FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


چه کسی اولین بار قرآن را به فارسی ترجمه کرد؟


 

مهر | فرهنگی و هنری | پنجشنبه، 23 اسفند 1403 - 08:06
 
قرآن،فارسي،ترجمه،قرن،كتاب،چاپ،متن،تفسير،مرحوم،دكتر،الهي،نسخه ...

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: چه کسی اولین بار متن کلام الله مجید را به فارسی ترجمه کرد؟
این پرسش ساده به نظر می‌رسد، اما دشواری برگرداندن یک متن به زبان دیگر _به ویژه که مقدس‌ترین متن در ادیان الهی باشد و به دور از تحریف_ با در نظر داشتن حساسیت این متن سختی کار را بیشتر می‌کند.
سید محمد عمادی حائری در این باره به مهر پاسخ داد.
حائری دکترای دین‌پژوهی از دانشگاه تقریب مذاهب و کارشناسی ارشد ادبیات فارسی دارد و استادیار پژوهشکده علوم انسانی و بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی (دانشنامه جهان اسلام) است، همچنین مؤلف کتاب‌های قرآن فارسی کهن: تاریخ، تحریرها، تحلیل؛ بازسازی متون کهن حدیث شیعه: روش، تحلیل، نمونه؛ از نسخه‌های استانبول: دستنویس‌هایی در فلسفه، کلام، عرفان؛ زبان دینی، ذهن بشری (در دست انتشار).
با او درباره اولین ترجمه‌های قرآن به زبان فارسی به گفتگو نشستیم.
مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید؛
* اولین ترجمه قرآن به زبان فارسی در چه قرنی صورت گرفت؟
آیا در آغاز ممنوعیتی برای ترجمۀ متون مقدس وجود داشت؟
یا با توجه به نهضت ترجمه در دنیای اسلام در عهد عباسی، دیگر مشکلی در این باره نبود؟
اولین گزارش‌هایی از ترجمه‌های قرآن به فارسی در دست داریم، نقل‌های پراکنده‌ای است که فقهای قدیم حنفی به آن استناد کرده‌اند و طبق آنها، سلمان فارسی با اجازه پیامبر (ص) سوره حمد را به فارسی ترجمه کرد.
این نقل مورد توجه و استناد فقهای حنفی از قرن چهارم به بعد است.
مثلاً شمس‌الائمه سرخسی این مطلب را در کتاب المبسوط خود آورده است؛ همچنین شاهفور اسفراینی در تاج التراجم آن را نقل می‌کند.
نقل همین گزارش توسط فقهای حنفی به‌عنوان طرفداران ترجمۀ قرآن، یکی از شواهدی است که نشان می‌دهد دنیای اسلام هم در آغاز برای ترجمۀ قرآن دنبال جواز فقهی بود و پذیرش اصل ترجمه قرآن، در ابتدا آسان نبود و دشواری‌هایی داشت.
یکی از قرائن دیگر این است که برای جواز نخستین ترجمۀ قرآن به فارسی، پادشاه سامانی از فقهای ماوراء‌النهر و خراسان بزرگ استفتا کرد.
* این روایت ترجمۀ سلمان واقعی است؟
به هر حال، خالی از رنگ و بوی افسانه نیست.
شاید بهره‌ای از حقیقت داشته باشد و بعدها به آن شاخ و برگ داده باشند.
* چرا در میان فقها، حنفیان طرفدار ترجمه قرآن بودند؟
حتماً زمینه‌های اجتماعی در این باره مؤثر بوده است.
ابوحنیفه نژادی ایرانی داشت و گرایش دینی غالب در خراسان و ماوراء‌النهر در آن دوره‌ها حنفی بود؛ برخلاف شافعی که عرب‌تبار بود و پیروان او نیز در خراسان و ماوراءالنهر در اقلیت بودند.
به همین دلیل، حنفی‌ها بیش از دیگر فِرَق به ترجمۀ قرآن نیاز داشتند.
می‌دانید که برخی از فقهای حنفی قرن اول حتی نماز خواندن به فارسی را هم جایز می‌دانستند.
به نظر می‌رسد این موضوع در احساس نیاز ایرانیان مسلمان به درک مستقیم مفاهیم دینی از طریق زبان مادری‌شان ریشه دارد و همین نیاز هم باعث شد حنفیان در نهضت ترجمۀ قرآن به فارسی هم پیشگام باشند و هم سهم مهمی داشته باشند.
* به طور مشخص، اولین ترجمه‌ای که از قرآن در اختیار داریم چیست؟
اولین ترجمه کامل قرآن به زبان فارسی، ترجمه‌ای است که در کتاب مشهور به ترج مۀ تفسیر طبری درج شده است.
* کتابی که در حقیقت ترجمۀ جامع البیان محمد بن جریر طبری نیست؟
بله.
اول بار مرحوم دکتر عباس زریاب نشان داد که این کتاب ترجمه جامع البیان نیست.
مرحوم دکتر آذرنوش هم این نظر را بسط داد و نکته‌های جدیدی به آن افزود.
البته تحقیقات بعدی و شواهد و قرائن نشان می‌دهد که این کتاب به هر حال پیوندهایی با جامع البیان محمد بن جریر طبری دارد.
در واقع نوعی ترجمه و اقتباس همراه با افزوده‌ها و کاهش‌هاست.
به هر حال، در زمان منصور بن نوح بن نصر سامانی این تفسیر به زبان فارسی ترجمه و تألیف می‌شود و در ضمن آن آیات قرآن نیز برای نخستین بار در نیمه‌های قرن چهارم به طور کامل به فارسی ترجمه می‌شود.
‌* در فاصله این سه چهار قرن هیچ ترجمه‌ای از قرآن نبوده است؟
دو نکته مهم در اینجا وجود دارد.
نخست اینکه سنت دینی ایرانیان در پیش از اسلام هم عمدتا شفاهی بود و نقل و شرح و تفسیر متون دینی غالباً به صورت شفاهی صورت می‌گرفت.
همین زمینه موجب می‌شد که ایرانیان مسلمان از طریق مجلس‌گویی‌های شفاهی از محتوای قرآن بهره‌مند شوند.
یعنی این طور نبوده است که ایرانیان فارسی‌زبان از محتوا و مضامین قرآن به‌کلی بی‌اطلاع باشند.
شاهفور اسفراینی هم به همین نکته اشاره می‌کند؛ آنجا که در تاج التراجم می‌گوید علما بر منابر قرآن را به فارسی برای مردم ترجمه و شرح و تفسیر می‌کردند.
* یعنی حافظ قرآن بودند و قرآن را می‌خواندند و معنی می‌کردند؟
نمی‌توان گفت حافظ قرآن به مفهوم امروزی بودند.
بلکه همین علمای ایرانی فارسی‌زبان، قرآن را برای عموم مردم به فارسی ترجمه و شرح و تفسیر می‌کردند.
* درباره قرآن قدس چه نظری دارید؟
برخی معتقدند که این ترجمه از قرن دوم یا حتی قرن اول است؟
بله؛ آقای دکتر رواقی ادعا کرده بودند که این ترجمه ممکن است از قرن دوم باشد و حتی در چاپ اول قرآن قدس عبارت «کهن‌ترین برگردان قرآن به فارسی» را، البته با علامت پرسش، بر روی آن چاپ کردند.
قبل از چا پ قرآن قدس هم در مقاله‌ای د ر کیهان فرهنگی این ترجمه را قدیمی‌ترین ترجمه قرآن معرفی کردند.
این استنباط البته درست نیست و مبتنی بر پیش‌فرض‌های نادرستی است.
در واقع گویش محلی این متن که پیوندهایی با فارسی میانه دارد، موجب آن استنباط نادرست شده است.
الان بعید می‌دانم که آقای دکتر رواقی بر استنباط سابق خود باقی باشند.
ژیلبر لازار در مقاله‌ای پس از چاپ قرآن قدس یادآور شد که بر اساس ویژگی‌های زبانی این متن، ازجمله میزان رسوخ واژه‌های عربی و کاربرد صورت‌های جدیدتر «می» و «در» به‌جای «همی» و «اندر»، این متن را نمی‌توان قدیم‌تر از قرن پنجم و ششم دانست.
در کتاب قرآن فارسی کهن نشان دادم که قرآن قدس د ر واقع روایتی است به گویش محلی از همان نخستین ترجمۀ قرآن به فارسی در ضمن ترجمۀ تفسیر طبری؛ یعنی مترجم نخستین ترجمۀ قرآن را به گویش محلی خودش برگردانیده است.
جالب است که نسخه‌ای دیگر هم از قرآن قدس وجود دارد که حاوی ترجمۀ سورۀ مائده است و این را هم آقای دکتر رواقی با عنوان ترجمۀ سورۀ مائده چاپ کرده‌اند.
این نسخه تفاوت‌های بسیار اندکی با نسخۀ مشهور به قرآن قدس دارد؛ یعنی در واقع دو نسخه از یک متن واحد هستند.
من این دو نسخه را با نخستین ترجمه قرآن مقایسه کردم و به آن نتیجه رسیدم.
علاوه بر قرآن قدس، مرحوم دکتر احمدعلی رجایی بخارایی نیز ترجمه‌ای آزاد از قرآن را متعلق به قرن اول دانسته است؛ همان ترجمه‌ای که ایشان با عنوان اصلی ترجمه‌ای آهنگین از دو جز قرآن مجید و عنوان فرعی پلی میان شعر هجایی و عروضی فارسی در قرن اول هجری در سال ۱۳۵۳ چاپ کرده‌اند.
من در کتاب قرآن فارسی کهن، هم با دلایل زبان‌شناختی و هم با دلایل جامعه‌شناختی، این تاریخ‌گذاری را هم رد کرده‌ام.
به نظر من، این ترجمه نیز حداکثر از قرن پنجم است و نمی‌تواند از این تاریخ قدیم‌تر باشد.
دلیل جامعه‌شناختی‌اش این است که وقتی در قرن چهارم اصل ترجمۀ قرآن، آن، هم به شکل کاملاً تحت‌اللفظی، محتاج استفتای فقهی از علما بوده است، طبعاً در قرن اول کسی جسارت آن را نداشته که قرآن به شکل آزاد و موزون ترجمه کند.
البته ما ترجمۀ موزون و مسجّع از قرآن داریم؛ ترجمه عمر بن محمد بن نسفی که مرحوم دکتر جوینی در دو جلد چاپ کرده است.
اما این ترجمۀ موزون از قرن ششم است و حدود یک قرن و نیم پس از نخستین ترجمه قرآن به فارسی است.
* ما می‌توانیم این تعبیر را داشته باشیم که ترجمه‌های اولیۀ قرآن صرفاً برگردان‌هایی لفظ به لفظ است؟
یعنی مدل جملات شبیه نحو عربی است و فارسی نیست؟
بله، کاملاً همین طور است.
ساختار جملات مطابق متن قرآن است و فقط واژه‌ها فارسی است.
این ترس و وسواس مترجمان را نشان می‌دهد که نگران بودند مبادا چیزی از قرآن از دست برود یا تغییر کند.
البته بعدها و به مرور، برخی مترجمان کم کم و با احتیاط بسیار خود را از قید آن ساختار رها می‌کنند.
با این حال، سیطرۀ نخستین ترجمۀ قرآن به فارسی افزون بر دو قرن بر تاریخ ترجمۀ قرآن سایه انداخته است.
این کشف مهم دکتر آذرنوش در کتاب تاریخ ترجمه از عربی به فارسی است و من هم در کتاب قرآن فارسی کهن آن را بسط دادم و شواهد متعدد دیگری بر آن اقامه کردم.
متن‌ها و نسخه‌های بازماندۀ متعدد این ادعا را اثبات می‌کنند.
تا مدت‌ها، ترجمه‌های قرآن بعدی فقط واژه‌ها را عوض می‌کنند، وگرنه ساختار و نحو جملات تا اندازۀ زیادی مطابق با نخستین ترجمه قرآن به فارسی است.
مثلاً در ضبط‌های اولیه واژه گم‌بودگی آمده است؛ در ضبط‌های بعدی به ترتیب می‌شود گم‌شدگی، گمراهی و نهایتاً ضلالت.
یعنی واژه‌ها به‌روز می‌شوند.
* این واژه‌ها و خط سیر دگرگونی آنها خیلی مهم‌اند.
درست است؟
بله، ترجمه‌های کهن قرآن گنجینه‌ای هستند از حیث واژه‌های کهن فارسی.
* از چه زمانی ترجمه‌ها کمی آزادتر و مستقل‌تر می‌شوند؟
چه کسانی این کار را می‌کنند؟
از همان قرن پنجم ترجمه‌هایی را داریم که هم کمی آزادتر عمل کرده‌اند.
اولین نشانه‌های استقلال از آن ترجمۀ معیار را هم در آثار کسانی می‌بینیم که خودشان تفسیری مستقل به فارسی نوشته‌اند.
اینها به عنوان یک عالم دینی معتبر، قدرت اجتهاد در ترجمه را نیز در خود می‌دیدند و می‌توانستند مدعی ترجمه‌های جدیدی باشند.
مثلاً شاهفور اسفراینی، مؤلف تفسیر تاج التراجم، در مقدمۀ تفسیرش بحثی دربارۀ بایدها و نبایدهای ترجمۀ قرآن دارد.
با این حال در ترجمۀ او هم تأثیر آن ترجمۀ رسمی اولیه را می‌توان دید.
پیش‌روتر و مبتکرتر از اسفراینی، ابونصر حدادی است.
ترجمه‌های قرآنی او هم از نخستین ترجمۀ قرآن تا اندازۀ زیادی استقلال دارد و هم ساختار ترجمۀ آن فارسی‌تر است.
ابونصر حدادی متوفی ۴۵۷ است و تقریباً معاصر اسفراینی است که در ۴۷۱ درگذشته است.
ابونصر حدادی تفسیر مفصلی به فارسی دارد با نام معانی کتاب الله تعالی و تفسیره المنیر.
بخشی از این کتاب را مرحوم دکتر جلال متینی در ۱۳۵۲ به چاپ رساند و چون نام کتاب و مؤلف در آن زمان معلوم نبود، ایشان آن را با عنوان تفسیری بر عُشری از قرآن مجید منتشر کرد.
سال‌ها بعد من نسخه‌ای دیگر و بسیار نفیس از این کتاب را در ترکیه، موزۀ توپقاپی‌سرای، پیدا کردم و به صورت عکسی چاپ کردم.
در آغاز این نسخه نام کتاب و مفسر آمده است و به این ترتیب گره سردرگم این تفسیر مهم فارسی گشوده شد.
ابونصر حدادی در عصر خودش یک عالم بسیار معتبر بوده است در غزنین، یعنی پایتخت غزنویان.
این نسخه از تفسیر او هم در زمان سلطان ابراهیم غزنوی و به دستور او، به دست عثمان بن حسین ورّاق غزنوی در ۴۸۴ کتابت و تذهیب شده است.
در واقع نسخه‌ای سلطنتی است و محصول کتابت‌خانۀ سلطنتی غزنین.
هر صفحۀ این اثر، یک تابلوی بسیار نفیس از کتابت و تذهیب است.
* این نسخه نفیس را چطور در ترکیه پیدا کردید؟
تصویر دو صفحه از این نسخه در یک کتاب آلبوم‌مانند چاپ مؤسسه ایرسیکا در استانبول چاپ شده بود.
من بر اساس بررسی متن همین دو صفحه پی بردم که این نسخه دستنویس دیگری از همان کتاب تفسیری بر عُشر است.
مقالۀ مفصلی نوشتم که به‌عنوان ضمیمۀ ۱۹ مجلۀ آینه میراث منتشر شد.
سپس پیشنهاد چاپِ عکسیِ این کتاب را به کتابخانۀ مجلس دادم، در زمانی که جناب آقای رسول جعفریان رئیس کتابخانه بود و مدیریت و دعوت و همراهی ایشان ما را هم سر ذوق می‌آورد.
به پایمردی ایشان تصویر نسخه به دست آمد و با همکاری کتابخانۀ مجلس و موزۀ توپقاپی در سال ۱۳۹۰ به صورت چاپ نسخه‌برگردان منتشر شد.
* پس از ابونصر حدادی و شاهفور اسفراینی از چه کسانی می‌توان نام برد که ترجمه‌هایی مستقل عرضه کرده باشند؟
اگر ملاکمان استقلال نسبی از نخستین ترجمۀ قرآن به فارسی باشد، بعد از حدادی و اسفراینی باید از ترجمه‌های قرآنی ابوبکر عتیق نیشابوری در تفسیر التفاسیر، معروف به تفسیر سورآبادی، نام ببریم.
او نیز از قرن پنجم است؛ متوفی ۴۹۴.
* به ترجمه‌های قرآن در دورۀ معاصر بپردازیم.
چه کسانی را در ترجمۀ قرآن در دورۀ معاصر پیشگام می‌دانید؟
اساساً چه مبدأیی برای ترجمۀ معاصر قرآن در نظر می‌گیرید؟
اگر بخواهیم به طور تقریبی بگوییم، می‌توانیم از سال ۱۳۲۳ شمسی شروع کنیم؛ یعنی زمانی که مرحوم مهدی الهی قمشه‌ای چاپ اول ترجمۀ خود را منتشر کرد و سدّ ترجمه‌های تحت‌اللفظی را شکست و قرآن را به فارسی روان و همه‌فهم ترجمه کرد.
بعد از مرحوم الهی قمشه‌ای باید به ابوالقاسم پاینده اشاره کرد که ترجمه‌اش از قرآن در سال ۱۳۳۶ شمسی چاپ شد.
در واقع سدّی را که الهی قمشه‌ای شکست، راه را برای کسانی همچون پاینده باز کرد.
در همین سال ۱۳۳۶ ترجمۀ محمدکاظم معزی نیز منتشر شد، ولی ترجمۀ معزی علی‌رغم دقت بسیارش تحت‌اللفظی است و در دنبالۀ همان سنت ترجمه‌های واژه به واژه قرار دارد و از آنها الگو گرفته است.
* الهی قمشه‌ای معمّم است و به عنوان کسی که در کسوت روحانی است می‌تواند آن سدّ را بشکند و ترجمه‌اش هم مقبول جامعۀ دینی واقع شود.
آن دو تن دیگر هم روحانی بودند؟
معزی روحانی بود، اما پاینده نه.
پاینده نویسنده و مترجم بود و قلم روان و دلنشینی داشت.
من فکر نمی‌کنم روحانی بودن الهی قمشه‌ای تأثیری در این باره گذاشته باشد.
ایشان یک روحانی مدرس دانشگاه و ساکن تهران بود و مثلاً یک مجتهد مشهور به فقاهت یا مرجع تقلید ساکن قم یا نجف نبود که جامعۀ دینی به این دلیل ترجمه‌اش را بپذیرد.
آن دوره هم سال‌های آغازین پس از سقوط رضاشاه بود و هنوز جوّ رضاشاهی کمابیش بر جامعه حاکم بود.
منظورم این است که دوره‌ای بود که کسانی همچون ابوالقاسم پاینده و بدیع‌الزمان فروزانفر هم می‌توانستند بدون بیم و واهمه در پی ترجمۀ قرآن باشند.
* اوایل دوره پهلوی دوم است.
بله، دقیقاً.
در سال‌های بعد، سید علی‌نقی فیض‌الاسلام که روحانیِ ملّایِ نجف‌دیده‌ای بود ترجمه و خلاصۀ تفسیری از قرآن ارائه کرد که چاپ اول آن در سال ۱۳۴۸ در سه جلد منتشر شد.
او هم تقریباً ترجمه‌اش تحت‌اللفظی است ولی نه از نوع ترجمۀ تحت‌اللفظی مُعزی.
سبک فیض‌الاسلام در ترجمه و تفسیر خاص خود اوست؛ شبیه ترجمه‌اش از نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه.
بسیار دقیق، اما با توضیحات فراوان در میانۀ متن ترجمه که مخاطب را می‌رماند.
اما ترجمۀ مرحوم الهی قمشه‌ای عملاً راه تازه‌ای را در ترجمۀ قرآن به فارسی گشود.
منظورم نوع ترجمه است؛ فارغ از اشکالات معنایی و سهل‌گیری در مطابقت با نص قرآنی که در ترجمۀ مرحوم الهی قمشه‌ای وجود دارد.
* و بعد از اینها چه کسی؟
اگر راهی را که مرحوم الهی قمشه‌ای گشود دنبال کنیم، به ترتیب باید از ترجمۀ زین‌العابدین رهنما در چهار جلد نام ببریم که طی سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۴ شمسی به چاپ رسید.
زین‌العابدین رهنما نویسنده و مترجم و روزنامه‌نگار بود.
او برای ترجمه‌اش از قرآن نظریه داشت و کلیات آن را در مقدمۀ ترجمه‌اش توضیح داده است.
او هم سعی کرد در عین وفاداری به متن قرآن، ترجمه‌ای روان و هماهنگ با ساختار زبان فارسی عرضه کند.
در سال‌های بعد هم ترجمه‌های دیگری از قرآن صورت گرفت که می‌توان آنها را در ادامۀ همین سنت تعریف کرد.
از مهمترین این ترجمه‌ها، می‌توان به ترجمۀ عبدالمحمد آیتی در سال ۱۳۶۷، ترجمۀ ابوالقاسم امامی در سال ۱۳۷۰ و ترجمۀ سید جلال‌الدین مجتبوی در سال ۱۳۷۲ اشاره کرد و سپس ترجمه‌های محمدمهدی فولادوند در سال ۱۳۷۳، بهاالدین خرمشاهی در سال ۱۳۷۴، سید علی موسوی گرمارودی در سال ۱۳۸۳، غلامعلی حداد عادل در سال ۱۳۹۰ و اخیراً محمدعلی کوشا در سال ۱۴۰۱.
* اینها بهترین ترجمه‌های معاصر هستند؟
اینجا مجال مقایسه میان این ترجمه‌ها و ترجیح یکی بر دیگری نیست.
فقط خوب است به این نکته اشاره کنم که ترجمۀ دکتر امامی به دلایلی خاص دارای اهمیت است.
فارغ از دقت خاص این ترجمه در مطابقت با متن قرآن، اینکه مترجم می‌کوشد با زبان نسبتاً آرکائیک و کهن‌گرا قدمت متن قرآن را به خواننده منتقل کند درخور توجه است.
البته به همین دلیل ترجمه‌ای خاص است و ممکن است مخاطب عام نتواند به آسانی با آن خو بگیرد.


جمعه، 24 اسفند 1403 - 09:26 نظر بدهید

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0