نگاهی بر زندگی نامه و شخصیت حضرت خدیجه (س)

بی گمان یکی از زنان بافضیلت در طول تاریخ حضرت خدیجه کبری (س) است. که همسر گرامی و مکرم پیامبر اسلام(ص) و مادر حضرت زهرا (س) و ائمه طاهرین به شمار می رود. برخی غرض ورزی ها و حسادت ها در طول تاریخ باعث شده است که به مقام و منزلت این بانوی بزرگ آن چنان که باید پرداخته نشود. و حتی برخی، دست به تحریف واقعیت ها نیز بزنند. در این نوشتار سعی بر این است تا گوشه ای از شخصیت این بانوی مکرم به مناسبت سالگرد رحلتشان، معرفی شود.

حسب و نسب حضرت خدیجه

ایـشان با چند واسطه، عموزادۀ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است؛ چرا که دختر خویلد، فرزند اسد، فرزند عبد العزی، فرزند قصی، فرزند کلاب است، که قصی جدّ چهارم رسول خدا صلی الله علیه و آله است. اسد، فـرزند عبد العزی، جدّ پدری حضرت خدیجه علیها السلام در زمرۀ شخصیتهای برجستۀ عصر خود به شمار می رفت. خویلد پدر حضرت خدیجه علیها السلام از دلیری و شجاعت بهره های وافری داشت و در میان خاندانش به عنوان فردی سلحشور معروف بود، یک بـار «تـبّع» فرمانروای با اقتدار یمن با لشکری گران وارد مکه گردید و این دیار را تحت سیطرۀ خود درآورد وتصمیم گرفت حجر الاسود را با خود به یمن ببرد، مردم مکه در این باره با تبّع بـه مـخالفت و اعتراض برخاستند که خویلد در رأس معترضان دیده می شد، او برای حفظ یکی از نمادهای مناسک دینی فداکارانه در برابر این زورگویی مقاومت کرد و درا ین باره آن چنان صلابتی از خود بروز داد که این فرمانروای طـغیان گـر را وادار ساخت از تصمیم خود منصرف گردد و آن سنگ مقدس را از جای خودش حرکت ندهد، این دلاوری و پایداری خویلد در آن زمان زبانزد مردم گردید.

خویلد در جنگ فجار دوم در روزی که به نام «شمطه» معروف اسـت و در آنـ مـوقع قریش آمادۀ نبرد با قـبیلۀ کـنانه گـردید، مهتر طایفۀ خود بود و ریاست تیرۀ اسد را عهده دار بود. از طرف مادری حضرت خدیجه علیها السلام دختر فاطمه، دختر زائده، فرزند اصم، فرزند رواحه مـی باشد کـه ادامـه نسبیش از طریق مادر به «لوی بن غالب» جدّ هـشتم رسـول اکرم صلی الله علیه و آله می رسد، با این توصیف نسب حضرت خدیجه علیها السلام از سوی مادر و پدر به حضرت اسماعیل و ابراهیم خلیل می رسد.

حضرت خدیجه علیها السلام قبل از ولادت، در کتاب انجیل به عنوان بانوی مبارکه و همدم مریم در بـهشت مـعرفی گـردیده است، در این کتاب حضرت مسیح علیه السلام در وصف رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمده است: «نـسل او از مـبارکه می باشد که همدم مادرت مریم است.

در دوران سیاه جاهلیت که یافتن زنهای پاک دامن بسیار سخت بود، حـضرت خدیجه علیها السلام بـه دلیل پاکی و خلق و خوی پسندیده به طاهره معروف گردید.[5] در همان عصر شـخصیت او چـنان مـورد تکریم خاص و عام قرار داشت که او را سیّده نسوان (سرور بانوان) لقب دادند و با چـنین عـنوانی مـورد خطاب واقع می گردید و مورد مدح و تجلیل واقع می شد. [6] این بانو آن چنان کمالات و مقام های والا و ارجـمندی را بـه خود اختصاص داد که رسول اکرم صلی الله علیه و آله پس از ازدواج با ویف او را خدیجۀ کبری خطاب کرد.

در دعای نـدبه کـه از نـاحیۀ مقدّسه امام عصر علیه السلام روایت گردیده، از خدیجه به عنوان «غرّا»؛ یعنی روشنی و درخشنده یاد شـده اسـت، بر اساس برخی روایات جناب ابوطالب در خطبه ازدواج حضرت خدیجه علیها السلام ایشان را کریمه و دارای مقام شـامخ و بـرخوردار از شـأنی ارجمند معرفی کرد.[8]

سن حضرت خدیجه (س) در هنگام ازدواج با پیامبر (ص)

درباره سن حضرت خدیجه(س) در هنگام ازدواج با پیامبر اکرم(ص) دونقل است:

1- نقل اول:۲۵ ساله

برخی مانند بیهقی (از علمای بزرگ اهل سنت) ایشان را ۲۵ ساله می دانند. بیهقی می گوید:

«... بلغت خدیجةُ خَمساً وستِّین سنة، و یقال: خمسین سنة، وهو أصح!» سن حضرت خدیجه (در هنگام وفات) ۶۵ساله بود و برخی دیگر گفته اند سن ایشان در هنگام وفات 50 سال بوده که قول صحیح هم همین است.( دلائل النبوة بیهقی، ج۲، ص۷۱)

بیهقی در جای دیگر آورده است:«کأن النبی(ص) زوَّج بها وهو ابن خمسَ وعشرین سنة قبلَ أن یبعثه الله نبیاً بخَمس عَشرة سَنَةَ»

ازدواج رسول خدا(ص) با حضرت خدیجه(س) ۱۵ سال قبل از بعثت بوده است.( دلائل النبوة بیهقی، ج۲، ص۷۲)

بنابراین طبق قول بیهقی وقتی ایشان در زمان وفات یعنی سال دهم بعثت، ۵۰ ساله باشند و ۱۵سال قبل از بعثت هم ازدواج نموده باشند، با این حساب سن حضرت خدیجه(س)، در زمان ازدواج با پیامبر اکرم(ص) ۲۵ سال بوده است. و حلبی هم همین قول را آورده است:

«تزوَّجها رسول الله(ص) وهی یومئذ..وقیل خمس وعشرین» پیامبر اکرم(ص) با حضرت خدیجه(س) ازدواج نمود، و در آن هنگام قولی وجود دارد که خدیجه در سن بیست وپنج سالگی بوده است.( السیرة الحلبیة حلبی، ج۱، ص۲۲۹)

2-نقل دوم: 28  ساله

قول دیگر که قول اکثر محققین و مورخین است این است که سن ایشان در زمان ازدواج ۲۸ سال بوده است. ابن عماد حنبلی از علمای اهل سنت در شذرات الذهب می گوید:

«ورجَّح کثیرون أنَّها ابنة ثمان وعشرین»

بسیاری از مورخین قول ۲۸ سال را برای حضرت خدیجه(س) در زمان ازدواج با پیامبر اکرم(ص) ترجیح داده اند.( شذرات الذهب حنبلی، ج۱، ص۱۴)

حاکم نیشابوری نیز فقط همین قول را برای ابن اسحاق(سیره نویس مشهور) نقل می کند:«کان لها یوم تزوجها ثمان وعشرون سنة»

خدیجه(س)در زمان ازدواجش با پیامبر، بیست و هشت ساله بود.( المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۸۲) هشام بن عروه قول ۴۰ سالگی حضرت خدیجه(س)را شاذ می داند و می گوید:«توفیت خدیجة بنت خویلد(س) وهی ابنة خمس وستین سنة، هذا قول شاذ» خدیجه(س) در سن ۶۵ سالگی وفات نمود، که این قول شاذ می باشد.( المستدرک حاکم نیشابوری، ج۳، ص۱۸۲)

بلاذری هم به عنوان یک قول، ۲۸ سال را ذکر نموده است.( انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۹۸) ابن سعد، ذهبی، إربلی، ابن عساکر به نقل از ابن عباس می گویند: «و روی عن ابن عباس قال:کانت خدیجة(س)یوم تزوجها رسول الله(ص) ابنة ثمان وعشرین سنة»

خدیجه(س) در زمان ازدواج با آن حضرت ۲۸ ساله بود.( الطبقات الکبری ابن سعد، ج۸، ص۱۶)

با این حساب روشن شد که بسیاری از مورخین و محدثین سن آن بزرگوار را حدود ۲۵ تا ۲۸ سال دانسته اند.

و در آن زمان پیامبر اکرم(ص)، نیز ۲۵ ساله بودند، بنابراین تفاوت سنی بین پیامبر اکرم(ص) و حضرت خدیجه(س) نبوده و یا حدود سه سال بوده است.( السیره النبی(ص)عاملی، ج۲، صص۱۱۷-۱۵۰

ویژگی های حضرت خدیجه

1- عقل و درایت

نخستین ویژگی حضرت خدیجه(ع) عقل و درایت ایشان است. کتابهایی که به معرفی این شخصیت پرداخته اند، مثل «تذکرة الخواص»، «ریاحین الشریعة» و... و غالب کتابهایی که اهل سنت در شرح حال اصحاب نوشته اند، درباره حضرت خدیجه(ع) نیز چند صفحه ای نگاشته اند.

در «صحیح بخاری» آمده است: «کَانَتْ من اَحسَن نسَاء جَمَالاً وَ اَکمَلُهُنَّ عَقلاً وَ اَتَمَّهُنَّ رَأیاً؛[از زنهای زمان خودش زیباتر و عقل و درایتش کامل تر و رأی و دیدگاهش تمام تر بود.L

2- موحّد بودن

ویژگی دوم حضرت خدیجه(ع) توحید است. این بانوی بزرگوار قبل از ایمان آوردن به رسول خدا(ص)، پیرو دین ابراهیم(ع) بود و هرگز بت نپرستید؛ چون در زیارتنامه حضرت زهرا(ع) و ائمه(ع) می خوانیم که شما (اهل بیت(ع)) در دامنهایی تربیت شده اید که پاکیزه است (طَابَت و طَهُرَت)؛ یعنی آباء و اجداد شما نیز موحد بوده اند. در زیارات مأثوره عرضه می داریم: «اَشْهَدُ أَنَّک کنْتَ نُوراً فِی الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ؛ گواهی می دهم که تو به راستی نوری بودی در پشت پدرانی بلند مرتبه و رحم هایی پاکیزه.» و همچنین می خوانیم: «طَابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ؛ پاکیزه و پاک شد، برخی از آن از برخی دیگر است

با تحقیق و بررسی زندگینامه مادران ائمه(ع) بدست می آید که آنها تصادفی مادر امام نشده اند؛ به طور مثال نرجس خاتون (مادر امام زمان(عج))، نجمه خاتون (مادر امام رضا(ع))، حمیده (مادر امام کاظم(ع)) و... شخصیتهای ویژه ای داشتند و از افراد شاخص زمان خود بودند.

3- ولایتمداری حضرت خدیجه

 سومین خصوصیت و ویژگی حضرت خدیجه کبری(ع) ولایتمداری اوست که وقتی پیامبر خدا(ص) فرمود: «یا خَدِیجَةُ هذَا علِی مَوْلَاک وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُهُمْ بعْدِی؛ ای خدیجه! علی مولای تو مولای مؤمنین و امام آنها بعد از من است» حضرت خدیجه(ع)عرض کرد: صَدَقْتَ یا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ بایعْتُهُ علَی ما قُلْتَ أُشْهِدُ اللَّه وَ أُشهِدُک وَ کفَی بِاللَّهِ شَهِیداً علِیماً؛ راست فرمودی ای رسول خدا! همانا من همان گونه که شما فرمودی با او بیعت کردم؛ خداوند و تو را - بر این کار - شاهد می گیرم و همانا برای شهادت خداوند گواه و دانا کفایت می کند.

 4- شجاعت حضرت خدیجه

ده سالی که حضرت خدیجه(ص) با پیغمبر(ص) در مکه بودند، دوره سختی، گرسنگی، محاصره در شعب ابی طالب و انواع اذیت و آزارها بود. دوره ای بود که پیغمبر(ص) و یارانش از گرسنگی سنگ به شکم می بستند و گاه سه نفر با یک خرما خود را سیر می کردند. دورانی که رسول خدا(ص) در فقر بود، دوران چوب و سنگ و ناسزا و تهمت ساحر و مجنون و کاهن بودن به حضرت. در این دوران حضرت خدیجه(ص) با شجاعت در کنار همسرش ایستاد.

گاهی حضرت خدیجه(ع) در کوچه های مکه به دنبال پیغمبر(ص) می گشت و می گفت: مَنْ اَحَسَّ لِیَ النَّبِی الْمُصْطَفَی؟ مَنْ اَحَسَّ لِیَ الرَّبیعَ المُرتَّضی؟؛[10] کیست که جای پیامبر خاتم(ص) را به من نشان دهد؟ کیست که بهار من (پیغمبر اکرم(ص)) را پیدا کند؟» گاهی می دید رسول خدا(ص) پشت سنگی نشسته و خون از پای مبارکش جاری است. با سنگ و چوب می زدند؛ اما او این زخمها را می بست و مرهم می گذاشت.

وقتی رسول خدا(ص) به غار حراء می رفت، این همسر فداکار، آن راه طولانی را هر روز طی می کرد و برای حضرت غذا می آورد. این شجاعت حضرت خدیجه کبری(ع) است که به عنوان یکی از خصوصیات آن بانوی بزرگوار مدافع، در جایی که همه «نه» می گفتند، ایشان «آری» گفت و پای آن ایستاد.

فضائل حضرت خدیجه

در زیارت نامه حضرت می خوانیم:

«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، یَا زَوْجَةَ سَیِّدِ الْمُرْسَلِینِ، یَا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا خَدِیجَةَ الکُبرَی(س) سَیدَةَ نِسَاءِ الْجَنَّةِ»

مقام و منزلت حضرت خدیجه کبری(س) در طول تاریخ توسط حضرات معصومین(ع) بیان شده است و ایشان از وجود مبارک سرور بانوی بهشتیان ذکری به میان آورده اند.

به طور مثال؛

حضرت رسول اکرم(ص) روزی در مسجد و در حضور مردم، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را چنین معرفی کردند:

«َا أَیهَا النَّاسُ! أَ لَا أُخْبِرُکُمُ الْیوْمَ بِخَیرِ النَّاسِ جَدّاً وَ جَدَّةً؟

قَالُوا: بَلَی! یا رَسُولَ اللَّهِ(ص)!

قَالَ: عَلَیکُمْ بِالْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَینِ(ع) فَإِنَّ جَدَّهُمَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ جَدَّتَهُمَا خَدِیجَةُ(س) الْکُبْرَی بِنْتُ خُوَیلِدٍ سَیدَةُ نِسَاءِ الْجَنَّةِ»

ای مردم! آیا امروز به شما خبر ندهم بهترین مردم را از جهت جد و جده چه کسی است؟ پاسخ دادند: آری! ای رسول خدا(ص)!

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

بر شما باد به حسن(ع) و حسین(ع)!

چرا که جدّ آن دو رسول خدا(ص) و جده آنان خدیجه کبری(س) دختر خویلد و سرور زنان بهشت است.( بشارة المصطفی عمادالدین طبری، ص۱۱۵)

امام علی(ع) در ابیاتی از حضرت خدیجه(س) به نیکی یاد کرده و در فراق ایشان و از دست دادن پدر گرامیشان، حضرت ابوطالب(ع) این ابیات را سروده اند:

«أَعَینَی جُودَا بَارَکَ اللَّهُ فِیکُمَا،

عَلَی هَالِکَینِ لَا تَرَی لَهُمَا مِثْلًا،

عَلَی سَیدِ الْبَطْحَاءِ وَ ابْنِ رَئِیسِهَا،

وَ سَیدَةِ النِّسْوَانِ أَوَّلِ مَنْ صَلَّی »

هان ای دو چشم من! باران اشک از آسمان دیدگانم فرو بارید.

خدا این باران اشک را در سوگ دو از دست رفته، بر شما مبارک گرداند؛ چرا که آن دو به راستی بی نظیر بودند.

هان ای دو چشم من! در سوگ غمبار سالار مکه و فرزند رئیس آن (ابوطالب) و در رحلت جانگداز سرور بانوان، اولین زنی که به همراه رسول خدا(ص) نماز گزارد.( دیوان أمیرالمؤمنین(ع) میبدی، ص۳۵۹)

امام حسن(ع)، در برابر ناسزاگویی معاویه به امام علی(ع)، چنین پاسخ داد:

«أَیهَا الذَّاکِرُ عَلِیاً(ع)! أَنَا الْحَسَنُ(ع) وَ أَبِی عَلِی(ع) وَ أَنْتَ مُعَاوِیةُ وَ أَبُوکَ صَخْرٌ وَ أُمِّی فَاطِمَةُ(س) وَ أُمُّکَ هِنْدٌ وَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ جَدُّکَ حَرْبٌ وَ جَدَّتِی خَدِیجَةُ(س) وَ جَدَّتُکَ قُتَیلَةُ»

ای کسی که به پدرم علی(ع) دشنام می دهی، من حسنم و پدرم علی(ع) است و تو معاویه ای و پدرت صخر است.

مادر من فاطمه(س) است مادر تو هند است.

نیای من پیامبر اکرم(ص) است و نیای تو عتبه بن ربیعه است و مادربزرگ من خدیجه(س) و مادربزرگ تو قُتیله است.( الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۵)

امام حسین(ع) در صحرای نینوا در فراز خطبه ای هنگام معرفی خویش به دشمنان فرمود:

«هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ جَدَّتِی خَدِیجَةُ(س) بِنْتُ خُوَیلِدٍ أَوَّلُ نِسَاءِ هَذِهِ الْأُمَّةِ إِسْلَاماً»

آیا می دانید که جدّه من خدیجه(س) دختر خویلد است، اول بانو در این امت که اسلام آورد؟( اللهوف ابن طاووس، ص۸۶)

امام سجاد(ع) در خطبه ای در شام فرمود:

«أَنَا ابْنُ خَدِیجَةِ الکُبرَی(س)!»

من فرزند خدیجه کبری(س) هستم.( بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۳۹)

حضرت زینب(س) در روز یازدهم محرم پس از آنکه از کنار جنازه مطهر شهدا عبور می کرد، خطاب به خداوند چنین گفت:

«بِأَبِی مُحَمَّدٌ الْمُصْطَفَی(ص) بِأَبِی خَدِیجَةُ الْکُبْرَی (س)»

پدرم به فدای محمد مصطفی(ص)، به فدای خدیجه کبری(س) باد.( اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۴)

به سند کتب اهل تسنن آمده است که عایشه می گوید:

«مَا غِرْتُ عَلَی اِمْرَأَةٍ لِرَسُولِ اللهِ(ص) کمَا غِرْتُ عَلَی خَدِیجَةَ(س) لِکثْرَةِ ذِکرِ رَسُولِ اللهِ(ص) إِیاهَا وَ ثَنَائِهِ عَلَیهَا»

«آن قدر که بر خدیجه(س) حسادت می کردم، بر هیچ یک از همسران رسول خدا(س) حسادت نمی کردم، زیرا آن حضرت(ص) از ایشان بسیار یاد می کرد و از او تمجید می نمود.(۷)

در جایی دیگر نقل شده است که عایشه می گوید:

«کَانَ النَّبِیُّ(ص) إِذَا ذَکَرَ خَدِیجَةَ(س) أَثْنَی عَلَیْهَا، فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ!

فَغِرْتُ یَوْمًا، فَقُلْتُ: مَا أَکْثَرَ مَا تَذْکُرُهَا حَمْرَاءَ الشِّدْقِ، قَدْ أَبْدَلَکَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهَا خَیْرًا مِنْهَا؟!!»

رسول خدا(ص) هرگاه به یاد خدیجه(س) می افتاد از او به نیکی یاد می کرد.

روزی حسادت بر من چیره شد و گفتم: چه زیاد از آن پیر زن بی دندان یاد می کنید؟!!

حضرت رسول اکرم(ص) فرمود:

« [خَدِیجَةُ وَ أَینَ مِثْلُ خَدِیجَةَ؟] مَا أَبْدَلَنِی اللهُ عَزَّ وَجَلَّ خَیْرًا مِنْهَا، قَدْ آمَنَتْ بِی إِذْ کَفَرَ بِی النَّاسُ، وَصَدَّقَتْنِی إِذْ کَذَّبَنِی النَّاسُ، وَوَاسَتْنِی بِمَالِهَا إِذْ حَرَمَنِی النَّاسُ، وَرَزَقَنِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَلَدَهَا إِذْ حَرَمَنِی أَوْلَادَ النِّسَاءِ»

خدیجه و کجاست مانند خدیجه؟! مرا همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است، زیرا هنگامی که همه مردم مرا تکذیب می کردند، او مرا تصدیق می کرد و هنگامی که مردم مرا محروم می داشتند، او با اموال خود من را یاری می کرد و خداوند فرزندان مرا، از او به من عنایت فرمود و حال آنکه از غیر او فرزندی به من عنایت نفرمود.( مُسند احمد بن حنبل، ج۴۱، ص۳۵۶)

نقل است که؛ حضرت رسول اکرم(ص) خطاب به حضرت خدیجه(س) فرمودند:

«أَمَا عَلِمْتِ أَنَّ اللَّهَ قَدْ زَوَّجَنِی مَعَکِ فِی الْجَنَّةِ؟»

آیا می دانی که خداوند تو را در بهشت نیز همسر من ساخته است؟!( بحارالانوار مجلسی، ج۱۹، ص۲۰)

حضرت خدیجه(س) در آخرین لحظات حیات خود، وصایایی به شرح زیر به حضرت رسول اکرم(ص) نمود:

۱)برای او دعای خیر کند.

۲)او را با دست خود در خاک قرار دهد.

۳)پیش از دفن در قبر او وارد شود.

۴)عبایی را که به هنگام نزول وحی بردوش داشت، روی کفن او قرار دهد.( پند تاریخ خسروی، ج۲، ص۲۲)

حضرت خدیجه که همه اموالش را به رسول خدا(ص) بخشیده بود، در مقابل فقط یک عبا مطالبه نمود و آن را مستقیماً طلب نکرد، بلکه به وسیله حضرت فاطمه(س) تقاضا کرد.

تاریخ می نویسد:

«وَ تُوُفِّیت خَدِیجَةُ(س) بَعدَ أَبِی طَالِبِِ(ع) بِثَلَاثَةِ أَیامِِ»

حضرت خدیجه(س) سه روز بعد از وفات ابوطالب(ع)، وفات نمود.( بحارالانوار مجلسی، ج۱۶، ص۳)

ام ایمن وام الفضل (همسر عباس) پیکر مطهر حضرت خدیجه(س) را شستشو دادند و برای آخرین بار وداع کردند.

در این هنگام؛ جبرئیل درحالی که کفنی از بهشت همراه داشت، نازل شد و عرض کرد:

«یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! اَلْعَلِی الْأَعْلی یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَ یَخُصُّکَ بَالتَّحِیَّةِ وَ الْإِکرامِ، وَ یقُولُ لَک:

یا مُحَمَّدُ(ص)! إنَّ کفَنَ خَدِیجَةَ(س) وَ هُوَ مِن الْجَنَّةِ أَهدَی اللهُ إِلَیهَا فَکفَّنَهَا رَسُولُ اللهِ(ص) بِرِدَائِهِ الشَّرِیفِ أَوَّلاً، وَ بِمَا جَاءَ بِهِ جِبرَائِیلُ ثَانِیاً، فَکانَ لَهَا کفَنَانِ: کفَنُ مِن اللهِ، وَ کفَنُ مِن رَسُولِ اللهِ(ص)!

ای رسول خدا(ص)! خداوند متعال به تو سلام می رساند و می فرماید:

ای محمد(ص)! همانا این کفن خدیجه(س) می باشد و آن کفن بهشتی است که اهدائی است از جانب خداوند متعال!

پس حضرت رسول اکرم(ص) ابتدا خدیجه(س) را با آن رداء مبارک خود، کفن کرد و سپس با آن کفنی که جبرائیل آورده بود، نیز کفن نمود.

پس برای خدیجه(س) دو کفن بود! کفنی از جانب خدا و کفنی از جانب رسول خدا(ص)!( المجالس العاشوریة آل درویش، ج۱، ص۴۷۹)

سپس حضرت(ص) شخصاً درون قبر رفت، و سپس خدیجه(س) را در خاک نهاد و آنگاه سنگ لحد را در جای خویش قرار داد.

حضرت(ص) بر خدیجه(س) همواره اشک می ریخت، دعا می کرد و برایش آمرزش می طلبید. نقل شده است که؛

«لَمَّا تُوُفِّیتْ خَدِیجَةُ(س) جَعَلَتْ فَاطِمَةُ(س) تَلُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ(ص) وَتَدُورُ حَوْلَهُ وَ تَقُولُ:

یَا أَبَتِ! أَینَ أُمِّی؟»

وقتی حضرت خدیجه(س) را به خاک سپردند، حضرت فاطمه(س) دامن پیغمبر اکرم(ص) را گرفته بود، و اطراف ایشان می گشت و می پرسید: ای پدر! مادرم کجاست؟!

«فَنَزَلَ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَهُ: رَبُّک یأْمُرُک أَنْ تُقْرِئَ فَاطِمَةَ(س) السَّلَامَ وَ تَقُولَ لَهَا:

إِنَّ أُمَّک فِی بَیتٍ مِنْقَصَبٍ، کعَابُهُ مِنْ ذَهَبٍ، وَ عُمُدُهُ یاقُوتٌ أَحْمَرُ، بَینَ آسِیةَ وَ مَرْیمَ بِنْتِ عِمْرَانَ»

پس در این هنگام؛ جبرئیل نازل شد و به پیغمبر اکرم(ص) فرمود:

خداوند به تو سلام می رساند و به تو امر می کند که به فاطمه(س) بگویی که مادرش در خانه ای از طلا و یاقوت سرخ، در کنار آسیه و مریم دختر عمران است.( امالی شیخ طوسی، ص۱۷۵)

حیای حضرت خدیجه

حضرت خدیجه با وجود اینکه تمام اموال خود را برای اسلام صرف کرد که به هنگام رحلتش خدمت رسول خدا عرض کرد: یا رسول الله من یک خواهشی دارم ولی حیا می کنم بگویم، اگر می شود شما به اتاق دیگر بروید، به دخترم می گویم تا به شما بگوید. پیغمبر خدا رفتند. بعد حضرت زهرا (سلام الله علیها) گفتند: مادر می گوید: "من از مال دنیا یک کفن هم برای خود نگه نداشتم و از شما تقاضا دارم آن عبای خود را کفن من کنید."

در این هنگام، خداوند جبرائیل را بفرستد که «سلام به خدیجه برسان و بگو ما برای شما کفن گذاشته ایم!» چه بزرگی! چه عظمتی! همین فضائل را داشت که حضرت پیامبر اکرم هم در دوران حیات و هم بعد از رحلتش از او به بزرگی یاد می کرد.

نقش حضرت خدیجه در رسالت پیامبر اکرم (ص) و گسترش اسلام

اولین نقشی که می توان برای این بانوی مکرمه در نظر گرفت این است که ایشان اولین نفری بود که رسالت پیامبر(ص) را تصدیق و به ایشان ایمان آورد. امام_علی_علیه_السلام در خطبه قاصعه می فرماید:

«وَلَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْاِسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اللّه(ص) وَخَدِیجَةَ(س) وَاَنَا ثَالِثُهُمَا!

اَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَالرِّسَالَةِ وَ اَشُمُّ رِیحَ النَّبُوَّةِ »

در آن روز در هیچ خانه ای، اسلام راه نیافت، جز خانه حضرت رسول اکرم(ص) و خدیجه کبری(س)!

و من سوّمین آنان بودم، من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبّوت را استشمام می کردم.(نهج البلاغه سید رضی، خطبه۱۹۲)

این تصدیق و ایمان را، می توان آن را یکی از مهمترین حمایت های حضرت خدیجه برشمرد. چرا که اگر ایشان به پیامبر (ص) ایمان نمی آورد همین می توانست دستمایه ای برای تبلیغات مشرکین علیه پیامبر (ص) باشد و بگویند که وی کسی است که اهل منزلش نیز دعوتش را قبول ندارند اما ایمان حضرت خدیجه آن هم به عنوان اولین نفر، حمایت عینی و عملی ایشان و نیز نشان در درک و بصیرت و بینش بالای وی نسبت به پیامبر اکرم (ص) داشت. در نظر داشته باشید که در طول تاریخ و در بین همسران پیامبران، کسانی چون همسر نوح و یا لوط بودند که رسالت همسرانشان را قبول نداشتند.

اما حمایت حضرت خدیجه به این حد خلاصه نمی شود. ایشان همان طور که می دانیم یکی از زنان متمول و ثروتمند قریش بودند. حضرت خدیجه علاوه بر ایمان به پیامبر(ص) ثروتش را نیز در این راه در اختیار پیامبر قرار داد تا در کنار حمایت های ابوطالب (ع)، یکی از بازوهای مهم گسترش اسلام و دستگیری از فقرا و نیازمندان باشد.

محسود شدن حضرت خدیجه به سبب فضائل و خصلت های ممتاز

حسادت عایشه بنت ابوبکر به شخصیت حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها در منابع اهل تسنن:

به سند کتب اهل تسنن آمده است که؛

عایشه خود می گوید:

«مَا غِرْتُ عَلَی اِمْرَأَةٍ لِرَسُولِ اللهِ(ص) کمَا غِرْتُ عَلَی خَدِیجَةَ(س) لِکثْرَةِ ذِکرِ رَسُولِ اللهِ(ص) إِیاهَا وَ ثَنَائِهِ عَلَیهَا»

Kآن قدر که بر خدیجه (س) حسادت می کردم، بر هیچ یک از همسران رسول خدا(س) حسادت نمی کردم، زیرا آن حضرت(ص) از ایشان بسیار یاد می کرد و از او تمجید می نمود.( صحیح بخاری، ج۳، ص۱۳۸۹، ح۳۶۶۰

در جایی دیگر نیز عایشه گفته است:

«کَانَ النَّبِیُّ(ص) إِذَا ذَکَرَ خَدِیجَةَ(س) أَثْنَی عَلَیْهَا، فَأَحْسَنَ الثَّنَاءَ!

فَغِرْتُ یَوْمًا، فَقُلْتُ: مَا أَکْثَرَ مَا تَذْکُرُهَا حَمْرَاءَ الشِّدْقِ، قَدْ أَبْدَلَکَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهَا خَیْرًا مِنْهَا؟!!»

رسول خدا(ص) هرگاه به یاد خدیجه(س) می افتاد از او به نیکی یاد می کرد.

روزی حسادت بر من چیره شد و گفتم: چه زیاد از آن پیر زن بی دندان یاد می کنید؟!!

حضرت رسول اکرم(ص) فرمود:

«خَدِیجَةُ وَ أَینَ مِثْلُ خَدِیجَةَ؟] مَا أَبْدَلَنِی اللهُ عَزَّ وَجَلَّ خَیْرًا مِنْهَا، قَدْ آمَنَتْ بِی إِذْ کَفَرَ بِی النَّاسُ، وَصَدَّقَتْنِی إِذْ کَذَّبَنِی النَّاسُ، وَوَاسَتْنِی بِمَالِهَا إِذْ حَرَمَنِی النَّاسُ، وَرَزَقَنِی اللهُ عَزَّوَجَلَّ وَلَدَهَا إِذْ حَرَمَنِی أَوْلَادَ النِّسَاءِ»

«خدیجه و کجاست مانند خدیجه؟! مرا همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است، زیرا هنگامی که همه مردم مرا تکذیب می کردند، او مرا تصدیق می کرد و هنگامی که مردم مرا محروم می داشتند، او با اموال خود من را یاری می کرد و خداوند فرزندان مرا، از او به من عنایت فرمود و حال آنکه از غیر او فرزندی به من عنایت نفرمود.»( ُسند احمد بن حنبل، ج۴۱، ص۳۵۶)

 

 

https://hawzah.net/fa/Article/View/99017