FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


اصول دین معاد


تقویت روح مسئولیت شناسی با اعتقاد به معاد

 

 مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 07 فروردین 1402 - 07:02

انگیزه یابی برای مهار هواخواهی‌ها، زیاده طلبی‌ها، برتری جوییها، فرصت طلبی‌ها و درگیر شدن در مسابقات غیر ضرور و آرامش سوز از آثار اعتقاد به معاد است.

 

خلاصه خبر

از میان عقاید دینی، اعتقاد به رستاخیز و معاد یکی از نافذترین و مؤثرترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی و تربیت و اصلاح اوست.بدون شک، ایمان به معاد تأثیر بسیار عمیق و گسترده ای در اعمال انسانها دارد.
سید حسین شرف الدین در گفت و گو با خبرنگار مهر، با اشاره به جایگاه «معاد» و برانگیختن انسان‌ها در روز حساب در آیات و روایات، عنوان کرد: اعتقاد به معاد و استمرار حیات انسان در جهان آخرت (در رتبه بعد از اعتقاد به مبدآ) از مؤلفه‌های بنیادین اعتقادی در جهان بینی ادیان الهی از جمله اسلام و از اصول خدشه ناپذیر اعتقادی شمرده می‌شود.
شرف الدین تصریح کرد: اعتقاد به معاد و آثار آن علاوه بر اتکا و استناد به انبوه شواهد و دلایل درون متنی و منابع مفهومی دین، به طیفی از تجربه‌های شهودی رسوب یافته در نظام باورداشت های عمومی مؤمنان مستظهر است.
این استاد جامعه شناسی با بیان اینکه تردیدی نیست که برای داشتن یک جامعه رشد یافته و در مسیر تعالی و تقرب، التزام نظری و عملی عموم یا اکثریت آحاد جامعه به اصول اعتقادی، ارزشی، هنجاری و رفتاری یک مکتب وحیانی (جهان بینی و ایدئولوژی) ضرورت اجتناب ناپذیر دارد.
وی در خصوص آثار اعتقاد به معاد در زندگی فردی و اجتماعی تصریح کرد: همانگونه که در پاسخ به سوال اول به اجمال اشاره شد، داوری در خصوص کم و کیف آثار متفرع بریک اصل اعتقادی همچون باور به معاد هم می‌تواند به ادله عقلی و نقلی (آیات و روایات) و هم به ادله و شواهد تجربی (حکایات منقول از تجربه‌های مومنانه اولیای الهی و مردم عادی؛ بخشی از این تجربه‌ها در سطح مردم عادی در سریال‌های مختلف تحت عنوان «زندگی پس از زندگی» یا «زندگی مجدد پس از مرگ» که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، انعکاس یافته است.
کتاب «معاد شناسی» علامه تهرانی نیز به انعکاس برخی از این تجربه‌ها پرداخته است) مستند باشد.
آثار اعتقاد به معاد در زندگی فردی و اجتماعی بشر
در مقیاس اجتماعی نیز همانگونه که اشاره شد، امکان برخورداری از آثار مترتب بر معاد باوری اکثریت مؤمنان در سطوح مختلف حیات جمعی، تابع وجود زمینه‌های محیطی و تمهیدات ساختاری و رفع موانع خواهد بود.
اهم این آثار عبارتند از: توجیه حکیمانه بودن خلقت (بدون وجود معاد و زندگی پس از مرگ، اساساً خلقت این جهان با هدف بستر سازی جهت زیست مطلوب انسان، بدلیل عدم امکان حصول نتایج منظور خالق حکیم در این جهان، ابتر می‌ماند.
وی تصریح کرد: تحقق معاد حتی از دید کسانی که به قابلیت‌های بیولوژیکی انسان نظر دارند نیز امری اجتناب ناپذیر است چه ساختار زیستی انسان، استعداد لازم برای زیست جاودانه یا حتی طولانی مدت در این جهان را ندارد؛ از طرفی، وقوع مرگ، جایگزینی طولی نسل‌های انسانی در امتداد زمان و آفرینش پیاپی آنها را نیز فراهم می‌سازد.
علاوه اینکه وقوع مرگ و پایان یابی قهری عمر این جهان مقتضای سنت حکیمانه خداوند است که در منابع مربوط توضیح یافته است.


سه شنبه، 08 فروردین 1402 - 17:03 ادامه مطلب نظر بدهید

یک لحظه کل زندگی از مقابل چشمانم گذشت

 

 باشگاه خبرنگاران | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 03 فروردین 1402 - 17:13

این قسمت از برنامه «زندگی پس از زندگی» پای صحبت‌های کسی نشسته بود که بعد از تصادف تمام لحظات زندگی مقابل چشمانش گذشت.

 

خلاصه خبر

به گفته این تجربه‌گر، در یک لحظه کل زندگی از مقابل چشمانم گذشت.
نمی‌دانم چه زمانی این صحنه‌ها از مقابل چشمانم عبور کرد.
حین تصادف بود؟
با این حال، قسمت‌های مهم زندگی‌ام از مقابل چشمانم عبور کرد.
این لحظات گذشت تا به قسمت تصادف رسید.
آن زمان لحظه تصادف را از زمین ندیدم.
«زندگی پس از زندگی» برنامه‌ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراست که شبکه چهار سیما برای لحظات افطار تدارک دیده است.


پنجشنبه، 03 فروردین 1402 - 21:33 ادامه مطلب نظر بدهید

کلام امام صادق (ع) درباره علت بسیاری از مرگ ها

 

 تسنیم | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 28 دی 1401 - 12:28

حجت الاسلام رفیعی با اشاره به تبعات کوچک انگاریِ گناه، به روایتی از امام صادق علیه السلام درباره علت عمده مرگ ها اشاره کرد.

 

خلاصه خبر

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجت‌الاسلام رفیعی در سخنانی با اشاره به تبعات کوچک‌انگاریِ گناه گفت: قرآن می‌فرماید به برخی از مشرکین وقتی می‌گفتند گناهان شما چیست، «قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ» اگر خدا می‌خواست، (آن غیر معبودان را) عبادت نمی‌کردیم.
پس حتماً خدا نخواست که ما مشرک شدیم.


چهارشنبه، 28 دی 1401 - 21:02 ادامه مطلب نظر بدهید

چند سال از عمر شیطان می گذرد؟

 

 مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 26 دی 1401 - 09:10

کینه ابلیس نسبت به آدم از آنجا شروع شد که گفت آدم باعث شد که مرا از بهشت خارج کنند و از آن مقامی که داشتم ساقط شوم، و مورد لعن خدا قرار بگیرم. اگر آدم نبود مشغول عبادت خدا بودم.

 

خلاصه خبر

طوری که یک سوم آیات قرآن در مورد سرگذشت امت‌های گذشته است که خداوند به منظور عبرت گیری انسان‌ها این قصه‌ها را بیان فرموده است.
شیطان در اصل، صفت و به معنای شرور است.
بنابراین فرق کلمه «ابلیس» با «شیطان» این است که شیطان یعنی شرور، اما ابلیس یعنی آن شخص خاصی که داستانی معروف در قرآن دارد و به او امر شد که به حضرت آدم به سجده کند و ابا کرد؛ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ .[۲] از این‌رو شیطان بر دیگران هم قابل اطلاق است و شیاطین جن و شیاطین انس هم داریم.
براساس همین معنای وصفی بود که امام آمریکا را شیطان بزرگ، به معنای بزرگ‌ترین شرور این زمان می‌دانست.
بعد از این شش هزار سال، خداوند آدم را آفرید و دستور داد که همه فرشتگان در مقابل آدم به خاک بیفتند، اما ابلیس قبول نکرد؛ قَالَ أَنَا خَیرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ .[۴] گفت این‌که موجود شریف‌تر در مقابل موجود غیر شریف به خاک بیفتد کار حکیمانه‌ای نیست.
اگر بنا باشد یکی از ماها برای دیگری به خاک بیفتد باید آدم برای من سجده کند.
آخر من شش هزار سال است عبادت خدا می‌کنم این حالا تازه آمده است، آن وقت من بیاییم و برای این سجده کنم؟!
ابلیس شش‌هزار سال خدا را پرستش کرد اما موقع امتحان رفوزه شد و همه شش هزارسالش بر باد رفت.
اگر او می‌آید و ما را وسوسه و اغوا می‌کند، چه‌طور ما او را نمی‌بینیم؟!
هم‌چنین قرآن می‌فرماید: جن موجودی است که مثل انسان مکلف است؛ یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ یأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یقُصُّونَ عَلَیکُمْ آیاتِی وَینذِرُونَکُم ْ.[۷] جن و انس هر دو مکلفند و سوره‌ای به نام سوره جن در قرآن داریم.
از شش هزار سال پیش از خلقت انسان، خداوند نقشه این را کشیده است.
در این‌جا این پرسش مطرح می‌شود که این شیطان با این همه عبادت چه‌طور شد که رانده درگاه خداوند شد؟
وقتی شیطان فهمید که این امر شوخی نیست، و خدا از تکلیفش دست‌بردار نیست، و باید مثل فرشتگان در مقابل آدم به خاک بیفتد، گفت: لَمْ أَکُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ؛[۸] خداوند از او پرسید: تو چرا سجده نکردی؟
جواب داد: من کسی نیستم که برای چنین موجودی سجده کنم.
کسی که شش هزار سال عبادت کرده‌ام، در مقابل کسی که تازه از خاک خارج کرده‌ای سجده کنم؟!
کینه ابلیس نسبت به آدمیزاد از این‌جا شروع شد که گفت آدم باعث شد که من را از بهشت خارج کنند و از آن مقامی که دارم ساقط شوم، و مورد لعن خدا قرار بگیرم.
اگر آدم نبود ما مشغول عبادت خدا بودیم و در کنار فرشتگان مقام و منزلتی داشتیم!
این آدم که پیدا شد باعث شد ما گرفتار شویم!
این جریان اتفاق افتاد تا این‌که خدای متعال به حضرت آدم فرمود شما از این درخت بهشتی نخورید!
بهشتی بود و آدم و حوا در آنجا بودند و ابلیس هم به آن‌جا راه داشت.
شیطان فهمید که خدای متعال به حضرت آدم و حوا امر فرموده که از این درخت استفاده نکنند.
نزد حضرت آدم آمد و خیلی با ادب و احترام با او سخن گفت.
به صفات علیای الهی و اسماءی حسنای الهی سوگند خورد که من می‌خواهم یک خیرخواهی برای شما بکنم؛ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّاصِحِینَ .[۱۰] در روایات دارد که حضرت آدم و حوا با آن فطرت پاکی که داشتند باور نمی‌کردند کسی جرئت کند قسم دروغ به خدا بخورد.
گفت: می‌دانید چرا خدا گفته از این درخت نخورید؟
خدا خواسته است شما ملک نشوید.
بالاخره آدم و حوا تحت تأثیر واقع شدند و از آن درخت تناول کردند.
در برخی از احتجاجاتی که با ائمه اطهار سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین شده، سؤالاتی از این قبیل مطرح شده است که خدا آدم را برای بهشت خلق کرد یا برای جهنم؟
خداوند می‌دانست که شیطان این وسوسه را می‌کند یا نه؟
و اگر می‌دانست، چرا او را به بهشت راه داد تا وسوسه کند؟
پاسخ حقیقی این پرسش‌ها آن است که تدبیر خداوند این بود که خلیفه‌اللهی پیدا شود که همه امتحانات را پشت سر بگذارد و ثابت کند که در همه شرایط اطاعت خدا می‌کند.
اگر آنجا بودند فقط همان آدم و حوا باقی می‌ماندند و من و شمایی به وجود نمی‌آمدیم.
باید آدم و حوا به این عالم بیایند تا فرزنددار شوند و این همه برکات پیدا شود.
آن‌ها حکمت‌های خداست و ما هر چه فکر کنیم به کنه‌اش نمی‌رسیم.


دوشنبه، 26 دی 1401 - 21:54 ادامه مطلب نظر بدهید

چه انسان هایی تا ابد در جهنم ساکن می‌شود؟

 

 مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 26 دی 1401 - 12:38

این کارشناس مذهبی گفت: درست است که انسان کافر ۸۰ سال کفر می ورزد اما نتیجه این کفر ورزی آن است که او همه سرمایه‌های عمر خود را در این راه صرف می‌کند

 

خلاصه خبر

در این کلیپ حجت الاسلام والمسلمین رفیعی با بیان شبهه‌ای اظهار داشت: بعضی‌ها شبهه می‌کنند و میگویند یک نفر ۸۰ سال کافر بوده پس به اندازه همان هشتاد سال در جهنم باقی بماند چرا تا ابد باید در جهنم باقی بماند؛ بعضی از آثار با جرم از نظر زمانی قابل مقایسه نیست برای مثال وقتی یک قاتل انسانی را به قتل می‌رساند شاید واقعه قتل در بازه زمانی پنج دقیقه بدهد اما قاضی برای مجازات قاتل رأی به اجرای حکم اعدام و یا حبس ابد می‌دهد چرا که گناه صورت گرفته بسیار بزرگ بود.


دوشنبه، 26 دی 1401 - 21:23 ادامه مطلب نظر بدهید

اوج دنیاخواهی و آخرت‌خواهی با هم قابل جمع نیست

 

 مهر | دین و اندیشه | شنبه، 24 دی 1401 - 08:12

اگر دل کسی آن‌چنان عاشق دنیا شد که در کنارش محبت دیگری امکان نداشت، پیداست که این محبت با آخرت‌خواهی جمع نمی‌شود.

 

خلاصه خبر

طوری که یک سوم آیات قرآن در مورد سرگذشت امت‌های گذشته است که خداوند به منظور عبرت گیری انسان‌ها این قصه‌ها را بیان فرموده است.
امکان جمع دنیا و آخرت
در مطلب گذشته سؤالی درباره امکان جمع بین دنیا و آخرت مطرح کردیم.
دنیا و آخرت به‌عنوان دو بخش از زندگی هر انسان
همان‌گونه که اشاره شد، واژه دنیا و آخرت کاربردهای مختلفی دارند.
در این کاربرد، منظور از دنیا و آخرت دو بخش از حیات هر انسان است.
دنیا و آخرت به‌عنوان دو نظام در عالم هستی
اما در عالم آخرت این‌گونه نیست.
دنیا و آخرت در این کاربرد، دو نوع عالم است که با دو نظام اداره می‌شود.
دنیا و آخرت به‌عنوان دو مفهوم اخلاقی
کاربرد دیگر دنیا و آخرت مربوط به خود انسان است که خودش را اهل دنیا یا اهل آخرت کند.
مَن کَانَ یرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَمَن کَانَ یرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِن نَّصِیبٍ؛ [۴] بحث سر دنیاخواهی است.
کسی که آخرت را می‌خواهد یعنی کسی که به آخرت دلبستگی دارد.
محبت دنیا و آخرت طیفی از تعلق، میل، توجه و وابستگی را شامل می‌شود.
محبت اهل‌بیت جلوه‌ای از محبت پیامبر است.
نمی‌شود انسان خدا را دوست بدارد، اما پیغمبرش را دوست نداشته باشد.
وقتی انسان بداند که این پیغمبر محبوب‌ترین بنده خداست، نمی‌تواند او را دوست نداشته باشد.
خداوند متعال سنت‌هایی دارد که آن‌ها را اعمال می‌کند.
همین احسانش باعث می‌شود که خدا نعمت دنیا و عمرش را زیاد کند.
اما آخرت این طور نیست.
روشن است که این کاربرد از دنیا و آخرت مربوط به دل و کار انسان است.
جمع خیر دنیا و آخرت
یعنی ما تا در دنیا هستیم آن‌چه به حسب سنت‌های حاکم بر این عالم برای ما میسر می‌شود از ما مضایقه نشود، و در آخرت هم از نعمت‌هایی که خداوند در قرآن گفته است بهره‌مند شویم.
حتی ممکن است در این دنیا خداوند به بنده‌ای از بندگانش آن چنان قدرت، سلطنت و عزتی دهد که نمونه دیگر نداشته باشد.
حضرت سلیمان از خداوند خواست که رب هب لی ملکا لا ینبغی لاحد من بعدی.
به حسب ظاهر، این دعا مستجاب شد و خدا به حضرت سلیمان که از انبیای بزرگ بود و مقاماتش در آخرت محفوظ است، سلطنتی داد که به هیچ انسان دیگری نداده است.
نتیجه این‌که جمع میان لذائذ دنیا و لذائذ آخرت برای انسان ممکن است.
می‌توانیم از خدا بخواهیم که این امکان را به فعلیت برساند و بهترین لذت‌ها را در دنیا ببریم و در آخرت نیز از بهترین نعمت‌های بهشتی بهره‌مند شویم.
بسیاری از ما آخرت را واقعاً دوست داریم.
اسلام را پذیرفته‌ایم، محبت اهل بیت را داریم، برای اطاعت خدا نماز می‌خوانیم و روزه می‌گیریم و….
همه این‌ها برای این است که آخرت را دوست داریم.
اما به جاهایی می‌رسد که خود خدا هم فرموده که این‌ها قابل اغماض نیست و با بهشت جمع نمی‌شود.
مراتب غیرقابل‌جمع محبت دنیا و آخرت
انسان نمی‌شود هم عاشق دنیا باشد و هم عاشق آخرت.
خداوند دو دل برای آدمیزاد قرار نداده است.
عاشق دنیا در راه رسیدن به آن فجیع‌ترین گناهان را مرتکب می‌شود.
خداوند می‌فرماید: إِنَّ اللّهَ لاَ یغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یشَاء؛ [۶] خداوند شرک را نمی‌آمرزد.
در این صورت ممکن است کار انسان به جایی برسد که خدا را هم فراموش کند.
بنابراین عدم جمع دنیا و آخرت کلیت ندارد و می‌توان بعضی از محبت‌های دنیا را با محبت‌های آخرت جمع کرد.
در این صورت این محبت شعاعی از محبت خداست.
اگر کسی واقعاً با این دید به دنیا نگاه کند (نه ادعا)، اگر همه عالم را هم دوست بدارد به محبت خدایی‌اش ضرر نمی‌زند، زیرا این محبت فرع محبت خدا و شعاعی از محبت اوست و با هم تزاحم ندارند.
اگر کسی عالم را فقط به عنوان مظاهر الهی ببیند، هر چه هم به آن محبت داشته باشد، مزاحم محبت خدا نیست.
نتیجه این‌که با چهارمعنایی که برای دنیا گفته شد، احتمال جمع شدن دنیا و آخرت تفاوت می‌کند.
اگر به این معنا باشد که انسان عاشق دنیا باشد و کاملاً دلش را در اختیار لذت‌های دنیا بگذارد، این هم با آخرت نمی‌سازد؛ اما اگر عشق کامل به دنیا نباشد، کمابیش با آخرت می‌سازد و بستگی به این دارد که کدام محبت بیشتر باشد.
وقتی کسی عاشق آخرت است، محبت خدا در دلش اصیل است و احکام خدا را بهتر رعایت می‌کند.
در این صورت گاهی می‌بیند برای رسیدن به خواسته دنیوی باید حکم خدا را زیر پا بگذارد، و کم‌کم حکم خدا که هیچ، (العیاذ بالله) خود خدا را می‌خواهد زیر پا بگذارد؛ ثُمَّ کَانَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَاؤُوا السُّوأَی أَن کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَکَانُوا بِهَا یسْتَهْزِؤُون.
اعراف، ۱۷۵-۱۷۶.


شنبه، 24 دی 1401 - 23:18 ادامه مطلب نظر بدهید

آسیب‌هایی که ممکن است، اعتقاد ما به آخرت را از بین ببرد

 

 مهر | دین و اندیشه | شنبه، 17 دی 1401 - 09:11

یکی از شبهه‌هایی که از اوایل انقلاب مطرح بوده، تعارض توصیه‌های اخلاقی دین (مثل زهد و قناعت) با پیشرفت است، منشأ این مغالطات عدم درک صحیح معنای دنیا و آخرت است.

 

خلاصه خبر

طوری که یک سوم آیات قرآن در مورد سرگذشت امت‌های گذشته است که خداوند به منظور عبرت گیری انسان‌ها این قصه‌ها را بیان فرموده است.
در جلسه گذشته گفتیم وقتی کسی با تأکیدات قرآن، نهج‌البلاغه و دیگر روایات درباره مسئله دنیا و آخرت روبه‌رو می‌شود، منطقاً باید مراحلی را طی کند.
در دو جلسه گذشته گفتیم که در این عرصه سو تفاهمات، توجیهات و تعبیرات غلطی شده است که اعتقاد به آخرت و رابطه با دنیا را کالعدم کرده است.
تعبیراتی مثل این‌که خوشی‌ها و عذاب‌های آخرت همانند خواب و خیالی است، یا این‌که آخرت چیزی غیر از عمل ما در این‌جا نیست و دنیا و آخرت عبارت است از سود و ارزش؛ اگر انسان کار را به خاطر سودش انجام دهد، دنیاست ولی اگر به خاطر ارزشش انجام دهد آخرت است!
شبهه دیگر به ارتباط بین دنیا و آخرت مربوط می‌شود؛ آیا بین دنیا و آخرت ارتباطی وجود دارد یا آن‌ها دو جز مقدم و مؤخر از زندگی انسان هستند و ربطی به هم ندارند؟
اگر بین دنیا و آخرت رابطه علیت وجود دارد، به چه معناست؟
بسیاری از ما معلوم نیست در شبانه‌روز چند دقیقه به فکر آخرت باشیم.
خداوند توفیق داده است و در خانواده‌ای بزرگ شده‌ایم که به نماز عادت کرده‌ایم و هنگام نماز یادی هم از آخرت می‌کنیم، اما بقیه شبانه‌روز مشغول امور دنیایمان هستیم و یادمان نیست که آخرتی نیز هست.
شاید به عقل ما می‌خندند که اگر باور دارید که دنیا و آخرت از نظر زمان و از نظر کیفیت قابل مقایسه نیست، چرا این‌گونه عمل می‌کنید؟!
قرآن روی مسئله مقایسه دنیا و آخرت تأکید بسیاری دارد.
[۱] چگونه است که کسانی به نتیجه این مقایسه معتقد هستند و آخرت را قبول دارند، اما در مقام تزاحم، بیشتر به دنیا اهمیت می‌دهند؟!
آسیب‌هایی که گاهی ممکن است به جایی برسد که اصل اعتقاد ما به آخرت را از بین ببرد؟
[۲] بنابراین بعد از این‌که رابطه میان دنیا و آخرت را شناختیم، باید درباره عرصه‌ها و میزان ترجیح آخرت بر دنیا بیاندیشیم و بفهمیم که دنیا با آخرت قابل مقایسه نیست.
به‌فرض که تمام این مراحل را گذراندیم و دانستیم که آخرت بسیار بسیار برتر از دنیاست، اما باز کار تمام نمی‌شود.
مسئله انتخاب دنیا یا آخرت مسئله‌ای لحظه‌ای، روزی یک‌بار یا حتی یک‌سال نیست.
ما هر روز و هر ساعت درگیر آن هستیم و در هر کاری باید میان دنیا و آخرت یکی را انتخاب کنیم.
خوشبختانه خداوند از فرط کرم، لطف و عنایتش راه‌های زیادی را برای یادآوری آخرت قرار داده است.
هم در تکوین، اموری را قرار داده است که ما را به یاد آخرت می‌اندازد و هم در تشریع احکامی را تشریع فرموده است که عاملی برای یادآوری آخرت و مرگ می‌شود.
زیارت اهل قبور، دعا و استغفار برای مؤمنان و گذشتگان (به‌خصوص حق‌داران)، برای انسان توجه به مرگ را به ارمغان می‌آورد.
یکی از حکمت‌های بلاهایی که خدا در این عالم قرار داده این است که انسان به آخرت توجه پیدا کند و بداند که این‌ها ماندنی نیست.
همین که خداوند در تکوین عواملی قرار داده است که ما را به یاد مرگ بیاندازد، لطف خداست.
خدا چنین وسایلی را فراهم فرموده است، اما ما باید با تدبیر، عقل و دوراندیشی خود برای آن‌ها برنامه‌ریزی کنیم.
این‌که مستحب است مؤمن در هر روز دست‌کم پنجاه آیه قرآن بخواند برای این است که شاید هیچ پنجاه آیه‌ای نباشد که صحبتی از دنیا و آخرت در میان آن نباشد.
در دعاها نیز غالباً مسئله دنیا و آخرت با هم مقایسه می‌شود.
ما باید خودمان برای استفاده از این دو عامل برنامه‌ریزی کنیم؛ معاشرت با کسانی که ما را به یاد دین، آخرت و کمالات انسانی می‌اندازند، و مطالعه.
هم باید به عملی بپردازیم که به کار آخرتی عادت کنیم و هم چیزهایی را که ما را از آخرت باز می‌دارد، ترک کنیم.
جایگاه زهد
این جاست که مسئله زهد و قناعت و امثال آن مطرح می‌شود.
خداوند انسان را این‌گونه آفریده است.
این‌که انسان یک کار را یک یا دو بار انجام دهد یا یک روز یک کار طولانی را انجام دهد، یا حتی اگر چند روز به عبادت خاصی بپردازد، همه بار انسان را نمی‌بندد؛ باید کار دوام داشته باشد.
در اصول کافی بابی به نام «باب الاقتصاد فی العبادة» داریم که توصیه می‌کند که در عبادت تندروی و افراط نکنید.
یکی از حکمت‌های تشریع زهد، تقوا، قناعت و… در اسلام همین است.
رابطه زهد و قناعت با پیشرفت
یکی از شبهه‌هایی که از اوایل انقلاب مطرح بوده، تعارض توصیه‌های اخلاقی دین (مثل زهد و قناعت) با پیشرفت است.
منشأ این مغالطات عدم درک صحیح معنای دنیا و آخرت است.
اما اگر دنیا ابزار برای آخرت بود، در واقع آخرت‌طلبی است.
آمد پیش امام و گفت: آقا!
اگر مرگ شما در این حال برسد خدا را در چه حالی ملاقات می‌کنید؟
حضرت فرمود: در بهترین حال خدا را ملاقات می‌کنم.
این کار را برای اطاعت امر خدا و برای خدمت به خلق خدا انجام می‌دهم.
خدا را شکر می‌کنم که به من این توفیق را داد.
این مجموع کارهایی است که انسان باید انجام دهد تا آن‌گونه که خداوند می‌خواهد از شر دنیا راحت شود.


یکشنبه، 18 دی 1401 - 00:07 ادامه مطلب نظر بدهید

آخرت‌طلبان شکل ارزش‌مندتری از آخرت‌باوران‌اند

 

 مهر | دین و اندیشه | پنجشنبه، 15 دی 1401 - 06:06

آخرت‌طلبان شکل ارزش‌مندتری از آخرت‌باوران‌اند؛ کسانی که باور دارند که دنیا با همه پستی و بلندی‌ها، پیچ و خم‌ها و خوشی‌ها و ناخوشی‌هایش همه ابزار امتحان است و نباید هدف زندگی قرار گیرد.

 

خلاصه خبر

طوری که یک سوم آیات قرآن در مورد سرگذشت امت‌های گذشته است که خداوند به منظور عبرت گیری انسان‌ها این قصه‌ها را بیان فرموده است.
انحرافات در اعتقاد به آخرت
هم‌چنین گفتیم که مردم نسبت به این مسئله برخوردهای متفاوتی دارند؛ کسانی به‌دلیل شبهاتی منکر عالم آخرت شده، گفته‌اند چنین چیزی امکان ندارد.
گروه دیگری منصف‌تر بودند و می‌گفتند ما نمی‌دانیم آخرت هست یا نیست، ولی چون حجتی نداریم و عقل ما آن را باور نمی‌کند، به آن معتقد و ملتزم نمی‌شویم و آن را در زندگی‌مان دخالت نمی‌دهیم.
روشن است که پذیرفتن آخرت لوازمی دارد و اگر آن را بپذیرند باید خیلی حواسشان را جمع کنند تا کاری نکنند که در آخرت بدبخت شوند؛ أَیحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَجْمَعَ عِظَامَهُ× بَلَی قَادِرِینَ عَلَی أَن نُّسَوِّی بَنَانَهُ× بَلْ یرِیدُ الْإِنسَانُ لِیفْجُرَ أَمَامَهُ.
[۱] بنابراین با این‌که نمی‌توانند آخرت را انکار کنند، زیر بار قبول آن نمی‌روند.
و بالاخره کسانی گفته‌اند: ما قبول داریم که آخرت هست، اما این طور نیست که واقعاً انسان بار دیگر زنده می‌شود و زندگی دیگری دارد.
منظور از آخرت یعنی زندگی ارزشمند؛ زیرا انگیزه انسان در زندگی یا سود است یا ارزش؛ اگر انگیزه کسی سود باشد همین‌جا برایش جهنم است، اما اگر انگیزه‌اش ارزش باشد، این خودش بهشت است!
تا این‌جا همه این نگرش‌ها به نوعی به انکار آخرت یا انحراف در فهم آخرت برمی‌گشت و هیچکدام از این برداشت‌ها گویای آخرتی نیست که انبیا گفته‌اند.
همان‌گونه که در جلسه گذشته با استفاده از آیه ۱۸ سوره اسرا گفتیم، دنیاطلب در مقابل آخرت‌طلب است و قرآن ملاک سعادت و شقاوت ابدی را همین می‌داند.
برخی گفته‌اند آخرت هست و ما نیز طالب آن هستیم، اما آن نیز قسمتی از زندگی ماست، چرا از اکنون نگران آن‌جا باشیم؟!
انبیا می‌گویند: آخرت نتیجه اعمال دنیایتان است.
در این میان کسانی هستند که واقعاً همان تعالیم انبیا را به دلایلی باور کرده‌اند و می‌گویند در آخرت زندگی دیگر و ثواب و عقابی هست و انسان مزد همین کارهایی که در دنیا انجام می‌دهد، می‌بیند، ولی در عمل رعایت نمی‌کنند و گاهی زندگی‌شان با یک کافر خیلی فرق نمی‌کند.
گروه دیگری هستند که به دنیا علاقه دارند اما آن‌طور وابسته و کور و کر نشده‌اند که اصلاً آخرت را فراموش کنند و هیچ گناهی برایشان مهم نباشد.
این‌ها دارای ایمان ضعیفی هستند و اعتقاد و باور به آخرت نیز دارند؛ حتی درصدد هم هستند که برای آخرت‌شان کاری کنند، اما این ایمان خیلی ضعیف و کم‌رنگ است.
خوب خوب‌هایشان کسانی هستند که دست‌کم از چیزهایی که موجب عذاب ابدی می‌شود پرهیز می‌کنند، ولی درباره سایر گناهان مسامحه می‌کنند.
کل زندگی دنیا نیز وسیله‌ای است برای کسب سعادت دیگری که بعد از مرگ حاصل می‌شود.
این‌ها بهترین کسانی هستند که از اعتقاد به آخرت بهره می‌برند و خداوند درباره آن‌ها می‌فرماید: فَأُولَئِکَ کَانَ سَعْیهُم مَّشْکُورًا.
در یکی از مناجات‌های خمسه عشر خطاب به خداوند گفته می‌شود: یا دنیای وآخرتی؛ دنیای من تویی و آخرت من هم تویی!
از خداوند می‌خواهد که واملأ قلبی حبّاً لک.
وقتی این دل پر از محبت خدا شد، جای چیز دیگری در آن نیست.
ما همین قدر که آخرت را هدف بدانیم و همه دنیا را با همه ویژگی‌هایش ابزاری برای رسیدن به آخرت بدانیم هنر کرده‌ایم.
مثلاً هنگامی که خبر می‌آورند مال‌التجاره‌اش نابود شد، یا دکتر خبر داد که سرطان لاعلاجی دارد، می‌گوید هر چه خدا صلاح بداند.
خداوند وجود، حیات، یا مالی داده است، و هر وقت هم می‌خواهد می‌گیرد؛ همه امانتی است از او.
اگر هستی خدا را شکر کن!
گام‌های تحقیق درباره آخرت
این کتاب مطالب بسیاری درباره دنیا و آخرت دارد، و یکی از این مطالب هم آن است که اگر شما دنیاخواه شدید نتیجه کارتان جهنم است؛ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ یصْلاهَا مَذْمُومًا مَّدْحُورًا.
حساب سعادت یا شقاوت ابدی است، و از آن‌جا که محتمل قوی است، هرقدر احتمال هم ضعیف باشد، نتیجه‌اش بی‌نهایت است.
اثبات امکان معاد
حال نوبت به اثبات امکان معاد می‌رسد.
در راه تحقیق این مسئله گاه شرایط به گونه‌ای است که انسان به قول انبیا اعتماد می‌کند، زیرا باور کرده است که آن‌ها هرچه می‌گویند راست می‌گویند، و از سخنان آنان به این نتیجه می‌رسد که آخرت وجود دارد.
ولی گاه فقط به دنبال دلایل عقلی برای اثبات امکان معاد می‌رود؛ این دلایل در قرآن نیز وجود دارد.
البته باید توجه داشت که لازمه استفاده از آیاتی که دلالت بر امکان معاد دارد، پذیرفتن قرآن نیست تا شبهه دور پیش بیاید.
می‌فرماید: این‌ها را ببینید تا باور کنید معاد ممکن است.
اثبات وقوع معاد
مرحله بعد پیدا کردن دلیل بر اثبات موضوع است؛ حال که من قبول کردم معاد ممکن است، این پرسش مطرح می‌شود که از کجا که این ممکن واقع می‌شود؟
عقل شما این را می‌پذیرد؟!
براهینی که دلالت بر این دارند که معاد به حکم عقل واجب است و باید باشد، از این سنخ هستند.
حال نوبت می‌رسد به پاسخ به شبهات و تفسیرهای غلطی که درباره معاد شده است.
آن سه مسئله توحید، نبوت و معاد است.
مومنون، ۱۱۶.


جمعه، 16 دی 1401 - 02:29 ادامه مطلب نظر بدهید

کتاب «حیات برزخی» روانه بازار نشر شد

 

 مهر | دین و اندیشه | چهارشنبه، 23 آذر 1401 - 11:18

کتاب «حیات برزخی (بررسی کلامی آیات قرآن بر پایه تفاسیر المیزان و طبری)» اثر سیدجعفر موسوی زاده به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۲۲۴ صفحه منتشر شد.

 

خلاصه خبر

دومین فصل از کتاب حاضر، به تبیین آیات برزخ در قرآن کریم می‌پردازد و در این راستا به آیه ۱۰۰ سوره مؤمنون، آیه ۵۳ سوره مبارکه فرقان و آیه ۱۶۹ سوره آل عمران اشاره شده و به بیان مباحثی برگرفته از آیات مذکور از جمله کیفیت حیات برزخی، بدن برزخی، بهشت و جهنم برزخی، مکان برزخ، زمان در برزخ، حائل بودن برزخ بین دنیا و قیامت، مصادیق برزخ، حیات شهدا در برزخ پرداخته شده است.
«برداشت علامه طباطبایی از آیات برزخ» عنوان چهارمین فصل از این اثر است که ماهیت برزخ، دلایل علامه طباطبایی در مورد حیات برزخی (آیات و روایات دال بر برزخ)، نگاه کلی متکلمان امامیه در مورد حیات برزخی، و پاسخ علامه طباطبایی به منکرین برزخ تبیین شده است.


پنجشنبه، 24 آذر 1401 - 10:28 ادامه مطلب نظر بدهید

روح از چه وقت ایجاد شده و چه ارتباطی با بدن دارد؟

مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 24 آبان 1401 - 09:47

معاد مبتنی بر روح بوده و بر اساس آن روح پس ازمرگ به بدن انسان دوباره باز می‌گردد، وقتی می‌گوئیم انسان در آخرت پاداش داده می‌شود، چیزی باید وجود داشته باشد تا آن پاداش یا کیفر را درک کند.

 

خلاصه خبر

صحیفه سجادیه تنها شامل راز و نیاز با خدا و بیان حاجت در پیشگاه وی نیست، بلکه مجموعه‌ای مشتمل بر بسیاری از علوم و معارف اسلامی است که در آن مسائل عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و پاره‌ای از قوانین طبیعی و احکام شرعی در قالب دعا بیان شده است.
امام سجاد (ع) در این دعا وظایف مؤمن واقعی را بیان می‌کند و از خدا درخواست دارد که از شرّ شیطان در امان باشد.
حضرت زین‌العابدین در ابتدای این دعا، خدا را به دلیل دادن مقام شکر به بندگان سپاس‌گزار است و از خدا درخواست پاک شدن گناهان و رسیدن به مقام صالحان را دارد.
و به ویژه وقتی آنان مسئله معاد را مطرح نمودند، معاد مبتنی بر روح بوده و بر اساس آن روح پس ازمرگ به بدن انسان دوباره باز می‌گردد.
آیا بعد از اینکه چهار ماه از منعقد شدن نطفه گذشت، خدا روح را در او خلق می‌کند، یا به شکل دیگری است؟
بعضی می‌گویند این نور همان روح است.
اما اگر این را نپذیرفتیم و گفتیم روح آن مرتبه‌ای است که تعلق به بدن دارد و تدبیر بدن می‌کند و باز برمی‌گردد به بدن و چه بسا قبل از اینکه بدن مستعد بشود، روحی نبود و هنوز خدا روحی در انسان ندمیده بود، پیدایش آن با همان نفخ روح است و نفخ روح در جنینی است که شکل گرفته و خدا در او روح را می‌دمد.
رُوحُ الْقُدُسِ فِی جِنَانِ الصَّاقُورَةِ ذَاقَ مِنْ حَدَائِقِنَا الْبَاکُورَة؛ فرشته‌ی روح الامین خیلی پیش از انسان‌ها و خلقت حضرت آدم وجود داشته و خدا به او تعلیم کرده بود آنچه را که باید بداند.
دیگر چیزی از این عالم به آن‌جا اضافه نمی‌شود.
هر چه در این عالم وجود دارد، از آن‌جا نازل می‌شود.
همه آنچه در این عالم است شعاعی است از آن نور.
اما این‌که ما با دعا یا عبادات خود، کاری کنیم تا آن نور اضافه بشود؛ یعنی ما واسطه بشویم، در اضافه شدن نور برای پیغمبر (ص)؛ این فرض معقولی ندارد.
وقتی مؤمنی در میان جمعیتی دعا کند، خدا به برکت دعای او به دیگران هم رحم می‌کند؛ مؤمنی، تائبی اگر در میان گروهی برای نزول باران دعا بکند، خدا به‌واسطه دعای او بر دیگران نیز باران نازل می‌کند؛ حتی اگر کسی برای خدا محزون باشد حزن آخرتی داشته باشد و غم خدایی داشته باشد، خدا به واسطه حزنِ او، بر دیگران ترحم می‌کند.
این معنا که خدا به برکت و به واسطه شخصی به دیگران رحمت کند، این در مرتبه روح نیز تصور دارد.
اما اینکه خدا به واسطه رحمتی که بر اهل بیت (ع) نازل می‌کند، دیگران را هم مشمول رحمت قرار می‌دهد؛ به خاطر ارتباطی است که با آنها دارند.
نه تنها اهل بیت (ع) وساطت دارند، بعضی از اولیا دیگر خدا نیز واسطه هستند و خدا به برکت آنان بلاها را از مردم دفع و رحمت‌هایی نازل می‌کند.
آنقدر این بانوی بزرگوار در نزد خدا عزیز است، که یک دعا و عنایت ایشان کافی است که همه ما را آمرزیده و دعاهای همه ما را مستجاب کند.
عقل ما نمی‌رسد که اینها چه انواری هستند و چه مقامی پیش خدا دارند.
کما این‌که خدا نیز وقتی می‌خواهد خود را معرفی کند می‌گوید: اللّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ ۱۰؛ دیگر بیشتر از این عقل ما نمی‌رسد که نور چیست؛ چیزی پاک‌تر، منزه‌تر، شریف‌تر، مقدس‌تر از نور نمی‌شناسیم.
آن «نور» که خود خداست، بعد می‌فرماید: مَثَلُ نُورِهِ، «نور» یک مضافی است به یک مضاف‏الیه، مضاف‏الیه آن «اللّه» است که نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ؛ در مورد خود قرآن و پیامبر اکرم و ائمه معصومین صلوات‌الله‌علیهم‌اجمعین
نیز تعبیر «نور» آمده است، خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً؛ ما نمی‌توانیم بفهمیم آنچه وجود و چه سنخی است، نباید هم چنین توقعی داشته باشیم؛ اما همین که به ما یاد داده‌اند که این اندازه را بگوییم ما تشکر می‌کنیم و خدا را سپاس می‌گزاریم که این اندازه از معارف اهل‌بیت (ع)، سهم ما شده تا بدانیم یک نوری است که برای ذات خدای متعال است، و یک نور مخلوق خداست.


سه شنبه، 24 آبان 1401 - 20:43 ادامه مطلب نظر بدهید


  • صفحه 6 از 14


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0