«متأسفانه خانواده، در دنیای صنعتی امروزی با آسیب های فراوانی مواجه است. امروزه زندگی ماشینی و پیشرفته صنعتی موجب تضعیف خانواده و ارتباط های خانوادگی شده است؛ واقعیت هایی که با اندک تأمل در جهان پیرامون می توان به آن پی برد. بشر امروز قدر این رحمت و نعمت الهی را ندانست و به خاطر لذت های زودگذر دنیایی و کسب ثروت و شهرت، نقش خانواده در زندگی اجتماعی بسیار کم رنگ شده است. زن و مرد در جوامع غربی، اغلب هر یک به دنبال لذایذ زودگذر دنیایی خود هستند و روابط خانوادگی از هم گسسته است»[1] استحکام و بقای نظام خانواده منوط به تحقق شاخص هایی است که اعضای خانواده باید آنها را رعایت کنند.بنابراین باید دانست برای موفقیت در زندگی خانوادگی کسب چه مهارت هایی ضرورت دارد. بدون شک از جمله مهم ترین مهارت های زندگی خانوادگی، شناخت عوامل تحکیم بنیان خانواده و عمل بر اساس این مبانی است.
دین اسلام با دقت درتمام جوانب نیازهای انسان، در این حوزه هم مثل سایر حوزه ها دیدگاهی کامل و روشنگرانه دارد. شیوه های دین، آمیزه ای از شیوه های شناختی، عاطفی و رفتاری است. هم به نیازهای مادی توجه دارد و هم به نیازهای معنوی. هم بعد شناخت و عقلانیت را دربر می گیرد، هم بعد عاطفی و هم بعد رفتار را. بنابراین آموزه های دین، هم جامع نگرند و هم واقع نگر.[2]
حضرت علی(ع) هم به عنوان یکی از پیشوایان دینی، توصیه های فراوانی در این خصوص دارند که در مطلب حاضر به بررسی برخی از این توصیه ها خواهیم پرداخت.
راضی بودن به تقدیر الهی
«رضا و رضوان و مرضاهًْ به معنی خشنودی است »[3]
ایمان و یقین به اینکه عالم آفرینش بدون حساب و کتاب نبوده و گرداننده ای عالم و عادل در پس این نظام، همه چیز را بر اساس حکمت و مصلحت اداره می کند؛ در وجود انسان آرامشی حقیقی و انرژی زا پدید می آید و از وضع موجود و تقدیرات الهی خشنود خواهد شد. البته این به معنای رکود و فعالیت نکردن نیست؛ بلکه مومن در عین رضایت به قضای خداوندی، تلاش می کند و در راه راست قدم برمی دارد.
شیرینی زندگی در سایه همین رضایت است: «هرکس به آنچه خداوند به او داده است راضی باشد، راحت ترین زندگی را دارد».[4]
مال حلال
روزی حلال و توجه به کسب و کار و دوری از رکود و بیکاری مورد توجه اسلام و رهبران الهی این مکتب انسان ساز بوده است.
مال حرام در زندگی و سرنوشت هرکسی نقش ویرانگری دارد. خوراک انسان تأثیر وضعی درسرشت و سرنوشت او گذاشته و رفتارها و زندگی او را جهت دهی می کند. حرام، سعادت را از زندگی برچیده و سایه ظلمت و شقاوت را بر خانه و خانواده می گستراند. از منظر امیرمومنان(ع) حتی سنگ بی ارزشی دارای تأثیر این چنینی است:
«سنگ غصبی در خانه ای، ضامن ویرانی آن است»[5].
همچنین فرمودند: «حرام(سحت) هلاک کننده است»[6]. سُحت به پوستی که از چیزی برکنده شود و به معنای عذابی
ریشه برانداز و هلاکت کننده است و در اصطلاح گناهی است که صاحبش را با ننگ و عار همراه می کند، به طوری که دین و جوانمردی اش را از ریشه برکنده و از بین ببرد.[7]
عفت و پاکدامنی
پاکدامنی و تعهد نسبت به همدیگر از جمله اصول اساسی است که تداوم و بقای خانواده را موجب می شود.
استاد شهید مطهری در تعریف عفاف می نویسد: «عفاف و پاکدامنی به عنوان یک حالت نفسانی یعنی رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل و ایمان، تحت تأثیر قوه شهوانی نبودن، شره نداشتن»[8]
حضرت علی(ع) درباره حقیقت عفت می فرماید: «عفت، مقاومت در برابر شهوت هاست»[9]
خویشتنداری و عفاف محیط خانواده را از فساد اخلاقی و اختلافات ویرانگر در امان می دارد؛ زیرا عفّت، بزرگ ترین عامل حفظ انسان از غلتیدن به ورطه فساد و تباهی است. امیرالمؤمنین(ع)فرموده اند: «نتیجه پاکدامنی، مصون ماندن است».[10]
انسان عفیف، در خواسته ها و تمایلات خویش حد و مرزی قائل شده و خطوط قرمز را مراعات می کند، به همین دلیل در زندگی زناشویی به همسر خود قانع بوده، در پی هوسرانی نمی رود.
حضرت علی(ع) پایبندی به اصول خانوادگی و عدم اجازه ورود نامحرم به حریم زندگی را به عنوان یکی از صفات کمالی زن معرفی می کند: «برخی از بهترین خصلت های زنان برای مردان زشت و ناپسند است مانند تکبر، ترس و بخل. هرگاه زنی متکبّر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمی دهد و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می کند و چون ترسان باشد از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند فاصله می گیرد»[11]
و به مردان توصیه می کند در پوشش همسران و روابط شان دقت داشته باشند که بهترین روش برای حفظ پاکی و سلامت زن است.[12]
حضرت فاطمه(س) در آخرین لحظات زندگی به شوهر وفادار خویش صادقانه اظهار داشت: «ای عموزاده! هیچ گاه دروغ و خیانتی در زندگی از من ندیدی و از وقتی که با من زندگی مشترک آغاز کردی، هرگز با دستورهایت مخالفت نکردم.
علی(ع) هم در جواب او فرمود: پناه بر خدا! تو نسبت به خدا داناتر، نیکوتر، پرهیزکارتر، بزرگوارتر و هراسناک تر از آنی که بخواهم درباره مخالفت با خود، تو را سرزنش و توبیخ کنم»[13]
همکاری و تقسیم کار
دریک خانواده منسجم، پویا و اعتدال گرا هر یک از اعضاء درکارها و رفع سختی ها و مشکلات با همدیگر مشارکت و همکاری دارند. ضروری ترین عامل در استواری هر کانون انسانی، تقسیم کار است و در تعیین چگونگی تقسیم کار، بیش از هر چیز می باید به استعدادهای تکوینی مرد و زن نظر داشت و چنین دقت نظری بدون بهره گیری از افق برتر وحی امکان پذیر نخواهد بود».[14]
از جمله آثار تقسیم کار این است که «زن احساس می کند که در زندگی جایگاهی دارد و فقط تکلیف ندارد تا همه کارهای خانه به دوش او باشد. هم تکلیف دارد و هم حق دارد و باید حرمتش حفظ شود».[15]
کار خانه را زهرا(س) به اختیار خودش انتخاب کرده و علی(ع) به او تحمیل نمی کند. در عین حال علی(ع) می خواهد فشاری بر همسر عزیزش وارد نیاید (و در کارها به او کمک می کند).[16]
امیرالمؤمنین(ع) به جاروب کردن خانه می پرداخت و فاطمه (س) با دستاس، گندم آرد و آن را خمیر می کرد و نان می پخت[17].
هنگامی که رسول خدا پیشنهاد تقسیم کار در منزل امام علی(ع) را می دهند، حضرت فاطمه(س) مسرور شده و رضایت خویش را این گونه ابراز می کند: «جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار [کار منزل برعهده زهرا و تدبیر امور بیرون بر عهده علی] تا چه اندازه خوشحال شدم، چرا که رسول خدا مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت».[18]
گفت وگوی صمیمی
ایجاد فرصت اظهار بیان برای تک تک اعضای خانواده و رعایت اصل مهارت گوش دادن بدون قضاوت و پیشداوری و ارزیابی سریع، رشد و احساس هویت و شخصیت خانواده را به دنبال دارد. در واقع با گوش دادن به حرف همدیگر، اهمیت و ارجمندی طرف مقابل در زندگی را گوشزد می کند.
متأسفانه با همه گیر شدن تکنولوژی و فناوری، از جمله اینترنت و ماهواره و... ارتباط کلامی خانواده ها به کمترین حدّ خود رسیده و خانواده از یک فضای صمیمی، ارتباط نزدیک، تبادل افکار وحل مشکلات به سپری کردن اوقات در زیر یک سقف مبدل گشته است. بنابراین صحبت کردن با چهره بشاش موجب می شود تا رایحه دل انگیز دوستی، فضا و محیط خانه و خانواده را معطر گرداند.
«در حالی که به کارگیری الفاظ نامناسب و رعایت نکردن عفت کلام، علاوه بر اینکه از مراتب معنوی انسان می کاهد، باعث از بین رفتن صمیمیت و محبت در میان همسران می گردد و آنان را نسبت به همدیگر جسور و بی پروا می کند».[19]
علی(ع) می فرمایند: «زیبا خطاب کنید، تا جواب زیبا بشنوید».[20]
امنیت روانی در خانواده
«بعد از نیاز جنسی که می توان آن را نخستین عامل تشکیل زندگی مشترک دانست، تأمین نیازهای عاطفی و روانی را می توان مهم ترین عامل برای تداوم و بقای نظام خانواده دانست»[21].
از دیدگاه حضرت علی(ع) «زندگی با ترس و استرس، گوارا نیست».[22]
«به همین دلیل می توان گفت یکی از شاخصه های سبک زندگی اسلامی در محیط خانواده اصالت دادن به عواطف متقابل میان همسران و به طورکلی همه اعضای خانواده نسبت به یکدیگر است. خانواده اسلامی خانواده ای است که محل امنیت و آرامش و سکون است. اضطراب و تشویش و بی اعتمادی در آن جایی ندارد. اصولاً یکی از اهداف اصلی توصیه اسلام به تشکیل خانواده همین است[23]. اسلام می خواهد با تشکیل خانواده محلی برای سکونت و آرامش زن و مرد و سایر اعضای خانواده تأمین کند»[24].
روابط عاطفی در زندگی مشترک حضرت علی(ع) بسیار عمیق بود، به گونه ای که فاطمه زهرا (س)عشق و محبت خود به علی(ع) را به سلمان ابراز می دارد و در شرایطی به علی(ع)می گوید: «جان من فدای تو و حافظ تو؛ همواره با تو خواهم بود در خوبی و راحتی و سختی و بلاها»[25] از آن سو، علی(ع) نیز عشق وافری به همسرش داشت، به گونه ای که در شهادت او می گوید: «صبرم کم شده و توان خویشتنداری برایم نمانده؛ کار همیشگی ام اندوه و شب بیداری است، تا آنکه در دار آخرت با تو باشم»[26]
احترام متقابل
زن و مرد در کانون گرم خانواده با درک روحیات یکدیگر می توانند مسیر پر پیچ و خم زندگانی را با آرامش پشت سر بگذارند و در این مسیر درک و توجه به روحیات ظریف زن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین هر کلمه، گفتار و حرکت، در بردارنده بار عاطفی و روانی خاصی است که تأثیر مثبت و منفی مستقیمی می تواند ایجاد کند. از این رو همسر خانواده دوست دارد در ارتباط با او از محبت و احترام دریغ نشود. شوهر باید به همسرش از این منظر که او امانت الهی است و فردی مستعد کمال، پیشرفت و تحول در عرصه زندگی است، بنگرد.
علی(ع) پیرامون این اصل در زندگی مشترک خودشان می فرمایند: «سوگند به خدا، من زهرا را تا هنگامی که خداوند او را به سمت خود برد خشمگین نکردم، در هیچ کاری موجب ناخشنودی او نشدم، او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچ گاه مرا نافرمانی نکرد»[27]
مدارا و سازگاری
سازگاری عبارت است از اینکه زوجین با کم و زیاد هم از جهات گوناگون بسازند و با رفاقت و همدلی کمبودهای یکدیگر را برطرف کنند. پس برای داشتن یک زندگی به دور از تنش و پرخاش باید از موشکافی عیوب و ایرادهای احتمالی همدیگر و به رخ کشیدن آنها جدا اجتناب کنند و عیب پوشی و سازگاری را سرلوحه زندگی قرار دهند. همچنین زن و مرد بایستی مصلحت زندگی شان را بر منفعت شخصی ترجیح دهند و از آن بالاتر مصلحت زندگی خودشان را به خاطر دخالت اطرافیان پایمال نکنند. امام علی(ع)در مورد سازگاری زن و مرد می فرمایند: «زن سازگار یکی از دو آسایش است»[28]
ایشان سازگاری را سبب انس و الفت و آرامش در زندگی می دانند: «انس و آرامش در سه چیز است؛ زن صالحه یکی از آنهاست»[29]. و در وصیتی به فرزندشان در مورد سازگاری با همسر چنین سفارش می کنند: «پس با او در هرحال مدارا کن و همنشین خوبی برایش باش تا زندگی ات با صفا شود»[30].
ایشان مدارا و نرمی را در معاشرت نشانه عقل می دانند[31] چرا که در حالت مدارا است که می توان با طرف مقابل در آرامش و با منطق و استدلال ارتباط برقرار کرد، وگرنه نتیجه لجاجت و تندی چیزی جز لجاجت و کج رفتاری نخواهد بود. در نتیجه روابط از حیطه و سیطره عقل و تعقل خارج شده و جهالت بر روابط فی مابین سایه خواهد افکند. سایه جهالت ظلمت باراست و زندگی در ظلمت - که حقیقت ها و واقعیت ها قابل دیدن و درک کردن نیستند- عین بدبختی است.
در زنـدگـی خانوادگی اگر رفق و مدارا نباشد، تندی و خشونت سراسر زندگی را فراخواهد گـرفـت؛ چـرا کـه در طـول زنـدگی مشترک، موارد فراوانی یافت می شود که رفتار و گفتار همسر، مطابق میل انسان نیست و در صورت عدم مدارا با همسر، هر یک از این موارد می تواند زمینه ای بـرای بـروز خـشـونـت و دلخوری مـیان افراد خانواده باشد، در حالی که با رفق و مدارا می تـوان بـسـیـاری از اخـتلافات را حل کرد و آرامش و صمیمیت را در محیط خانواده حاکم ساخت.
پرهیز ازتقاضاهای نامقدور و انتظارات بیجا
امروزه یکی از مشکلات رایج در خانواده ها این است که امکانات زندگی خودشان را با وسایل و امکانات زندگی دیگران مقایسه می کنند و در نتیجه توقع شان بیشتر از توان مالی همسرشان می شود. این مسئله موجب احساس سرشکستگی و عدم لذّت بردن از زندگی می شود.
حضرت علی(ع) در همین مورد می فرمایند: «درخواست زیاد، ملال به بار می آورد».[32]
بر این اساس زمینه و ریشه بسیاری از درگیری ها و نزاع ها در محیط خانواده ناشی از چشم و هم چشمی هاست. از جمله ضررهای تقاضاهای نامقدور در کانون خانواده عدم تعادل مالی است که موجبات قرض، ربا، اقساط با مبالغ بالا و ناتوانی در پرداخت آن را فراهم می کند.
تشویق و ترغیب
اصل تشویق در خانواده از مهم ترین رموز رشد، نشاط، هم افزایی و تحکیم آن است. تشویق کردن علاوه بر ایجاد آرامش روانی و صمیمیت، سبب ظهور و رشد خلاقیت دیگران می شود. از این رو جایگاه تشویق در خانواده ها بسیار مغتنم است که متأسفانه مورد غفلت و بی توجهی قرار می گیرد. امام علی(ع) در عهدنامه ای که به مالک اشتر نخعی نوشتند، او را به ارزشگذاری و بها دادن به نیکان صالح فرمان دادند: «هرگز نیکوکار و بدکار نزد تو یکسان و در یک جایگاه نباشند، چرا که در این کار، بی رغبتی نیکوکاران در امر نیکوکاری و ورزیدگی و شوق بدکاران برای بدی است»[33]
رازداری و هم پوشانی عیوب یکدیگر
انسانها برای محفوظ ماندن از سردی و گرمی هوا نیاز به لباس دارند. همچنین برای در امان ماندن از آسیب های روحی و جسمی، زن و مرد به همدیگر به عنوان پوشش و عایق در برابر آسیب ها نیازمند هستند. قرآن زن و مرد را به عنوان لباس برای همدیگر می داند.[34]
خداوند دو نفر از زنان پیامبر را به خاطر افشای رازهای خانوادگی به شدت مورد عتاب قرار داده و از آنها می خواهد که از این عمل انحرافی شان توبه کنند.[35]
امیرالمومنین(ع) رازداری را از عوامل خوشبختی معرفی می کنند: «رازداری گوشه ای از خوشبختی است».[36]
پرهیز از سختگیری های نابجا
سختگیری های نابجا و ایجاد محدودیت در محیط خانه موجب تشویش خاطر و پریشانی است. فرد محروم و محدود از حق و حقوق معقول و مشروع اولا به آسیب های روانی دچار شده و ثانیا باعث واکنش او در برابر رفتارهای طرف مقابل و نافرمانی شده و در نتیجه به اختلافات و درگیری های خانوادگی منجر خواهند شد.
امام علی(ع) در وصیتی به فرزندش محمد حنفیه می فرماید: «اگر می توانی چیزی را بیش از توان زن بر او تحمیل نکنی، انجام بده. چرا که این باعث دوام زیبایی و راحتی خیال و حال خوش او خواهد بود. چون زن به مثابه گل است نه قهرمان، پس با او در هر حال مدارا کن».[37]
نظم در زندگی
«نظم» به معنای آراستن، برپا داشتن و ترتیب دادن و انضباط به معنای نظم و انتظام، ترتیب و درستی، عدم هرج و مرج، سامان پذیری و آراستگی است.
نظم و انضباط در روایات اسلامی مورد تأکید قرار گرفته است. به عنوان نمونه، امیرمؤمنان(ع)که بارها نتایج زیانبار بی نظمی و تشتّت را در فکر و عمل مسلمانان دیده بود، در بستر شهادت و در آخرین پیامش، فرزندان خود و همه مسلمانان را به تقوای الهی و نظم درکارها فراخوانده اند:
«شما را و همه خانواده و فرزندانم و هرکس راکه نوشته من به او می رسد، به تقوای الهی و نظم درکارهایتان سفارش می کنم».[38]
به امام عرض کردند فرد عاقل را برایمان توصیف کنید؛ فرمود: «عاقل کسی است که هر چیزی را در جای خود قرار می دهد. از صفات جاهل سؤال کردند؛ فرمود گفتم»[39]
یعنی وقتی عاقل نظم دارد، فرد جاهل بی نظم بوده و در زندگی خود بی برنامه است.
وجود روحیه مشورت در میان اعضای خانواده
اهمیت مشورت و نظرخواهی از دیگران نقش مهمی در موفقیت انسان در زندگی دارد. اما مشورت با شریک زندگی به ویژه در امور زندگی مشترک و تربیت فرزندان می تواند به ایجاد آرامش و الفت در میان اعضای خانواده کمک کند. همچنین با تشریک مساعی بهترین راه در زندگی انتخاب می شود.
حضرت علی(ع) فرمود: «سزاوار انسان خردمند است که رأی خردمندان را بر رأی خویش بیفزاید و دانش و آگاهی خویش را با به دست آوردن دانش حکیمان و دانایان افزون سازد».[40]
ایشان مشورت را روشنی بخش راه درست و تکروی را مخاطره آمیز می دانند: «نظر خواستن عین هدایت است و هر که خود را از نظر دیگران بی نیاز ببیند به مخاطره افتد».[41]
حضرت علی(ع) در امور خانواده و مسائل مهم با حضرت زهرا(س) مشورت می کرد و فاطمه(س) نیز در نهایت تواضع با ایشان همراهی داشت.[42]
تکریم یکدیگر، ایجاد احساس شخصیت در فرزندان، ایجاد الفت و رأفت در میان اعضا خانواده، هماهنگی و هم سویی در زندگی از جمله آثار مثبت و مبارک مشورت کردن در خانواده است.
سلام کردن
«سلام» در لغت، به معنای سلامت از هرگونه نقص و عیب و فناست و چون خداوند فناناپذیر و منزه از عیب و نقص است، یکی از نام های او «سلام» است. هرگونه اظهار محبت در آغاز ملاقات «تحیت» است. پس در اصل، سلام همان تحیت، از ماده حیات و به معنای دعا کردن برای سلامتی و حیات دیگران است؛ بنابراین روشن ترین مصداق تحیت سلام کردن است.
در اسلام سلام کردن نشانه تحیّت لفظی است و بنابر برخی آیات و روایات، تحیت بهشتیان نیز سلام است:
«اینان همان کسانی هستند که به خاطر صبری که داشته اند، غرفه های بهشت را پاداش یابند و درآنجا به درود و سلامشان بنوازند».[43]
در قرآن کریم هم به سلام کردن به خود هنگام ورود به خانه سفارش شده است:
«فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکمْ تَحِیهًًْ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُبارَکهًْ طَیبَهًْ».[44] هنگامی که داخل خانه ای شدید، بر خویشتن سلام کنید؛ سلام و تحیتی از سوی خداوند؛ سلامی پربرکت و پاکیزه.
مقصود از «سلام کردن بر خود» سلام کردن بر هر کسی است که در خانه باشد، در اینجا نیز اگر نفرمود: «بر اهل آن سلام کنید» خواست یگانگی مسلمانان با یکدیگر را برساند، چون همه انسانند و خدا همه را از یک مرد و زن خلق کرده. علاوه بر این همه مؤمنند و ایمان، ایشان را جمع کرده، چون ایمان قوی تر از رحم و هر عامل دیگری برای یگانگی است.
جمله «تَحِیهًًْ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُبارَکهًًْ طَیبَهًًْ» حال است، یعنی در حالی که سلام تحیتی است از ناحیه خدا، چون او تشریعش کرده و حکمش را نازل ساخته تا مسلمانان با آن یکدیگر را تحیت گویند و آن تحیتی است مبارک و دارای خیر بسیار و باقی و طیب، چون ملایم با نفس است.
آری، حقیقت این تحیت گسترش امنیت و سلامتی بر کسی است که بر او سلام می کنند و امنیت و سلامتی پاکیزه ترین چیزی است که در میان دو نفر که به هم برمی خورند برقرار باشد».[45]
حضرت علی(ع) سفارش می کنند که «کسی که داخل خانه شود بر اهل خانه سلام کند و اگر اهل نداشته باشد و خانه خالی باشد بگوید: «اَلسَّلامُ عَلَینا مِنْ رَبِنّا».[46]
سلام کردن مایه برکت و وسعت در زندگی است. امام علی(ع) فرمود: «چون یکی از شما به خانه اش داخل شد به اهل خانه سلام دهد و بگوید: «السلام علیکم» و اگر کسی در خانه نباشد بگوید: «السلام علینا من ربنا» و هنگام داخل شدن به منزلش سوره توحید بخواند که فقر را برطرف سازد».[47]
پی نوشت ها:
[1] آیت الله مصباح یزدی، مجله معرفت، ش 125.
[2] عباس پسندیده، رضایت از زندگی، ص٧.
[3] قاموس قرآن، ج 3، ص102.
[4] عیون الحکم و المواعظ؛ ص143.
[5] نهج البلاغه، صبحی صالح؛ ص805.
[6] تصنیف غررالحکم و دررالکلم؛ ص355.
[7] ترجمه مفردات راغب، ج 2، ص190.
[8] تعلیم و تربیت در اسلام، ص152.
[9] مستدرک الوسائل؛ ج 11؛ ص263.
[10] شرح غررالحکم، ج 3، ص 323.
[11] نهج البلاغه، ح 234.
[12] نهج البلاغه، نامه31.
[13] المناقب، ص180.
[14] جامی از زلال کوثر، ص132 و 133.
[15] علی حسین زاده، معرفت اخلاقی شماره 5، سال دوم، شماره اول، زمستان 1389، صفحه 147 ـ 167.
[16] انسان کامل، ص296.
[17] الکافی؛ ج 5؛ ص86.
[18] بحارالأنوار؛ ج 43؛ ص81.
[19] پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، دفتر چهل و هشتم، ص95.
[20] غررالحکم و دررالکلم، ص158.
[21] اخلاق در قرآن، آیت الله مصباح یزدی، ج 3، صص 92- 74.
[22] عیون الحکم و المواعظ؛ ص170.
[23] روم/21.
[24] همیشه بهار، ص 87.
[25] دشتی، نهج الحیاهًْ، صص145- 147.
[26] نهج البلاغه، خ 202.
[27] بحارالأنوار؛ ج 43؛ ص134.
[28] غررالحکم و دررالکلم؛ ص87.
[29] تصنیف غررالحکم و دررالکلم؛ ص405.
[30] الآداب الدینیهًْ للخزانهًْ المعینیهًْ، ترجمه عابدی؛ ص113.
[31] عیون الحکم و المواعظ؛ ص209.
[32] عیون الحکم و المواعظ؛ ص389.
[33] نهج البلاغه، نامه 53.
[34] البقرهًْ/ 187.
[35] تحریم / 3-4.
[36] بحارالأنوار؛ ج 75؛ ص63.
[37] تحف العقول؛ ص87.
[38] بحارالأنوار؛ ج 42؛ ص256.
[39] نهج البلاغه، صبحی صالح؛ ص 510.
[40] عیون الحکم و المواعظ؛ ص232.
[41] نهج البلاغه، همان مدرک؛ ص 506.
[42] نهج الحیاهًْ، ص 164- 167.
[43] فرقان/75.
[44] نور/61.
[45] المیزان، ج 15، صص166- 165.
[46] وسائل الشیعه؛ ج 5؛ ص323.
[47] بحارالأنوار؛ ج 10؛ ص105.