با سلام
بخش خانواده در اسلام به مسائل خانواده در اسلام می پردازد. به بخش خانواده در اسلام خوش آمدید.
اسلام دین جامعی است که به همه ابعاد زندگی انسان توجه دارد. هم به معاش و هم به معاد انسان اهمیت میدهد. بعضی از توصیههای اسلام در قالب واجب و حرام نمیرود، اما برای داشتن زندگی سالم، بهتر است که به آنها هم توجه شود. علومی که انسانها با تجربه و آزمایش به دست میآورند، گاهی اوقات مطابق با حقیقت و گاهی اوقات خلاف حقیقت است. بارها در طول تاریخ دیده ایم که فرضیههای علمی ثابت شده توسط دانشمندان، بعد از چند سال توسط عدهای دیگر از دانشمندان رد شده و یا کاملتر شده است.
این خصوصیت انسان است که ظرفیت محدودی دارد و با همه تلاشهای خود نمیتواند به همه ابعاد آفرینش پی ببرد. هیچ دانشمندی را نمیشناسیم که بگوید من همه چیز را میدانم و یا بگوید که امروز علم، هر آنچه را که ممکن بوده کشف کرده و چیز ناشناختهای برای انسان باقی نمانده است. اتفاقاً به عکس، هر چه که جلوتر میرویم آنها متوجه میشوند که چیزهای بیشتری وجود دارد که هنوز انسانها نسبت به آن آگاهی ندارند. اما علمی که منشأ وحیانی دارد، از آنجایی که از مبدأ آفرینش نشأت میگیرد، به هیچ عنوان خطا پذیر نیست. هر چند ممکن است انسانها به تمام زوایای آن پی نبرند، اما این چیزی از حقیقت کم نمیکند.
پیشوایان دینی به عنوان الگوهای اخلاقی، صفات و رفتارهای پسندیدهای داشتند که آنها را از دیگران متمایز میکرد. در زیر، دو نمونه از این رفتارها و صفات نیک آورده شده است:
1. مهربانی و عطوفت:
* برخورد با همه افراد به یک چشم: پیشوایان دینی بدون در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی، قوم و نژاد، با همه افراد به یک چشم نگاه میکردند و با آنها با مهربانی و عطوفت رفتار میکردند.
وقتی پدر و مادر به آموزه های اخلاقی همسرداری التزام جدی دارند و روابط عاطفی و اخلاقی محبت آمیز و مودبانه، دلسوزانه و دین مدارانه دارند، بر فرزندان خود نیز اثر گذاشته و آنان را به سوی مسائل تربیتی سوق خواهند داد. افزون بر این، وقتی محیط خانواده، دوستانه، صادقانه، محبت آمیز و همراه با حس وظیفه شناسی و احترام بود، فضایی آرام و معنوی به وجود خواهد آمد و این فضا در آرامش روانی، شکوفایی استعدادها و همچنین خلاقیت فرزندان موثر خواهد بود.
قرآن کريم :
وَ لا تَسْتَوِى الْحَسَنَةُ وَ لاَ السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتى، هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَأَ نَّهُ وَلىٌّ حَميمٌ وَ ما يُلَقّاها إِلاَّ الَّذينَ صَبَروا و ما يُلَقّاها إِلاّ ذو حَظٍّ عَظيمٍ؛[سوره فصلت، آيه ۳۴ و ۳۵]
هرگز خوبى و بدى يكسان نيست، بدى را با خوبى دفع كن تا دشمنان سرسخت هم چون دوستان گرم و صميمى شوند. امّا جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى رسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى (از ايمان و تقوا) دارند به آن نايل نمى گردند.
۱ پيامبر صلي الله عليه و آله :... وَ ما يَمْنَعُكَ أنْ تُحِبَّ أنْ تَعيشَ حَميدا وَ تَموتَ سَعيدا و اِنّما بُعِثْتُعَلى تَمامِ مَحاسِنَ الأخْلاقِ؛
چه چيزى مانع توست كه زندگى پسنديده و مرگ با سعادت را داشته باشى، چرا كه من براى كامل نمودن اخلاق زيبا مبعوث شده ام.[مجمع الزوائد، ج ۸ ، ص ۲۳]
تسنیم | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 06 فروردین 1404 - 09:53
ادبیات کودک با بازتاب فرهنگ بومی، به کودکان کمک می کند تا احساس تعلق به جامعه خود داشته باشند.افسانه ها، داستان های عامیانه و متون بومی، هویت فرهنگی را در کودکان تقویت کرده و آن ها را با گذشته و میراث فرهنگی خود آشنا می کنند.
خلاصه خبر
به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدمهدی سیدناصری پژوهشگر حقوق کودکان؛
ادبیات کودک نهتنها وسیلهای برای سرگرمی و آموزش زبان، بلکه ابزاری مؤثر برای انتقال ارزشهای اجتماعی و فرهنگی است.
از طریق داستانها، افسانهها و شعرهای کودکانه، اصول اخلاقی، باورهای اجتماعی و مفاهیم حقوق بشری به نسلهای آینده منتقل میشود.ادبیات کودک به مجموعهای از متون نوشتاری، شفاهی و تصویری گفته میشود که برای گروه سنی کودکان خلق شده و هدف آن آموزش، سرگرمی و رشد فکری آنان است.
حقوق بشر شامل مفاهیمی همچون حق بر آموزش، برابری، آزادی بیان و احترام به تفاوتهای فرهنگی است.
ادبیات کودک با بازتاب فرهنگ بومی، به کودکان کمک میکند تا احساس تعلق به جامعه خود داشته باشند.افسانهها، داستانهای عامیانه و متون بومی، هویت فرهنگی را در کودکان تقویت کرده و آنها را با گذشته و میراث فرهنگی خود آشنا میکنند.
ادبیات کودک میتواند درونیسازی حقوق بشر را تسهیل کند.
2 ـ بازنمایی تنوع فرهنگی؛ کتابهایی که شخصیتهای متنوع از فرهنگهای مختلف را نشان میدهند، به کودکان درک بهتری از حقوق بشر میدهند.
این مفاهیم، که در اسناد بینالمللی همچون کنوانسیون حقوق کودک سازمان ملل متحد نیز مورد تأکید قرار گرفتهاند، بهگونهای درونیسازی میشوند که فرد در طول زندگی خود، آنها را بهعنوان اصول اساسی رفتاری به کار گیرد.
در نهایت، پژوهشهای بیشتر در این حوزه میتوانند به تدوین معیارهای علمی برای تولید و ارزیابی کتابهای کودک از منظر حقوق بشر و فرهنگ بومی کمک کنند.
اساس و بنیان تربیت فرزندان تعهد و مسئولين پذيري والدین است، يعني پدر و مادر خود را در برابر خداي متعال بداند تا جرات بي تفاوتي پيدا نكند و هرگز زمينه هاي سستی در آنها راه پيدا نكند.
به گزارش خبرگزاری مهر، همه والدین درپی این هستند که فرزندان خود را خوب تربیت کنند، اما باید دانست که لازمه تربیت درست فرزندان رعایت یکسری اصول و شرایط است که بدون آنها تربیت صحیح فرزندان امکانپذیر نیست. این اصول در دین اسلام مورد تاکید قرار گرفته اند، که این امر ظرافت نگاه این دین آسمانی به پرورش فرزندان را نشان می دهد.
- توجه پدران و مادران به اصول صحیح اخلاقی
دین اسلام تاکید دارد از هنگامي كه نطفه در صلب پدران است، تا هنگام انعقاد نطفه و دوران بارداري و شير خوردن كودك و...باید اصول و ضوابطي توسط پدر و مادر رعايت شوند. آنها با رعايت اين اصول صحيح اولين پايه تربيتي را در وجود فرزندان جايگزين مي سازند، چرا كه سامان دهي تربيت ديني و اخلاقي از همان ابتداي امر شكل مي گيرد.
پدران و مادران باید بدانند از آن روز كه كودك به اختيار خود چشم ها را مي گرداند و با انتخاب خود دست و پاي خود را حركت مي دهد، تمام حركات و سكون هاي پدر و مادر را در نظر داشته است. گويي نوار مغز كودك، همه رفتار آنها را ثبت و ضبط كرده و اين سرمايه علمي، براي تشكيل شخصيت وجودي او و بلكه براي زمينه سازي پذيرش تذكرات تربيتي مورد نياز موثر است.
- ارتباط با خداوند
عوامل زیادی در فرایند تربیت اخلاقی دخیلاند که یکی از آنها، وراثت است. پاسخ به این مسئله که وراثت چه میزان در تربیت اخلاقی انسان نقش دارد، ما را در کسب نتیجه مطلوب از فرایند تربیت و تحقق اهداف و روشهای تربیتی یاری میرساند. این پژوهش با نگاهی توصیفی تحلیلی به عاملیت وراثت در تربیت اخلاقی انسان و تأثیرگذاری آن، از منظر معصومان پرداخته است. بدین منظور، ابتدا ساحتهای وجودی انسان که وراثت در آنها تأثیرگذار است، بررسی شده است. آنگاه به رابطه این ساحتها با تربیت اخلاقی اشاره شده است.
نتیجه بررسیها نشان میدهد که هر فرد بر اثر وراثت دارای زمینههای ارثی در حافظه و هوش و جسم و خُلقیات است. از سوی دیگر، با تحلیل جایگاه هر کدام از این ابعاد در ساحتهای مختلف تربیت، به این نتیجه رسیدیم که گرچه وراثت در برخی ساحتهای تربیت، مانند تربیت عقلانی و بدنی، نقش پررنگ و بااهمیتی دارد؛ اما در تربیت اخلاقی، صرفاً بهعنوان زمینهساز، تأثیرگذار است و باید با استفاده از روشهای تربیتی مدیریت شود تا آثار زمینهای آن مانع جریان تربیت اخلاقی نباشد.