اصول دین نبوت
مهر | دین و اندیشه | شنبه، 13 خرداد 1402 - 13:06
فرعون چه ویژگی شخصیتی داشت که منشأ فساد او شد و به دنبال این ویژگی شخصیتی، رفتاری را انتخاب کرد که موجب هلاکتش شد؟
خلاصه خبر
بحث ما در جلسات گذشته درباره داستان حضرت موسیعلینبیناوآلهوعلیهالسلام و فرعون بود.
در ادامه آیه خداوند جملهای میآورد که در واقع تعلیلی برای رفتار فرعون است.
میفرماید: إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ.
در جلسه گذشته گفتیم که بین نکتهای که در ابتدای سوره درباره فرعون بیان میشود، با این قاعده کلی همگامی روشنی وجود دارد و وعده دادیم که مقداری درباره معنی فساد و صلاح صحبت کنیم.
ابهام در مصادیق صلاح و فساد
برخی از مصادیق فساد و صلاح روشن است و کسی دربارهاش بحثی ندارد.
فرض کنید کسی در خیابان راه بیفتد، به هر کسی میرسد ظلم و تجاوز کند و هیچ ضابطهای را رعایت نکند.
روشن است که همه میفهمند این فساد است و این فرد مفسدی است.
همچنین همه کسی را که زحمت بکشد و از برخی از فسادها، انحرافات و آدمکشیها جلوگیری کند مصلح میدانند.
اصلاح، صلح، صلاح و مصلحت همه از یک ماده هستند و در مقابل آن فساد، مفسده، مفسد و افساد است.
این است که تلاش برای روشنتر ساختن این مفاهیم به انسان کمک میکند که در مقام بحث دچار مغالطه و اشتباه نشود.
صلاح و فساد؛ مفاهیمی انتزاعی
مصلحت و مفسده از همین مفاهیم انتزاعی است.
اگر این شیء در شرایطی واقع شد که دیگر آن نفع را ندارد یا به جای نفع ضرر دارد، میگوئیم فساد رخ داده است.
مصلحت آمیخته با مفسده
سخن درباره صلاح و فساد در جامعه نیز غالباً از همین آرای محموده است؛ یعنی هر انسانی میگوید کاری که مصلحت دارد، خوب است، اما گاهی میبینیم چیزی مصلحت دارد ولی در عین حال یک مفسدهای بزرگ هم دارد و میگوئیم این کار را نباید کرد، و در مقابل، کاری با اینکه مفسدهای نیز دارد ولی میگوئیم باید آن را انجام داد.
بنابراین ممکن است کاری هم مفسده داشته باشد و هم مصلحت؛ البته فراموش نکنید که یک چیز از جهت واحد نمیتواند دو صفت متقابل داشته باشد و حیثتش فرق میکند.
قاعده کلی این است که باید آن مصلحت و مفسده را با هم سنجید؛ اگر مصلحتش خیلی بیشتر از مفسده است باید انجام داد؛ مثل همین قصاص.
نقش بینش در تشخیص مصلحت و مفسده
مسئله دیگر تشخیص مصلحت و مفسده است.
نتیجه اینکه گاهی تشخیص مفسده و مصلحت به بینش انسان بازمیگردد که چه چیز را صلاح بداند و دنبال چه باشد.
حال به داستان موسی و فرعون باز میگردیم.
قرآن میگوید: فرعون مفسد بود؛ انه کان من المفسدین.
به هر حال قرآن فرعون را از مصداقهای بارز مفسد میداند، اما جناب فرعون وقتی با مشاورانش مشورت کرد که با موسی چه کند، گفتند: أَتَذَرُ مُوسَی وَقَوْمَهُ لِیُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ ؛[۳] میخواهی بگذاری موسی در زمین افساد کند؟!
یعنی نظر اطرافیان فرعون این بود که موسی مفسد است.
خدا میگفت: فرعون مفسد است.
اینها میگفتند: موسی مفسد است و آمده است که وضع ما را به هم بزند.
دست از آن حقوقهای نجومی میکشیدیم، یا میگفتیم موسی و هارون مفسدند و میخواهند اوضاع را به هم بزنند و شورش کنند؟!
چه کسی باید بگوید فساد چیست؟
این مفسد است یا آن؟
آن تعریفی که ما برای مفسد و مصلح کردیم بر کدام یک از اینها منطبق میشود؟
نقش نتیجه مطلوب در تشخیص مصلحت و مفسده
امام آمد و گفت: دست از اینها بردارید و حلال و حرام را رعایت کنید.
یک چوپانی با یک چوبدستی در مقابل دستگاه فرعون!
این آمده است و میخواهد آن را بر هم بزند، پس مفسد است.
اختلاف در تشخیص صلاح و فساد منحصر به زمان حضرت موسی نبود.
یخادعون الله والذین آمنوا؛ اینها میخواهند مؤمنان را فریب دهند.
وقتی به آنها میگویند: دست از فساد بردارید، میگویند چه فسادی؟
گفتیم برای تشخیص مفسد از مصلح، و مصلحت از مفسده باید کار را با نتیجه مطلوب سنجید، اما مطلوب کدام است؟
قلمرو عقل و وحی در شناخت مصلحت و مفسده
هدف زندگی، معیار مصلحت و مفسده
حاصل بحث ما در این جلسه این بود که صلاح و فساد را باید نسبت به نتیجهای که بر آن مترتب میشود، بسنجیم.
اما مسئله اصلیتر این است که بفهمیم اصلاً چه نتیجهای مطلوب است تا بینیم در چه کاری مصلحت است یا مفسده.
تا این را تشخیص ندهیم که کمال واقعی ما چیست و برای چه خلق شدهایم، نمیتوانیم مصلحت و مفسده واقعی را درست تشخیص دهیم.
در این صورت در بسیاری از موارد همان چیزی که به نظر قرآن افساد است، اصلاح میدانیم.
اعراف، ۱۲۷.
مشرق | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 21 اردیبهشت 1402 - 21:56
فرزند مرحوم سلحشور با اشاره به توقف ساخت سریال حضرت موسی(ع) پس از فوت مرحوم سلحشور گفت: هرکارگردانی که بخواهد سریال موسی (ع) را بسازد هم جانش در خطر است و هم فیلمش را تحریم میکنند.
خلاصه خبر
فرزند مرحوم سلحشور با اشاره به توقف ساخت سریال حضرت موسی(ع) پس از فوت مرحوم سلحشور تصریح کرد: اگر بگوییم داستان حضرت موسی(ع) مهمترین داستان قرآن است شاید اشتباه نباشید چرا که بیش از هزار آیه از قرآن مربوط به قوم بنیاسرائیل است پس قضیه آن طور که من فهمیدم خیلی مهم است چرا که هرچه ما میخواهیم امروز برای جهاد تبیین به مردم بگوییم در هر عرصهای در داستان حضرت موسی(ع) موجود است.
فرزند مرحوم سلحشور با اشاره به ساخت سریال حضرت ابراهیم(ع) بیان کرد: این سریال بسیار جذاب خواهد بود، همچنین داستان حضرت یحیی(ع) نیز به عنوان سریالی ۴۰ قسمتی در حال ساخت است و امیدواریم با وجود تمامی موانع این کارها را به اتمام برسانیم.
این برکتش متعلق به قرآن است چرا که قصص قرآن اَبَر داستان است.
تسنیم | فرهنگی و هنری | سه شنبه، 27 دی 1401 - 14:25
تمام انسان ها قابلیت بهره از نور فطرت را دارند و خوب و بد اعمال را به خوبی درک می کنند، هرچند عموماً به ندای فطرت گوش نمی دهند و به گناهان و خطاهای خود می پردازند. ابراهیم نبی علیه السلام پیامبری بود که خالصانه به ندای فطرت پاسخ داد.
خلاصه خبر
خداوند در آیات 120 و 121 سورهی نحل میفرماید «إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ» به راستى ابراهیم، یک امت بود که نسبت به خداوند سر تسلیم داشت در حالی که حنیفانه رفتار میکرد و از مشرکان نبود.
«شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» [و] نعمتهاى او را شکرگزار بود.
[خدا] او را برگزید و به صراط مستقیم هدایتش کرد.
ابراهیم نبی علیهالسلام پیامبری بود که خالصانه به ندای فطرت پاسخ داد و با این الگوی توحیدی حرکت کرد و به این ترتیب تمام ابعاد وجودشاش پاک و زلال شد تا حدی که خود وی مجرای نور فطرت خدا در پهنه عالم شد و در یک کلام، حنیفانه زندگی کرد.
خود ابراهیم نبی علیهالسلام نیز وقتی از ماهپرستان و خورشیدپرستان رویگردان میشود، خطاب به آنها میگوید «إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنیفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ (79 انعام) یعنی من از روى حنیفیت، روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را فطر کرده است؛ و من از مشرکان نیستم.
تسنیم | فرهنگی و هنری | چهارشنبه، 14 دی 1401 - 09:58
مدت بارداری حضرت مریم(س) مانند سایر افراد 9 ماه نبود، بلکه بسیار کم بود؛ در بعضی از روایات به چند ساعت یا چند روز اشاره شده است.
خلاصه خبر
آنطور که این محقق اسلامی توضیح میدهد، نحوه تولد حضرت عیسی علیه السلام به هیچ وجه مانند سایر انسانها نبود.
یعنی مدت کوتاهی گذشت و همین که حضرت جبرئیل علیه السلام به آن بانوی مکرم نوید تولد فرزند را داد، ایشان باردار شده و خیلی زود حضرت عیسی علیه السلام در رحم مادر مراحل جنینی را گذرانده و متولد شد.
چون اصلاً تولد آن حضرت استثنایی بود و شباهتی به تولد سایر انسانها نداشته است.
یاد کردن خداوند از حضرت عیسی علیه السلام در قرآن
یکی از پیامبران بزرگ الهی که نامش در قرآن کریم بارها تکرار شده، حضرت عیسی علیه السلام است.
نام آن حضرت به چه عبارتها و عناوینی در قرآن آمده است؟
نام مبارک حضرت عیسی علیه السلام 23 مرتبه در قرآن کریم عنوان شده است و در هر جا به ماجرای تولد، معجزات، نبوت و سرانجام آن حضرت اشارههایی شده است.
البته از حضرت عیسی علیه السلام با عنوان مسیح هم یاد شده.
صدایی که حضرت مریم سلامالله علیها شنید
این ماجرا به زمانی اشاره دارد که حضرت عیسی علیه السلام به دنیا آمده و مادر او را در آغوش گرفته است.
یعنی در ابتدا حضرت جبرئیل علیه السلام بر حضرت مریم سلامالله علیها نمایان شده و به ایشان مژده داد که خداوند به تو پسری عنایت میفرماید.
نکته مهم این است که نحوه تولد حضرت عیسی علیه السلام به هیچ وجه مانند سایر انسانها نبود.
یعنی مدت کوتاهی گذشت و همین که حضرت جبرئیل علیه السلام به آن بانوی مکرم نوید تولد فرزند را داد، ایشان باردار شده و خیلی زود حضرت عیسی علیه السلام در رحم مادر مراحل جنینی را گذرانده و متولد شد.
وقتی حضرت مریم سلامالله علیها آرزوی مرگ کرد
حضرت مریم سلامالله علیها دارای پدر و مادر مؤمن و شناختهشدهای بود.
صدای نوازد یا حضرت جبرئیل؟
اما گروهی از مفسران بر این باور هستند که آن صدا از سوی حضرت جبرئیل علیه السلام بوده.
به این صورت که حضرت مریم سلامالله علیها بر بالای تپهای رفته بود و حضرت جبرئیل علیه السلام از پایین تپه ایشان را صدا کرد و این مطلب را اعلام فرمود.
از طرف دیگر مفسرانی که صدا را به حضرت جبرئیل نسبت دادهاند، اینطور نوشتهاند که حضرت عیسی علیه السلام تا وقتی که مقابل مردم نبود و با آنها مواجه نشده بود، سخنی نگفته بود.
علت توصیه به خوردن و آشامیدن از طرف حضرت عیسی علیه السلام چه بود؟
مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 05 دی 1401 - 09:44
استاد حوزه علمیه گفت: تنها راه اتصال انسان به پروردگار عالم، عبودیت و عبادت است این اتصال وقتی برقرار شود بین انسان و خدا ایجاد سنخیت میشود.
خلاصه خبر
انصاریان ادامه داد: البته فوران قدرت عبودیت و عبادت برای هر کسی به تناسب ظرفیت و گنجایش و اخلاص اوست این طور نیست که همه مؤمنان که دارای روحیه عبودیت و حرکت عبادی هستند یک قدرت داشته باشد.
این مقام بهترین مقام برای انسان است، یک مقامی است که پروردگار مهربان عالم ۱۲۴ هزار پیامبر را به این مقام ستوده و تعریف کرده است.
رسالت درخت عرصه عبودیت و عبادت بوده بر همین اساس زمانی که پروردگار نام پیامبری را در قرآن ذکر میکند تحت این عنوان از او یاد میشود.
انصاریان با بیان آیهای اطهار داشت: خداوند در قرآن کریم میفرماید در دین من تفرقه و جدایی ایجاد نکنید؛ انسان اگر به دستورات الهی به حالت گزینشی عمل کند مورد تأیید پروردگار نیست.
وی با اشاره به اینکه آمرزش خداوند همیشگی و دائمی است گفت: انسان گناهکار هر زمان از معصیت خود توبه کند خداوند او را میآمرزد.
تنها خداوند میتواند برای انسانها سرمشق انتخاب کند و این لطف الهی به انسان است.
استاد حوزه علمیه در پایان خاطرنشان کرد: تنها راه اتصال انسان به پروردگار عالم، عبودیت و عبادت است این اتصال وقتی برقرار شود بین انسان و خدا ایجاد سنخیت میشود.
مهر | فرهنگی و هنری، فرهنگی و هنری | یکشنبه، 04 دی 1401 - 14:34
برنامه رادیویی «کتاب فرهنگ» شامگاه یکشنبه ۴ دی به مناسبت میلاد حضرت عیسی (ع) به معرفی و بررسی کتابهایی درباره این پیامبر عظیم الشان اختصاص دارد.
خلاصه خبر
به گزارش خبرگزاری مهر، در برنامه امشب «کتابفرهنگ» که از ساعت ۲۰ از رادیو فرهنگ روی موج اف ام ردیف ۱۰۶ مگاهرتز پخش میشود، امین خرمی به عنوان کارشناس برنامه با پدرام حکیمزاده، نویسنده کتابهای پژوهشی درباره حضرت عیسی مسیح (ع) به گفتوگو مینشیند.
«کتاب فرهنگ» برنامه زندهای از گروه کتاب رادیو فرهنگ است که هرشب ساعت ۲۰ پخش میشود.
خداى سبحان بعد از آنكه اين حقيقت (يعنى وصف ارشاد مردم به وسيله وحى) را در آيه مورد بحث و در بسيارى از موارد كلامش ذكر كرد، از مردانى كه متكفل اين وظيفه اند تعبيرهايى مختلف كرده، يعنى دو جور تعبير كرده، كه كانه نظير تقسيم است يكى رسول، و يكى هم نبى، يك جا فرموده:" وَ جِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ" 1. و جايى ديگر فرموده:" يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ ما ذا أُجِبْتُمْ" 2.
و معناى اين دو تعبير، مختلف است، رسول كسى است كه حامل رسالت و پيامى است، و نبى كسى است كه حامل خبرى باشد، پس رسول شرافت وساطت ميان خدا و خلق دارد، و نبى شرافت علم به خدا و به اخبار خدايى.
مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 02 آبان 1401 - 15:41
چاپ دوم کتاب «اثبات خاتمیت» اثر محمدرضا ربانی به همت مؤسسه بوستان کتاب در ۲۰۸ صفحه منتشر شد.
خلاصه خبر
این کتاب از چهار طریق براهین عقلی و کلامی و عرفانی، آیات قرآنی، اخبار و احادیث معصومان (ع) و معجزات آشکار و آثار علمی و عملی حضرت ختمی مرتبت (ص) به اثبات خاتمیت حضرت محمد (ص)، پرداخته است.
«در اثبات خاتمیت از راه معجزه علمی و عملی» عنوان چهارمین اشراق است که در این راستا به اعجاز قرآن و بیان برخی از وجوه آن، اشتمال بر امّهات اسماً و صفات الهی، اشمال بر امهات علوم ماورای طبیعی، اشتمال بر عالیترین مراتب توحید، بیان بالاترین مراتب حکمت، بیان بالاترین درجات علم اخلاق و سیبر و سلوک، بیان رخدادهای گذشته، خبر دادن از اکتشافات و اختراعات، شیرینی و حلاوت معنوی، زنده بودن در همه زمانها، اشتمال بر حقایق پنهان، خبر دادن از اجتماع اهل زمین با کرات دیگر و… پرداخته شده است.
مهر | دین و اندیشه | چهارشنبه، 27 مهر 1401 - 09:30
چه کسی گفته دنیا بد است؟ جواب این است که این مذمت یا حُسن، تابع نظر ماست. اگر ما به دنیا نظر ابزاری کردیم، باور کردیم که وسیله است اشکالی ندارد اما اگر هدفش دنیا باشد،بهرهای در آخرت ندارد.
خلاصه خبر
امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این باره میفرمایند: «وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله) کَافٍ لَکَ فِی الْأُسْوَةِ وَ دَلِیلٌ لَکَ عَلَی ذَمِّ الدُّنْیَا وَ عَیْبِهَا»؛ الگو بودن ۳؛ پیغمبر (صلیالله علیه وآله) برای شما کافیست، زیرا دنیا بسیار نارسا و معیوب است «وَ کَثْرَةِ مَخَازِیهَا وَ مَسَاوِیهَا»؛ زشتیها و پلیدیهایش چقدر زیاد است «إِذْ قُبِضَتْ عَنْهُ أَطْرَافُهَا»؛ چیزی از دنیا در اختیار او قرار داده نشد «وَ وُطِّئَتْ لِغَیْرِهِ أَکْنَافُهَا»؛ و اکناف دنیا در اختیار غیر او قرار داشت «وَ فُطِمَ عَنْ رَضَاعِهَا»؛ مثل بچهای که از شیر گرفته میشود پیغمبر از دنیا گرفته شد «وَ زُوِیَ عَنْ زَخَارِفِهَا»؛ از زیورهای دنیا دور شد.
حضرت امیر (علیه السلام) در مورد خصوصیات پیامبر (صلیالله علیه و آله) میفرماید: «وَ لَقَدْ کَانَ (صلیالله علیه و آله) یَأْکُلُ عَلَی الْأَرْض»؛ روی زمین مینشست و همانجا غذا میخورد «وَ یَجْلِسُ جِلْسَةَ الْعَبْد»؛ مانند بردگان مینشست «وَ یَخْصِفُ بِیَدِهِ نَعْلَه»؛ پیغمبر به جای اینکه کفش نو بخرد یا آن را به دیگری بدهد تا وصله بزند، با دست خودش وصله میزد «وَ یَرْقَعُ بِیَدِهِ ثَوْبَه»؛ لباس پارهاش را با دست خودش وصله میزد «وَ یَرْکَبُ الْحِمَارَ الْعَارِی»؛ بر الاغ برهنه سوار میشد «وَ یُرْدِفُ خَلْفَهُ وَ یَکُونُ السِّتْرُ عَلَی بَابِ بَیْتِهِ فَتَکُونُ فِیهِ التَّصَاوِیر»؛ حضرت به یکی از همسرانش که پردهای به در خانه آویخته بود که تصویری روی آن بود، فرمودند: «یَا فُلَانَةُ غَیِّبِیهِ عَنِّی»؛ این پرده را از جلوی چشم من دور کن «فَإِنِّی إِذَا نَظَرْتُ إِلَیْهِ ذَکَرْتُ الدُّنْیَا وَ زَخَارِفَهَا»؛ وقتی نگاهم به این پرده میافتد به یاد دنیا و زخارف آن میافتم.
بعد امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرماید «فَأَعْرَضَ عَنِ الدُّنْیَا بِقَلْبِهِ وَ أَمَاتَ ذِکْرَهَا مِنْ نَفْسِه»؛ محبت دنیا را از دلش بیرون و یاد آن را از خاطرش دور کرد «وَ أَحَبَّ أَنْ تَغِیبَ زِینَتُهَا عَنْ عَیْنِه»؛ دوست داشت که حتی زینتهای دنیا جلوی چشمش نباشد «لِکَیْلَا یَتَّخِذَ مِنْهَا رِیَاشاً وَ لَا یَعْتَقِدَهَا قَرَاراً وَ لَا یَرْجُوَ فِیهَا مُقَاما»؛ مبادا وقتی نگاهش به زینتهای دنیا میافتد فکر این باشد که از اینها برای خودش انتخاب کند، و باور کند که دنیا جایگاه خوبی است و بد نیست در آن اقامت کنیم «وَ کَذَلِکَ مَنْ أَبْغَضَ شَیْئاً أَبْغَضَ أَنْ یَنْظُرَ إِلَیْهِ وَ أَنْ یُذْکَرَ عِنْدَه»؛ اگر کسی چیزی را زشت بشمارد و با آن دشمنی داشته باشد، نه میخواهد به آن نگاه کند، نه حتی یادی از آن بکند.
بعد اشاره میکند که من سعی میکنم مثل پیغمبر باشم «وَ اللَّهِ لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِی هَذِهِ حَتَّی اسْتَحْیَیْتُ مِنْ رَاقِعِهَا»؛ به خدا سوگند آنقدر این پیراهن پشمین را وصله زدم که دیگر خجالت میکشم بدهم وصله کنند.
در جای دیگر هم با تأکید میفرماید «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِینَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَ تَکاثُرٌ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلاد»؛ دنیا ۶؛ اینهاست، خوردن و پول جمع کردن و افتخار کردن به این و آن، به خود بالیدن و فخر فروشی کردن.
پیداست در مقام تحقیر است «وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلَ الْحَیاةِ الدُّنْیا کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاح» ۷؛ مَثل زندگی دنیا همچون آبی است که از آسمان میآید و گیاهی سبز میشود.
«وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوان»؛ انواع وسایل تأکید در این آیه به کار رفته ۸؛ «لَهِیَ الْحَیَوان»، تنها زندگی آخرت، زندگیست.
پول دربیاوریم برای اطاعت خدا، برای کمک به بندگان خدا، هیچ عیبی ندارد «مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیب»؛ اگر کسی هدفش دنیا باشد، اندکی از امور و لذایذ دنیا به او میدهیم، اما بداند «وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیب»؛ هیچ بهرهای در آخرت نخواهد داشت.
«ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُورا»؛ این یک دسته، «وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعی؛ لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُورا» ۱۳؛ اینها هم دسته دیگر هستند.
«قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشِیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فِی سَبِیلِهِ فَتَرَبَّصُوا» ۱۶؛ باید محبتهایتان را بسنجید.