1- خداوند متعال وجودی بی نیاز و بی نهایت از جمیع جهات داشته و علم او ازلی و ابدی می باشد، بر همه چیز احاطه کامل دارد و هیچ چیز حتی به اندازه سر سوزنی از علم بی پایان او مخفی نمی ماند.
2- هدف از خلقت بشر تکامل و سعادت و خوشبختی اوست و به همین جهت خداوند قوانین و مقرراتی وضع کرده و پیامبران و انبیاء(ع) را نیز جهت ابلاغ این قوانین به سوی خلق فرستاده است.
3- انبیاء الهی معصوم هستند و در تبلیغ و رساندن احکام الهی دچار هیچ گونه خطا و لغزشی نمی شوند. پس از آنجا که علم خدا مطلق است، به همه مصالح و مفاسد افعال مطلع است و از آنجا که خیر و سعادت بشری را می خواهد حکم عبث و بیهوده ای برای آنان وضع نمی نماید و از طریق انبیاء الهی افعالی را که دارای مصالح بوده و انسان را به سوی سعادت رهبری می نماید نشان داده ، و انجامش را می خواهد و از آن طرف افعالی و اعمالی که او را از این راه باز می دارد ترکش را می خواهد. لذا، کلیه دستوراتی که حضرت پیامبر اکرم (ص) آورده قطعاً دارای فوائد و مصالح و مفاسدی است که راهبر انسان ها به سعادت و کمال خواهد بود، حال انسان ها به آن مصالح و مفاسد پی ببرند یا نبرند. البته علم بشری بسیار ناقص و قطره ای در برابر اقیانوسی بی کران می باشد و دانسته های او بسیار اندک بوده و در میان مجهولات بشری چیزهایی هست که اگر از جهان مافوق کسی را بیاورند که آن ناشناخته ها را برای بشر روشن کند واکنش و استعداد درک آن را نخواهد داشت، همان طور که بسیاری از مسائل روشن و واضح امروزه برای انسان های قرون گذشته اصلاً قابل فهم و درک نبوده است و همه این ها به دلیل محدودیت انسان ها است. انسان محدود چگونه می تواند به مصالح و مفاسدی که از منبع علم لایتناهی خداوند سرچشمه گرفته است و همه حقائق هستی در پیش روی اوست و چیزی از او مخفی نمی ماند پی برد ؟ انسانی که معلوماتش قطره و مجهولاتش اقیانوسی بی کران است، انتظار نا بجائی است که ما به همه عمق و اسرار دین، احکام و قوانین الهی با این همه محدودیت پی ببریم. ما تنها به اندازه معلومات خودمان می توانیم فلسفه احکام را دریابیم نه همه آنها را، لذا بحث از فلسفه احکام و پی بردن به آن بحثی است و انجام و پیروی از آنها بحثی دیگر است و به هیچ عنوان اطاعت و پیروی از احکام مشروط به پی بردن اسرار و فلسفه احکام نخواهد بود، البته با توجه به این که احکام شرع تابع مصالح و مفاسد می باشد و هیچ حلالی بدون مصلحت و هیچ حرامی بدون مفسده نمی باشد این طور نیست که مصالح و مفاسد را فقط در امور دنیوی و جسمی بشر دید بلکه خیلی از امور به خاطر مصالح اجتماعی و روحی و اخروی بشر آورده شده اند زیرا همان طور که بشر دارای ابعاد فردی و جسمی است و خداوند تبارک و تعالی برای این جهت احکامی را با پشتوانه مصالح و مفاسد فرستاده است حکمت بالغه حضرتش ایجاب می کند احکامی را هم برای ابعاد روحانی و اجتماعی او با پشتوانه مصالح و مفاسد بفرستد. بلکه چه بسا این ابعاد اهمیت بیشتر داشته و احکامی که برای جسم انسانی وضع شده فی الواقع جهت تکامل و تقویت بعد روحی انسان ها باشد پس بنابر این با توجه به دو بعدی بودن انسان، در مصالح و مفاسد احکام نیز توجه به هر دو بعد شده است.
2- از آنجا که این قوانین و احکام فقط جهت سعادتمندی بشر مقرر شده است و انجام آن به مقام کبریائی خداوند چیزی اضافه نمی نماید و انجام ندادن آن هم چیزی از مقام علو و بزرگی او نمی کاهد، هیچ ضرورتی ندارد که برای توجیه بعضی از احکام با یک مشت تخلیلات و حدس و گمان ها به این احکام عالیه الهی آن قدر تنزل ببخشیم که مثلاً روزه را رژیمی برای لاغر شدن و رکوع و سجود را دستوری جهت سلامتی ستون فقرات و نماز را هم وسیله ای برای تسکین آلام روحی و دردها و اضطراب ها بشماریم.
3- در فقه، فلسفه احکام به دو تعبیر ذکر شده است:
الف ـ علل احکام: در واقع فلسفه تشریع احکام همان عللی است که بعضاً برای آن ذکر می شود، یعنی با رفع این علت، وجوب و حرمت حکم مربوطه نیز برداشته می شود.
ب ـ حکمت احکام: آنچه در بعضی روایات و یا به حکم عقل در بعضی از احکام به عنوان فلسفه احکام ذکر شده غالباً از این باب است و این طور نیست که با رفع این حکمت ها وجوب و حرمت احکام برداشته شود؛ مثلاً در بیان فلسفه احکام روزه روایتی از امام صادق (ع) نقل می کنند که:
«لیستوی به الفقیر و الغنی» [1]
«تا ثروتمندان و مستمندان یکسان زندگی کنند»
ثروتمندان از حال مستمندان آگاه شوند و به کمک آنها بشتابند. قطعاً تمام فلسفه روزه به این ختم نمی شود چون در روایات دیگری سلامتی و صحت و تقوی و ... نیز جزء فلسفه روزه شمرده شده است، ضمن این که مثلاً اگر استواء و یکسانی فقیر و ثروتمند برداشته شود روزی بیاید که همه یکسان باشند روزه برداشته نمی شود چون علت تمام روزه این نکته که ذکر شد نیست بلکه یکی از حکمت های آن است.
4- اوامر و احکامی که از جانب شارع مقدس صادر می شود نیز در فقه به دو عنوان تعبیر می شود :
الف : اوامر مولوی:
اوامری هستند که هدف از آنها فقط به جا آوردن آن احکام و اوامر صرف نظر از هر گونه مصلحت و مفسده دیگری است یعنی شارع به هنگام صدور آن توجه به انجام آن دانسته و کمال سعادت انسان را در همین می بیند اگر چه قطعاً با انجام آن اوامر انسان به مصالح و عدم مفاسدی در واقع نائل می آید ولی هدف اصلی و اولیه خداوند صرف انجام آن کار بوده است که در این گونه اوامر و نواهی انسان ها به هیچ وجه به مصالح و مفاسد واقعی این امور پی نخواهند برد
ب) اوامر ارشادی:
به آن دسته از اوامر و نواهی اطلاق می شود که هدف شارع از آن صرف انجام آن و به اصطلاح فقهی صرف ”اتیان مأمور به“ نیست بلکه در آن به گونه ای از مصالح و مفاسد آن اوامر و نواهی اشاره شده و هدف از تشریع آن احکام را وصول به آن مصالح و یا منع آن مفاسد می داند.
5- کلاً احکام از حیث ذکر فلسفه آن ها و یا درک عقل بشری به چهار دسته تقسیم می شوند.
الف : احکامی که از اول فلسفه آن بر همه آشکار بوده و مردم همه به تناسب معلومات خود چیزی از آن درک می کردند مانند، تحریم دروغ، خیانت، تهمت، قتل نفس، سرقت و امر به عدالت، نیکی به پدر و مادر، منتها برای این که مردم را به صورت عمومی موظف به انجام آنها کنند شکل تشریعی به آن بخشیده اند.
ب : احکامی که فلسفه آن بر توده مردم آشکار نبوده و در متن قرآن و روایات اشاراتی به آن شده است مثلاً شاید مردم آن عصر از فلسفه سه گانه روزه (اخلاقی، اجتماعی، بهداشتی) با خبر نبوده اند لذا در قرآن در یک جا اشاره به تأثیر اخلاقی آن کرده و می فرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» و در جایی دیگر امام صادق (ع) می فرماید: «لیستوی به الفقیر و الغنی» [2] که آنرا توضیح دادیم
و در مورد دیگر حضرت رسول اکرم (ص) می فرماید:
«وَ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ صُومُوا تَصِحُّوا » [3]
«یعنی روزه بگیرید تا سالم گردید»
که اشاره به فلسفه بهداشتی روزه دارد.
ج : احکامی که با گذشت زمان پرده از فلسفه و اسرار آنها برداشته شده و بشر با پیشرفت علم به آن ها دست یافته است، مثل اثرات زیانبار و سنگین مشروبات الکلی که هم به روح و جسم هر انسان و هم بر اجتماع اثرات منفی دارد و یا زیان های اخلاقی، اقتصادی رباخواری که بر هیچ کس نهفته نیست.
د : احکامی هم هست که نه در آغاز، فلسفه آنها روشن بوده و نه در متون چیزی درباره آنها گفته شده و نه پیشرفت علم در کشف آنها ثمری داشته، مانند تعداد رکعات در نمازها و این که واقعاً چه سری در به جا آوردن نماز به این گونه هست، اما هیچ فرقی بین این دسته و آن دسته که بعضی از اسرار آن ها معلوم می باشد نیست و همه اوامر الهی و نواهی او با علم به این که مصالح و مفاسدی دارند به جا آورده می شوند به جهت این که تمامی این احکام از جانب خداوند حکیم و علیم توسط پیامبران معصوم برای سعادت و خوشبختی اخروی و دنیوی بشر آورده شده است.
در ضمن در کتاب ”علل الشرایع“ که توسط محدث بزرگ شیعه مرحوم شیخ صدوق (ره) نوشته شده به علل و حکمت هایی که در روایات برای احکام اشاره شده پرداخته است، همچنین مرحوم شیخ حرعاملی در کتاب وسائل الشیعه در آغاز هر فصل غالباً بابی برای بیان فلسفه احکام ذکر کرده است.