FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


صراط مستقیم در نظریات خداوند در کتاب قرآن و نظریات چهاره معصوم سلام الله علیهم


صراط مستقیم در نظریات خداوند در کتاب قرآن و نظریات چهاره معصوم سلام الله علیهم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام


پرسش. معنا و مراد از صراط مستقیم در قرآن چیست؟

 آن گونه که از بررسی آیات قرآن مجید بر می آید صراط مستقیم همان آئین خدا پرستی و
دین حق و پایبند بودن به دستورات خدا است. چنانکه در سوره انعام آیه ۱۶۱ می خوانیم:
«قُلْ إِنَّنِی هَدَانِی رَ‌بِّی إِلَىٰ صِرَ‌اطٍ
مُّسْتَقِیمٍ دِینًا قِیَمًا مِّلَّةَ إِبْرَ‌اهِیمَ حَنِیفًا وَمَا کَانَ مِنَ
الْمُشْرِ‌کِینَ
؛ بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده: به دین
استوار، آئین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید.»


در اینجا دین ثابت و پا بر جا و آئین توحیدی ابراهیم و نفی هر گونه شرک به عنوان
صراط مستقیم معرفی شده که این جنبه عقیدتی را مشخص می کند.


اما در سوره یس آیه ۶۰ و ۶۱ چنین می خوانیم: «أَلَمْ
أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ
لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ وَأَنِ اعْبُدُونِی  هَـٰذَا صِرَ‌اطٌ مُّسْتَقِیم
ٌ؛
ای فرزندان آدم مگر با شما پیمان نبستم که شیطان را پرستش نکنید (به دستورات او عمل
ننمائید) و مرا پرستش کنید، این همان صراط مستقیم است.»


در اینجا به جنبه های عملی آئین حق اشاره شده که نفی هر گونه کار شیطانی و عمل
انحرافی است.


و به گفته قرآن در سوره آل عمران آیه ۱۰۱ راه رسیدن به صراط مستقیم پیوند و ارتباط
با خدا است «وَمَن
یَعْتَصِم بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَ‌اطٍ مُّسْتَقِیم
ٍ؛
و هر کس به خدا تمسک جوید، قطعاً به راه راست هدایت شده است».


ذکر این نکته نیز لازم به نظر می رسد که راه مستقیم همیشه یک راه بیشتر نیست؛ زیرا
میان دو نقطه تنها یک خط مستقیم وجود دارد که نزدیک ترین راه را تشکیل می دهد.



بنابر این اگر قرآن می گوید صراط مستقیم، همان دین و آئین الهی در جنبه های عقیدتی
و عملی است به این دلیل است که نزدیک ترین راه ارتباط با خدا همان است. و نیز به
همین دلیل است که دین واقعی یک دین بیشتر نیست «

إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ؛
دین در نزد خدا اسلام است»، (آل عمران، آیه ۱۹).
 

https://www.porseman.com/article/

 

إنّ الصِّراطَ بينَ أظهُرِ جَهَنَّمَ دَحضُ مَزَلَّةٍ

 همانا صراط بر روى جهنّم كشيده شده و لغزنده است .

( كنز العمّال : ۳۹۰۳۴ )

امام على عليه السلام :

وَ اعلَمُوا أنَّ مَجازَكُم على الصِّراطِ و مَزالِقِ دَحضِهِ و أهاوِيلِ زَلَلِهِ و تاراتِ أهوالِهِ .

بدانيد كه گذر شما از صراط است و از لغزشگاههاى آن و هراسهاى لغزيدنهايش و وحشتهاى متناوبش .

( نهج البلاغة : الخطبة ۸۳ )

صراط مستقيم :

امام على عليه السلام :

اليَمينُ و الشِّمالُ مَضَلَّةٌ و الطَّريقُ الوُسطى هِي الجادَّةُ .

علَيها باقي الكتابِ و آثارُ النبوَّةِ

 و مِنها مَنفَذُ السُّنَّةِ و إلَيها مَصِيرُ العاقِبَةِ .

 راست و چپ گمراهى است و راه وسط همان راه اصلى است .

 كتاب خدا و سنّت پيامبر به آن راهنماست

و رسيدن به سنّت و عاقبت نيكو از اين راه ميسّر است .

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۶ )

امام على عليه السلام :

و أخَذُوا يَمينا و شِمالاً ظَعنا في مَسالِكِ الغَيِّ و تَركا لِمَذاهِبِ الرُّشدِ .

 از راست و چپ، راههاى گمراهى را پيش گرفتند و راههاى مستقيم ( هدايت ) را رها كردند .

( نهج البلاغة : الخطبة ۱۵۰ )

امام على عليه السلام ـ در توصيف ائمّه عليهم السلام ـ فرمود :

بمَنزِلَةِ الأدِلَّةِ في الفَلَواتِ .  

مَن أخَذَ القَصدَ حَمِدُوا إلَيهِ طريقَهُ و بَشَّرُوهُ بِالنَّجاةِ

 و مَن أخَذَ يَمينا و شِمالاً ذَمُّوا إلَيهِ الطَّريقَ و حَذَّرُوهُ مِنَ الهَلَكَةِ .

 آنان به منزله راهنمايان بيابانها هستند .

هركه راه راست را در پيش گيرد، او را به رفتن آن راه تشويق و ستايش مى كنند و نويد نجات به وى مى دهند

و هركه را به راست و چپ منحرف شود ، از كج راهه اى كه در پيش گرفته  نكوهش مى كنند و او را از هلاكت بر حذر مى دارند .

( نهج البلاغة : الخطبة ۲۲۲ )

امام صادق عليه السلام :

إنّ الناسَ أخَذُوا يَمينا و شِمالاً، و إنّا و شيعَتُنا هُدِينا الصِّراطَ المُستَقيمَ .

مردم به چپ و راست منحرف شدند ، امّا ما و شيعيانمان به صراط مستقيم هدايت شديم .

( الكافي : ۲/۲۴۶/۵ )

معناى صراط مستقيم :

 

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ درباره آيه « ما را به صراط مستقيم هدايت فرما » ( الفاتحة : ۶، ۷ ) ـ فرمود :

« إهدِنا»  أرشِدْنا   ،  « الصِّراطَ المُستَقيمَ »  يَعنِي  دِينَ الإسلامِ؛

لأنَّ كُلَّ دِينٍ غيرَ الإسلامِ فَلَيسَ بِمُستَقيمٍ  ؛الذي ليسَ فيهِ التَّوحيدُ  .

« صِراطَ الذينَ أنْعَمْتَ علَيهِم » يَعنِي بهِ النَبِيِّينَ و المُؤمِنِينَ الذينَ أنعَمَ اللّه ُ علَيهِم بِالإسلامِ و النبوَّةِ ،

« غَيرِ المَغْضوبِ علَيهِم »  يقولُ : أرشِدْنا غَيرَ دِينِ هؤلاءِ الذينَ غَضِبتَ علَيهِم و هُمُ اليَهودُ  « و لا الضّالِّينَ » و هُمُ النَّصارى .

 « اهدنا » يعنى ما را رهنمون شو   « صراط مستقيم » يعنى دين اسلام ؛

زيرا هيچ دينى جز اسلام راست و مستقيم نيست ؛  چون توحيد و يگانه پرستى در آن نيست.

« صراط كسانى كه نعمتشان دادى » يعنى  پيامبران و مؤمنان  كه خداوند نعمت اسلام و نبوّت را ارزانيشان داشت  ،

« نه غضب شدگان » مى فرمايد : مارا به غير دين آنان كه بر ايشان خشم گرفته اى يعنى يهود  راهنمايى فرما   « و نه گمراهان »  يعنى نصارا .

( الدرّ المنثور : ۱/۲۵ ) 

امام على عليه السلام :

أنا صِراطُ اللّه ِ المُستَقيمُ  و عُروَتُهُ الوُثقى التي لا انفِصامَ لها .

 منم صراط مستقيم خدا و محكمترين دستگيره او كه ناگسستنى است .

( بحار الأنوار : ۸/۷۰/۱۹  )

امام زين العابدين عليه السلام :

نَحنُ الصِّراطُ المُستَقيمُ  و نحنُ عَيبَةُ عِلمِهِ .

ماييم صراط مستقيم و ما صندوق علم او هستيم .

(  معاني الأخبار : ۳۵/۵ )

امام صادق عليه السلام ـ درباره معناى صراط ـ فرمود :

هُو الطَّريقُ إلى مَعرِفَةِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ

و هُما صِراطانِ : صِراطٌ في الدُّنيا و صِراطٌ في الآخِرَةِ .

 فأمّا الصِّراطُ الذي في الدُّنيا فهُو الإمامُ المَفروضُ الطاعَةِ.

مَن عَرَفَهُ في الدُّنيا و اقتَدى بِهُداهُ ،  مَرَّ على الصِّراطِ الذي هو جِسرُ جَهَنَّمَ في الآخرةِ .

 آن راه شناخت خداوند عزّ و جلّ است

 و دو صراط وجود دارد : صراطى در دنياست و صراطى در آخرت .

صراط دنيا همان امامى است كه اطاعتش واجب است .

هركه در دنيا او را بشناسد و از راهنماييهايش پيروى كند ،  از صراط آخرت كه پلى است بر روى دوزخ  بگذرد .

( بحار الأنوار : ۲۴/ ۱۱/۳ )

امام صادق عليه السلام :

الصِّراطُ المُستَقيمُ ،  أميرُ المؤمنينَ عَلِيٌّ عليه السلام .

 صراط مستقيم ، امير المؤمنين على عليه السلام است .

( معاني الأخبار : ۳۲/۲ )

امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه « ما را به صراط مستقيم هدايت فرما » ( الفاتحة : ۶ ) ـ فرمود :

أرشِدْنا الصِّراطَ المُستَقيمَ ،

 أرشِدْنا لِلُزُومِ الطَّريقِ المُؤَدِّي إلى مَحَبَّتِكَ و المُبَلِّغِ إلى جَنَّتِكَ ،

 مِن أن نَتَّبِعَ أهواءَنا فَنَعطَبَ .

يعنى ما را به راه راست رهنمون شو،

مارا به پيمودن راهى كه به محبّت تو مى انجامد و به بهشتت مى رساند  رهنمون شو؛

تا از هواهاى نفْس خود پيروى نكنيم و به هلاكت نيفتيم .

( بحار الأنوار : ۴۷/۲۳۸/۲۳ )

التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام ـ درباره آيه « ما را به صراط مستقيم هدايت فرما » (  الفاتحة : ۶ )  ـ فرمود : آدمى مى گويد :

أدِمْ لَنا تَوفِيقَكَ الذي بهِ أطَعناكَ في ماضِي أيّامِنا حتّى نُطِيعَكَ كذلكَ في مُستَقبَلِ أعمارِنا .  

الصِّراطُ المُستَقيمُ هُو صِراطانِ : صِراطٌ في الدُّنيا و صِراطٌ في الآخِرَةِ.

 فأمّا الصِّراطُ المُستَقيمُ في الدُّنيا ،  فهُو ما قَصُرَ عنِ الغُلُوِّ  و ارتَفَعَ عنِ التَّقصيرِ و استَقامَ فلَم يَعدِلْ إلى شَيءٍ مِنَ الباطِلِ

 و أمّا الطَّريقُ الآخَرُ ،  فهُو طريقُ المُؤمنينَ إلى الجَنَّةِ الذي هو مُستَقيمٌ .

 آن توفيقى را كه عطايمان كردى تا در ايّام گذشته عمرِ خود طاعتت كنيم بر ما ادامه بده تا در ايّام مانده عمر خود نيز طاعتت كنيم .

صراط مستقيم دو گونه است : صراطى در دنيا و صراطى در آخرت .

صراطِ مستقيمِ در دنيا  ، همان راهى است كه از افراط و تفريط به دور است . راه ميانه است و به سوى باطل كمترين انحرافى ندارد

 و صراط آخرت ، همان راه مؤمنان به سوى بهشت است كه راهى است مستقيم .

(  التفسير المنسوب إلى الإمام العسكريّ عليه السلام : ۴۴ / ۲۰ )

ويژگى صراط :

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

الصِّراطُ  ، أدَقُّ مِن الشَّعرَةِ و أحَدُّ مِنَ السَّيفِ .

صراط ، باريك تر از مو و تيزتر از شمشير است .

( بحار الأنوار : ۸/ ۶۵/۲  )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

إنَّ عَلى جَهَنَّمَ ،  جِسرا أدَقَّ مِن الشَّعرِ و أحَدَّ مِنَ السَّيفِ .

 بر روى جهنّم ، پلى است كه از مو باريك تر و از شمشير تيزتر است .

( كنز العمّال : ۳۹۰۳۶ )

امام صادق عليه السلام :

الصِّراطُ  ، أدَقُّ مِن الشَّعرِ و مِن حَدِّ السَّيفِ .

 صراط ، از مو و از لبه شمشير باريك تر است .

( بحار الأنوار : ۸/۶۴/۱ )

آنچه موجب پايدارى بر صراط است .

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

أثبَتُكُم قَدَما على الصِّراطِ ،  أشَدُّكُم حُبّا لأِهلِ بَيتي .

 پايدارترين شما بر صراط ، كسى است كه محبّتش به اهل بيت من بيشتر باشد .

( فضائل الشيعة : ۴۸/۳ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

يا عَلِيُّ !  إذا كانَ يَومُ القِيامَةِ أقعُدُ أنا و أنتَ و جَبرَئيلُ على الصِّراطِ

فلا يَجوزُ على الصِّراطِ ،  إلاّ مَن كانَت مَعهُ بَراءةٌ بِوَلايَتِكَ .

 اى على! چون روز قيامت شود ، من و تو و جبرئيل بر صراط مى نشينيم

و هيچ كس از صراط نخواهد گذشت، مگر اين كه جواز ولايت تو را با خود داشته باشد .

( بحار الأنوار : ۸/۷۰/۱۹ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ـ به على عليه السلام ـ فرمود :

 ما ثَبَتَ حُبُّكَ في قَلبِ امرِئٍ مُؤمِنٍ؛

 فَزَلَّت بهِ قَدَمُهُ على الصِّراطِ، إلاّ ثَبَتَ لَهُ قَدَمٌ ؛

حتّى أدخَلَهُ اللّه ُ بِحُبِّكَ الجَنَّةَ .

 

محبّت تو در دل هيچ مؤمنى جاى نگرفت ؛

مگر اين كه هرگاه پايش بر صراط بلغزد ، گام ديگرش استوار شود،

تا آن كه [ سرانجام ] خداوند به سبب محبّتش به تو  او را به بهشت در آورَد .

( فضائل الشيعة : ۴۸/۴  )

پلهاى صراط :

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

. . . ثُمّ يُوضَعُ علَيها [ أي عَلى جَهَنَّمَ  ]الصِّراطُ···

علَيها ثلاثُ قَناطِرَ:

 فأمّا واحِدَةٌ فعَلَيها الأمانَةُ و الرَّحِمُ  و أمّا ثانيها فعلَيها الصلاةُ  و أمّا الثالثةُ فعلَيها عَدلُ رَبِّ العالَمِينَ لا إلهَ غَيرُهُ .

··· آن گاه، صراط [ بر روى جهنّم ] گذاشته مى شود . . .

روى آن سه پل قرار دارد :

روى يكى از آن ها امانتدارى و خويشاوندى جاى دارد ،  روى دومى نماز و روى سومى عدالتِ پروردگارِ جهانيان كه خدايى جز او نيست .

( بحار الأنوار : ۸/۶۵/۲ )

امام صادق عليه السلام ـ درباره آيه « همانا پروردگار تو سخت در كمين است » ( الفجر : ۱۴ ) ـ فرمود :

قَنطَرَةٌ على الصِّراطِ لا يَجُوزُها عبدٌ بِمَظلِمَةٍ .

[ كمينگاه ] پلى است بر روى صراط كه هر بنده اى مظلمه اى به گردن داشته باشد ، نمى تواند از آن بگذرد .

( ثواب الأعمال : ۳۲۱/۲ )

گروههاى مردم در گذشتن از صراط :

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

و الناسُ على الصِّراطِ ، فَمُتَعَلِّقٌ بِيَدٍ و تَزُولُ قَدَمٌ  و يَستَمسِكُ بِقَدَمٍ .

 و مردم بر صراط ، برخى با دست آويزانند ، بعضى پاىْ لغزان  و برخى پابرجا .

( بحار الأنوار : ۸/۶۵/۲ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

و الناسُ عليهِ كالبَرقِ و كَطَرفَةِ العَينِ و كَأجاوِدِ الخَيلِ و الرِّكابِ و شَدّا على الأقدامِ .

فَناجٍ مُسَلَّمٌ و مَخدوشٌ مُرسَلٌ  و مَطروحٌ فيها .

 در عبور از صراط ، برخى از مردم چون برق مى گذرند ، برخى چون چشم به هم زدنى ، برخى مانند اسبان و شتران تندرو و برخى مانند افراد پاى بسته .

پس عدّه اى حتماً نجات مى يابند و عدّه اى زخمى و خونى به آهستگى مى گذرند و عدّه اى در آن ( دوزخ ) مى افتند .

( كنز العمّال : ۳۹۰۳۴ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

فمِنهُم مَن يَمضِي علَيهِ كَلَمحِ البَرقِ و مِنهُم مَن يَمضِي علَيهِ كَمَرِّ الرِّيحِ

 و مِنهُم مَن يُعْطى نُورا إلى مَوضِعِ قَدَميهِ و مِنهُم مَن يَحبُو حَبوا 

 و تَأخُذُ النارُ مِنهُ بِذُنوبٍ أصابَها .

 عدّه اى از صراط همچون برق مى گذرند و عده اى همچون باد

و به عدّه اى نورى داده مى شود كه جلوى پايشان را روشن مى بينند

و عدّه اى چهار دست و پا مى گذرند و به سبب گناهانى كه كرده اند ، آتش قسمتى از آنها را فرا مى گيرد .

( كنز العمّال : ۳۹۰۳۶ )

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :

أسبِغِ الوُضُوءَ ؛ تَمُرَّ على الصِّراطِ مَرَّ السَّحابِ .

 وضو را كامل بگير ؛ تا از صراط همچون ابر بگذرى .

 

( بحار الأنوار : ۷۶/۴/۸ )

موسى عليه السلام ـ در مناجات ـ گفت :

إلهي ! ما جَزاءُ مَن تلا حِكمَتَكَ سِرّا و جَهرا ؟

قالَ : يا موسى !  يَمُرُّ على الصِّراطِ كالبَرقِ .

 بار خدايا ! پاداش كسى كه حكمت تو را آشكارا و پنهانى تلاوت كند چيست؟

فرمود : اى موسى ! از صراط همچون برق مى گذرد .

( بحار الأنوار : ۹۲/۱۹۷/۳ )

امام صادق عليه السلام :

 الناسُ يَمُرُّونَ على الصِّراطِ طَبَقاتٍ :

··· فَمِنهُم مَن يَمُرُّ مِثلَ البَرقِ و مِنهُم مَن يَمُرُّ مِثلَ عَدْوِ الفَرَسِ

و مِنهُم مَن يَمُرُّ حَبْوا  و مِنهُم مَن يَمُرُّ مَشْيا

 و مِنهُم مَن يَمُرُّ مُتَعَلِّقا  قد تَأخُذُ النارُ مِنهُ شَيئا و تَترُكُ شيئا .

 مردم در گذشتن از صراط به چند گروه تقسيم مى شوند :

··· برخى مانند برق مى گذرند ، برخى مانند اسب به تاخت مى روند 

برخى با سينه خيز مى گذرند و برخى پياده مى روند

و بعضى هم در حالى مى گذرند كه خود را به آن آويخته اند و آتش قسمتى از بدن آنها را گرفته و قسمتى را نگرفته است .

( الأمالي للصدوق : ۲۴۲/۲۵۷ )

میزان الحکمه،جلد ششم.

  • میزان الحکمه جلد ششم
  • پل صراط
  • حدیث درباره صراط
  • حدیث
  • صراط مستقیم
  • عبور از صراط

 

واژه صراط
برخى از عالمان لغت ریشه "صراط" سراط مى‏دانند که در اصل لغت به معناى بلعیدن است و تبدیل سین به صاد ناشى از تناسب آن با طاء است.(1)
و راز اینکه به بزرگراه صراط مى‏گویند آن است که به جهت فراخى و وضوحى که دارد گویا سالک در خود مى‏کشد گویا که او را مى‏بلعد «و بعض اهل العلم یقول ان السرط مشتق من ذلک لان الذاهب فیه یغیب غیبة الطعام المسرط».(2)
مؤلف التحقیق واژه صراط را مستقل از سراط مى‏داند: «والظاهر ان کلمة الصراط مستقلّة فى نفسها غیر مبدلة فى السراط.»(3)
دلیلش آن است که صراط مشتقات ندارد اما سراط مشتقات دارد.
بهرحال آنچه که در آن تردید نیست آن است که معناى این واژه راه روشن و وسیع است چه آنکه مادّى باشد یا معنوى و الزاماً معناى استقامت در آن نیست که اگر به معناى آن بود وصف مستقیم براى آن تأکید مى‏شد.
گرچه تأکید بودن ما نعى ندارد لکن تأسیس بهتر از تأکید است.
صراط مستقیم کدام است؟
از آنجا که انسان موجودى است پیوسته در تلاش و حرکت یا به مقصد سعادت مى‏رسد راهى که او را به آن رهنمون مى‏سازد آن راه "صراط مستقیم" است و راهى که او را به نیستى و تباهى مى‏کشاند آن راه "صراط جحیم" است.
در قرآن از صراط مستقیم گاه به "صراط سوّى"(4)؛ گاه به "صراط اللّه"(5) ؛ و گاه به "صراط حمید" (6) توصیف شده است.
و آن همان "دین قیم الهى " است که عهده‏دار هدایت انسانهاست. در سوره انعام آیه 61 آمده است: «قل اننى هدانى ربّى الى صراط مستقیم دینا قیما ملة ابراهیم حنیفا؛ بگو خداوند مرا به صراط مستقیم هدایت کرده به دین استوار آئین ابراهیم که هرگز به خدا شرک نورزید.»
و از آنجا که تبلور این دین در عبودیت و بندگى پروردگار عالم و تسلیم بودن در برابر اوست صراط مستقیم به عبودیت و اعتصام بر او تفسیر شده است.
«ان اللّه ربّى و ربّکم فاعبده هذا صراط مستقیم؛(7)همانا خداوند پروردگار من و پروردگار شماست تنها او را پرستش کنید که راه راست همین است.»
«و ان اعبدونى هذا صراط مستقیم؛(8) (آیا با شما عهد نکردم) که مرا بپرستید این راه مستقیم است.»
«...و من یعتصم باللّه فقد هدى الى صراط مستقیم؛(9)...هر کس به خدا تمسّک جوید به راهى راست هدایت شده است.»
به این ترتیب دین واقعى الهى یک دین بیشتر نیست و آن اسلام است که «انّ الدین عند اللّه الاسلام؛(10) همانا دین در نزد خدا اسلام است.
ستون فقرات دعوت همه انبیاء بندگى خداوند بوده که نامش "اسلام" است. لذا است که "اسلام" مکتب همه انبیاء است، تفاوتها در اصول نیست، در شرایع و دستورات است که به تناسب زمانها و مکانها مختلف بوده است.
واژه اسلام به معنى تسلیم است و معناى آیه آن است که آئین حقیقى در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان اوست و روح دین در هر عصر و زمان چیزى جز تسلیم بودن در برابر حق نیست یعنى همان عبودیت و بندگى به این ترتیب "اسلام " مکتب همه انبیاء است. آرى اقتضاءات زمانها متفاوت بوده است لذا این "شرایع" اند که متفاوت‏اند نه "ادیان الهى" ما یک دین الهى بیشتر نداریم و آن اسلام است و تفاوتها در شریعت است.
«...لکلٍّ جعلنا منکم شرعة و منهاجاً...؛(11)ما براى هر کدام از شما آئین و طریقه روشنى قرار دادیم.»
در سوره انعام آیه 153. پس از آنکه مواردى از احکام شرع مقدس اسلام به نحو کلّى ذکر مى‏شود آمده است: «و انّ هذا صراطى مستقیما فاتبعوه ولاتتبعوا السبل فتفرّق بکم عن سبیله ذلکم وصّاکم به لعلّکم تتقون؛و این راه مستقیم من است از آن پیروى کنید و از راههاى پراکنده و انحرافى پیروى نکنید که شما را از طریق حق دور مى‏سازد این چیزى است که خداوند شما را به آن سفارش مى‏کند شاید تقوى پیشه کنید.»
در چندین آیه از قرآن برترین مشخصه صراط مستقیم را این بیان مى‏کند: راهى که هدایتگر به آن پیامبر اکرم(ص) است راهى که جلودار آن، آن پیامبر بزرگ است.
«و انک لتدعوهم الى صراط مستقیم؛(12) و به طور قطع تو آنان را به راه راست دعوت مى‏کنى.»
امامان حجت خداوند
در آیه بعدى منحرفان از صراط مستقیم هم معرفى شده‏اند: «و ان الّذین لایؤمنون بالآخرة عن الصراط لناکبون؛(13) و کسانى که به آخرت ایمان ندارند به طور مسلّم از این صراط منحرفند.»
در سوره شورى آیه 52 و 53 مى‏خوانیم: «..و انک لتهدى الى صراط مستقیم، صراط اللّه الّذى له ما فى السموات و ما فى الارض الا الى اللّه تصیر الامور...؛تو مسلماً به راه راست هدایت مى‏کنى راه خداوندى که تمام آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست آگاه باشید که همه کارها تنها به سوى خدا باز مى‏گردد.»
به این ترتیب این واقعیت بر مسند نشست که صراط مستقیم همان اسلام است.
امامان تجلّى اسلام‏اند
اینک وقت آن است که به اثبات این مدعى بپردازیم که امامان تجلّى اسلام‏اند یعنى اگر انسان بخواهد تمام اسلام را در سیماى یک انسان ببیند آن انسان امام معصوم(س) است.
تمام روایاتى که امامان (ع) را «ابواب اللّه»(14) در واژه‏اى خداوند «عرفاء اللّه»(15) «ارکان الارض»(16) «ارکان العالم»(17) و... معرفى مى‏کنند مى‏توانند شاهدى بر این مدعا باشند، نیز همه روایاتى که مى‏گوید دین به آنها گشوده شده و به آنان ختم مى‏گردد.
نیز روایاتى که در ذیل آیه 119 سوره توبه آمده: «یا ایها الّذین آمنوا اتقوا اللّه و کونوا مع الصادقین؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید تقواپیشه کنید و با صادقان باشید.» رسیده است که مقصود از صادقان تنها امامان معصوم‏اند.(18)
همه اینها گویاى آن است که امامان تجسم تمام دین و مکتب‏اند به این ترتیب به این نتیجه مى‏رسیم: که امامان صراط مستقیم‏اند. این حقیقتى است که در دهها روایت به آن تصریح شده است.
در روایتى از جابربن عبداللّه انصارى از پیغمبر اکرم(ص) نقل مى‏کند که: «ان اللّه جعل علیاً و ابناءه حجج اللّه على خلقه و هم ابواب العلم فى امتى من اهتدى بهم هدى الى صراط مستقیم.»(19)
خداوند على(ع) و همسرش (فاطمه زهرا سلام اللّه علیها) و فرزندان او را حجتهاى الهى بر خلقش قرار داده و آنها درهاى علم در امت منند هر کس به وسیله آنها هدایت شود به صراط مستقیم هدایت شده است. در حدیث دیگرى ابن عباس از رسول خدا(ص) چنین نقل مى‏کند که به حضرت على بن ابى طالب (ع) فرمود: «انت الطریق الواضح و انت الصراط المستقیم و انت یعسو المؤمنین.»(20) تو راه روشن و صراط مستقیم و رهبر مؤمنان هستى.
در حدیثى از حضرت امیرمؤمنان على(ع) مى‏خوانیم:
«ان اللّه جلعنا ابوابه و صراطه و سبیله و الوجه الّذى یؤتى منه فمن عدل عن ولایتنا او فضّل علینا غیرنا فانهم عن الصراط لناکبون.»(21)
خداوند ما رهبران دینى و الهى را درهاى وصول به معرفتش، صراط، طریق و جهتى که از آن به او مى‏رسد قرار داده بنابراین کسانى که از ولایت ما منحرف گردند یا دیگرى را بر ما برگزینند از صراط حق منحرفند.
در تفسیر آیه شریفه اهدنا الصراط المستقیم در روایات متعددى رسیده است که مراد از این صراط مستقیم راه پیامبر(ص) و ذریه پاک اوست، چون مراد از «انعمت علیهم» آنان هستند.
در حدیثى از حضرت امام صادق(ع) نقل شده «و اللّه نحن الصراط المستقیم؛(22) به خدا سوگند صراط مستقیم مائیم.»
امام صادق(ع) در پاسخ مفضل بن عمر که از معناى صراط پرسیده بود فرمود: «هوالطریق الى معرفة اللّه عزّ و جلّ و لها کان صراط فى الدنیا و صراط فى الآخرة فاما الصراط فى الدنیا فهو الامام المفترض الطاعة من عرفه فى‏الدنیا و اقتدى بهداه مرّ على الصراط الّذى هو جسر جهنم فى الآخرة و من لم یعرفه فى الدنیا زلّت قدمه عن الصراط فى الآخرة فتردى فى نار جهنم.»(23)
«صراط مستقیم راه معرفت به سوى خداوند است که به صراط در دنیا و آخرت تقسیم مى‏شود صراط در دنیا همان امام واجب الاطاعة و صراط آخرت پلى است که از دوزخ عبور مى‏کند.
هر کس صراط دنیا (امام واجب الاطاعة) را بشناسد. و از او پیروى کند از صراط آخرت به آسانى عبور خواهد کرد اما کسى که در شناخت امام معصوم یا پیروى از او کوتاهى کند پایش بر قیامت خواهد لغزید و در دوزخ واژگون خواهد شد.
امامان نورند
دیگر ویژگى که امامان را در زیارت جامعه کبیره به آن مى‏ستائیم «نور» است. در فرازهاى متعددى در این زیارت امامان به وصف فوق ستوده شده‏اند.
«نوره و برهانه عندکم» «انتجبکم لنوره» «خلقکم اللّه انواراً» «و ان ارواحکم و نورکم وطینتکم واحدة» «تمام نورکم» «و انتم نور الاخیار» «کلامکم نور»؛ «واشرقت الارض بنورکم» و «مصابیح الدجى» واژه نور واژه‏اى است روشن که نیاز به توضیح ندارد. روشن و روشنگر.
نور در قرآن و روایات‏
در قرآن کریم واژه نور هم در نور حسى به کار رفته و هم در نور معنوى، نور حسى مانند روشنایى روز: «و جعل الظلمات و النور...؛(24)...و تاریکیها و نور قرار داد.»
روشنائى ماه «و هو الّذى جعل الشمس ضیاءاً و القمر نوراً؛(25) او خدایى است که خورشید را روشنایى و ماه را نور قرار داد.» در عرصه نور معنوى بر مصادیقى اطلاق شده است.
1- ذات مقدس ربوبى جلّ شأنه‏
«اللّه نور السموات و الارض...؛(26) خداوند نور آسمانها و زمین است...»
او پدید آورنده جهان هستى است، روشنى بخش عالم آفرینش است، همه موجودات زنده به برکت فرمان او زنده‏اند و همه مخلوقات بر سر خوان نعمت او هستند و اگر لحظه‏اى چشم لطف خود را از آنها باز گیرد همگى در ظلمات فنا و نیستى فرو مى‏روند و هر موجودى به هر نسبت با او ارتباط دارد به همان اندازه نورانیت و روشنایى کسب مى‏کند.
2- قرآن کریم «قد جاءکم من اللّه نور و کتاب مبین؛(27) از سوى خداوند نور و کتاب آشکارى براى شما آمد.»
3- ایمان «اللّه ولى الّذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النور؛(28) خداوند ولىّ مؤمنان است آنها را از ظلمتهاى (شرک و کفر) به سوى نور ایمان رهبرى مى‏کند.
4- هدایت الهى و روشن بینى‏
«او من کان میتا فاحییناه و جعلنا له نوراً یمشى به فى الناس کمن مثله فى الظلمات لیس بخارج منها؛(29) آیا کسى که مرده بوده است و ما او را زنده کردیم و نور هدایتى براى او قرار دادیم که در پرتو آن بتواند در میان مردم راه برود همانند کسى است که در تاریکى باشد و هرگز از آن خارج نگردد.
5 - آیین اسلام‏
«...و یأبى اللّه الّا ان یتم نور، و لوکره الکافرون»(30) خداوند ابا دارد جز اینکه نور اسلام را کامل کند هرچند کافران نخواهند.
6- شخص پیامبر(ص)
«...و داعیا الى اللّه باذنه و سراجاً منیراً...»(31)
«...ما ترا دعوت کننده به سوى خدا به اذن او قرار داده و چراغى روشن...».
7- علم‏
در حدیث عنوان بصرى آمده است که حضرت امام صادق(ع) فرمود: «العلم نور یقذفه اللّه فى قلب من یشاء» علم نورى است که خدا در قلب هر کس که بخواهد مى‏افکند.(32)
8 - در این زیارت بلند امامان نور نامیده شده‏اند.
ویژگى‏ها و خواص نور
نور داراى خواص و ویژگیهاى ذیل است:
1- نور زیباترین و لطیف‏ترین موجودات در جهان ماده است و سرچشمه همه زیبائیها و لطافتها است.
2- نور بالاترین سرعت را طبق آنچه در میان دانشمندان معروف است در جهان ماده دارد. نور با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه مى‏تواند کره زمین را در یک چشم بر هم زدن (کمتر از یک ثانیه) هفت بار دور بزند به همین دلیل در مسافتهاى فوق العاده عظیم و سرسام آور نجومى را فقط با سرعت سیر نور مى‏سنجند و واحد سنجش در آنها سال نورى است یعنى مسافتى را که نور در یکسال با آن سرعت سرسام آورش مى‏پیماید.
3- نور وسیله تبیین اجسام و مشاهده موجودات مختلف این جهان است و بدون آن چیزى را نمى‏توان دید بنابراین هم ظاهر است و هم مظهر «ظاهر کننده غیر».
4- نور آفتاب که مهم‏ترین نور در دنیاى ماست پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقاى همه موجودات زنده است و ممکن نیست موجودى بدون استفاده از نور (بطور مستقیم یا غیر مستقیم) زنده بماند.
5 - امروز ثابت شده تمام رنگهایى را که ما مى‏بینیم نتیجه تابش نور آفتاب یا نورهاى مشابه آن است و گرنه موجودات در تاریکى مطلق نور ندارند.
6- تمام انرژیهاى موجود در محیط ما(بجز انرژى اتمى) همه از نور آفتاب سرچشمه مى‏گیرد حرکت بادها، ریزش باران، حرکت نهرها سیل‏ها و آبشارها و بالأخرة حرکت همه موجودات زنده با کمى دقت به نور آفتاب منتهى مى‏شود.
سرچشمه گرما و حرارت و آنچه بستر موجودات را گرم نگه مى‏دارد همان نور آفتاب است حتى گرمى آتش که از چوب درختان و یا ذغال سنگ و یا نفت و مشتقات آن بدست مى‏آید نیز از گرمى آفتاب است، چرا که همه اینها طبق تحقیقات علمى به گیاهان و حیواناتى باز مى‏گردند که حرارت را از خورشید گرفته و در خود ذخیره کرده‏اند بنابراین حرکت موتورها نیز از برکت آن است.
7- نور آفتاب نابود کننده انواع میکروبها و موجودات موذى است و اگر تابش اشعه این نور پر برکت نبود کره زمین تبدیل به بیمارستان بزرگى مى‏شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند.(33)
امامان تجلّى نور
تمام این ویژگیها را در حوزه معنوى در پیامبر(ص) و دیگر معصومان علیهم السلام مى‏بینیم.
آنان لطیف‏ترین مخلوق ذات مقدّس ربوبى‏اند، خلقتشان خلقت نورى است.
در روایتى از امیرمؤمنان على(ع) رسیده است: «کنت انا و محمداً نوراً واحداً من اللّه عزّ و جلّ فامر اللّه تبارک و تعالى ذلک النوران شیّق فقال للنصف: کن محمداً و قال للنصف کن علیا فمنها قال رسول اللّه (ص) على منى و انا من على و لا یؤدى عنى الّا على.»(34)
من و محمد یک نور بودیم که از نور خداوند عزّ و جلّ خلق شدیم آن‏گاه خداوند به این نور فرمان داد که دو نیم شود به نصف آن گفت محمد(ص) باش و به نصف دیگر گفت على(ع) باش از این جهت است که رسول خدا(ص) (در آغاز ماجراى سوره برائت) فرمود: على از من است و من از على و مأموریت مرا کسى جز على انجام نمى‏دهد.
«مسافت نورى» ضرب المثل است. گسترش این انوار تابناک الهى و معارف بلندشان شایسته این ضرب المثل است. معارف ارزشمند اهلبیت آنچنان است که هر جا مطرح شود به سرعت نور جاى خود را باز مى‏کند که خود فرمودند: «فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا» اگر مردم زیبائیهاى کلام ما را بفهمند از ما تبعیت خواهند کرد.
نور ظاهر و مُظهر است، معارف دین جز از طریق آنان گرفتنى نیست، علم مفید فقط در مکتب آنان است.
امام باقر(ع) به «سلمة بن کهیل» و «حکم بن عتیبه» فرمود: «شرّقا و غرّبا فلاتجدان علماً صحیحا الّا شیئاً خرج من عندنا اهل البیت»(35) شرق عالم بروید غرب آن بروید علم صحیح را جز در مکتب ما نمى‏یابید.
نور رمز بقاى موجودات زنده است، رمز بقاى جهان هستى هم حجت است. امام سجاد(ع) فرمود: «...لو لا ما فى الارض منّا لساخت باهلها»(36) اگر ما نبودیم زمین اهلش را نابود مى‏کرد.
رنگها مدیون نورند، اگر امروز رنگ سعادت «صبغة اللّه» در جهان هست و نام اسلام پر آوازه است به برکت تلاشهاى طاقت فرساى این انوار تابناک الهى است.
ماندگارى مکتب حق که اسلام است مدیون فداکاریهاى آنان است و اگر آنان نبودند، معارف بلندشان نبود در حوزه معرفت، جهان بیمارستانى بزرگ از جهالت بود.
افتخار مى‏کنیم که این انوار تابناک امام ما هستند.
بر این اساس است که در روایات فراوان از مصادیق نور امامان علیهم السلام ذکر شده‏اند، مرحوم کلینى در کتاب کافى بابى تحت این عنوان آورده است که «باب ان الائمة نور اللّه عزّ و جلّ»(37) در این باب 6 روایت آمده است در سوره تغابن آیه 8 آمده است:
«فآمنوا باللّه و رسوله و النور الّذى انزلنا و اللّه بما تعملون خبیر؛ به خدا و رسول او و نورى که نازل کرده‏ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام مى‏دهید آگاه است.»
در روایات فراوانى امامان(ع) مصداق نور در این آیه معرفى شده‏اند.
در روایتى آمده ابوخالد کابلى از امام باقر(ع) تفسیر آیه را پرسید حضرت فرمود:
«یا ابا خالد النور و اللّه الائمة من آل محمد صلى اللّه علیه و آله الى یوم القیامة و هم واللّه نور اللّه الّذى انزل و هم واللّه نور اللّه فى السموات و الارض و اللّه یا ابا خالد لنور الامام فى قلوب المؤمنین انور من الشمس المضیئة بالنهار و هم واللّه ینورون قلوب المؤمنین و یحجب اللّه عزّ و جلّ نورهم عمن یشاء فتظلم قلوبهم و اللّه یا ابا خالد لایحبنا عبد و یتولانا حتى یظهر اللّه قلبه و لایطهر اللّه قلب عبد حتىّ یسلّم لنا و یکون سلماً لنا فاذا کان سلماً لنا سلّمه اللّه من شدید الحساب و آمنه من فزع یوم القیامة الاکبر»(38)
اى ابا خالد بخدا سوگند که مقصود از نور ائمه از آل محمّد(ص) مى‏باشند تا روز قیامت. بخدا آنان همان نور خدا هستند که خداوند فرو فرستاده، بخدا آنان نور خدا در آسمانها و زمینند بخدا اى ابا خالد نور امام در دل مؤمنین از نور خورشید تابان در روز روشن‏تر است بخدا که ائمه(ع) دلهاى مؤمنین را منور مى‏سازند و خدا از هر کس خواهد نور آنان را پنهان دارد و در پى آنان دلهاى آنها تاریک مى‏گردد. بخدا اى ابا خالد بنده‏اى ما را دوست ندارد و از ما پیروى نمى‏کند تا زمانیکه خداوند دلش را پاکیزه گرداند و خداوند دل بنده‏اى را پاکیزه نمى‏گرداند تا آنکه تسلیم ما بوده و آشتى با ما باشد و هرگاه چنین شد خداوند او را از حساب سخت نگه دارد و از هراس بزرگ روز قیامت در امانش دارد.
انوار ماندگار
همانگونه که تلاشها کردند که جلوه برجسته نور حق آیین اسلام را خاموش کنند ولى ناکام ماندند، در رابطه با اهلبیت(ع) هم چنین شد، عداوتها و دشمنى‏ها با آنان شد، تلاشهاى فراوانى جهت خاموش کردن این انوار تابناک صورت گرفت ولى به فضل و عنایت خداوند ناکام ماندند و مى‏بینیم هر روز نام آنان و مکتبشان پرآوازه مى‏گردد.
راه استفاده از نور اهلبیت(ع)
کسى که در پى بر گرفتن نور است باید سراغ آن رفته آن را فرا روى خود قرار دهد نه باید جلو افتاد و نه عقب حضرت امیر مؤمنان على(ع) فرمود: «انظروا اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم و اتبعوا اثرهم فلن یخرجوکم من هدى و لن یعیدوکم فى روى فان لبدوا فالبدوا و ان نهضوا فانهضوا و لا تسبقوهم فتضلّوا و لاتتأخروا عنهم فتهلکوا.»(39)
به اهلبیت پیامبرتان بنگرید از آن سو که گام بر مى‏دارند بروید قدم به جاى قدمشان بگذارید آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمى‏برند و به پستى و هلاکت باز نمى‏گردانند اگر سکوت کردند سکوت کنید و اگر قیام کردند قیام کنید از آنها پیشى نگیرید که گمراه مى‏شوید و از آنان عقب نمانید که نابود مى‏گردید.
در روایتى از نبى اعظم صلى اللّه علیه و آله رسیده است که:
«فلا تسبقوهم فتهلکوا؛(40) از اهلبیت(ع) پیشى نگیرید که نابود خواهید شد.»
سالک راه حق بیا همت از اولیا طلب‏
همت خود بلند کن سوى حق ارتقا طلب‏
سرور اولیاء نبى است و زپس مصطفى على است‏
خدمت مصطفى کن و همت مرتضى طلب‏
پیروى رسول حق، دوستى حق آورد
پیروى رسول کن دوستى خدا طلب‏
چشم بصیرتت به خود نورپذیر کى شود
نور بصیرت دل از صاحب انما(41) طلب‏
شرع سفینه نجات، آل رسول ناخداست‏
ساکن این سفینه شو دامن ناخدا طلب‏
دل به امم بگوش هوش مى‏فکنند این سروش‏
معرفت ار طلب کنى از برکات ما طلب(42)
پى‏نوشت‏ها: -
1. التهذیب، ج 12، ص 329.
2. مفردات راغب «صرط».
3. التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 6، ص 277.
4. سوره طه، آیه 135.
5. سوره شورى، آیه 53.
6. سوره حج، آیه 24.
7. سوره انعام، آیه 161.
8. سوره آل عمران، آیه 51، سوره مریم، آیه 36.
9. سوره یس، آیه 61.
10. سوره آل عمران، آیه 101.
11. همان، آیه 19.
12. سوره مائده، آیه 48.
13. سوره مؤمنون، آیه 73.
14. همان، آیه 74.
15. سوره شورى، آیه 53 - 52.
16. اهل البیت فى الکتاب و السنة، ص 156.
17. همان، ص 157.
18. همان، ص 158.
19. همان، ص 159.
20. تفسیر برهان، ج 3، ص 170 ؛ بحارالانوار، ج 31، ص 413 و 414؛ شواهد التنزیل، ج 1، ص 345؛ مناقب آل ابى طالب، ج 2، ص 281و...
21. شواهد التنزیل، ج 1، ص 58، ح 89.
22. همان، ح 88.
23. تفسیر نورالثقلین، ج 3، ص 549.
24. همان، ج 1، ص 31؛ کنزالدقائق، ج 1، ص 60.
25. تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 21.
26. سوره انعام، آیه 1.
27. سوره یونس، آیه 5.
28. سوره نور، آیه 25.
29. سوره مائده، آیه 19.
30. سوره بقره، آیه 257.
31. سوره انعام، آیه 122.
32. سوره توبه، آیه 33.
33. سوره احزاب، آیه 46.
34. مصباح الشریعة، ص 16.
35. تفسیر نمونه، ج 14، ص 505 تا 507 «چاپ بیست و ششم».
36. بحارالانوار، ج 26، ص 3.
37. اصول کافى، ج 1، ص 399.
38. امالى صدوق، ص 156، کمال الدین، ص 207.
39. اصول کافى، ج 1، ص 194.
40. همان.
41. نهج البلاغه، خطبه 97.
42. بحارالانوار، ج 23، ص 142.
43. اشاره است به آیه شریفه( انما نطعمکم لوجه اللّه )سوره انسان، آیه 9 یا آیه شریفه (انما ولیکم اللّه و رسوله) سوره مائده، آیه 55.
44. از مرحوم فیض کاشانى.
تذکر: در تدوین این مقاله علاوه بر مصادر فوق از کتاب ارزشمند «ادب فناى مقربان» نیز بهره گرفتم.

نویسندگان: سید احمد خاتمى

منبع: نشریه پاسدار اسلام 1386 شماره 308

 

http://ensani.ir/fa/article/138974

 

پرتوی از اسرار نماز » صراط مستقیم، در روایات

 امام عسكرى علیه السلام درباره این جمله نماز، مى‏فرماید:
 نمازگزار با این كلام، توفیق اطاعت و بندگى را در آینده هم همچون گذشته مى‏طلبد و صراط مستقیم، راهى است كه از كوتاه فكرى بالاتر و از بلند پروازى و غلّو، پائین‏تر باشد.(325)
 امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: راه مستقیم آنست كه انسان را به محبّت خدا و دین او سوق دهد و مانع هواپرستى شود و از پیروى سلیقه‏ها و آراء شخصى در دین، جلوگیرى كند.(326)
 در كتاب بحارالانوار، 56 حدیث در این باره است كه راه مستقیم، ائمّه اطهار و اولیاء معصوم خداوند و پیروان واقعى آن بزرگواران است. چرا كه آنان، تجسّم راه حق‏اند و قهر و مهر و جنگ و صلح و عبادت و كار و فكر و عملشان، طبق فرمان خدا و در راه مستقیم است. و تبعیّت از آنان نیز در این دنیا، كارى دشوار و پر مسئولیت است، مثل آن صراط آخرت كه بر روى جهنم است و از مو باریك‏تر و از شمشیر، تیزتر.(327) صراط آخرت نیز، تجسّمى از صراط دنیاست. كسى كه در این دنیا، در صراط مستقیم حق بوده، عبورش از آن صراط هم، آسان و سریع خواهد بود. و افرادى كه اهل افراط و تفریط باشند، آنجا هم كارشان مشكل مى‏شود.
 على علیه السلام، سیماى كسانى را كه با انحراف از صراط مستقیم، به افراط و تفریط كشیده شده‏اند، چنین ترسیم مى‏فرماید:
 در آرزو، چنان تند مى‏رود، كه گویا طمع دارد.
 و در طمع، چنان كه گویا حریص است.
 همین كه مأیوس مى‏شود، از تأسف مى‏میرد.
 هنگام ناراحتى، خشمش طوفان مى‏كند.
 هنگام شادى، بد مستى مى‏كند.
 پولدارى، یاغى‏اش مى‏سازد.
 ناگوارى او را به جَزّع وامى‏دارد. هر كمبودى برایش زیانمند و هر زیاده‏روى، براى او تباهى‏ساز است.(328)
 و اینگونه افراط و تفریط، از جهل سرچشمه مى‏گیرد كه آن حضرت فرموده است: «لاترى الجاهل الاّ مُفرِطاً او مُفَرِّطا»(329)
 البتّه تشخیص افراط و تفریط، دشوار است و هر كس روش خود را عادلانه و عاقلانه مى‏داند و دیگران را به تندروى یا كوتاهى متهم مى‏كند و در همین نسبت دادن هم دچار افراط و تفریط مى‏شوند. ولى اولیاء خدا و تربیت شدگان مكتب انبیاء حتى در قضاوت‏هایشان هم با معیار حق عمل مى‏كنند.
 نمونه هایى از افراط و تفریط
 در احادیث، موارد متعددّى از عدول از صراط مستقیم بیان شده، كه در اینجا به چند نمونه از افراط و تفریط اشاره مى‏كنیم:
 1- حضرت على علیه السلام در باره ستایش دیگران مى‏فرماید:
 ستایش بیش از اندازه استحقاق، چاپلوسى و تملّق است، و كمتر از آن، حسادت!(330)
 2- درباره زیاده روى در سرزنش، مى‏فرماید:
 زیاده روى و افراط در ملامت، آتش لجاجت را برمى‏افروزد.(331)
 3- قرآن، درباره میزان انفاق، مى‏فرماید:
 «وَالَّذِینَ إِذَآ أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَلَمْ یَقْتُرُواْ وَكَانَ بَیْنَ ذَلِكَ قَوَاماً»(332)
 بندگان خدا هنگام انفاق، نه اسراف مى‏كنند و نه بخل و كوتاهى، بلكه راهى معتدل در این میانه دارند.
    «صِرَ طَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»
 (ما را هدایت كن به) راه آنان كه نعمتشان بخشیدى.
 چنین كسانى كه راه آنان را از خداوند مى‏طلبیم، در آیه دیگرى مشخّص‏تر معرّفى كرده و مى‏فرماید:
 «وَمَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَِكَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِّنَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدیقِینَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصَّلِحِینَ وَحَسُنَ أُوْلَِكَ رَفِیقاً»(333)
 آنكه از پیامبر، پیروى كند، با كسانى است كه خداوند بر آنان نعمت داده، همچون پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحان، و اینان چه نیكو رفیقانى هستند!
 اینكه در شبانه روز، چند بار این آیه را مى‏خوانیم، درخواست از خداوند است كه مارا در زمره این چهار گروه قرار دهد.
 در تفسیر «نمونه» مى‏خوانیم:
 «مراحل چهارگانه (انبیاء، صدیقین، شهدا، صالحین) شاید اشاره به این معنى باشد كه براى ساختن یك جامعه انسانى سالم و مترّقى و مؤمن، نخست باید رهبران حق و انبیا، وارد میدان شوند. و بدنبال آن، مبلّغان صدّیق و راستگو كه گفتار و كردارشان با یكدیگر هماهنگ است، تا اهداف پیامبران را از این طریق در همه جا گسترش دهند.
 بدنبال این دوران سازندگى فكرى، طبیعتاً عناصر آلوده و آنها كه مانع راه حقّند، سر برمى‏دارند و جمعى باید در مقابل آنها قیام كنند و عدّه‏اى شهید شوند و با خون پاكشان درخت توحید آبیارى گردد.
 در مرحله چهارم، محصول این كوششها و تلاشها به وجود آمدن صالحان است، اجتماعى پاك و شایسته و آكنده از معنویت!»(334)
 جالب این است كه در بحارالانوار، در روایات متعدّدى مصداق كامل شهدا و صدیقین و صالحان، همان امامان معصوم معرّفى شده‏اند.(335) چنین خواسته‏اى در نماز، پیروى از این چهار گروه را در فكر و عمل و اخلاق مى‏طلبد.
 كسى كه مورد لطف و انعام خدا قرار گیرد، نه ذلّت مى‏پذیرد و نه پشتیبان ستمگران مى‏شود. كه حضرت موسى علیه السلام چنین گفت:
 «رَبِّ بِمَآ أَنْعَمْتَ عَلَىَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِیراً لِّلْمُجْرِمِینَ»(336)
 خداوندا! به پاس آنكه به من نعمت دادى، هرگز یار ستمكاران نخواهم بود.
 از همین جا، جهت‏گیرى فكرى و عملى انسان نمازگزار، روشن مى‏شود و از خداوند، راه یافتن در صراط این انسان‏هاى والا را مى‏خواهد.
    «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّینَ»
 نه راه آنان كه غضب شدگانند و نه راه گمراهان.
 نه راه فرعون‏ها و قدرتمندان مغضوب، كه بخاطر بى تعهّدى و گردنكشى شان، غرق و هلاك شدند.(337)
 نه راه قارون‏ها و سرمایه داران سنگدل، كه بخاطر گردنكشى‏شان در برابر مردان خدا، دچار غضب الهى شده و در خاك فرو رفتند.(338)
 نه راه دانشمندان و علماى بى‏عمل و دنیاپرست، كه مورد خشم خدایند.(339)
 براى شناخت مغضوبان، باید تاریخ و سرگذشت افراد و امّت‏هایى را مطالعه كرد كه به قهر الهى دچار شدند و مورد عذاب و هلاكت قرار گرفتند؛ همچون قوم یهود و قوم لوط و پیروان طاغوت‏ها، منافقان و قاتلان...(340)
 نمازگزار، ضمن بیزارى از چنین گروه‏ها، از خدا مى‏خواهد كه رهرو راه آنان نباشد، و نیز راه گمراهان را نپوید: «ولاالضّالین».
 آنانكه در فكر و عمل گمراهند، در پى عقاید نابجاى نیاكان و گرفتار افكار شرك آلودند و در این گمراهى، تعصّب مى‏ورزند، مصداق «ضالین»اند.
 نگاهى به سوره حمد، در اینجا پایان مى‏یابد. سوره‏اى كه با «حمد» شروع شد و با استمداد و «دعا» پایان یافت. سوره‏اى كه شفا بخش است و دیباچه كتاب الهى قرار گرفته است.


 325) بحارالانوار، ج 24، ص 9.
326) بحارالانوار، ج 24، ص 9.
327) بحارالانوار، ج 8، ص 65.
328) نهج البلاغه، حكمت 108.
329) نهج‏البلاغه، حكمت 70.
330) نهج البلاغه، (صبحى صالح) حكمت 347.
331) میزان الحكمه، ج 8، ص 546.
332) فرقان، آیه 67.
333) نساء، آیه 69.
334) تفسیر نمونه، ج 1، ص 53.
335) بحارالانوار، ج 24، ص 30 به بعد.
336) قصص، آیه 17.
337) فاخذنا و جنوده فنبذناهم فى الیم». قصص، آیه 40.
338) فخسفنا به و بداره الارض». قصص، آیه 81.
339) كَبُر مَقتاً عندالله ان تقولوا ما لاتفعلون». صف، آیه 3.
340)

 
 

http://gharaati.ir/show.php?page=books&book=12&pages=61


چهارشنبه، 18 اردیبهشت 1398 - 07:58 نظر بدهید
صراط المستقیم در آیات کتاب قرآن و چهارده معصوم سلام الله علیهم

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0