پرستوها در آسمان پرواز می کردند
ماهیان بر زورق آب، شنا می کردند
ساز عاشقانِ حق، طنین صدای اذان،
دشت را پر از طراوت کرد بود و صفا
که ناگه صدای زورۀ یوغ زدگان کُفر
آرامِ دلها را ریخت صدای وحشت ظلم
کرکسهای سیای کُفر، بالهای خود را
به سِتمگری، در آسمان باز نمودند
گرگهای وحشی رذائلِ استکبار، چون دیوان
از هر کرانۀ فتنه گری قد عَلَم کردند
آنچه می دیدی دود بود و خون
و غرّش مسلسلهای اضداد
و ضجّۀ کودکان و مادران
و تکّه های آلاله های روزگار
در وادی راهیانِ عاشقِ حق
سرزمین شعر و شعور و نور
خطّۀ یکه سوارانِ عاشق
آنجا که کوه تعظیم می کند
گلهای لاله روئیدنی دوباره دارند
گل افشان گل محمدی