با روئیت سیمایت، جان خندان می شود
زمین تا عرش خدا، راه بندان می شود
قُمریِ دِل زِ جان می خواند، غزلِ آمدنت را
غروب گریۀ غم، قصیدۀ پایانِ نیامدنت را
مؤمنینِ دریایِ وحی با نگاهت، به معراج میرسند
با نورولایتت عابدان به سلامت به وصال می رسند
با عطرِ محمدیِ آمدنت،غُصّۀ غمِهای هجر به سرآید
جهانی، زِ ظلم و درماندگی و سرگشتگی به درآید
با یک نگاهت، ایمانها به تعالی جان می گیرند
با مهربانیهایِ رحمتت، غم را، زِ جانها می گیرند
می خوانند حاجیان به اضطرار، دعای امن یجیب را
زِ غربت به درآور با بشارت ظهور، کعبۀ غریب را
سُرایندۀ غزلِ منتظران، مرادِ عشقِ خدا حسینِ"س" فاطمه ای
هان که سفینۀ نجاتِ بندگانی، خورشیدِ هدایتِ انسانهائی
به فیضِ انوارِ خدا، چشمۀ دل و ذهنِ خلائق را، طواف نما
با انا فتحنا لک فتحا مبینا، قدرِ یاری خدا را، امشب امضاء نما
گل افشان گل محمدی