مقصود از راه راست يا همان «صراط مستقيم» كه بارها در قرآن كريم به آن اشاره شده است، چيست؟ كدام راه و مسير است كه میتواند انسان را به خوشبختی، سعادت و قرب الهی و كمال وجودیاش رهنمون سازد.
مقصود از راه راست يا همان «صراط مستقيم» كه بارها در قرآن كريم به آن اشاره شده است، چيست؟ كدام راه و مسير است كه میتواند انسان را به خوشبختی و سعادت و قرب الهی و كمال وجودیاش رهنمون سازد و اين صراط چيست كه يك مسلمان حداقل در هر روز هفده بار از پروردگارش تمنا میكند كه او را به آن سو و جهت هدايت كند.
قرآن كريم در مواضع متعددی بحث صراط مستقيم را پيش كشيده است و برای آنكه با حقيقت اين موضوع آشنا شويم چارهای جز تمسك به قرآن و تفاسير اين كتاب الهی نداريم.
اما نخست اينكه علاوه بر آيه ششم سوره حمد كه در آن میخوانيم «اهدناالصراط المستقيم» ما را به راه راست هدايت فرما، در چندين جای ديگر نيز قرآن كريم به عبارت صراط مستقيم اشاره دارد كه آن آيات عبارتند از: و انك لتهدی الی صراط مستقيم(۵۲ شوری)/ وهذا صراط ربك مستقيما(۱۲۶انعام)/ ان الله ربی و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم(۵۱ آل عمران)/ و ان اعبدونی هذا صراط مستقيم(۶۱ يس)/ و ان هذا صراطی مستقيما فاتبعوه(۱۵۳انعام).
قطعا با تدبر در ظاهر آيات قران نيز میتوان به وجوهی از حقايق صراط مستقيم پیبرد، چه آنكه به نظر میرسد يكی از مهمترين مسائلی كه در اين باره وجود دارد اين است كه صراط مستقيم الهی با هدايت خاص الهی محقق میشود و خداوند كسانی را كه زمينه مناسب را در خود داشته باشند به اين مسير هدايت میكند. (نگاه كنيد به معانی آياتی كه ذكر شد و آيات قبل و بعد آنها).
البته در آيات قرآن جزئيات بيشتری نيز میتوان در اين باره يافت. همچنانكه میبينيم در سوره انعام خداوند متعال پس از طرح ويژگیهای يك مسلمان حقيقی، حركت در مسير اين شاخصها را همان صراط مستقيم عنوان میكند: «ای پيامبر بگو بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم، اينكه چيزی را شريك خدا قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكی كنيد و فرزندانتان را از ترس فقر نكشيد، ما شما و آنها را روزی میدهيم و نزديك كارهای زشت نرويد، چه آشكار باشد چه پنهان و انسانی را كه خداوند محترم شمرده به قتل نرسانيد مگر به حق و از روی استحقاق... و به مال يتيم جز به بهترين صورت(و برای اصلاح)نزديك نشويد... و حق پيمانه و وزن را به عدالت ادا كنيد... و هنگامی كه سخن میگوييد عدالت را رعايت نماييد حتی اگر در مورد نزديكان شما بوده باشد و به پيمان خدا وفا كنيد... اين راه مستقيم من است؛ از آن پيروی كنيد.»(آيات ۱۵۱-۱۵۳انعام)
میبينيم كه قرآن كريم در اين آيات چگونه شاخصهای صراط مستقيم را بيان كرده است. البته از مجموع آياتی كه درباره اين مساله وارد شده میتوان دريافت كه مهمترين ويژگی كلی اين مسير عبوديت و بندگی است.
حال از جنبههای ديگر به معانی اين عبارت میپردازيم. صراط در لغت به معنای راه واضح و آشكار و يا راه صاف و هموار آمده است.(مفردات راغب،ص ۲۵۱) مرحوم علامه طباطبايی در تفسير سوره حمد در باره عبارت صراط مستقيم، توضيح و تفسير اين عبارت را محتاج مقدماتی میداند و پس از ذكر هر مقدمه با توجه به توضيحات ارايه شده، به معنای صراط مستقيم میپردازد كه از مجموع آنها چنين بر میآيد: از مجموع آياتی كه در اين خصوص وارد شده چنين برداشت میشود كه در مقابل صراط مستقيم راه ديگری هست كه يكی دور و ديگری نزديك است، راه نزديك يا همان صراط مستقيم راه مومنين و راه دور راه غير ايشان است(مراجعه كنيد به آيه ۶ انشقاق).
همچنين در تقسيم ديگر يك راه به سوی بلندی و راه ديگر به سوی پستی منتهی میشود و مبنای اين نيز آيات قرآن است. ضمن اينكه صراط مستقيم قطعا غير از طريق مغضوب عليهم و طريق ضالين است. به اين معنی كه میتوان با شناخت طرق انحرافی و ويژگیهای آن، صراط مستقيم را به راحتی شناخت، چرا كه اين دو در نقطه مقابل يكديگر قرار دارند.
بنابراين صراط مستقيم كه صراط غيرگمراهان است، صراطی است كه به هيچ وجه شرك و ظلم در آن راه ندارد و ضلالتی در آن راه نمیيابد، نه ضلالت در باطن و قلب از قبيل كفر و خاطرات ناشايست كه خدا از آن راضی نيست و نه ضلالت در ظاهر اعضا و اركان بدن چون معصيت و قصور در اطاعت كه هيچ يك از اينها در آن صراط يافت نمیشود و اين همان توحيد علمی و عملی است.(ترجمه تفسير الميزان،ج ۱ ص ۵۳ تا ۵۵)
به گفته علامه طباطبايی اصحاب صراط مستقيم در صورت عبوديت خدا دارای ثبات قدم به تمام معنا هستند، هم در فعل و هم در قول و هم در ظاهر و هم در باطن و ممكن نيست كه آنان بر غير اين صفت ديده شوند و در همه احوال از خدا و رسول خدا اطاعت میكنند و نكته مهم اينكه اصحاب صراط مستقيم قدر و منزلت و درجه بالاتری از درجه مومنين خالص دارند.
به نظر علامه صراط مستقيم راهی است به سوی خدا كه هر راه ديگری كه خلايق به سوی خدا دارند، شعبهای از آن است و هر طريقی كه آدمی را سوی خدا راهنمايی میكند، بهرهای از صراط مستقيم دارد.
قرآن صراط انبيا و صديقين و شهدا و صالحين را صراط مستقيم دانسته و با در نظر گرفتن روايات متواتره آنرا صراط امير المومنين علی بن ابيطالب(ع) شمرده است و آن جناب را اولين فاتح اين صراط دانسته است.
علامه طباطبايی در بخش ديگری از آراء خويش با اشاره به اينكه عبارت «سبيل» به معنی راه در قرآن غير از صراط مستقيم است، میفرمايد؛ سبيل متعدد است و به اختلاف احوال رهروان راه عبادت مختلف می شود، بر خلاف صراط مستقيم كه يكی است و در مثل شاه راهی است كه همه راههای فرعی بدان منتهی میشود.
ضمن اينكه هر يك از سبيلها با مقداری نقص و يا حداقل با امتيازی جمع میشود، بر خلاف صراط مستقيم كه نه نقص در آن راه دارد و نه اينكه صراط مستقيم شخصی نسبت به شخص ديگری امتياز دارد.
همچنين بايد گفت بر اساس آيات قرآن، مزيت اصحاب صراط مستقيم بر سايرين و همچنين مزيت صراط آنان بر سبيل سايرين تنها به علم است نه عمل. آنان(اهل صراط مستقيم) به مقام پروردگارشان علمی دارند كه ديگران ندارند و گرنه در سبيلهای پايينتر از صراط مستقيم، اعمال صالح كامل و بدون نقص نيز هست.
بر اين اساس يكی از ويژگیهای صراط مستقيم، علم و معرفت(اهل آن) در حد اعلاست، اين مسير مسيری است كه توام با علم و دانايی و معرفت حقيقی است و بدون علم نمیتوان در اين مسير قرار گرفت.(ترجمه تفسير الميزان،ج۱،مباحث آيات ۶و ۷ سوره حمد)
در توضيح اين مطالب علامه بايد گفت: نه اينكه اهل صراط مستقيم اهل اعمال صالح نباشند، بلكه آنان علاوه بر اعمال صالح و عبادات متقنی كه دارند نسبت به سايرين با علم و معرفت و شناخت در حد اعلی ممتاز میشوند، اگرچه ممكن است در غير از اين گروه انسانهايی باشند كه اعمال صالح انجام بدهند اما آنان دارای علم و معرفتی كه اهل صراط مستقيم واجد آن هستند، نخواهند بود.
مرحوم آيتالله خويی نيز در خصوص معنای صراط مستقيم میگويد: صراط مستقيم همان راهی است كه سير كننده در آن، راه به نعمت ابدی و رضوان الهی میبرد و اين راه عبارت است از: اطاعت نمودن مخلوق از خالق و ترك عصيان و نافرمانی او به اين كه هيچ يك از اوامر و نواهی او را مخالفت نكنند و غير او را نپرستند و همين راه راست و مستقيمی است كه هيچ اعوجاج و انحرافی در آن نيست.(ترجمه البيان،آيه الله خويی،ص ۶۷۴)
علاوه بر مباحث تفسيری كه تا اينجا مطرح شد، روايات و احاديث وارده از ائمه معصومين(ع)نيز حقايق بيشتری را درباره صراط مستقيم الهی مطرح میكند. از جمله اينكه مرحوم ملا محسن فيض كاشانی در كتاب ارزشمند تفسير صافی در ذيل آيه «اهدنا الصراط المستقيم»به رواياتی اشاره مینمايد كه چند نمونه ازآنها را ذكر میكنيم:
امام صادق(ع)در رابطه با آيه ۶ سوره حمد فرمودند: ـ منظور از اين آيه يعنی ـ ما را ارشاد و هدايت نما تا راهی را بپيماييم كه منجر به محبت و دوستی تو گردد و آن راه ما را موصل و رساننده به بهشت و جنت تو شود و مانع آن گردد كه از هواهای خود پيروی نماييم، پس به زحمت و تعب افتيم يا اينكه آراء و هوسهای خود را پيش گيريم پس به هلاكت و ضلالت افتيم.(ترجمه تفسير صافی،ج۱،ص۱۰۱)
از امير المومنين(ع) نيز در اين خصوص نقل شده است: خدايا توفيقت را برای ما ادامه بده، آن توفيقی كه بوسيله آن در گذشته اطاعت تو را پيش گرفتيم تا اينكه در آينده نيزهمچنان در اطاعت تو پايدار باشيم.(همان)همچنين از آن حضرت روايت شده است:صراط مستقيم در دنيا آن است كه از غلو و افراط كوتاهتر و از تقصير و كوتاهی بالاترباشد(يعنی اعتدال و ميانه روی) و استقامت و استدامت نيز داشته باشد و در آخرت راه مومنين به سوی جنت است.(همان،ص۱۰۲)
علاوه بر اين در معانی الاخبار از امام صادق(ع) روايت شده است: صراط عبارت از امير المومنين علی(ع) است، يا اينكه عبارت از شناخت و معرفت علی(ع) است و در روايت ديگری صراط مستقيم عبارت از شناخت مطلق امام معصوم است و همچنين در حديث ديگری آمده كه مائيم صراط مستقيم(منظور اهل بيت است).(همان،ص۱۰۲)
فيض كاشانی در كنار روايتهايی كه نقل میكند، درباره حقيقت صراط مستقيم اظهار میدارد كه امام معصوم همان صراط مستقيم است و او همواره بدون انحراف به سوی صراط مستقيم گام بر میدارد و معرفت و شناخت او معرفت صراط مستقيم است و معرفت مشی و رهسپاری امام، همان مشی بر صراط مستقيم است و هرآنكه امام را بشناسد و بر اساس راه او سريع يا كند، به مقدار نور خويش ره سپرد،به فيض دخول در بهشت میرسد و از آتش نجات میيابد و هرآنكه امام خود را نشناسد و نداند كه چه میكند، پس قدم او لغزش پيدا كرده و در آتش فرو میافتد.(همان،ص۱۰۴)
علامه طباطبايی نيز ضمن يك بحث روايی به احاديثی مهم اشاره میدارد كه بيان آنها میتواند بسيار راهگشا باشد.
امام صادق(ع) فرمودند: صراط مستقيم، طريق به سوی معرفت خداست و اين دو صراط است يكی در دنيا و يكی در آخرت، اما صراط در دنيا عبارتست از امامی كه اطاعتش بر خلق واجب شده و اما صراط در آخرت پلی است كه بر روی جهنم زده شده، هركس در دنيا از صراط دنيا به درستی رد شود، يعنی امام خود را بشناسد و او را اطاعت كند در آخرت نيز از پل آخرت به آسانی میگذرد و كسی كه در دنيا امام خود را نشناسد در آخرت نيز قدمش بر پل آخرت میلرزد و به درون جهنم سقوط میكند.(ترجمه الميزان،ج۱،ص۷۸)
و ديگر اينكه در معنای اهدنا الصراط المستقيم از ابن عباس روايت شده كه يعنی، ای بندگان خدا بگوييد، خدايا مارا به سوی محبت محمد(ص) و اهل بيتش(ع) ارشاد فرما.(همان)
حال كه آراء مختف علما و مفسرين قرآن را در قالب مباحث فلسفی، كلامی و روايی در خصوص صراط مستقيم ذكر كرديم، مهم اين است كه بدانيم آيا اين نظرات با يكديگر تناقض و تعارض دارند و يا اينكه میتوان تمامی آنها را دركنار يگديگر جمع كرد و به نتيجهای واحد رسيد.
آنچه مسلم است و از بررسی تمامی آراء بر میآيد و خود قرآن كريم نيز به صورت روشن و واضح به آن اشاره كرده، اين است كه صراط مستقيم الهی همان صراط و راه عبوديت و بندگی محض پروردگار عالم با تمام ويژگیهای مورد نظر قرآن كريم است.
در واقع با تمسك به خود آيات قرآن كه عبادت پروردگار را صراط مستقيم دانسته، میتوان بين همه آراء ذكر شده كه مبنای صحيح علمی دارند، نوعی همگرايی ايجاد كرد.
در مجموع اين آراء و نظريات مختلف اما همسو میتوان گفت كه مهمترين ويژگی صراط مستقيم الهی علم و معرفت است. آن چنانكه اين مسير را بدون علم و معرفت نمیتوان طی كرد و اين معرفت چيزی نيست جز معرفت و شناخت حقيقی امام معصوم كه خليفه خدا بر روی زمين است.
به عبارت ديگر تمام رهپويان راه حقيقت كه به دنبال حق هستند و در مسير بندگی حركت میكنند، زمانی در صراط مستقيم قرار میگيرند كه ولايت ائمه معصومين(ع) را پذيرفته و نسبت به آن معرفت پيدا كنند. يعنی شعب مختلف راههايی كه به سوی پروردگار وجود دارند، همگی بايستی در نهايت به شاهراه صراط مستقيم كه همان راه ولايت و امامت است بپيوندند و هر گونه عبادت و بندگی و عمل صالح اگر در اين مسير و مجرا نباشد، عاقبت مشخصی نخواهد داشت.
يعنی تمامی اعمال صالح و نيات خير و... بايد به زيور ولايت و محبت اهل بيت(ع) آراسته شده باشد. البته اينكه از امير المومنين(ع) به عنوان صراط مستقيم تعبير شده است، از آن روست كه آن حضرت سر سلسله ولايت و وصايت بعد از پيامبر مكرم اسلام است و بعد از پيامبر تنها راه سعادت راه علی(ع) و فرزندان اوست.
به عبارت ديگر اگر چه در اين عالم انسانهای موحد و يكتاپرست زيادی وجود دارند، اما هيچ يك از آنها غير از شيعيان در مسير صراط مستقيم نيستند، زيرا اگرچه به عبادت و بندگی ميپردازند، اما اين عبادت از مسيری كه خداوند متعال اراده كرده است صورت نمیپذيرد و از مجرای مورد نظر عبور نمیكند و به همين دليل نقصهای فراوانی دارد.
به هرحال مهمترين نتيجهای كه از مباحث ارايه شده، حاصل میگردد، آن است كه مسير سعادت حقيقی يا همان صراط مستقيم الهی، مسير عبادت و بندگی خداوند متعال از مجرای ولايت و امامت ائمه طاهرين(ع) است و تنها كسانی به سعادت حقيقی و كمال مورد نظر دست میيابند كه در اين راستا حركت نمايند و هر طريق و راهی غير از آن باطل است.
قرآن كريم در مواضع متعددی بحث صراط مستقيم را پيش كشيده است و برای آنكه با حقيقت اين موضوع آشنا شويم چارهای جز تمسك به قرآن و تفاسير اين كتاب الهی نداريم.
اما نخست اينكه علاوه بر آيه ششم سوره حمد كه در آن میخوانيم «اهدناالصراط المستقيم» ما را به راه راست هدايت فرما، در چندين جای ديگر نيز قرآن كريم به عبارت صراط مستقيم اشاره دارد كه آن آيات عبارتند از: و انك لتهدی الی صراط مستقيم(۵۲ شوری)/ وهذا صراط ربك مستقيما(۱۲۶انعام)/ ان الله ربی و ربكم فاعبدوه هذا صراط مستقيم(۵۱ آل عمران)/ و ان اعبدونی هذا صراط مستقيم(۶۱ يس)/ و ان هذا صراطی مستقيما فاتبعوه(۱۵۳انعام).
قطعا با تدبر در ظاهر آيات قران نيز میتوان به وجوهی از حقايق صراط مستقيم پیبرد، چه آنكه به نظر میرسد يكی از مهمترين مسائلی كه در اين باره وجود دارد اين است كه صراط مستقيم الهی با هدايت خاص الهی محقق میشود و خداوند كسانی را كه زمينه مناسب را در خود داشته باشند به اين مسير هدايت میكند. (نگاه كنيد به معانی آياتی كه ذكر شد و آيات قبل و بعد آنها).
البته در آيات قرآن جزئيات بيشتری نيز میتوان در اين باره يافت. همچنانكه میبينيم در سوره انعام خداوند متعال پس از طرح ويژگیهای يك مسلمان حقيقی، حركت در مسير اين شاخصها را همان صراط مستقيم عنوان میكند: «ای پيامبر بگو بياييد آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده است برايتان بخوانم، اينكه چيزی را شريك خدا قرار ندهيد و به پدر و مادر نيكی كنيد و فرزندانتان را از ترس فقر نكشيد، ما شما و آنها را روزی میدهيم و نزديك كارهای زشت نرويد، چه آشكار باشد چه پنهان و انسانی را كه خداوند محترم شمرده به قتل نرسانيد مگر به حق و از روی استحقاق... و به مال يتيم جز به بهترين صورت(و برای اصلاح)نزديك نشويد... و حق پيمانه و وزن را به عدالت ادا كنيد... و هنگامی كه سخن میگوييد عدالت را رعايت نماييد حتی اگر در مورد نزديكان شما بوده باشد و به پيمان خدا وفا كنيد... اين راه مستقيم من است؛ از آن پيروی كنيد.»(آيات ۱۵۱-۱۵۳انعام)
میبينيم كه قرآن كريم در اين آيات چگونه شاخصهای صراط مستقيم را بيان كرده است. البته از مجموع آياتی كه درباره اين مساله وارد شده میتوان دريافت كه مهمترين ويژگی كلی اين مسير عبوديت و بندگی است.
حال از جنبههای ديگر به معانی اين عبارت میپردازيم. صراط در لغت به معنای راه واضح و آشكار و يا راه صاف و هموار آمده است.(مفردات راغب،ص ۲۵۱) مرحوم علامه طباطبايی در تفسير سوره حمد در باره عبارت صراط مستقيم، توضيح و تفسير اين عبارت را محتاج مقدماتی میداند و پس از ذكر هر مقدمه با توجه به توضيحات ارايه شده، به معنای صراط مستقيم میپردازد كه از مجموع آنها چنين بر میآيد: از مجموع آياتی كه در اين خصوص وارد شده چنين برداشت میشود كه در مقابل صراط مستقيم راه ديگری هست كه يكی دور و ديگری نزديك است، راه نزديك يا همان صراط مستقيم راه مومنين و راه دور راه غير ايشان است(مراجعه كنيد به آيه ۶ انشقاق).
همچنين در تقسيم ديگر يك راه به سوی بلندی و راه ديگر به سوی پستی منتهی میشود و مبنای اين نيز آيات قرآن است. ضمن اينكه صراط مستقيم قطعا غير از طريق مغضوب عليهم و طريق ضالين است. به اين معنی كه میتوان با شناخت طرق انحرافی و ويژگیهای آن، صراط مستقيم را به راحتی شناخت، چرا كه اين دو در نقطه مقابل يكديگر قرار دارند.
بنابراين صراط مستقيم كه صراط غيرگمراهان است، صراطی است كه به هيچ وجه شرك و ظلم در آن راه ندارد و ضلالتی در آن راه نمیيابد، نه ضلالت در باطن و قلب از قبيل كفر و خاطرات ناشايست كه خدا از آن راضی نيست و نه ضلالت در ظاهر اعضا و اركان بدن چون معصيت و قصور در اطاعت كه هيچ يك از اينها در آن صراط يافت نمیشود و اين همان توحيد علمی و عملی است.(ترجمه تفسير الميزان،ج ۱ ص ۵۳ تا ۵۵)
به گفته علامه طباطبايی اصحاب صراط مستقيم در صورت عبوديت خدا دارای ثبات قدم به تمام معنا هستند، هم در فعل و هم در قول و هم در ظاهر و هم در باطن و ممكن نيست كه آنان بر غير اين صفت ديده شوند و در همه احوال از خدا و رسول خدا اطاعت میكنند و نكته مهم اينكه اصحاب صراط مستقيم قدر و منزلت و درجه بالاتری از درجه مومنين خالص دارند.
به نظر علامه صراط مستقيم راهی است به سوی خدا كه هر راه ديگری كه خلايق به سوی خدا دارند، شعبهای از آن است و هر طريقی كه آدمی را سوی خدا راهنمايی میكند، بهرهای از صراط مستقيم دارد.
قرآن صراط انبيا و صديقين و شهدا و صالحين را صراط مستقيم دانسته و با در نظر گرفتن روايات متواتره آنرا صراط امير المومنين علی بن ابيطالب(ع) شمرده است و آن جناب را اولين فاتح اين صراط دانسته است.
علامه طباطبايی در بخش ديگری از آراء خويش با اشاره به اينكه عبارت «سبيل» به معنی راه در قرآن غير از صراط مستقيم است، میفرمايد؛ سبيل متعدد است و به اختلاف احوال رهروان راه عبادت مختلف می شود، بر خلاف صراط مستقيم كه يكی است و در مثل شاه راهی است كه همه راههای فرعی بدان منتهی میشود.
ضمن اينكه هر يك از سبيلها با مقداری نقص و يا حداقل با امتيازی جمع میشود، بر خلاف صراط مستقيم كه نه نقص در آن راه دارد و نه اينكه صراط مستقيم شخصی نسبت به شخص ديگری امتياز دارد.
همچنين بايد گفت بر اساس آيات قرآن، مزيت اصحاب صراط مستقيم بر سايرين و همچنين مزيت صراط آنان بر سبيل سايرين تنها به علم است نه عمل. آنان(اهل صراط مستقيم) به مقام پروردگارشان علمی دارند كه ديگران ندارند و گرنه در سبيلهای پايينتر از صراط مستقيم، اعمال صالح كامل و بدون نقص نيز هست.
بر اين اساس يكی از ويژگیهای صراط مستقيم، علم و معرفت(اهل آن) در حد اعلاست، اين مسير مسيری است كه توام با علم و دانايی و معرفت حقيقی است و بدون علم نمیتوان در اين مسير قرار گرفت.(ترجمه تفسير الميزان،ج۱،مباحث آيات ۶و ۷ سوره حمد)
در توضيح اين مطالب علامه بايد گفت: نه اينكه اهل صراط مستقيم اهل اعمال صالح نباشند، بلكه آنان علاوه بر اعمال صالح و عبادات متقنی كه دارند نسبت به سايرين با علم و معرفت و شناخت در حد اعلی ممتاز میشوند، اگرچه ممكن است در غير از اين گروه انسانهايی باشند كه اعمال صالح انجام بدهند اما آنان دارای علم و معرفتی كه اهل صراط مستقيم واجد آن هستند، نخواهند بود.
مرحوم آيتالله خويی نيز در خصوص معنای صراط مستقيم میگويد: صراط مستقيم همان راهی است كه سير كننده در آن، راه به نعمت ابدی و رضوان الهی میبرد و اين راه عبارت است از: اطاعت نمودن مخلوق از خالق و ترك عصيان و نافرمانی او به اين كه هيچ يك از اوامر و نواهی او را مخالفت نكنند و غير او را نپرستند و همين راه راست و مستقيمی است كه هيچ اعوجاج و انحرافی در آن نيست.(ترجمه البيان،آيه الله خويی،ص ۶۷۴)
علاوه بر مباحث تفسيری كه تا اينجا مطرح شد، روايات و احاديث وارده از ائمه معصومين(ع)نيز حقايق بيشتری را درباره صراط مستقيم الهی مطرح میكند. از جمله اينكه مرحوم ملا محسن فيض كاشانی در كتاب ارزشمند تفسير صافی در ذيل آيه «اهدنا الصراط المستقيم»به رواياتی اشاره مینمايد كه چند نمونه ازآنها را ذكر میكنيم:
امام صادق(ع)در رابطه با آيه ۶ سوره حمد فرمودند: ـ منظور از اين آيه يعنی ـ ما را ارشاد و هدايت نما تا راهی را بپيماييم كه منجر به محبت و دوستی تو گردد و آن راه ما را موصل و رساننده به بهشت و جنت تو شود و مانع آن گردد كه از هواهای خود پيروی نماييم، پس به زحمت و تعب افتيم يا اينكه آراء و هوسهای خود را پيش گيريم پس به هلاكت و ضلالت افتيم.(ترجمه تفسير صافی،ج۱،ص۱۰۱)
از امير المومنين(ع) نيز در اين خصوص نقل شده است: خدايا توفيقت را برای ما ادامه بده، آن توفيقی كه بوسيله آن در گذشته اطاعت تو را پيش گرفتيم تا اينكه در آينده نيزهمچنان در اطاعت تو پايدار باشيم.(همان)همچنين از آن حضرت روايت شده است:صراط مستقيم در دنيا آن است كه از غلو و افراط كوتاهتر و از تقصير و كوتاهی بالاترباشد(يعنی اعتدال و ميانه روی) و استقامت و استدامت نيز داشته باشد و در آخرت راه مومنين به سوی جنت است.(همان،ص۱۰۲)
علاوه بر اين در معانی الاخبار از امام صادق(ع) روايت شده است: صراط عبارت از امير المومنين علی(ع) است، يا اينكه عبارت از شناخت و معرفت علی(ع) است و در روايت ديگری صراط مستقيم عبارت از شناخت مطلق امام معصوم است و همچنين در حديث ديگری آمده كه مائيم صراط مستقيم(منظور اهل بيت است).(همان،ص۱۰۲)
فيض كاشانی در كنار روايتهايی كه نقل میكند، درباره حقيقت صراط مستقيم اظهار میدارد كه امام معصوم همان صراط مستقيم است و او همواره بدون انحراف به سوی صراط مستقيم گام بر میدارد و معرفت و شناخت او معرفت صراط مستقيم است و معرفت مشی و رهسپاری امام، همان مشی بر صراط مستقيم است و هرآنكه امام را بشناسد و بر اساس راه او سريع يا كند، به مقدار نور خويش ره سپرد،به فيض دخول در بهشت میرسد و از آتش نجات میيابد و هرآنكه امام خود را نشناسد و نداند كه چه میكند، پس قدم او لغزش پيدا كرده و در آتش فرو میافتد.(همان،ص۱۰۴)
علامه طباطبايی نيز ضمن يك بحث روايی به احاديثی مهم اشاره میدارد كه بيان آنها میتواند بسيار راهگشا باشد.
امام صادق(ع) فرمودند: صراط مستقيم، طريق به سوی معرفت خداست و اين دو صراط است يكی در دنيا و يكی در آخرت، اما صراط در دنيا عبارتست از امامی كه اطاعتش بر خلق واجب شده و اما صراط در آخرت پلی است كه بر روی جهنم زده شده، هركس در دنيا از صراط دنيا به درستی رد شود، يعنی امام خود را بشناسد و او را اطاعت كند در آخرت نيز از پل آخرت به آسانی میگذرد و كسی كه در دنيا امام خود را نشناسد در آخرت نيز قدمش بر پل آخرت میلرزد و به درون جهنم سقوط میكند.(ترجمه الميزان،ج۱،ص۷۸)
و ديگر اينكه در معنای اهدنا الصراط المستقيم از ابن عباس روايت شده كه يعنی، ای بندگان خدا بگوييد، خدايا مارا به سوی محبت محمد(ص) و اهل بيتش(ع) ارشاد فرما.(همان)
حال كه آراء مختف علما و مفسرين قرآن را در قالب مباحث فلسفی، كلامی و روايی در خصوص صراط مستقيم ذكر كرديم، مهم اين است كه بدانيم آيا اين نظرات با يكديگر تناقض و تعارض دارند و يا اينكه میتوان تمامی آنها را دركنار يگديگر جمع كرد و به نتيجهای واحد رسيد.
آنچه مسلم است و از بررسی تمامی آراء بر میآيد و خود قرآن كريم نيز به صورت روشن و واضح به آن اشاره كرده، اين است كه صراط مستقيم الهی همان صراط و راه عبوديت و بندگی محض پروردگار عالم با تمام ويژگیهای مورد نظر قرآن كريم است.
در واقع با تمسك به خود آيات قرآن كه عبادت پروردگار را صراط مستقيم دانسته، میتوان بين همه آراء ذكر شده كه مبنای صحيح علمی دارند، نوعی همگرايی ايجاد كرد.
در مجموع اين آراء و نظريات مختلف اما همسو میتوان گفت كه مهمترين ويژگی صراط مستقيم الهی علم و معرفت است. آن چنانكه اين مسير را بدون علم و معرفت نمیتوان طی كرد و اين معرفت چيزی نيست جز معرفت و شناخت حقيقی امام معصوم كه خليفه خدا بر روی زمين است.
به عبارت ديگر تمام رهپويان راه حقيقت كه به دنبال حق هستند و در مسير بندگی حركت میكنند، زمانی در صراط مستقيم قرار میگيرند كه ولايت ائمه معصومين(ع) را پذيرفته و نسبت به آن معرفت پيدا كنند. يعنی شعب مختلف راههايی كه به سوی پروردگار وجود دارند، همگی بايستی در نهايت به شاهراه صراط مستقيم كه همان راه ولايت و امامت است بپيوندند و هر گونه عبادت و بندگی و عمل صالح اگر در اين مسير و مجرا نباشد، عاقبت مشخصی نخواهد داشت.
يعنی تمامی اعمال صالح و نيات خير و... بايد به زيور ولايت و محبت اهل بيت(ع) آراسته شده باشد. البته اينكه از امير المومنين(ع) به عنوان صراط مستقيم تعبير شده است، از آن روست كه آن حضرت سر سلسله ولايت و وصايت بعد از پيامبر مكرم اسلام است و بعد از پيامبر تنها راه سعادت راه علی(ع) و فرزندان اوست.
به عبارت ديگر اگر چه در اين عالم انسانهای موحد و يكتاپرست زيادی وجود دارند، اما هيچ يك از آنها غير از شيعيان در مسير صراط مستقيم نيستند، زيرا اگرچه به عبادت و بندگی ميپردازند، اما اين عبادت از مسيری كه خداوند متعال اراده كرده است صورت نمیپذيرد و از مجرای مورد نظر عبور نمیكند و به همين دليل نقصهای فراوانی دارد.
به هرحال مهمترين نتيجهای كه از مباحث ارايه شده، حاصل میگردد، آن است كه مسير سعادت حقيقی يا همان صراط مستقيم الهی، مسير عبادت و بندگی خداوند متعال از مجرای ولايت و امامت ائمه طاهرين(ع) است و تنها كسانی به سعادت حقيقی و كمال مورد نظر دست میيابند كه در اين راستا حركت نمايند و هر طريق و راهی غير از آن باطل است.
https://iqna.ir/fa/news/1800785