلیم و شناخت و آگاهی و کمالات عقلانی و بصیرت به تسبیح و حمدت مشغول باشند و از اشتباهات و غفلت و کجروی خود طلب مغفرت و توبه نمایند .
مهر | دین و اندیشه | جمعه، 02 خرداد 1404 - 12:52
دحو الارض یکی از روزهای پربرکت سال است. طبق برخی روایات، زمین کعبه و حرم الهی در این روز ظاهر گشته و گسترش یافته و نخستین رحمت الهی در این روز از آسمان نازل شده است.
خلاصه خبر
آیت الله جوادی آملی بر اساس آیه شریفه «وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَی الْقُلُوبِ»، بر تعظیم شعائر الهی و گرامی داشت آنها، توصیه و تاکید میکند و روز «دحوالارض» را یکی از پربرکتترین روزهای ایام سال میداند.
اللَّهُمَّ دَاحِی الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا الْیوْمِ مِنْ أَیامِکَ الَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِی الْمِیثَاقِ الْقَرِیبِ یوْمَ التَّلاقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَی کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَی أَهْلِ بَیتِهِ الْأَطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أَعْطِنَا فِی یوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِکَ الْمَخْزُونِ غَیرَ مَقْطُوعٍ وَ لا مَمْنُوعٍ [مَمْنُونٍ] تَجْمَعُ لَنَا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ،
یا خَیرَ مَدْعُوٍّ وَ أَکْرَمَ مَرْجُوٍّ یا کَفِی یا وَفِی یا مَنْ لُطْفُهُ خَفِی الْطُفْ لِی بِلُطْفِکَ وَ أَسْعِدْنِی بِعَفْوِکَ وَ أَیدْنِی بِنَصْرِکَ وَ لا تُنْسِنِی کَرِیمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ أَمْرِکَ وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ وَ احْفَظْنِی مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَی یوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أَشْهِدْنِی أَوْلِیاءَکَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِی وَ حُلُولِ رَمْسِی وَ انْقِطَاعِ عَمَلِی وَ انْقِضَاءِ أَجَلِی اللَّهُمَّ وَ اذْکُرْنِی عَلَی طُولِ الْبِلَی إِذَا حَلَلْتُ بَینَ أَطْبَاقِ الثَّرَی وَ نَسِینِی النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَی وَ أَحْلِلْنِی دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِی مَنْزِلَ الْکَرَامَةِ،
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان
پروردگارا! به الطاف عمیمت و به شهر مکه که پیامبران بزرگت حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل و حضرت محمد سلام الله علیهم و در آن به اطاعت امر رسالت به تعالی حضور داشتند سوگند، که همواره انسانها به تعالی عنایات و توجهات و هدایتها و ولایت و سلطنت خالق خود و حجتهای معصومش، در تشخیص حق از باطل و انجام وظائف و اعمال مؤمنانه، به میزان شدن به تعالی خلقت انسانها به احسن تقویم، نیازمندند.
خداوندا! بر محمد و آل محمد درود فرست و چنان نما که انسانها در وضعیت خاصی قرار دارند که باید از دانائی و آگاهیهای لازم از رهنمودها و نظریات خالق خود و حجت برحقش بقدری آگاه باشند و به منزهی و رُشد عقلانی و اعتقادی و بصیرتی و معرفتی و فضیلتی و هوشیاری رسیده باشند که تحت تاثیر طاغوتها و احاطۀ غیر خواست خداوند قرار نگیرند و حق از باطل را در مسائل حاکمیتی و ارتباطاتی و زندگی فردی و اجتماعی از هم بازشناسند و به کارهای حق و حلال و رضایتمندی خالق یکتای بی همتای خود عمل نمایند و از کارهای باطل و حرام و گناه پرهیز نمایند و چنان نما که اگر انسانها به رضایتمندی خالق خود از مال خود و یا جان خود ایثار می نمایند هرگز ناراحت نشوند و حسرت مال و جانی که به راه خداوند و دستور خداوند و به رضایتمندی خداوند ایثار نموده اند، افسوس نخورند همواره تا همیشه تحت ولایت خداوند و حجتهای معصوم خداوند سلام الله علیهم و از شرح صدر و منزهی و رُشد و تعالی فضائل و کمالاتی برخوردار باشند تا مورد خشنودی خداوند خود خالق یکتای بی همتا خود و حجتهای معصوم خداوند بخصوص ولیعصر امام زمان حضرت مهدی موعود سلام الله علیهم قرار داشته باشند.
شیخ بزرگوار ثقة الاسلام نوری (عطّر الله مرقده) این دعا را در «صحیفه ثانیه علویه» ذکر کرده و فرموده است: برای این دعا در کلمات ارباب طلسمات و تسخیرات شرح عجیبی است و برای آن آثار شگفتی بیان کردهاند و من چون اعتماد بر آن آثار نداشتم از بیان آنها خودداری کردم، ولی اصل دعا را از باب مسامحه از روی اقتدا به علمای برجسته یادآوری میکنم؛
و آن دعا این است:
پخش صوت: اباذر حلواجی پخش صوت: ولید المزیدی پخش صوت: ناشناس
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ رَبِّ أَدْخِلْنِى فِى لُجَّةِ بَحْرِ أَحَدِيَّتِكَ، وَطَمْطَامِ يَمِّ وَحْدانِيَّتِكَ، وَقَوِّنِى بِقُوَّةِ سَطْوَةِ سُلْطانِ فَرْدانِيَّتِكَ، حَتَّىٰ أَخْرُجَ إِلىٰ فَضَاءِ سَعَةِ رَحْمَتِكَ، وَفِى وَجْهِى لَمَعاتُ بَرْقِ الْقُرْبِ مِنْ آثارِ حِمايَتِكَ، مَهِيباً بِهَيْبَتِكَ، عَزِيزاً بِعِنايَتِكَ، مُتَجَلِّلاً مُكَرَّماً بِتَعْلِيمِكَ وَتَزْكِيَتِكَ،
به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است؛ پروردگارا مرا در ژرفای دریای یگانگیات و در میان اقیانوس یکتاییات وارد ساز و با نیروی چیرگی سلطنت فرد و تنهایت، توانمند گردان تا به فضای بیکران رحمتت درآیم، درحالیکه در چهرهام درخشندگیهای پرتو قرب از آثار حمایتت فروزان باشد و به شوکتت پرشکوه باشم و به توجهت توانمند باشم و به آموزش و پرورشت بزرگ و بزرگوار باشم،
روایات فریقین (شیعه و اهل تسنن) که در آنها اسمای لفظی گوناگون به عنوان اسم اعظم ذکر شده است، وحدت اسم اعظم لفظی مستفاد است و یا تعدد آن؟ و به این نتیجه دست یافته است که اسمای الهی که در احادیث به عنوان اسم اعظم خدا به شمار آمده است، همه در یک ردیف نیستند، بلکه اسم اعظم های موجود در احادیث خود دارای مراتب متعدد هستند و در نتیجه، اسم های اعظم لفظی معبر از آنها نیز چند گانه است و در این میان، اسمی که از میان اسم های اعظم از عالی ترین مرحله برخورداراست، «اسم اعظم اعظم» است.
«اسم اعظم خداوند تبارک و تعالی، آنهائی است که در اولش، لفظ جلاله «الله» و در آخرش لفظ «هو» باشد و همچنین بدون نقطه باشد و در قرآن شریف، در پنج مورد چنین آمده است.»
نقل شده است که هر کس پنج آیه ای که اسم اعظم خداوند (الله لا اله الا هو) در آن آمده است را ورد زبانش کند و روزی ۱۱ بار بخواند به نیت خودش خواهد رسید:
۱. اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَی الْقَیُّومُ لا تَاءْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لانوْمٌ لَهُ ما فی السَّمواتِ وَ ما فی الاَرْضِ مَنْ ذَاالَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ اِلاّ بِاِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحیطُونَ بِشَئی مِنْ عِلْمِهِ اِلاّ بِماشاءَ وَسِعَ کُرْسیُّهُ السَّمواتِ وَ الاَرْضَ وَ لایَؤُدُهُ حِفْظِهُما وَ هُوَ الْعَلِی الْعَظیمِ. (آیه ۲۵۵ سوره بقره)
۲. اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَی الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ اَنْزَلَ التَّوریةَ وَ الاِنْجیلَ مِنْ قَبْلُ هُدی لِلنّاسِ وَ اَنْزَلَ الْفُرْقانَ. (آِات ۲ تا ۴ سوره آل عمران)
۳. اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ اِلی یَوْمِ الْقیامَةِ لارَیْبَ فیهِ وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ حَدیثاً. (آیه ۸۷ سوره نساء)
۴. اَللّهُ لااِلهَ اِلاّ هُوَ لَهُ الاَسْماءُ الْحُسنی. (آیه ۸ سوره طه)
۱ - معنای لغوی اسم
اسم در لغت از ریشه «سـمـو» به معنای بلندی یا از ریشه «وـسـم» به معنای علامت است.
۲ - معنای اصطلاحی اسم
در اصطلاح عرفان، ذات الهی همراه با صفتی معیّن و به اعتبار یکی از تجلّیاتش در مقام واحدیّت، اسم نامیده میشود و اسمهای لفظی، اسمِ اسم است.
از اسمای الهی که در مقام واحدیّت ظهور مییابند به «مراتب الهیّه» تعبیرمیشود، زیرا میان اسما، نوعی ترتّب وجوددارد و برخی از آنها بر بعضی دیگر متفرّعاند.
برخی نیز بر مقام احدیّت اطلاق اسم کرده و آن را نخستین اسم ذات دانستهاند، زیرا ذات اقدس خداوند دارای صرافت و اطلاق و از هر نوع تعیّن مفهومی یا مصداقی ـحتّی خود اطلاقـ منزّه است و چون این، خود گونهای تعیّن است که همه تعیّنها را محو میکند و بساط همه کثرتها را درمینوردد، نخستین اسم و نخستین تعیّن خواهدبود.
۳ - معنای اعظم و اسم اعظم
اعظم صیغه تفضیل بر وزن أفْعَل، و مقصود از اسم اعظم، بزرگترین اسم خداست
؛ ولی برخی اعظم را به معنای عظیم دانسته و گفتهاند: همه اسمای الهی عظیم بوده و هیچ اسمی از اسم دیگر بزرگتر نیست.
۴ - اسماء حسنی بودن اسم اعظم
ب. در حدیثی از امام صادق علیه السلام آمده است: اسم اعظم دارای ۷۳ حرف است و تنها یک حرف از آن نزد «آصف» بود که زبان به آن گشود و در اثر آن، فاصله میان او و تخت «بلقیس» به زمین رفت و او تخت را به دست گرفت و دوباره، زمین به حالت اوّل برگشت و این همه در زمانی سریعتر از یک چشم بر هم زدن صورت گرفت. نیز در ادامه میفرماید: در حالی که ۷۲ حرف از ۷۳ حرف اسم اعظم نزد ماست و تنها یک حرف است که خداوند در علم غیب برای خود برگزیده است.۱
ج. در حدیث دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است:
تنها یک حرف از اسم اعظم به حضرت سلیمان داده شده بود، ولی خداوند در باره امام شما میفرماید:
«قُلْ كَفی بِاللَّهِ شَهِیدَاً بَیْنی وَ بَیْنَكُمْ وَ مَنْ عِندَهُ و عِلْمُ الْكِتَـبِ»،۲سوگند به خدا، كه علم كلّ كتاب در نزد علی علیه السلام بود.