FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


اگر به تعهداتمان عمل نکنیم در آینده دودش در چشم خودمان می‌رود


اگر به تعهداتمان عمل نکنیم در آینده دودش در چشم خودمان می‌رود

مهر | دین و اندیشه | شنبه، 21 اسفند 1400 - 09:24
همه ما با قریحه عقلایی خودمان می‌فهمیم که انسان با هر که قرارداد می‌بندد باید به آن وفادار باشد، هرچه طرف قرارداد مهم‌تر باشد انسان باید بیشتر به آن اهمیت دهد.
خدا،زندگي،اجتماعي،انسان،وَ،عمل،حضرت،نذر،خداوند،وفاي،خطبه،متعا ...

به گزارش خبرنگار مهر، خطبه فدکیه نام سخنرانی حضرت فاطمه (س) در مسجدالنبی که در اعتراض به غصب فدک ایراد شد.
خلیفه اول پس از جریانات بعد از رحلت پیامبر (ص) با منسوب کردن روایتی به پیامبر مبنی بر اینکه پیامبران از خود ارث برجای نمی‌گذارند، زمین‌های فدک را که پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، به نفع خلافت مصادره کرد.
فاطمه (س) پس از بی‌ثمر بودن دادخواهی‌اش به مسجد پیامبر رفت و خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد.
ایشان در این خطبه بر مالکیتش درباره فدک تصریح کرد.
همچنین به دفاع از حق حضرت علی (ع) درباره خلافت پرداخت و مسلمانان را به‌خاطر سکوت در مقابل ستم به اهل بیت (ع) سرزنش کرد.
خطبه فدکیه مجموعه‌ای از معارف ناب در زمینه‌های خداشناسی، معاد شناسی، نبوت و بعثت پیامبر اسلام (ص)، عظمت قرآن، فلسفه احکام و ولایت را در بردارد.
آن‌چه پیش رو دارید قسمت سی و سوم از سخنان مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی است که در خصوص شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ایراد کرده‌اند:
وَ الْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِیضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَ تَوْفِیَةَ الْمَکَایِیلِ وَ الْمَوَازِینِ تَغْیِیراً لِلْبَخْس؛ در توضیح فرازهای خطبه شریف فدکیه به اینجا رسیدیم که حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌فرمایند: وَ الْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِیضاً لِلْمَغْفِرَةِ، وَ تَوْفِیَةَ الْمَکَایِیلِ وَ الْمَوَازِینِ تَغْیِیراً لِلْبَخْس.
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در این قسمت از خطبه به لزوم وفای به نذر و هم‌چنین به درست‌فروشی در مقابل کم‌فروشی اشاره کرده و به بیان حکمت تشریع این دو حکم می‌پردازند.
برای توضیح این دو جمله مقدمه کوتاهی را عرض می‌کنم.
ضرورت زندگی اجتماعی
علت ارتباط آگاهانه دو موجود باشعور، کسب منعفت، تحقق مصلحت و دست‌یابی به کمالی برای هر دو یا دست‌کم برای یکی از آن دو است.
نمونه بارز آن، ارتباطات اجتماعی بین انسان‌هاست که در سایه آن، زندگی مدنی و اجتماعی شکل می‌گیرد.
در سایه زندگی اجتماعی، هزاران نوع برکت مادی و معنوی عاید انسان‌ها می‌شود که اگر این زندگی اجتماعی نبود و بنا بود انسان‌ها به صورت فردی زندگی کنند هیچیک از این منافع و مصالح تحقق پیدا نمی‌کرد.
برای درک این منافع، هر کسی کافی است مروری اجمالی بر زندگی خود داشته باشد.
انسان از اولین تا آخرین لحظات زندگی دائماً در حال استفاده از دیگران است؛ یا از دیگران چیزی یاد می‌گیرد یا بیمار می‌شود و به پزشک مراجعه می‌کند یا لوازم مورد نیاز زندگی را با دیگران تبادل می‌کند یا ….
هم‌چنین از این زندگی منافع معنوی زیادی را کسب می‌کند؛ اگر انسان زندگی اجتماعی نداشت دین و احکام خدا را یاد نمی‌گرفت و به دنبال آن ترقی معنوی پیدا نمی‌کرد و آخرتش هم تباه می‌شد.
پس در واقع این زندگی اجتماعی است که برای انسان هم خیرات دنیا را فراهم می‌کند و هم خیرات آخرت را.
پس انسان ناچار است که با انسان‌های دیگر ارتباط داشته باشد.
واقعیات ریشه ارزش‌ها
بعد از تصدیق به ضرورت زندگی اجتماعی باید بدانیم که رکن این زندگی اجتماعی تأمین منافع دو موجود باشعوری است که با هم ارتباط برقرار کرده‌اند.
اگر این ارتباط و تبادل منافع نباشد زندگی اجتماعی پایدار نمی‌ماند.
بر این اساس سلسله‌ای از ارزش‌های اجتماعی شکل می‌گیرد که همه ما آن‌ها را درک می‌کنیم؛ ولی غالباً به سرّ به وجود آمدن آن ارزش‌ها توجه نداریم.
گاهی گمان می‌کنیم که ارزش‌ها امور عقلیِ بدیهی‌اند؛ گمان می‌کنیم خوبی راست گفتن، عدالت و … به خاطر این است که عقل آدمی به صورت بدیهی، خوبی آن‌ها را می‌فهمد.
گاهی هم می‌گویند: «درکِ خوبی و حسن این امور فطری است» و معمولاً از این قبیل تعبیرات به کار می‌برند.
ولی شاید سرّ پیدایش همه این ارزش‌ها این باشد که این‌ها تأمین‌کننده مصالح انسان‌ها هستند و از آن جهتی خوب‌اند که اگر این ارزش‌ها رعایت نشوند مصالح انسان‌ها به خطر می‌افتد.
به اصطلاح طلبگی، این‌ها یک سلسله آرا محموده‌ای هستند که مبتنی بر یک سلسله واقعیات حقیقی‌اند و آن حقایق، روح این ارزش‌ها را تشکیل می‌دهند و به اصطلاح فقهی احکام تابع مصالح و مفاسد هستند.
وفای به عهد؛ عام‌ترین ارزش
رکن تشکیل زندگی اجتماعی و مدنی یا تحقق تمدّن، تعهداتی است که افراد اجتماع نسبت به همدیگر دارند.
افراد اجتماع طبق قراردادهایی با هم کار می‌کنند که این قراردادها گاهی لفظی یا کتبی است و گاهی نانوشته است اما به ذوق عقلایی همه عقلا می‌دانند که برای دوام زندگی اجتماعی باید طبق آن‌ها عمل کنند.
وقتی چند نفر برای رفع نیازی اقدام به تبادل اجناس خود می‌کنند باید برای وفاکردن به تعهدشان ارزش قائل باشند.
اگر بنا باشد که هر کدام درصدد فریب دیگری باشد زندگی اجتماعی دوامی پیدا نمی‌کند.
کسی که می‌گوید: «فروختم» یعنی جنس را به صورت سالم تحویل می‌دهم و آن کسی که می‌گوید: «خریدم» یعنی طبق قرارداد پول را به طور کامل به تو می‌دهم.
اگر فروشنده درصدد باشد که به جای مثلاً یک کیلوگرم، نهصد گرم بدهد و مشتری هم قصد داشته باشد که از قیمت کم بگذارد نتیجه کار به مشاجره و بالاخره به هرج و مرج می‌انجامد و زندگی اجتماعی دوامی پیدا نمی‌کند.
اصلی‌ترین و عام‌ترین ارزش در زندگی اجتماعی این است که انسان به قراردادهایش پای‌بند باشد.
رعایت این ارزش حتی درباره کفار و دشمنان هم واجب است.
یکی از مصادیق این تعهد ردّ امانت است.
در اسلام آن قدر به این مسأله اهمیت داده شده که امام سجاد سلام‌الله‌علیه فرمود: «اگر قاتل پدرم شمشیری را که با آن پدرم را به شهادت رسانده است پیش من به امانت می‌گذاشت آن را سالم به او برمی‌گرداندم.» قوام زندگی اجتماعی به تعهد است.
اگر ما به تعهداتی که داده‌ایم عمل نکنیم پایه زندگی اجتماعی را متزلزل کرده‌ایم و در آینده دودش در چشم خودمان می‌رود.
معامله با خدا
گاهی رابطه قرارداد متقابل از رابطه انسان‌ها با یکدیگر فراتر می‌رود و شامل رابطه انسان با خدا هم می‌شود.
مفاهیمی که ما در اخلاق، حقوق و … به کار می‌بریم ابتدا در بین خود انسان‌ها شکل می‌گیرد ولی بعد تجرید می‌شود، توسعه داده می‌شود و نسبت به خدای متعال و اولیای خدا یا فرشتگان هم به کار می‌رود.
مثلاً خدای متعال می‌فرماید: «إِنَّ اللّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ؛ من با بندگانم معامله می‌کنم و جان و مالشان را در مقابل بهشت می‌خرم.» واضح است که خدا به ما احتیاجی ندارد تا با ما قراردادی ببندد و ما چیزی به او تقدیم کنیم؛ اما برای این‌که راهی برای تربیت و تکامل ما باز کند خود را به منزله موجودی قرار داده است که با انسان معامله می‌کند.
یا می‌فرماید: «هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلَی تِجَارَةٍ تُنجِیکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛ آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذاب ابدی نجات می‌دهد؟»
آن تجارت چیست؟
می‌فرماید: «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُم ‏؛۵ به خدا ایمان بیاورید و در راه او با مال و جان جهاد کنید.» خدای متعال برای این‌که در ما انگیزه انجام کار خوب ایجاد کند تا مستحق رحمت او شویم از این مفاهیم استفاده می‌کند.
خداوند در این آیه شریف خود را به منزله مشتری که متقاضی است قرار می‌دهد و می‌گوید: «چه کسی می‌خواهد جان و مالش را به من بفروشد؟»
گاهی برعکس حالت فوق، تعهد را ما شروع می‌کنیم.
این تعهد انواعی دارد که دارای مفاهیمی شبیه به هم‌اند و عبارتند از: عهد، قسم و نذر.
اگر ما با انسان‌ها عهدی ببندیم ولی برخلاف تعهد عمل کنیم چه قدر زشت است؟!
یعنی عام‌ترین و روشن‌ترین ارزش‌های اجتماعی و بهترین ارزش‌های عقلی را پایمال کرده‌ایم.
در حقیقت معامله‌ای انجام داده‌ایم و بعد تقلب کرده‌ایم.
این عمل بسیار زشت است اما به هر حال یک نوع کار متقابلی است بین دو نفری که هم‌عرض‌اند و او هم می‌تواند همین بلا را به سر ما بیاورد.
من به او احتیاج دارم و او هم به من احتیاج دارد.
اما خدای متعال خودش را برای ما تنزل داده، برای ارتباط با ما از مفاهیم انسانی استفاده کرده است تا من را به طرف کمال و رعایت ارزش‌ها حرکت دهد تا از این راه لیاقت رحمت و پاداش او را پیدا کنیم.
با این حال اگر در صدد فریب او برآییم، زشتی کار صدها و هزارها برابر می‌شود.
اگر انسانی بخواهد کسی را فریب دهد، طوری رفتار می‌کند که او نفهمد و اگر طرف بفهمد، فریب‌کار خجالت می‌کشد و حیا می‌کند.
خدای متعال به باطن ما و به کارهای ما آگاه‌تر از خود ماست.
حال اگر با چنین خدایی قراردادی ببندم که اگر فلان کار را کردی فلان عمل را انجام می‌دهم، ولی قصد تقلب داشته باشم یا بعداً در انجام تعهدم سهل انگاری کنم این خیلی زشت است و در اصل پا به بخت خودم زده‌ام.
پس خیانت کردن به خدا خیلی زشت‌تر از تخلفاتی است که انسان‌ها نسبت به یکدیگر می‌کنند.
این دو عبارت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با این اصل کلی ارتباط پیدا می‌کند.
یکی از آن‌دو وفای به نذر است.
نذرِ مشروط یعنی با خدا قرارداد می‌بندم که اگر حاجت من برآورده شود، مثلاً سه روز روزه می‌گیرم.
حال اگر نذر کننده به این تعهد عمل نکرد خدا این خیانت را نادیده نمی‌گیرد؛ چون بنای خدا بر این است که یا زمینه رشد و ترقی را فراهم کند تا ما استحقاق پاداش پیدا کنیم یا به سو اختیار خودمان تنزل کنیم و مستحق عقوبت شویم.
انسان یعنی موجودی که خدا به او اختیار داده است برای این‌که یا راه رشد را انتخاب کند یا راه سقوط را.
بنابراین او باید زمینه را فراهم کند تا ما انتخاب کنیم.
نفاق ثمره عهدشکنی
خداوند اولین کیفری که به سبب تخلف از این‌گونه تعهدات به انسان می‌دهد این است که ایمانش را ضعیف می‌کند و به تعبیر قرآن مبتلا به نفاق می‌شود.
شاید این بالاترین عقوبت ممکن باشد.
چون ارزنده‌ترین گوهری که انسان دارد ایمان است؛ این ایمان است که می‌تواند انسان را تا عرش الهی بالا ببرد.
اگر ایمان از او گرفته شد از هر پَستی پست‌تر می‌شود.
قرآن صریحاً به این مطلب اشاره می‌کند و می‌فرماید: «وَمِنْهُم مَّنْ عَاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتَانَا مِن فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَلَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحِینَ * فَلَمَّا آتَاهُم مِّن فَضْلِهِ بَخِلُواْ بِهِ وَتَوَلَّواْ وَّ هُم مُّعْرِضُونَ * فَأَعْقَبَهُمْ نِفَاقًا فِی قُلُوبِهِمْ إِلَی یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِمَا أَخْلَفُواْ اللّهَ مَا وَعَدُوهُ وَبِمَا کَانُواْ یَکْذِبُونَ؛ عده‌ای از این منافقان با خدا عهد بستند و گفتند: اگر خدا از فضل خودش به ما مرحمت کند و روزی ما فراوان شود، ما زیاد صدقه می‌دهیم و انسان شایسته‌ای می‌شویم.
وقتی خدا به آن‌ها نعمت داد بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی برتافتند.
نتیجه عهدشکنی با خدا این شد که نفاق را تا روزی که خدا را ملاقات کنند در دل‌هایشان برقرار ساخت.
بخاطر این‌که از پیمان الهی تخلّف جستند و بخاطر این‌که دروغ می‌گفتند.» این نفاق نفاقی لحظه‌ای نیست؛ بلکه این نقاق در دل آن‌ها تا روز قیامت باقی خواهد ماند.
چرا؟
چون با خدا پیمان‌شکنی کردند.
اما اگر انسان به عهدش با خدا وفادار باشد و به آن عمل کند پاداش می‌گیرد؛ یعنی علاوه بر این‌که روزی وسیع را دریافت می‌کند وقتی به عهد خود عمل می‌کند و صدقه می‌دهد پاداش صدقه دادن را هم می‌گیرد.
به این دسته به جای نفاق، نورانیت داده می‌شود و استحقاق مغفرت، آمرزش و تکامل ایمان پیدا می‌کنند.
اوامر الهی؛ الطافی الهی
همه ما با قریحه عقلایی خودمان می‌فهمیم که انسان با هر که قرارداد می‌بندد باید به آن وفادار باشد.
هرچه طرف قرارداد مهم‌تر باشد انسان باید بیشتر به آن اهمیت دهد.
بنابراین وقتی طرف قرارداد خداوند است اهتمام به آن هیچ حدّی ندارد و باید تا حد ممکن به آن اهمیت داد.
به همان اندازه که خداوند متعال عظمت دارد عهدشکنی با او هم به همان اندازه زشت است.
چون عقل تا این حدّ را می‌فهمد خداوند می‌توانست با همین عقل در روز قیامت ما را مؤاخذه کند.
ولی به این اندازه اکتفا نکرده است؛ بلکه از روی رحمت بی‌پایانش برای این‌که ما انگیزه بیشتری برای عمل به مدرکات عقلی‌مان پیدا کنیم نسبت به این مسأله یک حکم شرعی هم صادر کرده و فرموده است: «وفای به نذر واجب شرعی است.» از این طریق، هم انگیزه ما را برای عمل بیشتر می‌کند و هم زمینه استحقاق رحمت فوق‌العاده‌ای را برای ما ایجاد می‌کند و آن رحمتی است که در سایه عمل به امر او حاصل می‌شود.
حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها می‌فرمایند: «وَ الْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِیضاً لِلْمَغْفِرَةِ؛ خدا وفای به نذر را بر شما واجب کرد تا شما را در معرض آمرزش خود قرار دهد.» اگر خدا وفای به نذر را واجب نکرده بود ما با عقلمان می‌دانستیم که باید این کار را انجام دهیم؛ اما برای این‌که زمینه مغفرت بیشتری برای ما پیدا شود، گناهانمان آمرزیده و بر کمالاتمان افزوده شود، به خدا بیشتر نزدیک شویم و بیشتر مورد محبت خدا قرار بگیریم، به عنوان یک تکلیف شرعی هم وفای به نذر را بر ما واجب کرد.
همچنین حضرتش می‌فرمایند: وَ تَوْفِیَةَ الْمَکَایِیلِ وَ الْمَوَازِینِ تَغْیِیراً لِلْبَخْس؛ عرض کردیم که اگر انسان به تعهدات خودش در معاملات پای‌بند نباشد و در معامله کم‌فروشی و تقلب کند همه عقلا مذمتش می‌کنند و کار او را بد می‌شمارند.
ولی خداوند علاوه بر زشتی عقلی کم‌فروشی، آن را شرعاً هم حرام کرده است و در چند جای قرآن راجع به خصوص کم‌فروشی آیاتی را بیان کرده است.
از آن‌جا که در زمان حضرت شعیب علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام کم فروشی امر رایجی بوده در صدر تعالیم آن حضرت این است که کم‌فروشی نکنید و با ترازوی درست اجناس را وزن کنید.
قرآن می‌فرماید: وَ إِلی‏ مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنین ‏.خداوند به شعیب سفارش می‌کند که: به مردم بگو کم‌فروشی نکنید!
کم‌فروشی جامعه‌تان را متلاشی می‌کند و موجب می‌شود که اعتمادتان از هم سلب شود و در اقتصاد جامعه هرج و مرج پیش آید.
وقتی با ترازوی درست معامله کنید برای خودتان بهتر است.
عقل ما تا این اندازه را می‌فهمد؛ اما خداوند علاوه بر این حکم عقل، کم‌فروشی را هم شرعا حرام کرده است و فرموده است: ارتکاب به آن غیر از ضررهای دنیوی، عقوبت اخروی هم خواهد داشت تا انگیزه ما برای عمل به این ارزش اجتماعی بیشتر شود و در سایه اطاعت خدا استحقاق ثواب هم پیدا کنیم.

 
 
 
 
 

شنبه، 21 اسفند 1400 - 16:54 نظر بدهید

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0