موارد قابل ذکری از گفتارهای امام خمینی به مهدی شناسی یا سیمای مهدی در قرآن کریم و احادیث معصومان علیهم السّلام اختصاص یافته است. در طرح کلی می توان این گونه یاد کرد:

1- مهدی از خاندان پیامبر اسلام است.

2- مهدی، وارث اخلاق و علم و رسالت خاتم پیامبران است.

3- مهدی، خاتم امامت و ولایت اوصیای معصوم رسول اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم است.

4- مهدی، ذخیره الهی و ظاهرکننده تمام شریعت خداوند است.

5- مهدی، وارث و مکمل دین پیامبران ابراهیمی است.

6- مهدی، منجی محبوب امت های آخر زمان است.

گزاره های یاد شده- که در فصل های این بخش، آن ها را در کلام حضرت امام پی خواهیم گرفت- نتایج زیر را به دست می دهند:

1- مسأله مهدی موعود، مسأله ای اسلامی است و به شیعه اختصاص ندارد، هرچند که اعتقاد به ظهور آن حضرت در معارف و آثار شیعی نمود ویژه ای یافته است؛ زیرا در متون روایی اهل سنت احادیث معتبر و بسیاری از پیامبر اسلام درباره میلاد امام عصر علیه السّلام و سیمای آن حضرت و حکومت جهانی وی به چشم می خورد.

2- همان گونه که امامان دیگر شیعه، وارث اخلاق و علم و رسالت پیامبر اکرم بودند و برخی مانند حضرت علی علیه السّلام به حکومت و خلافت مسلمانان دست یافتند، حضرت مهدی علیه السّلام نیز از اخلاق و علم و رسالت محمدی برخوردار است.

3- ولایت و امامت اوصیای معصوم رسول اکرم صلی اللّه علیه و اله و سلم- که دوازده تن بوده و در ادوار متوالی تاریخ اسلام پیشوای الهی و اجتماعی بشر شناخته شده اند- با پیشوایی حضرت مهدی علیه السّلام به خاتمیت می انجامد.

4- مهدی در قرآن کریم بقیة اللّه خوانده شده و ادیان ابراهیمی را با ظهور و حاکمیت عدل گسترانه اش به کمال مقصود نزدیک می سازد و دین خدا را که اسلام است در جهان بشری بر شریعت ها و مکاتب دیگر و حاکمیت های باطل چیره می گرداند.

5- مهدی موعود، همان نجات بخش نهایی جهان است که گرایش فطری امت ها به سوی او است و همگان از هر آیین و نژاد و زبان، گرد او می آیند و رستگار خواهند گشت.

1- امام مهدی علیه السّلام؛ انسان کامل

وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ، [1] عصر هم محتمل است که در این زمان حضرت مهدی- سلام اللّه علیه- باشد، یا انسان کامل باشد که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمه هدی، و در عصر ما حضرت مهدی- سلام اللّه علیه- است. [2]

در منظر قرآنی امام خمینی، مراد از «عصر» [زمان ] در سوره مبارکه عصر، انسان کامل است. یعنی خداوند برای بیان واقعیت و حقیقت زندگی و سرنوشت بشر، نخست به وجود انسانی سوگند می خورد که خود را به مرتبه قرب و کمال در آفرینش رسانده است. چنین انسانی که از او به انسان کامل تعبیر شده است، می تواند راهنما و ترازوی سنجش اعمال نیک و بد انسان های دیگر باشد. قرآن کریم در این سوره مبارک، خسران یا زیانکاری را به عنوان طبیعت بشری یاد کرده و همه افراد بشر را متمایل به نفس و فریب خورده دنیا و شیطان می شمارد، اما کسانی را که سلوک در ایمان و اخلاص دارند، رهیده از زیان پیشگی می داند.

آن طور که از آیات دیگر قرآن کریم در موضوع انسان شناسی به دست می آید، رهیدگی این رستگاران بدون هدایت خدا و پیامبران ممکن نیست. بدین سان، فقط انسان های کامل می توانند بستر نجات انسان های طبیعی و عادی را فراهم آورند، زیرا نور توحید و تقوا را در جان و کردارشان جلوه گر ساخته اند.

امام خمینی، پیامبر اسلام را مصداق بزرگ انسان کامل می شناسد و پس از او، امامان هدایتگر شیعه را مصداق های بارز انسان کامل می شمارد و در نهایت امام عصر علیه السّلام را مصداق عینی و حاضر انسان کامل در آخر زمان می داند. بدین گونه، زمان غیبت کبرا، زمانی نیست که انسان ها دچار محرومیت از اسوه حسنه یا هادی صالح باشند و سرگردان بمانند.

از تفسیر امام راحل برمی آید که لوازم اعتقاد به انسان کامل- مهدی موعود- در دوران غیبت، همانند دوران حضور ائمه اطهار و پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و اله و سلم است. همان طور که در دوران های پیشین امامت و بعثت، پذیرش قلبی و عملی رهبری انسان کامل در عینیت زندگی و جامعه، ضرورت ایمان به خدا و آخرت به شمار می آمد، در عصر غیبت مهدی علیه السّلام نیز چنین است. بنابراین شناخت حجت و امام زمان در عصر حاضر و پیروی و هماهنگی عمل خویش با عمل صالح ولی حق، از لوازم اجتناب ناپذیر عقیده انسان به وجود عینی انسان کامل است.

امام خمینی در جایی دیگر، در تفسیر آیات مبارکه وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ مراد از «عصر» را امام عصر علیه السّلام دانسته و در تعریف «انسان کامل»، یکی از معانی واژه عصر را خاطرنشان ساخته است و انسان کامل را عصاره موجودات هستی می خواند.

وَ الْعَصْرِ* إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ «عصر» انسان کامل است؛ امام زمان- سلام اللّه علیه- است، یعنی «عصاره» همه موجودات. قسم به عصاره همه موجودات، یعنی قسم به انسان کامل. إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ این «انسان» که این جا می گویند، همین انسان یک سر و دو گوشی است که ماها انسانش می گوییم. خطاب با ماست. سر دو راهی واقع شده ایم، یک راه، راه انسانیت است، که این «صراط مستقیم» است. صراط مستقیم یک سرش به طبیعت است؛ یک طرفش به الوهیت. . . انسان از طبیعت شروع می کند تا این که برسد به آن جایی که در وهم من و تو نمی آید؛ «آنچه در وهم تو ناید آن شوم». [3]

از تفسیر امام خمینی برمی آید که خداوند با سوگند خوردن به انسان کامل، انسان را می شناساند؛ انسانی که نیمی از آن، گل خشکیده و بدبو است و نیمی از آن، روح الهی! بدین سان انسان ها بر سر دو راهی خیر و شر، شکر و کفر، یا به تعبیر دیگری که حضرت امام یاد کرده است دو راهی انسانیت و حیوانیت قرار گرفته اند. مقصود از انسانیت در تفسیر امام خمینی، همان صراط مستقیم توحید است که انبیا برای دعوت بشر بدان برانگیخته شده اند. انسان کامل، انسانی است که در انتهای این صراط جای گرفته و به تعبیر قرآن کریم اسوه حسنه ای است برای انسان هایی که به سوی خدا یا جانشینی خداوند در زمین حرکت کرده اند.

امام خمینی در بیان صراط مستقیم، به نکته لطیفی اشاره می کند:

«صراط مستقیم یک سرش به طبیعت است، یک طرفش به الوهیت».

بنابراین راهی که انسان کامل پیشوا و راهنمای آن است، از طبیعت مادی و خاکی بشر آغاز می شود و سرانجام به ملاقات خدا می رسد؛ یعنی هر انسانی می تواند پای در صراط مستقیم گذارد و از نور ولایت انسان کامل سود جوید و مظهر اسمای الهی گردد. از آنچه گذشت، به دست می آید که انسان کامل پیش از آن که رهبری انسان ها در جامعه را بر عهده گیرد، رهبری معنوی آنان را دارد و می کوشد تا انسان ها را از مرز خسران به سوی فلاح و تقوا رهنمون گردد. امام مهدی علیه السّلام آخرین انسان کاملی است که وظیفه نجات بشر در صراط مستقیم انسانیت را دارد و حکومت جهانی او، بسترساز معنویت انسانی و عدالت اجتماعی خواهد بود.

نکته دیگری که امام خمینی در بحث انسان کامل طرح می کند، این است که انسان پس از شروع حرکت خیرگرایانه خویش در متن طبیعت ظلمانی، آرام آرام به مرحله ای از انسانیت نزدیک می شود که در خیال و پندار آدمی نمی گنجد. این تعلیم، یادآور عرفان و سلوک عارفانه ای است که به سالکان صراط مستقیم یکتاگرایی دست می دهد. بی گمان انسان کامل در این فضای عرفانی، انسانی است که خویشتن را مظهر تمام عیار صفات و اسمای حق تعالی ساخته است. ازاین رو است که او می تواند رهبر انسان ها باشد و رهبری همه جانبه یا چندبعدی در زمان خویش داشته باشد. بر این اساس، بهتر می توان از مهدی موعود به عنوان انسان کامل سخن راند. او در منظر انسان شناسانه قرآن کریم، همان انسانی است که بر اثر عبودیت و معرفت، مظهر کامل اسماء خدا شده است.

چنین رهبری، حاکمیت جهان شمول خود را در جهت کمال انسان ها به کار خواهد گرفت و استعدادهای انسانی و نهفته امت ها را شکوفا خواهد ساخت. چنان که در بحث اهداف ظهور بدان خواهیم پرداخت، تعلیم و عدالت مهدی موعود، ناظر به ابعاد آفرینش انسان است، نه پاسخگوی پاره ای از احتیاج های مادی و سیاسی. بنابراین، انقلاب انسان کامل، انقلاب کامل خواهد بود.

2- امام مهدی علیه السّلام؛ خلیفه خدا در ملک و ملکوت

و صلّ اللّهم علی مبدأ الظهور و غایته. . . و علی آله مفاتیح الظّهور و مصابیح النّور. . . سیما. . . خلیفة اللّه فی الملک و الملکوت. . . الإمام الغائب المنتظر. [4]

امام خمینی رحمه اللّه در دو نامه عارفانه که تاریخ نگارش آن به دهه 20 و پیش از آن برمی گردد، از حضرت مهدی (عج) به عنوان جانشین خدا در ملک و ملکوت یاد کرده است. عبارت های تحیت آمیز بالا از نامه ای است که حضرت امام به میرزا جواد همدانی [1314] نوشته است. متون دینی اعم از آیات و احادیث و ادعیه نشانگر آن هستند که امامان معصوم شیعه، خلفای معنوی و کامل پروردگارند. خلافت موردنظر که فقط به آنان اختصاص دارد و خلفای ظاهری نمی توانند مدعی داشتن آن باشند، در حقیقت نمودار منزلت والای آنان در طریق معرفت مقام رب و دستیابی ایشان به حقیقت عبودیت حضرت حق- جل و علا- است.

فرمان سجده فرشتگان در برابر حضرت آدم علیه السّلام- که ابلیس به رغم دانستن فرجام عصیان، آن را نپذیرفت- از خلافت کامل وی در عوالم طبیعت و ملکوت هستی حکایت دارد. بدین گونه عجب و کبر شیطان در برابر فرمان خداوند در سجده نکردن بر آدم علیه السّلام را باید به حساب خودبزرگ بینی و انکار مقام خلافت همه جانبه خلیفه حق در جهان آفرینش نهاد.

3- جمال و جلال حضرت مهدی علیه السّلام

و صلّ اللّهم علی مبدأ الظهور و غایته. . . سیما. . . خزینة أسماء اللّه الحی الذی لا یموت، الإمام الغائب المنتظر. [5]

عبارت «خزینة أسماء اللّه» در بیان درود و تحیت بر حضرت صاحب (عج) که امام خمینی بدان اشارت دارد، یادآور جمال و جلال الهی امام زمان است. اسم های حق متعال نیز برخی آینه جمال او به شمار می آیند و برخی آینه جلال او. حضرت مهدی علیه السّلام مانند پدران بزرگوارش جامع اسمای الهی در ابعاد جمال و جلال است؛ زیرا آنان خلفای واقعی و برگزیده خداوند متعالند و بی گمان خلافت جامع الهی نمی تواند بی نصیب از اسمای جامع الهی باشد. پس هر خلیفه کامل خداوند- که حوزه ولایت او ملک و ملکوت را در برمی گیرد- هم از اسمای جمال حق بهره دارد و هم از اسمای جلال حق.

در آستان تولد حضرت مهدی- ارواحنا له الفداء- به ایشان تسلیت عرض می کنم و از خدای تبارک و تعالی می خواهم که ظهور مسعود ایشان را نزدیک کند و تشریف بیاورند و ما هم جمال او را ببینیم و ایشان هم در میان ما، شماها را از نزدیک ببینند، گرچه ایشان مطلعند بر مسائل و مصائب. [6]

4- عصمت حضرت مهدی علیه السّلام

اگر نبود این که نهی شده ایم از مأیوس شدن از رحمت خدا، ما باید وقتی آن ها را می بینیم به کلی مأیوس بشویم. این امام سجاد است که مناجات هایش را شما می بینید و می بینید چطور از معاصی می ترسد. . . مسأله غیر از این مسائلی است که در فکر ما یا در عقل عقلا یا در عرفان عرفا بیاید. مسأله ای است که اولیا می دانند چی است قضیه. . . و این طور نیست که دعا برای تعلیم ما باشد. دعا برای خودشان بوده است، خودشان می ترسیدند، از گناهان خودشان گریه می کردند تا صبح. از پیغمبر گرفته تا امام عصر- سلام اللّه علیه- همه از گناه می ترسیدند. گناه آن ها غیر اینی است که من و شما داریم. آن ها یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آن ها. . . آن ها در مقابل عظمت خدا، وقتی که خودشان را حساب می کنند و می بینند که هیچ نیستند و هیچ ندارند. . . آن ها در ضیافت بوده اند، در مافوق ضیافت هم بوده اند. . . و از این که حضور در مقابل حق تعالی دارند و مع ذلک، دارند، مردم را دعوت می کنند. از همین، کدورت حاصل می شده.

توجه به مظاهر الهی، . . . و لو همه اش الهی است، . . . لکن مع ذلک، از آن جایی که، از آن غیبی که آن ها می خواهند که «کمال انقطاع الیک» است، وقتی که توجه می کنند به مظاهر، این گناه بزرگ است. . . این دار غرور است پیش سجاد. [7]

از ویژگی های انسان کامل- که امام زمان همانند اوصیای پیشین دارد- خوف از معصیت پروردگار است. برای شناخت این ویژگی معنوی اولیا، باید معنای خوف و گناه را دانست. آیا از انسان کامل، گناهانی مثل گناهان انسان های غیر کامل سر می زند؟ و آیا خوف یا خائف بودن آنان شباهتی به حالات بندگان دیگر دارد؟ امام خمینی چند نکته را در این زمینه یادآوری می کند که شایان نظر و تعمق است:

1- از پیامبر اسلام گرفته تا امام عصر علیه السّلام، همه اولیای حق از گناه و نافرمانی خداوند خوف داشتند. بنابراین می توان گفت که مقام ولایت الهی رسول و اوصیای وی، مقام خائفان از پروردگار است. آنان همواره نگران بندگی خویش بودند که مبادا به گناهی آلوده گردد.

2- ترس اولیای خدا از گناه، مفهومی غیر قابل وصف دارد؛ زیرا مقام ولایت اولیا، مقامی والاتر از پندار انسان ها است. در حقیقت هر ولی، علم و احاطه به خوف و معانی آن دارد و دیگران نمی توانند به درک و فهم شایسته ای از مفهوم خوف اولیا دست یابند. همان طور که حضرت امام یادآور گشته، حتی در عرفان عارفان هم نمی توان حل این معما کرد؛ زیرا درک خوف ولی یا انسان کامل، نیازمند عرفانی ورای عرفان عارفان واصل است؛ عرفانی که با مقام انسان کامل تناسب داشته باشد. بی گمان چنین عرفانی در قالب نیایش و ناله عارفانه شان پنهان است.

3- گناه اولیا یا انسان های کامل با گناه انسان های دیگر تفاوت بسیار دارد، همان گونه که معرفت و مرتبت آنان بس متمایز است. به گفته حضرت امام: «آن ها یک عظمتی را ادراک می کردند که توجه به کثرت، از گناهان کبیره است پیش آن ها. » بنابراین راز تفاوت را باید در ادراک عظمت پروردگار در نظر اولیا سراغ گرفت. آنان که خود را در پیشگاه خداوند هیچ و ناچیز می انگاشتند، توجه به کثرت را گناه کبیره تلقی می کردند. امام خمینی در تفسیر این مسأله معتقد است، انسان های کامل به این دلیل که پیوسته در ضیافت خدایند و از نعمت های خاص او برخوردارند، آن گاه که به دعوت و تبلیغ مردم مشغول می شوند، دچار نوعی کدورت می گردند. یعنی آنان ناگزیر از توجه به مظاهر الهی هستند، حال آن که مرتبه متعالی شان مستلزم توجه به خداوند است.

4- حالات معنوی امام سجاد علیه السّلام در نیایش های صحیفه سجادیه، نمودار مقام انسان کامل و دغدغه های باطنی او در مورد بندگی پروردگاری است که ولایت و حاکمیت او را بر جهان غیب و شهود دارد. تردیدی نیست که امام زمان علیه السّلام همچون امام سجاد نگران معاصی خود است و همواره پس از فراغت از امور امت و اصلاح آن، در مناجات عارفانه اش از خوف می گرید.

5- از آنچه گفته شد، به دست می آید که انسان کامل در منظر حضرت امام، بیش از انسان هایی که هدایت آنان را بر عهده دارد، خوف از گناه دارد و پیوسته در حال توجه و انابه است. در آخر زمان نیز مهدی موعود، انسانی از انسان های کامل است که حالات معنوی او در دعا و استغفار مکرر روزانه و استعاذه به مقام رحمت رب، پیامبر اکرم و نیاکان طاهرین او را به یاد مسلمانان می آورد. آیا این گونه امام شناسی که بنیانگذار جمهوری اسلامی بدان پرداخته است، یادآور ضرورت همخوانی میان منتظر [شیعه ] و منتظر [موعود] نیست؟ یعنی آیا منتظران انسان کامل تکلیف ندارند که در مقیاس بسیار فرودست تر، همانند او در شمار خائفان باشند و دغدغه گناه و فرجام ناگوار دنیوی و اخروی آن را داشته باشند؟

امام خمینی با ذکر حدیثی از پیامبر اسلام، کدورت قلبی انسان کامل بر اثر توجه به مسائل جامعه مسلمانان را خاطرنشان می سازد که انبیا و اولیا ناگزیر از آن بوده اند، زیرا تکلیف هدایت انسان را پذیرفته بودند:

«لیغان علی قلبی و إنّی أستغفر اللّه فی کلّ یوم سبعین مرّة»؛ [8] گاهی برای قلب من کدورتی حاصل می شود و من به راستی هرروز هفتاد بار استغفار می کنم.

چنان که امام راحل یادآور شده است، دنیا در منظر انسان های کامل سرای غرور است نه سرای سرور. چنین نگاهی بود که آنان را از بیم گناهان، لرزان و گریان و نیز آرزومند جوار حق ساخته بود:

«اللّهم ارزقنی التجافی عن دار الغرور و الإنابة إلی دار الخلود»؛ [9] خدایا جدایی از سرای غرور [دنیا] و بازگشت به سرای جاودانگی [آخرت ] را نصیب من گردان.

امام خمینی در تعالیم اخلاقی و عرفانی خود، برای خوف از پروردگار و ترس از نافرمانی او جایگاهی والا قائل است؛ جایگاهی که با توجه به مقام معنوی بندگان متفاوت است. یعنی هرچند که از انبیا تا اولیا و مؤمنان هرکدام به نوعی از خوف دست یافته اند، با این همه باید دانست که خوف هرکس به مرتبه معرفت او از خداوند بستگی دارد و برپایه آن، جایگاه پیدا می کند. به هرحال از خوف انسان ایمان آورده گرفته تا خوف انسان کامل، همه نمودار قرب به حق است و درباره انسان کامل می توان گفت که او به قرب کامل نزدیک شده است.

و باید دانست که هریک از اهل ایمان و سلوک و عرفان و ولایت به طوری حفظ حضور و حضرت کنند که خاص به خود آن هاست. چنانچه مؤمنین و متقین حفظ حضور را به ترک نواهی و اتیان اوامر دانند؛ و مجذوبین به ترک توجه به غیر و انقطاع تامّ کامل دانند؛ و اولیا و کمّل به سلب غیریت و نفی انانیت دانند. و بالجمله، یکی از مقامات شامخه اهل معرفت و اصحاب قلوب، مشاهده حضور حق و حفظ حضرت است. [10]

در این تعلیم حضرت امام، سه دسته در جهت حفظ حضور پروردگار و خوف از حضرت حق شناسانده شده اند. دسته نخست، همان اهل ایمان و تقوایند که در ترک گناهان و انجام تکالیف شرعی می کوشند. دسته دیگر که اوج گرفته اند و مجذوب حق گشته اند، به انقطاع از غیر حق دست یافته اند. دسته سوم را باید اولیایی به حساب آورد که جز او کسی- نه خود و نه غیر او- را نمی نگرند. پیدا است که اهل این مقام، گونه ای از خوف دارند که در مراتب فروتر شناخته نمی شوند و ازاین رو گناه در منظر اینان، فراتر از تعریفی است که در ذهن دیگران حتی سالکان و عارفان واصل می گنجد؛ زیرا اینان حجت حق در زمان خویش هستند. گریستن امامان شیعه و از جمله امام سجاد علیه السّلام را باید از این زاویه نگریست. بی گمان حضرت مهدی علیه السّلام نیز بر اثر خوف از حق تعالی و ترس از گناه، دعا و انابه به پیشگاه خداوند دارد. [11]

پی نوشت

[1] عصر( 103): 1- 2.

[2] صحيفه امام، ج 12، ص 423.

[3]  همان، ج 8، ص 327.

[4]  همان، ج 1، ص 14- 15.

[5] همان.

[6] همان، ج 12، ص 476.

[7]  همان، ج 20، ص 268- 269.

[8] مستدرك الوسائل، ج 5، ص 320، ح 2.

[9] مفاتيح الجنان، اعمال شب بيست و هفتم ماه رمضان.

[10] شرح چهل حديث، ص 482- 483.

[11] هدايتى فخر داود، ابوالفضل، مهدويت در منظر امام خمينى (رحمة الله)، 1جلد، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى (ره) - تهران (ايران)، چاپ: 1، 1387 ه.ش.

https://hawzah.net/fa/Article/View/96298