FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


مدیریت در سازمان با رویکرد اسلامی


 

 حميدرضا ميرزايي

 چكيده

مدیریت اسلامی موضوعی است که از دیرباز مورد تعلق خاطر همه­ی آنانی بوده است که دل در گرو اسلام داشته­اند. مدیریت در ترکیب با اسلام، خصوصیتی می­یابد که با دیگر ویژگی­هاي مدیریت تفاوت دارد. فرهنگ اسلام سرشار از بهترین شیوه­ها و روش­های پیشرفته­ی مدیریت می­باشد؛ بهترین روش­ها و دستورات اداره و هدایت انسان­ها، در آیات قرآن، و گفتار و کردار پیامبر اکرم (ص) و ائمه­ی اطهار (ع) گرد آمده است، و هرکس بنا به بضاعت خویش از این خرمن گوهربار، خوشه­ای چیده است. آن­چه در حال حاضر در کشورهای اسلامی برای مدیریت سازمان­ها به­کار می­رود، مدل­های پیش­ساخته شده­ی مدیریت غربی است، که چون با فرهنگ دینی و ملی مسلمانان هم­خوانی ندارد، باعث شده علی­رغم این که کشورهای اسلامی دارای منابع غنی انسانی و مادی هستند، از لحاظ اقتصادی و صنعتی توسعه پیدا نکرده باشند. لذا بر اساس دیدگاه­ها و تحقیقات صورت گرفته، تغییر­پذیری سیاست­های مدیریتی  با توجه به فرهنگ بومی مردم، کاملاً ضروری بوده و نیاز است که یک سیستم مدیریت، منطبق بر اصول و آموزه­های اسلامی، برای اداره­ی سازمان­های موجود در کشورهای اسلامی طراحی و پیاده­سازی شود. این مقاله با شناسایی موضوعات کلیدی، به اصل مدیریت اسلامی و کاربردهای آن پرداخته و می­تواند باعث فهم بیش­تر غربی­ها از سیستم مدیریت اسلامی گردد.

 واژه‌هاي كليدي: مدیریت، مدیریت اسلامی، اسلام، آموزه­های اسلامی.

 Management of the Organization with the Islamic Approach

1 Department of Economic, Management & Accounting,Yazd University, Yazd, Iran

2 Department of Economic, Management & Accounting,Yazd University, Yazd, Iran

3 Department of Economic, Management & Accounting,Yazd University, Yazd, Iran

Abstract

Islamic management is the only one who fixation of all those who have a stake in the heart of Islam. management in combination with Islam, is a feature that with other management features. Islamic culture of best practices and advanced methods of management, and the best methods and orders and humans, leading in verses from the Koran and the Prophet Muhammad in word and deed, and اطهار imams assembled and, according to his means of the harvest, cluster. This paper identifying key issues, to the principle of Islamic management and its applications and could cause further understand Westerners Islamic management system.

Keywords:Management, Islamic Management, Islam, Islamic teachings. 

 1- مقدمه

       مدیریت، به طور کلی از دشوارترین و در عین حال از ظریف­ترین کارهاي انسانی است؛ و به صور گوناگون، زمینه­ی پایداري و دوام تمدن­ها و حکومت­ها را فراهم ساخته است شیوه­ی رهبری و مدیریت، تابعی از ارزش­های حاکم بر بافت هر جامعه­ای بوده و بدیهی است چگونگی ماهیت عناصر تشکیل دهنده­ی یک جامعه، خود نوع خاصی از نظام ارزشی و شیوه­ی خاص مدیریت را اقتضا می­کند. در مکتب اسلام، برخلاف دیگر مکاتب، ارزش­ها نسبی نیست و زمان و مکان در تبدیل مفاهیم ارزشی، دخالتی ندارند. این امر از این­جا ناشی می شود که واضع ارزش­ها در مکتب اسلام، تعقل بشری نیست؛ بلکه واضع، خداوندی است که حکیم و علیم است. بنابراین نظام ارزشی اسلام، تعیین کننده­ی مقبولیت یا عدم مقبولیت یک فعل از دیدگاه خداوند است. مدیریت در اسلام، به معنای انجام دادن فعالیت­ها بر اساس اصول نشأت گرفته از قرآن کریم و سنت است. بنابراین مدیریت یک اصل معنوی، اخلاقی و فیزیکی است که تنها بر پایه­ی اصول زمینی استوار نیست؛ بلکه در دنیای بعد از مرگ نیز تاثیرات خود را برجای می­گذارد. روابط استخدامی و رابطه­ی روحی- روانی فرد با کارفرما، فراتر از حد کلام است و بعد مذهبی دارد. هر دو گروه به خاطر اعمال­شان در قبال خداوند مسئول بوده و امانت­داران و متعهدان خداوند بر روی زمین هستند. در بافت سازمانی اسلامی، بعد اخلاقی و معنوی همیشه مهم­ترین بعد در تصمیم­گیری­ها و اجرای آنها محسوب می­شود؛ در حالی که در اندیشه­ی مدیریت غربی، اهداف تکنیکی و مادی غالب است و در اغلب موارد، از مهم­ترین موارد محسوب می­شود. می­توان با فهمیدن این اصول و ویژگی­های متمایز مدیریت اسلامی، آن را در کشورهای اسلامی و کشورهای غیر اسلامی، به  اجرا درآورد، زیرا تصمیماتی که بر پایه­ی اخلاق و معنویت گرفته می­شود، بسیار مهم­تر از تصمیمات مادی می باشد. ارزش­های اخلاقی اسلامی برای غلبه بر مشکلات و ضعف­های محیط کار به کار می­رود. معنویت اسلامی، سبب ترغیب کارکنان به انجام کارهای پسندیده می­شود. ارزش­های کاری اسلامی شامل از خودگذشتگی، ایمان، کوشش، کمال و جستجوی پاداش قبل و بعد از زندگی است. ویژگی­های اخلاقی اسلامی که کارکنان باید آن را دارا باشند عبارت است از: تقوا، دانش انجام کار، بردباری در برخورد با ارباب رجوع، دوست داشتن مردم، فروتنی، اطاعت از سرپرست، برادری و صمیمیت با همکاران و داشتن روحیه مشورتی. مدیریت اسلامی واجد خصوصیات و ویژگی­هایی است که می تواند در موفقیت سازمانی نقش اساسی ایفا نماید، این ویژگی­ها در بطن دستورها، توصیه­ها، نظرها و شیوه­هاي به­کار گرفته شده توسط پیشوایان دین، حضور و وجود عینی داشته است؛ ولی براي استفاده از آن در سطوح سازمانی و کاربردي کردن آنها در سازمان­ها، نیاز به کار پیشگامانه و دور از هراس و خود کم بینی صاحب نظران و عالمان مدیریت و تحقیق و پژوهش مستمر در این جهت دارد؛ مشکلی که در این میان وجود دارد، استفاده از منابع غربی مدیریت به­جاي تولید منابع بومی به عنوان راه­گشاي سازگار با فرهنگ اسلامی و ایرانی است که با وجود اساتید معتبر و دانشمند این حوزه در دانشگاه­هاي کشور، کمتر به آن توجه شده است. بیشتر منابعی که در داخل کشور  و توسط اساتید ایرانی نگاشته شده نیز اقتباس و بازنویسی از همان روش­ها و اصول مدیریت غربی می­باشد که بهتر است در این بازنویسی­ها و اقتباس­ها، حداقل به­گونه­اي شایسته، مقایسه، تطبیق و تمایزات مدیریت کلاسیک و نوین غربی با مدیریت اسلامی و ایرانی نیز مورد عنایت قرار گیرد.

الگوی مدیریت اسلامی با وجود توجه­ی کامل به شیوه­ها و راهکارهای نوین، نگرشی توحیدی به انسان داشته و وی را سرمایه­ی بی­بدیلی می­شمارد که دارای شأن و منزلت قُدسی است. از این نظر، غایت تمام فعالیت­ها و مدیریت­ها، تحقق رشد و بالندگی مادی و تکامل و تعالی معنوی انسان برای وصول به قرب حق است.

 2- مدیریت اسلامی

       مدیریت اسلامی زمینه­ی رشد انسان به سوی خداوند را فراهم می نماید و مطابق کتاب، سنت و روش پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) و علوم و فنون و تجارب بشری، جهت رسیدن به اهداف یک نظام در ابعاد مختلف، همانند یک محور عمل می­کند. از دیدگاه قرآن و روایات، مدیریت نقش اول را در تغییر و تحولات اجتماعی بر عهده دارد. به عبارت دیگر، کسانی که رهبری فکری مردم را بر عهده دارند و آنانی که مسئولیت اوضاع اجتماعی و مسایل اجرایی را پذیرا شده اند، این دو دسته نقش اول را در فساد یا اصلاح جامعه ایفا می­کنند.

«صِنفان اِذا صَلَحا صَلَحت الاُمه و اذا فَسَدا فَسَدت الاُمه، قیل مَن هُم یا رسول الله؟ قال العُلماء و الرُؤساء» (خصال، ج1، ص36). دو صنف هستند که هرگاه صالح باشند، امت صالح خواهد بود و هرگاه فاسد شوند، امت فاسد خواهد شد. سوال شد: یا رسول­الله این­ها چه کسانی هستند؟ فرمودند: علماء و امیران جامعه.

پس برای هر تغییر و تحولی باید روی این دو دسته نیرو سرمایه­گذاری کرد. در نگرش اسلامی، جایگاه مدیریت اهمیت زیادی در افول یا پیشرفت افراد دارد. به همین جهت دین مقدس توصیه می­کند، مدیران باید بر مبنای اصول تعهد و تخصص برگزیده شوند و هرگونه اهمال در این زمینه، خیانتی نابخشودنی است.

در همین راستا پیامبر اسلام (ص) می فرمایند:

"مَن استَعمَلَ عامِلاً مِن المُسلمینَ و هُوَ یَعلَمُ اَنّ فیهم اَولی بذالک مِنه وَ اَعلَمُ بکتابِ الله و سنّه نبیّه فَقَد خانَ الله و رسُولَهُ و جَمیعَ المُسلمین" (بیهقی، نظام الحکم و الادارهف- ج10)

(هرکس از بین مسلمانان، عامل کارگزاری را بر سر کار بیاورد و بداند که در بین مسلمانان، فردی وجود دارد که او برای این کار سزاوارتر و به کتاب خدا و سنت پیامبر آشکارتر است، آن کس به خدا و رسول خدا و جمیع امت اسلامی خیانت کرده است).

 2-1) تعریف مدیریت اسلامی

       رویکرد اسلامی مدیریت در جامعه­ی اسلامی، با اخلاق، رفتار و ارزش­های اسلامی آمیخته بوده و این ارزش­ها، مدیریت اسلامی را تحت تأثیر قرار می­دهد. جامعه­ی اسلامی نیاز به نوعی از مدیریت دارد که با ارزش­های انسانی، دینی و مبانی اخلاقی آن پیوستگی داشته و آرمان­های اسلامی را مورد توجه و عنایت قرار دهد.

سیستم مدیریت، زمانی اسلامی است که ویژگی­های زیر را داشته باشد: 

الف) انتخاب مدیران بر اساس شایسته­ سالاری مورد نظر اسلام (برتری علمی، اخلاقی، جسمی و...) و کنار گذاشتن شیوه­های غلط مرسوم فعلی.

ب) استفاده از تشویق و تنبیه به معنای تبشیر و انذار؛ یعنی در نظر گرفتن هر دو بعد معنوی و مادی، و دنیوی و اخروی آن، با اولویت دادن به تبشیر و توجه به بعد معنوی و اخروی، یعنی ایجاد امید به لطف و رحمت پروردگار در عالم آخرت.

ج) تنظیم همه­ی اهداف حول محور اهداف الهی، خدا را ناظر بر همه امور دانستن و استفاده­ی بهینه از اصل امر به معروف و نهی از منکر و ایجاد خود نظارتی در بین کارکنان.

د) داشتن نگرش مثبت نسبت به کارکنان و زیردستان و تلاش در جهت آموزش و ارتقای کارکنان همه­ی سطوح (در همه­ی ابعاد مادی، معنوی و روحی) و جلوگیری از استثمار و تبدیل شدن آن­ها به مهره­های سازمان به معنایی که در نظریه­ی تیلور مطرح است.

در ارتباط با مدیریت اسلامی باید به نکات زیر توجه نماییم:

1. مدیریت اسلامی از دیدگاه محققین، مبتنی بر مکتب اسلام بوده و به طور کامل تحت تأثیر آن قرار دارد؛ به گونه­ای که رعایت شئونات اسلامی در این مدیریت اولین وظیفه­ی مدیر محسوب می­شود.

2. در مدیریت اسلامی، توجه به نظام ارزشی اسلام ( اخلاق، تقوا، عدالت طلبی، خدمت، امانت بودن مدیریت و ...) و حفظ آن، اهمیت ویژه­ای داشته و در اولویت قرار دارد.

3. وظیفه­ی مدیر، در مدیریت اسلامی تنها افزایش تولید نیست و توجه به انسان به عنوان اشرف مخلوقات (که خداوند آسمان­ها و زمین را مسخر او کرده است) و تعالی وی، در اولویت بالاتری نسبت به تولید قرار دارد.

4. در مدیریت اسلامی، مدیریت و هدایت انسان­ها به سوی کمال، وظیفه­ی اصلی قلمداد می­شود.

5. مدیریت در اسلام امانتی است که باید در نگهداری و رساندن آن به کسی که اهلیت آن را دارد، دقت وافر به خرج داد؛ در واقع نمی­توان این مسئولیت را به هر کس سپرد.

6. سازمان در مدیریت، مجموعه­ای از انسان­ها است که از طریق هم­افزایی، توان آن­ها (که در مدیریت اسلامی در جهت رسیدن به کمال قرار دارند) در خدمت انسان قرار می­گیرد. در این رهگذر، در یک عرصه­ی رفت و برگشت، افراد با کار جهت یافته­ی خود، سازمان را به نتایج دلخواه می­رسانند و مجموعه­ی سازمان (مدیریت و کارکنان) نیز از بازتاب نتایج کار خود، هم از نظر معنوی و هم از نظر مادی بهره­مند می­شوند.

7. در مدیریت اسلامی، مدیر به عنوان الگو و اسوه مطرح است و بر همین مبنا باید رفتار خود را تنظیم نماید. و این­که موضوع مدیریت در جوامع بشری آن قدر مهم است که تمام مکتب­های غربی درباره­ی آن بحث کرده­اند. اسلام هم که یک مکتب آسمانی است، در این­باره مسائل مهم و اساسی ارائه نموده و ابعاد مختلف آن را به خوبی تبیین کرده است؛ و اصلاً هدف رسالت پیامبران و امامان، رساندن پیام الهی، امامت و رهبری در جوامع بشری است. مدیریت اسلامی شیوه­ی خاصی از رهبری است که مبتنی بر مبنای فکری و عقیدتی اسلامی می­باشد. مسلما برای آشنا شدن با این سبک از مدیریت، شناخت مبانی اسلام درباره­ی رهبری ضروری است. در این شیوه از مدیریت، انگیزه­های فردی جهت دهنده نیست، بلکه جهت دهنده­ی ارزش­های انسانی است و لذا همه­ی تلاش­های مدیر بر مبنای حق و در جهت آرمان­های حق­خواهی و حق­جویی است.

 3-1) تاریخچه­ی مدیریت اسلامی

       با مطالعه در تاریخ زندگی اجتماعی، رگه­هایی از مدیریت، گرچه به صورت ساده و پیش پا اُفتاده به خوبی مشهود است. ضرورت زندگی جمعی، آدمیان را وا می­داشت تا براي هرچه بهتر سر و سامان دادن به زندگی، اصولی را وضع کنند که در پرتو آن، بهتر بتوانند از منابع طبیعی و انسانی بهره مند شوند. اما این پیشینۀ تاریخی مدیریت، با آن­چه تحت عنوان «مدیریت علمی» مطرح شد، تفاوت بنیادي دارد. نظریه­ی مدیریت علمی با توجه به تاریخچه­ی مدیریت، جزو اولین نظریه­هاي مدیریتی نیست و پیش از آن دیدگاه­هاي دیگري درخصوص مسائل مدیریت مطرح بود؛ اما این نظریه باعث شد نگرش جدیدي در این امور پدید آید. یعنی به جاي تکیه بر تجربه­هاي شخصی و سلیقه­اي در اعمال مدیریت با ارائه­ی روش منطقی و تجربی به حل مسائل مدیریتی و سازمانی پرداختند و فصل نوینی در این دانش آغاز شد. در این دوره، مدیریت جایگاهی مستقل پیدا کرد و قواعد کلی بر امور مربوط به اداره­ی سازمان حاکم گردید. بر اساس تاریخچه­ی ارائه شده فوق از مدیریت، می­توان تاریخچه­ی مدیریت اسلامی را به روشی تطبیقی بیان کرد:

الف) نظریه هاي متقدم مدیریت اسلامی قبل از نهضت مدیریت علمی؛ ب) نظریه هاي متاخر مدیریت اسلامی بعد از نهضت مدیریت علمی (نبوي،1387).

نظریه­هاي متقدم مدیریت اسلامی قبل از نهضت مدیریت علمی: پس از ظهور اسلام در شبه جزیره­ی عربستان و تشکیل حکومت اسلامی در مدینه توسط رسول گرامی اسلام، اصل و اساس تئوري­هاي سیاسی و مدیریتی اسلام بنیان نهاده و در عمل و گفتار توسط ایشان تا حد ممکن و با توجه به ظرفیت حاکم بر آن زمان تبیین شد. به دنبال گسترش قلمرو حکومت اسلامی در زمان خلافت خلفاي راشدین سازمان­ها تشکیلات وسیع­تري به وجود آمد که قطعا بر نوع مدیریت این تشکیلات تأثیراتی داشت. با قبول حکومت توسط امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) ایشان آن­چنان الگوی نظري و علمی از حکومت و مدیریت الهی بر مبناي عدالت در برابر جهانیان ارائه فرمودند که این الگوها هم­چنان بر تارك دنیا می­درخشد. کلمات گهربار ایشان پس از حدود چهار قرن توسط سید رضی (ره) و در کتاب وزین نهج البلاغه گرد آمده است. این کتاب گران­قدر پس از قرآن مجید می­تواند به عنوان دومین منبع نظریه­پردازي در مدیریت اسلامی قرار گیرد.

پس از آن شاهد شکوفایی در تمدن اسلامی هستیم. آثار به جا مانده از آن زمان آن­چنان برجسته­اند که هر جا سخن از تاریخچه­ی تئوري­هاي سازمان و مدیریت به میان می­آید، نام نبردن از اندیشمندان اسلامی در این حوزه باعث ناقص ماندن این تاریخچه است. نظریه­هاي متأخر مدیریت اسلامی بعد از نهضت مدیرت علمی: اگر آثاري که از زمان­هاي دور دربارة رهبري، ولایت و مدیریت اسلامی نگاشته شده است بگذریم و مدیریت اسلامی را به عنوان موضوعی که پس از پیدایش حوزه­ی مدیریت در غرب و ورود آن به کشورهاي اسلامی از جمله ایران دنبال کنیم، به نظر می­رسد که قدیمی­ترین اثر را می­توان در دهه­ی50 هجري شمسی یافت، که برخی از محققان اسلامی و از جمله برجسته­ترین آن­ها یعنی شهید بزرگوار آیت­اله مطهري (ره) در پاسخ به عطش اسلام خواهی جوانان دانشجو در آن دوره مبنی بر این­که آیا اسلام هم از خود در حوزه­ی مدیریت سخنی و نظریه­اي دارد یا خیر، تلاش کردند و توانستند این نیاز را تا حدودي پاسخگو باشند. از میان آثار ایشان که به طور مستقیم و با توجه به موضوع مدیریت غربی، این امر را مورد دقت نظر قرار داده اند، دو مقاله تحت عنوان «مدیریت و رهبري در اسلام» و دیگري «رشد» است که دومین مقاله چارچوب نظریه­ثی رشد در مدیریت اسلامی را بیان می­دارد (مطهري،1390).

 3) ضرورت وجود مدیریت از نگاه اسلام

       مدیریت یک ضرورت اجتماعی است. جامعه انسانی از آن جهت که متشکل از افراد با منافع و سلایق متعارض و مختلف است، ضرورتاً نیازمند یک نظام مدیریتی شایسته می­باشد؛ در غیر این صورت، اگر قانون و حاکمی بر مجموعه­ای از انسان­ها حکومت نکند، لاجرم باید قائل به حکومت جنگل و استبدادی شد، که در آن قوی­ترها برنده و بقیه طعمه­ی آن­ها هستند؛ و این مطلب را هم هیچ عقل سلیمی نمی­پذیرد. بر این اساس، چند مورد از ضرورت­های مدیریت را با عنایت به آیات و احادیث نقل می­نماییم.

1) قرآن کریم در مورد ضرورت مدیریت می فرماید:

« فَالمُدَبّراتِ أمرا ً: قسم به تدبیرکنندگان کارها » (نازعات، آیه 5).

منظور از مدبران امر، فرشتگان می باشند. مدبر یکی از اسماء خداوند است. در بند بیست و پنجم دعای جوشن کبیر آمده است: « اللهُمَّ انّی اَسالُکَ باسمِک یا مُصوِّرُ یا مُقدِّرُ یا مُدبِّرُ ».

و باز در قرآن کریم آمده است: « و اذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه» (بقره، آیه30)

این آیه­ی شریفه بیان­گر مدیریت است؛ خدا مدیر است و انسان خلیفه­ی اوست در زمین.

2) پیامبر اعظم (ص) می فرمایند:

« کُلُّکُم راعٍ، و کُلُّکُم مَسوُول عن رَعیّته » (بحارالانوار، ج72، ص37)

"همه­ی شما شبانید و همه­ی شما مسئول گله­ی خویش هستید"؛ که منظور از راع، مسئولیت همراه با دلسوزی است نه مسئولیت با سنگدلی.

3) حضرت امیر (ع) در خطبه­ی 40 نهج البلاغه می­فرمایند:

«فانّه لابُدَّ للنّاسِ مِن امیر بَرّ أو فاجِر، یَعملُ فی إمرته المؤمنُ، و یَستَمتعُ افیها الکافرُ»؛ «مردم ناچارند امیری داشته باشند، خواه نیکوکار خواه ستمکار، که مؤمن در آن به کار خود می پردازد و کافر برای خود بهره برداری می­کند».

در این فرمایش، حضرت بر ضرورت وجود حکومت و حاکم تأکید می نمایند؛ به طوری که وجود حاکمی حتی غاصب و فاجر بهتر از نبود هیچ حاکمی است. زیرا به هر حال همان حاکم غاصب هم بخشی از نیازهای اجتماعی مردمش را رفع می­کند حال باید دید نظر اسلام در این رابطه چیست؟ آیا نیاز به تشکیل حکومت در اسلام هست، یا اسلام صرفاً مبیّن یک سری احکام فردی است که هیچ ربطی به برخورد مردم در اجتماع ندارد و تنها مربوط به رابطه­ی خلق و خالق می­باشد؟

4) امام صادق (ع) می فرمایند: « بی­نیاز نیستند اهل هر شهری از سه گروه، که کار دنیا و آخرت­شان را به این سه گروه ارجاع بدهند و اگر این سه دسته نباشند، اهل آن شهر آواره می­شوند:

الف. دانشمند دانای پرهیزگار

ب. فرمانروای نیکوکار که فرمانش را اطاعت کنند (یعنی مدیری که اختیار داشته باشد).

پ. پزشکی که بصیر باشد.»

5) هم­چنین امام رضا (ع) می­فرمایند:

«انی لا اجد فرقه من الفرق و لا مله من الملل بقوا و عاشوا الا بقیم و رئیس لها لابد لهم فیه من امر الدین و الدنیا» (بحار، ج23، ص32)؛

«در مطالعه­ی احوال بشر، هیچ گروه و ملتی را نمی­یابیم که در زندگی، موفق و پایدار باشند، مگر به وجود مدیر و سرپرستی که امر مادی و معنوی آنان را مدیریت نماید».

 4) تفاوت مدیریت اسلامی و مدیریت غیر اسلامی (غربی)

       مدیریت از دیدگاه صاحب­نظران غربی، در واقع به­کار بردن مجموعه­اي از تکنیک­ها و روش­هاي ابزاري است تا مدیر و سازمان (و در سطح بالاتر، جامعه) را به اهداف تعیین شده برساند. این امر، فی نفسه چندان بد و مذموم نیست؛ در واقع هنگامی که بحث حفظ شأن و مرتبت انسان­ها در سازمان و جامعه مطرح می­شود و تعالی انسان­ها و رشد آنها در مسیر الهی در اولویت اول قرار می­گیرد و سازمان اسلامی جاي انسان سازمانی را می­گیرد، وجوه تفاوت دو دیدگاه به صورت عمده پدیدار می­شود.

به عبارت دیگر، به نظر می­رسد در دیدگاه صاحب نظران غربی که مدیریت و رهبري را تعریف کرده­اند، انجام دادن کار و نیل به هدف رهبر و مدیر، به وسیله­ی انسان­ها و سازمان مطرح است و در این راستا، هنر و توانایی مدیر و رهبر در به کار گرفتن همه­ی قابلیت­هاي پیروان و کارکنان و چگونگی افزایش این توانایی در به­کارگیري این قابلیت­ها، جان کلام و نقطه­ی اصلی توجه صاحب نظران غربی علوم مدیریت است. در حالی که از نظر اسلام، چگونگی به­کارگیري قابلیت­هاي پیروان و نیل به هدف، نحوه­ی اعتلاء و رشد معنوي کارکنان، و سیر آن­ها به سوي خداوند نیز از اقلام تعیین کننده و مهم است که مقدّم بر رسیدن به هدف است. در واقع در این رویکرد، مدیر و رهبر تنها در چارچوبی از محدودیت­ها که ارزش­هاي الهی و اسلامی براي وي تعیین کرده­اند، مجاز به ارائه­ی دستور و رهنمود است. مقایسه­ی ­این دو رویکرد نشان دهنده­ی جایگاه برتر و متکامل­تر مدیریت اسلامی است که جدا از مقوله­ی هدف، به چگونگی نیل به آن و نیز تعالی انسان­هاي سازمان نیز توجه می کند و این چیزي بیش از آن است که در مدیریت غربی مورد توجه قرار داشته و مطمع نظر است. مروري بر تحقیق­هاي انجام شده درخصوص مدیریت و خاصه رهبري در جوامع غربی، نشان می­دهد که رویکردهاي جدید رهبري و مدیریت، به ارزش­هاي انسانی و اخلاقی توجه­ی روز افزونی داشته و سهم آن را در افزایش اثربخشی، بیش از پیش مهم و تعیین کننده یافته­اند. مواردي مانند صداقت و راستگویی، تعهد، وفاداري، تواضع، عدالت و مواردي از این قبیل که در دیدگاه اسلام مبانی اساسی در روابط رهبران و پیروان در هر سطح به شمار رفته و از بدو ظهور اسلام به­وسیله­ی پیامبر (ص) و سپس ائمه­ی معصومین (ع) مورد توجه قرار گرفته و به شکل­هاي گوناگون و متفاوت، ولی با محتواي مشابه و در راستاي هم توصیه شده­اند، به تازگی مورد توجه صاحب­نظران علوم مدیریت در غرب قرار گرفته اند. به

عبارت دیگر، مدیریت غربی در حال نزدیک شدن به رویکرد اسلامی مدیریت است؛ و این گزینش، به دلیل اثربخشی واضح سبک­هاي رهبري و مدیریتی که به مسائل انسانی و معنوي توجه می­کنند، افزایش روزافزون یافته است.

از سوي دیگر، در یک مرزبندي میان مدیریت از دیدگاه صاحب نظران غربی و مدیریت اسلامی، آن­چه که به عنوان روش­ها، تکنیک­ها، وظایف مدیر و ... در نظریه­هاي غربی مطرح گردیده است، در مدیریت از منظر اسلام نیز مورد توجه قرار دارد؛ در واقع آن وجوه از جنبه­هاي رفتاری- شخصیتی- ارزشی- آرمانی و آن­چه که مورد توجه­ مدیریت در جوامع غربی نیست، و یا کم­تر مورد توجه قرار دارد، در نظریه­­هاي مدیریت اسلامی مورد توجه­ی بیش­تري قرار دارد و این بدان معنی نیست که در مدیریت از نظر اسلام، برنامه­ریزي، سازمان­دهی، هماهنگی، کنترل و ... که از وظایف مدیریت محسوب می­شود و رویکرد اسلامی مدیریت، مورد توجه قرار ندارد. مروري سطحی به تاریخ صدر اسلام، جنگ­ها، تلاش­هاي برنامه­ریزي شده­ی پیامبر (ص) و ائمه­ی معصومین(ع)، نشان می­دهد که این مسایل مورد توجه قرار داشته است. هم­چنان که در ایران، یونان، مصر، روم، چین باستان و سایر  تمدن­هاي کهن نیز مورد توجه بوده است؛ و این که این موارد در اوایل این قرن مورد دسته­بندي و سازمان­دهی مجدد قرار گرفته­اند، به این معنی نیست که خاستگاه آنها هم منحصرا کشورهاي غربی در قرن بیستم و بیست و یکم هستند. ابزار، قوانین اولیه، وظایف و ... مدیر در هر جامعه و تمدن، در چارچوب­هایی که تا حدود زیادي به هم نزدیک هستند قابل دسته­بندي است و به هیچ تمدن و قومی منحصر نمی­شود.

با توجه به موارد مذکور، به نظر نمی­رسد مواردي از قبیل برنامه­ریزي، سازمان­دهی، کنترل و ... که از وظایف مدیریت به شمار می­رود و سایر اصول مورد توجه مدیریت غربی، از نظر عملکرد و اجرا، با آن­چه که در مدیریت اسلامی مورد اجرا گذاشته می­شود، منافات داشته باشد. نکته­ی اصلی در این است که در مدیریت اسلامی، اقلام دیگری نیز هم­سنگ وظایف مدیر و اصول مدیریت، اهمیت داشته و در مواردي، الویت و جلوه­ی بیش­تري می­یابند. آن­چه مسلم به نظر می­رسد این است که در مدیریت از دیدگاه اسلام، اخلاق و مسایل اخلاقی و ارزشی، اهمیتی بیش از تولید دارند؛ و به عبارت بهتر، در الویت بالاتري قرار گرفته­اند. این نکته، خاصه در شرایطی که توجه به مسایل اخلاقی و رعایت ارزش­هاي انسانی که در نظریه­هاي رفتارگرایان نیز مورد تأکید قرار گرفته و توجه به آن روندي صعودي یافته، حائز اهمیت ویژه­اي است. تفاوت­های مدیریت غربی و مدیریت اسلامی در جدول 1 به­ طور خلاصه بیان شده است.

           جدول1- تفاوت­های مدیریت غربی و مدیریت اسلامی

دیدگاه   غرب

دیدگاه   اسلام

روابط   انساني بر مبناي رفتار اخلاقي (متغير)

روابط   انساني بر مبناي فلسفه­ی اخلاق (ثابت)

ارزش   انسان بر اساس مسائل سياسي و اقتصادي

ارزش   انسان بر اساس ارتباط با خدا

انسان­ها   وسيله­ی تحقق هدف­هاي سازمان

سازمان   و هدف­هاي آن وسيله­ رشد و كمال انسان

انسان­ها   ابزار هستند

انسان­ها   امانت الهي هستند

ارزش   انسان به بازده­ی اقتصادي

ارزش   انسان به خليفه الهي و تقواست

آزادي   انتخاب و تابع اميال نفساني

آزادي   از هواي نفساني

رضايت   مدير

رضايت   حق تعالي (رضوان من الله اكبر)

 

مقایسه­ی مدیریت اسلامی و غربی، از دیدگاه رشد و تعالی انسان، در نمودار 1 ارائه شده است.

    

نمودار 1: مقایسه­ی مدیریت اسلامی و غربی از دیدگاه تعالی انسان

 4) ارزش­های سیستم مدیریت اسلامی

       وجود عدالت و صداقت در امر تجارت، داشتن جرأت و شهامت، هم­چنین راستی در برقراری روابط، و نیز تشویق افراد به فراگیری مهارت­های جدید در جهت انجام کارهای خوب، که هم فرد و هم جامعه از آن سود ببرند، بسیار حائز اهمیت است. اسلام به همکاری در کارها و شور و مشورت در تصمیم­گیری­ها، بسیار تاکید می­کند. مدیریت در اسلام بسیار مهم بوده و داشتن یک رهبر در اکثر موارد زندگی ضروری و واجب می­باشد. پیامبر اکرم حضرت محمد (ص) می­فرمایند: "وقتی سه نفر با هم هم­سفر می­شوند، باید یکی از بین خود را به عنوان رهبر و رئیس انتخاب کنند". زندگی بدون کار در اسلام هیچ معنا و مفهومی نداشته و مشارکت در فعالیت­های اقتصادی یک اولویت محسوب می­شود. کار برای کسانی که توانایی کار کردن داشته باشند، واجب و ضروری بوده و داشتن استقلال و تکیه بر توانایی­های خود نیز، هم فضیلت و هم منبع خود کفایی و موفقیت محسوب می­شود. به عنوان مثال، از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که می فرمایند: "هیچ کس تاکنون غذایی بهتر و دلچسب­تر از آن­چه که از حاصل کار و در­آمدش میل می کند، تناول ننموده است". ایشان هم­چنین به یک گدا فرمودند­: "بهتر است مقداری چوب جمع کنی و آنها را بفروشی، این کار بهتر از گدایی کردن است؛ مردم ممکن است به تو کمک کنند یا نکنند".

همان­طور که قبلا هم گفتیم، انسان­ها امانت­داران خدا بر روی زمین هستند و کار و فعالیت­شان، عبادت محسوب   می­شود؛ بنابراین کار نوعی عبادت است. کار نه تنها برای کسب درآمد حائز اهمیت است، بلکه باعث استقلال فرد نیز می­شود. ارزش کار، بهره بردن و لذت از نعمت­های خدادای می­باشد که هم فرد و هم جامعه از آن سود می­برند. بنابراین اخلاق کاری در اسلام، به تلاش در جهت کسب کمال، گرفتن پاداش در دنیا و پس از دنیا، هم­چنین سعی و تلاش کافی مرتبط است. هر کاری که یک فرد مسلمان انجام می­دهد، به قصد عبادت و کسب رضای خدا، کسب درآمد حلال و داشتن یک زندگی خوب و قابل احترام، انجام می­شود. همین دیدگاه که کار برای هر کسی که توانایی کار کردن داشته باشد، وظیفه اجتماعی، اقتصادی و مذهبی به شمار آمده و انسان­ها امانت­داران خداوند بر روی زمین هستند، باعث شده که روابط کارکنان، اساسی و ریشه­دار بوده و مدیریت نیز در اسلام جاری و متداول باشد. تا جایی که به اسلام مربوط می­شود، ارزش­ها و هنجارهای زیادی وجود دارد که از نظر اسلام مدیران باید به آن­ها وفادار باشند؛ ارزش­هایی هم­چون اعتماد، مسئولیت­پذیری، خلوص، نظم و انضباط، از خود گذشتگی، پشت­کار، نظافت، پاکی، همکاری، اجرای درست و خوب، شکرگزاری، میانه­روی و تعادل. همه­ی این اصول مورد حمایت قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) نیز می­باشد.

مهم­ترین اصول مدیریت اسلامی که تأثیر شگرفی نیز دربر دارد به ­صورت زیر تبیین می­شود:

 4-1) قصد (نیت)

       در اسلام هر عملی باید بر اساس قصد و نیت انجام شود. پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) می فرمایند: "کارها بر اساس نیات انجام می­شود و فرد نیز طبق همان نیات، پاداش می گیرد یا مجازات می شود". هر فرد دارای اختیار بوده و مسئول تغییر در جامعه است. قرآن بیان می کند:"خداوند شرایط زندگی مردم را تغییر نمی­دهد، مگر این­که آنها آن­چه را که در قلب­شان می­گذرد تغییر دهند". تأثیرات این اصل در مدیریت منابع انسانی این است که افراد نباید به خاطر اشتباهات سهوی و ناخواسته­شان مجازات شوند و باید بر اساس عمل­، نظرات، برنامه و استراتژی­هایشان مورد قضاوت قرار گیرند (پاداش بگیرند یا مجازات شوند)، نه بر اساس حاصل و نتیجه کارهایشان؛ که ممکن است تحت تاثیر عوامل بیرونی و خارج از کنترل­شان قرار گرفته باشد. این مسأله هم­چنین به اهمیت برنامه­ریزی منابع انسانی و تصمیم­گیری­های استراتژیک در مدیریت اسلامی تأکید می­کند.

 4-2) همیشه به یاد خداوند باشید (تقوا)

       اگر وجود شخص پر از تقوا باشد، از بروز رفتارهای نا­به­هنجار و ناعادلانه خودداری نموده و روح خود را از مرحله­ی شیطانی شدن (اماره) که مرحله­ی مهمی بوده و انسان و حیوان هر دو آن را دارا هستند، به سمت لوامه، که در این مرحله فرد از وجود شیطان آگاه بوده و با ندامت و توبه بین دو نیروی نیک و شر، دست و پنجه نرم می­کند و سپس به بالاترین مرحله، یعنی مطمئنه، سوق می­دهد؛ که در این مرحله ذهن تنها با کارهای نیک، تقوا و عدالت پر شده است. تقوا باعث می­شود که فرد در جستجوی حقیقت و عدالت ثابت قدم باشد، چون انسان­ها از هیچ کس به جز خدا ترس و ابایی ندارند.

در مدیریت منابع انسانی، ارائه­ی انتقادات سازنده و پند و اندرز، هرگاه گناه و اشتباهی در سازمان یا جامعه­ای مشاهده شود، کاملا طبیعی و رایج و حتی یک وظیفه محسوب خواهد شد.

 4-3) وقتی حضور خداوند در قلب احساس شود (احسان)

        احسان چندین معنای مختلف دارد. احسان به معنای صدقه دادن، بخشش، تکامل باور و اعتقاد، و مهم­تر از همه، انجام کارهای نیک است. هم­چنین به معنای تلاش مداوم در جهت کسب رضای خداوند و عبادت کردن او می­باشد؛ گویی همان­گونه که او شما را می­بیند، شما نیز او را می­بینید. این احساس باعث می­شود که فرد بدون نیاز به یک ناظر، بهترین رفتارها را از خود بروز می­دهد. ارزش احسان به ارزش ایمان، که کلید ویژگی اخلاقی اسلامی یا حتی اعتقاد به خداوند می­باشد، مرتبط است.

در این مقاله، فعالیت­های اقتصادی و اجتماعی یک بعد معنوی و اخلاقی به خود گرفته و طبق آن فرد با حفظ خود از بدی­ها، در حق خود نیکی نموده و با تبعیت از امر خداوند در کسب ثروت، مالکیت، صرف هزینه، کیفیت و عدالت اجتماعی در حق جامعه نیکی می­کند. بنابراین تولید و مصرف با توجه به آن­چه که تولید شده، چگونگی تولید و نیز با در نظر گرفتن هزینه­های اجتماعی­ای که تولید و مصرف روی دست افراد می­گذارد، هدایت می­شوند. هرگونه فعالیت باید به تبعیت از کارهای نیک و با توجه به یاد خداوند، صورت گیرد. مدیرانی که احسان در آنها به اوج خود رسیده باشد، به ارتقا تعلیم و پیشرفت کارکنان خود اهمیت داده و آنها را تشویق به دخالت و مشارکت در تصمیم­گیری­ها می­نماید.

 4-4) انصاف (عدالت)

       عدالت فضیلتی است که هر فردی باید آن را بدون توجه به این­که رهبر یا زیردست چه کسی می باشد، رعایت کند. در قرآن آمده است: "ای کسانی که ایمان آورده­اید، خود را برای خدا خالص سازید و نظاره­گر روابط عادلانه باشید و نگذارید که تنفر از دیگران باعث شود که قسم به انجام کارهای غلط و نادرست بخورید و از عدالت دور شوید". عدالت در اسلام هرگز تحت تأثیر علایق شخصی و دیگر ملزومات قرار نمی گیرد. عدالت هم­چنین حفظ آزادی افراد و برابری می­باشد. انسان ها در اسلام آزادند عقاید خود را داشته باشند؛ هیچ اجبار و اکراهی در دین نیست. همه­ی مردم از نظر جنسیت، رنگ، نژاد، ثروت، شان و منزلت، شغل، جایگاه، و علم و دانش برابرند. تنها جیزی که به آنها برتری و ارزش  می­دهد، اعمال و کارهای نیک می­باشد. پیامبر اکرم (ص) با فرمودن این که عرب و غیرعرب، سفید پوست و سیاه پوست، هیچ برتری نسبت به هم ندارند و با هم برابرند، مگر این­که ثوابش بیش­تر باشد و کارهای نیک انجام دهد، این مسأله (عدالت) را روشن نمودند. رستگاری تنها معیار بوده و استثنائی ندارد؛ تنها خدا از میزان رستگاری افراد مطلع می‌باشد. عدالت، منجر به برابری می شود و به منظور حفظ عدالت و برابری، باید حس انسانیت در وجود کسانی که سمت­های مدیریتی را اتخاذ نموده­اند، تبلور یابد. در ادارات و سازمان­هایی که عدالت حرف اول را می زند، با کارکنان با عدالت و برابری رفتار خواهد شد. مدیران باید با زیردستان خود با احترام و عدالت رفتار کنند و هرگز با دیده تحقیر به آنها ننگرند یا دیدگاه ها و پیشنهادات­شان را نادیده بگیرند. بدین­گونه، قوانین و مقررات، خط مش­ها و روش­ها به روشنی دنبال خواهد شد و به طور موثری اجرا خواهد گردید.

 4-5) اعتماد (امانت)

       اعتماد و اطمینان یک ارزش مهم و اساسی بوده که روابط اجتماعی را برقرار می نماید؛ و نشان می­دهد که هر شخصی مسئول کارهای خود در جامعه می­باشد. قرآن کریم می فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده­اید، به خدا و رسولش خیانت نکنید و کارهایی که به شما سپرده شده است را به درستی انجام دهید". اعتماد باعث می­شود که کارفرما با کارمندان مشورت نماید. کارفرما باید امین و قابل اعتماد بوده و به اعتماد ناظران و زیردستان احترام بگذارد. هرگونه سوء­ استفاده از منابع یا سوء مدیریت، نقض اعتماد می باشد. سازمان، مورد اعتماد کسانی است که  صاحب آن هستند یا در آن کار می­کنند.

 4-6) صداقت

       صداقت به معنای انجام کار درست یا گفتن حقایق به بهترین شیوه­ی ممکن می­باشد. در اسلام دروغ گفتن یا تقلب و فریب و ریا، در تمام شرایط زندگی ممنوع می باشد. آیات زیادی در قرآن مقدس آمده است که بر ارزش و فضیلت صداقت و راستی، تاکید می­کند. به مدیران سازمان­ها و هم­چنین به زیردستان یادآوری شده که تحت تاثیر احساسات شخصی که ممکن است آنها را از راه درست عدالت، توجه به دیگران و صداقت، منحرف سازد، قرار نگیرند. از آن­ها خواسته شده که به منظور کسب رضا و لطف خداوند، صبور باشند؛ و وظایف خود را انجام دهند و صادق و سخت­کوش باشند. راستی و صداقت، در امر مدیریت بسیار مهم و اساسی می­باشد. این اصول، انسان را از وسوسه شدن به سمت سوء استفاده از موهبت­هایی که به او داده شده است، باز می­دارد. عشق به حقیقت، نشان دهنده­ی این مساله می­باشد که فرد، مسئولیت هر حرفی را که زده، بر عهده می­گیرد و تلاش­های سازمانی در جهت ارزیابی و بررسی کار یا کشف ریشه­های مشکلات، افزایش می­یابد.

 4-7) شناخت

       یکی دیگر از ارزش­های اسلامی، شناخت است؛ این ارزش، همان کشمکش مداوم فرد با خود برای بهتر شدن و بهتر انجام دادن کارها می­باشد. بنابراین فرد به منظور بهتر انجام دادن کارها، در تمام زمان­ها باید سخت­تر تلاش کند وکیفیت کارها و خدمات خود را از طریق یادگیری علم و مهارت­های جدید، ارتقا دهد و بالا ببرد. این ارزش، به شور و اشتیاق فرد برای رسیدن به بهترین­ها و کمال، مرتبط می­باشد. بنابراین، خلاقیت یک ارزش جدا نشدنی در زندگی شخصی می باشد؛ چون تمایل برای رسیدن به کمال و بهتر انجام دادن آن­چه که برای فرد و جامعه خوب است را نشان می­دهد. در بافت سازمانی، مدیران و کارکنان برای بهتر انجام دادن کارها در تمام زمان­ها، باید سخت­تر تلاش کنند و با یادگیری، تعلیم، نوآوری و خلاقیت بهتر، کیفیت کار و خدمات را بالا ببرند.

 4-8) حفظ قول (اخلاص)

       حفظ قول، یک امر واجب و ضروری برای هر فرد مسلمانی محسوب می­شود. قول خود را عمدا شکستن، یک گناه بزرگ به­حساب می­آید. زدن زیر حرف خود، در مکتب اسلام جایی نداشته و فرد را انسان ریاکاری خطاب می­کند. خداوند به مومنان می­فرماید: "ای کسانی که ایمان آورده­اید، به تعهدات خود عمل کنید".

 4-9) مشورت

       هر رهبر مسلمان، باید قبل از هر گونه تصمیم­گیری با دیگران مشورت کند و نصایح­شان را جویا شود. مشارکت در بحث­ها و مناظره­ها و دادن نظرات و پیشنهادات، از ارزش­های کلیدی رهبری در اسلام محسوب می­شود. درست­ترین راه برای تصمیم­گیری پیرامون مسائل جهانی، در صورت وجود عدم راهنما، مشورت می باشد. در کتاب مقدس، خطاب به مومنان آمده است که مسائل باید از طریق مشورت، حل و فصل شود. تصمیم­گیری پیرامون موضوعات سیاسی و اقتصادی، اجتماعی که به وضوح صحبتی از آنها در کتاب مقدس و سنت به میان نیامده است، بر اساس مشورت انجام می شود. مشورت به مدیران مسلمان می آموزد تا با زیردستان خود با مساوات و عدالت رفتار نموده و در روابط مردم با خود، فروتن و متواضع باشند. غرور و تعصب از ویِژگی­های یک مسلمان واقعی نیست. از مدیران سازمان­ها انتظار می­رود که نصایح دیگران را جویا شده و قبل از هر گونه تصمیم گیری، با زیردستان خود مشورت نمایند.\

 4- 10) صبر

       صبر، بالاترین درجه­ی ایمان است؛ ( اعتقاد به یگانگی خداوند و ایمان به پیامبر اکرم (ص) به عنوان آخرین فرستاده و پیامبر خدا). صبر و تواضع، در هر سطح سازمانی، دوشادوش هم حرکت می­کنند. صبور بودن در هنگام تصمیم­گیری­ها، احتمال بروز خطا را کاهش داده و شانس موفقیت در مذاکرات را افزایش می دهد.  

مدیریت در اسلام، به معنای انجام دادن فعالیت­ها بر اساس اصول نشأت گرفته از قرآن کریم و سنت است. بنابراین مدیریت یک اصل معنوی، اخلاقی و فیزیکی است که تنها بر پایه اصول زمینی استوار نیست؛ بلکه در دنیای بعد از مرگ نیز تاثیرات خود را بر جای می گذارد. روابط استخدامی و رابطه­ی روحی روانی فرد با کارفرما، فراتر از حد کلام است و بعد مذهبی دارد. هر دو گروه، به خاطر اعمال­شان در قبال خداوند مسئول بوده و امانت­داران و متعهدان خداوند بر روی زمین هستند. در بافت سازمانی اسلامی، بعد اخلاقی و معنوی همیشه مهم­ترین بعد در تصمیم­گیری­ها و اجرای آنها محسوب می­شود. به هر حال، در اندیشه­ی مدیریت غربی، اهداف تکنیکی و مادی، اغلب، اما نه همیشه، از مهم­ترین موارد محسوب می­شود. می­توان با فهمیدن این اصول و ویژگی­های متمایز هر سیستم، مدیریت اسلامی و غربی را ادغام نمود که هم در کشورهای اسلامی و هم کشورهای غیر اسلامی قابل اجراست و تصمیماتی که بر پایه­ی اخلاق و معنویت گرفته می شود، بسیار مهم­تر از تصمیمات مادی می باشد.

        شکل زیر، چارچوب پیشنهاد شده توسط پاپی نُویتا[1] و همکاران (پاپی نُویتا و همکاران، 2011) را برای بررسی چگونگی تأثیرگذاری ارزش­ها، آموزه­ها و دستورات اسلام بر رفتار سازمانی در سازمان­های اسلامی نشان می­دهد، که می­توان برای تحقیقات آینده در این زمینه، از این مدل استفاده نمود.

 شکل1: چارچوب پیشنهادی پاپی نُویتا برای بررسی تأثیر آموزه­های دینی بر رفتار سازمانی

 5) اصول سیستم مدیریت اسلامی

       اصول مدیریت بر مبنای آموزه­های اسلامی عبارتند از:

1. برنامه ریزي ؛ 2. سازمان­دهی ؛ 3. انگیزش ؛ 4. رهبري ؛ 5. کنترل و پیگیري ؛ 6. تصمیم گیري.

 5-1) برنامه ریزی

الف) عبارتست از تفکر در کلیات و جزئیات برنامه.

ب) برنامه ریزي متضمن تعیین هدف­ها و مقاصد سازمان و تهیه نقشه و برنامه کار است و برنامه نشان می­دهد که هدف ها چگونه باید تحقق یابد.

برنامه­ریزي از مهم­ترین ارکان مدیریت بوده و هیچ مدیري نباید اهداف سازمان را بدون برنامه تعقیب کند [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 

5-1-1) اهمیت برنامه ریزي از نظر آیات و روایات:

اِمارات الدول اِنشاء الحِیَل (علی (ع))؛ بقاي مناسب دولت­ها مربوط به برنامه ریزي و چاره اندیشی در امور می­باشد.

هرگاه کاري را انجام دادي از روي علم و عقل انجام بده و برحذر باش از این­که کاري را بدون آینده نگري و آگاهی انجام دهی (بحارالانوار- پیامبر اکرم).

برنامه­ریزي باعث می­گردد که انسان در حل مسائل و مشکلات از امکانات موجود به بهترین نحو استفاده کند و به دلیل بی­برنامگی، دچار ندامت شود [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 5-2) سازمان­دهی

       سازمان­دهی مستلزم آن است که منابع یعنی افراد، سرمایه و تجهیزات به مؤثرترین شیوه براي حصول اهدف فراهم شود؛ بنابراین سازمان­دهی شامل ترکیب و تفکیک منابع می­باشد.

 5-2-1) عملیات سازمان­دهی

شناسایی و دسته­بندي کارها

       در سازمان­دهی یک اداره، سازمان یا حکومت، مبانی مختلفی چون هدف، وظیفه، نوع تولید، عملیات و ارباب رجوع وجود دارد. براي دسته بندي کارها با توجه به اهداف مجموعه و برنامه­ها و فعالیت­ها می­بایستی که تقسیم کار صورت پذیرد. "و اجعل لکل انسان من خدمک عملا تاخذ به فانه احري الا یتواکلو فی خدمتک"، براي هریک از زیردستان و کارکنان خود کاري تعیین کن تا او را نسبت به همان کار مؤاخذه و بازپرسی کنی، زیرا این روش سزاوارتر است تا این­که کارهایت را به یکدیگر وانگذارید (حضرت علی (ع)) [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

تعریف و واگذاري اختیارات و مسئولیت­ها

       پس از دسته بندي کارها باید براي هر قسمت مسئولی انتخاب نمود و حدود اختیارات او را مشخص نمود. "اي مالک باید به هر نوع کاري از کارهایت یک رئیس انتخاب کنی رئیس که کارهاي مهم وي را مغلوب نسازد و کثرت کارها او را پریشان و خسته نکند" (حضرت علی (ع)).

ایجاد روابط بین قسمت هاي درون سازمانی و بیرون سازمانی می­باشد. اگر ارتباط و روابط به صورت صحیح برقرار شود بسیاري از مشکلات حل می گردد [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 5-3) انگیزش

       به فرآیند یا جریانی اطلاق می شود که از طریق آن ما قادر به ایجاد انگیزه در دیگران می شویم و بطور کلی انگیزش از شیوه هاي بسیج بکارگیري و حرکت دادن انسان ها براي انجام دادن کارها می باشد.

تعریف انگیزه: عبارتست از یک محرك درونی که انسان را به انجام کار بر می انگیزد.

مدیرانی که بتوانند براي نیل به اهداف سازمانی به خوبی در انسان­ها انگیزه­ی کار و فعالیت به وجود آورند، به پویایی و تحرك لازم در سازمان خواهند رسید.

"تو اي سعد، خرابت را پرداخت کرده­اي از پروردگارت اطاعت نموده­اي و رهبر و امامت را خشنود را کرده­اي، مانند کار مرد ضابط و نیکوکار پرهیزگار و نجیب. پس خداوند گناهان تورا بیامرزد، کوشش تو را قبول کند و عاقبت تو را نیکو گرداند». (حضرت علی (ع)). هدف حضرت علی (ع) از این نامه به سعد، تشویق و تمجید از مدیر لایق بوده است [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 5-4) رهبری

       هدایت و رهبري از مباحث بسیار اساسی در مدیریت می باشد. زیرا مهم­ترین حرکت مدیر آن است که با بکارگیري صحیح نیروهاي انسانی، به بهترین شکل سینه­ی حوادث و مشکلات را بشکافد و برنامه هاي سازمان را اجرا و رسیدن به اهداف را سهل الوصول نماید [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 

5-4-1) تعریف رهبري

1. عبارت است از تأثیرگذاري بر افراد در انجام وظایف­شان با میل و علاقه.

2. عبارت است از هنر یا علم نفوذ در اشخاص به طوري که با میل و خواسته­ی خود در جهت حصول هدف هاي تعیین شده، گام بردارد [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

5-4-2) صفات رهبري

1. سعه­ی صدر: در نسبت «سعه» به معناي طاقت و قدرت و «صدر» به معناي سینه می­باشد. از سعه­ی صدر به عنوان شرح صدر نیز یاد می کنند، یعنی گشادگی در سینه.

"آله الریاسه الصدر"، ابزار ریاست سعه صدر است، علی (ع)؛ و علائم سعه­ی صدر نیز حلم (بردباري) و متانت در شادي­ها و مقاومت در برابر مشکلات می­باشد.

2. هوش:  هوشیاري در رهبري داراي تأثیر بسیار زیادي است. کسی که از نیروي ارزشمند هوش بهره­ی بیش­تري داشته باشد در شناخت نیروها و آگاهی از مشکلات، یافتن راه حل­ها و شناخت نقاط ضعف و برنامه ها، پیش بینی دشواری­هاي آینده، ایجاد انگیزش در نیروها و بکارگیري فنون مدیریت موفق­تر خواهد بود.  

"من امارت الدوله القظه لحراسه الامور"، از دلایل بقاي دولت بیداري (آگاهی و هوشیاري) در حفظ و حراست امور می­باشد.

3. توانمندي­هاي علمی و فنی: کسانی که در امور واگذاشته به ایشان از دانش و تجربیات بیش­تري برخوردارند، بهتر می­توانند بین نیروها مورد پذیرش واقع شوند.

قرآن مجید: خداوند (طالوت) را بر شما برگزید و علم و جمارت (قدرت) او را وسعت بخشید؛ خداوند ملکش را به هر کس بخواهد می­بخشد و احسان خداوند وسیع و آگاه ( از لیاقت افراد براي ضعیف ها) است.

4. ابتکار و نوآوري: کسانی که داراي خلاقیت و نوآوري هستند مورد احترام کارکنان واقع می شوند و زمینه­ی ایجاد قدرت شخصی و نفوذ آن در بین نیروها بوجود می­آید.

5. سعی و کوشش: یکی دیگر از ویژگی­هایی که موجب موفقیت و تأثیر رهبران در پیروان می شود، سعی و کوشش و تلاش می­باشد. کسانی که در کارها جدي، پرتلاش و فعال باشند، اعتماد و علاقه­ی نیروها را به خود جذب می­کنند. این حالت زمینه­­ساز نفوذ رهبران در پیروان می­گردد.

"نا ادراك المجد من کاته الجد عزرالحکم"، کسی که کوشش نکرد به مجد عظمت نرسد.  

"من اعمل اجتهاده بلغ مراده"، کسی که کوشش کرد به مراد خود رسید.

 6. پشتکار: یکی دیگر از ویژگی هاي نفوذ رهبران، پشتکار آن­ها می باشد. "الامور باتمتم­ها و الاعمال بخواتیم­ها"، ارزش و اهمیت امور به تمام کردن آن و اعمال به خاتمه آن است.

7. شجاعت: شجاعت و دلیر بودن یکی دیگر از صفات رهبران است. "الشجاعه زین"، یعنی شجاعت زینت است.

8. شهرت: سوابق روشن و افتخارآمیز بودن رهبران یکی دیگر از ویژگی­هاي آنها است. "حسن الشهره حصن القدره"، خوبی شهرت نگهدارنده­ی قدرت است.

9. سخنرانی: یکی دیگر از ویژگی­هاي رهبران، سخنرانی می­باشد. توان سخن گفتن و تبیین مسائل براي پیروان، یکی از امور مهم در رهبري می­باشد. با سخنرانی خوب در تبیین برنامه­ها و مشکلات و راه حل­هاي موفق، نیروها را دلگرم، کدورت­ها را مرتفع ساخته و دوستی و محبت را در بین نیروها بوجود می­آورند.

"اصوب الرمی القول المصیب"، صحیح ترین تیراندازي، گفتار درست است [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 5-5) کنترل و پیگیری

       پس از برنامه ریزي و ابلاغ برنامه هاي عملیاتی جهت اجرا و ابلاغ دستورات لازم، کنترل که یکی از مهم­ترین وظایف مدیران است، مطرح می شود.

کنترل عبارت است از توجه به نتایج کار و پیگیري براي مقایسه فعالیت هاي انجام یافته با برنامه ها و اعمال اصلاحات مقتضی، در مواردي که از انتظارات، انحرافی صورت گرفته است.

یکی از مسائل اساسی و محوري در کنترل، نظارت و ارزیابی و پیگیري در مورد ارزیابی­هاي به عمل آمده و انجام اصلاحات لازم می­باشد. کنترل بیش­تر در روند اجرایی و پس از رویت نقاط ضعف و قوت بکار برده می­شود.

کنترل بر سه نوع می­باشد:  

کنترل یا نظارت آشکار: مدیر مستقیما وارد عمل می شود و بر امور نظارت می کند.

نظارت یا کنترل درونی: همان خود کنترلی می­باشد. این حالتی است در وجود فرد که او را به انجام وظایفش ترغیب می­نماید، بدون آنکه عامل خارجی او را تحت کنترل آورد.

نظارت پنهان: یعنی این­که افرادي ناشناس عملکرد کارگزاران را تحت نظر قرار دهند و به مدیر گزارش نمایند.

در ارزیابی و کنترل لازم نیست که ما به بررسی جزء به جزء کار بپردازیم؛ بلکه باید نقاط مهم و کلیدي به درستی مشخص و معین گردد و مورد ارزیابی قرار گیرد [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 5-6) تصمیم­گیری

       یکی از مهمترین مسائل در کلیه­ی فعالیت ها و مراحل، تصمیم گیري است. در زندگی و سازمان خود، درخصوص برنامه­ریزي، انتخاب هدف و طراحی برنامه، قبول برنامه و ابلاغ آن جهت اجرا، سازمان­دهی، رهبري و کنترل، تصمیماتی اتخاذ می­نماییم. یکی از مهم­ترین عوامل شکست و موفقیت یک مدیر، تصمیم­گیري آن می­باشد. تصمیم­گیري یعنی این­ انتخاب یک راه حل مناسب و بهتر از بین راه حل­هاي مختلف.

"راي الرجال میزان عقله"، میزان عقل مرد، اندیشه­ی اوست [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 5-6-1) مراحل تصمیم گیري:  

الف) تشخیص و تعیین مشکل و شناخت مسئله­اي که در راه تحقق اهداف، مانع ایجاد کرده است. در این مرحله سعی می­شود مشکل اصلی و واقعی شناسایی شده و معلوم گردد که علت مشکل چیست. این مرحله مهم­ترین مرحله­ی تصمیم گیري است. ب) یافتن راه حل­هاي ممکن براي رفع مشکل می­باشد." لکل ضیق مخرج"، براي هر تنگنایی راه خروجی است.

پ) انتخاب معیار براي سنجش و ارزیابی راه­حل­هاست.

ت) کلیه­ی راه حل­ها با یکدیگر مقایسه و مورد ارزیابی قرار می­گیرد.

ث) سنجش راه حل­ها نسبت به هم. با توجه به معیار پیش بینی شده در مرحله­ی سوم و برآورد نتیجه در مرحله­ی چهارم، افکار مختلف را با یکدیگر مقایسه کنید، راه صحیح به دست خواهد آمد.

ج) انتخاب یک راه حل از میان راه حل­هاي مختلف.

مسائلی که باید در تصمیم گیري لحاظ شود تا احتمال خطا در تصمیم گیري کاهش یابد، عبارتند از:

1. عاقبت اندیشی؛ 2. استفاده از تجارب؛ 3. مشورت؛ 4. رعایت خطوط کلی برنامه­ی جامع و برنامه­ی عملیاتی.

لغزش­هاي تصمیم گیري: 1. پیروي از هواهاي نفسانی؛ 2. تصمیم گیري بدون تمرکز ؛ 3. ناپختگی؛ 4. فریب؛ [خواجه علی جهانتیغی و همکار، 1393].

 6) موانع فراروی مدیریت اسلامی در جامعه

       وجه تمایز مدیریت اسلامی با دیگر مدیریت­ها، مبتنی بر وحی بودن، نبود نظام بهره­کشی انسان از انسان، مبتنی بودن بر ارزش­های متعالی، مطلق و ثابت و استوار بودن بر پایه­ی تعالی، کرامت و شرافت انسان­ها می­باشد. با توجه به این­که مدیریت اسلامی، در واقع رویکردی نو و تازه از مدیریت در جامعه است، به­نظر می­رسد مانند هر پدیده­ی نو و تازه در جامعه، برای رواج یافتن با موانعی رو در رو می باشد. از جمله­ی این موانع می­توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. سیطره و نفوذ رویکرد غربی در جامعه : خود باختگی دانشمندان و دانشجویان در برابر رویکرد مدیریت غربی در حدی است که به رویکرد اسلامی مدیریت، اجازه­ی رشد نمی­دهد. با توجه به این­که نظریه­های مربوط به مدیریت، با تلاش­های «تیلور» و متقدمان پس از وی در جوامع غربی به­صورت مدون ارایه گردیده و در هر تلاش جدید، شاخ و برگ بیش­تری یافت، به نظر می­رسد صاحب نظران و اندیشمندان کشورهای در حال توسعه، تحت سیطره و نفوذ این امر قرار گرفته­اند.

2. عدم آشنایی مدیران و مردم با قابلیت­های مدیریت اسلامی: در کنار شیفتگی بخش عمده­ای از صاحب­نظران زمینه­های مدیریت در جامعه ایران به مکاتب مدیریت غربی، مدیریت اسلامی نیز در جامعه­ی ایران اسلامی تا حدود زیادی مهجور و نا آشنا و غریب مانده است و این امر موجب شده است که چیرگی نظریه­های مدیریت غربی، گستردگی و عمق بیش­تری بیابد.

3. عدم ایجاد تمایز میان تکنیک­های مدیریتی و رویکردهای انسانی در مدیریت: مدیریت غربی تکنیک­های مدیریتی است که تا حدود زیادی قابلیت اجرا در مدیریت اسلامی را نیز دارد. برخی از موارد مدیریت که به طور عمده به فنون و تکنیک­های مدیریت بر می­گردد، در رویکرد اسلامی و غربی مدیریت می­تواند مشترک باشد. این امر، از دید صاحب­نظران رویکرد اسلامی مدیریت مغفول مانده است.

4. محدودیت زمینه­های نظری در مورد مدیریت اسلامی در سطح سازمان: در مورد مدیریت در جامعه­ی اسلامی، به دلیل اهمیت خاص مقوله­ی رهبری (و مدیریت) و چگونگی رابطه­ی میان رهبران و مدیران با پیروان و سایر افراد جامعه، منابع زیادی (در قرآن، روایات، احادیث و...) وجود ندارد که بتوان از آن­ها چگونگی رفتار مدیران و رهبران در سطح سازمان و نیز مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی را برداشت کرد.

5. وجود ابهام در معنا و مفهوم مدیریت اسلامی: یکی دیگر از موانع موجود فراروی مدیریت اسلامی، وجود ابهام در معنا و مفهوم آن است که منجر به این برداشت می­گردد که مدیریت اسلامی ملازم با نوعی توصیه­های اخلاقی است و از طریق توصیه نیز نمی­توان سازمان­ها یا کشور را اداره کرد.

6. نبود نگاهی راهبردی به استفاده از مدیریت اسلامی در سطح سازمان: از دیگر موانع فراراه مدیریت اسلامی، نبود نگاه راهبردی به مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی است که به محدودیت منابع و نگرش­های متفاوت از مدیریت اسلامی باز می­گردد.

7. بی توجهی به انجام تحقیقات متفاوت در خصوص مدیریت اسلامی: از مهم­ترین فعالیت­هایی که می­تواند موجب رونق و شکوفایی علوم مختلف شود، انجام تحقیقات و پژوهش­های متفاوت و مکرر، مورد آزمون و نقد قرار دادن و اجرای آن­ها در عمل و رفع نواقص و ضعف­های آن­ها است. این امر در بسیاری از علوم غربی که به تجربه و آزمون نیاز دارند، انجام شده و در عمل موجب پیش­برد و شکوفایی بیش­تر آن شده است. در حالی که در زمینه­ی مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی، تحقیق و پژوهش به ندرت صورت گرفته، که از مهم­ترین دلایل آن شاید ضعف زمینه­های نظری (در سطوح سازمانی) و نداشتن اعتماد به نفس محققین در یک کار پیشگامانه است.

 بحث و نتیجه­گیری

       مدیریت اسلامی دارای ویژگی­هایی است که می­تواند در موفقیت سازمانی نقشی اساسی ایفا کند؛ این خصوصیات در بطن دستورها، توصیه­ها، نظرات و شیوه­های بکار گرفته شده توسط پیشوایان دینی حضور و وجود عینی داشته است ولی برای استفاده از آن در سطوح سازمانی و کاربردی کردن آن­ها در سازمان­ها نیاز به کار پیشگامانه و دور از هراس صاحب­نظران مدیریت دارد. می­توان در سازمان­های اسلامی، به­ جای الگو برداری از مدل­های مدیریت غربی، از سیستم مدیریت اسلامی که منطبق بر ارزش­ها و آموزه­های اسلام و ائمه­ی معصومین می­باشد، استفاده نمود تا مشکلات و اختلافات فرهنگی و دینی ناشی از تفاوت اصول اسلام و مکاتب غربی، در سازمان­های اسلامی از بین برود.

تلاش دولت­های اسلامی در جایگزین سازي ارزش­ها و باورهاي اسلامی به جاي ارزش­ها و باورهای غربی جاری در جامعه­ی اسلامی، در صورتی منجر به تثبیت و نهادینه سازي مدیریت اسلامی می­شود که سازمان­هاي حکومت­های اسلامی به برنامه ریزي مناسب، جامع و دقیق اقدام نمایند تا در پرتو وجود این راهبرد، به همه­ نیازمندي­هاي آینده­ی سازمان­های اسلامی، به طور مناسب، شایسته و بدون مسامحه توجه کنند و همه­ی فرصت­هاي اساسی رصد، و همه­ی ضعف­هاي آن برطرف و تمام تهدیدات و موانع رشد و تعالی آن شناسایی و رفع شود. در سطح مدیریتی نیز، مدیریت دولتی موظف است تحقق ارزش­هاي اسلامی مرتبط با کار، مسئولیت، حق و چگونگی استفاده از منابع را مدنظر قرار دهد.

با توجه به آن­چه که در این پژوهش ذکر شد، به این نتایج منتهی می­شویم که اولاً برنامه ریزي و مدیریت در مکتب اسلام از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و توصیه­ها و دستور العمل­هاي قابل توجهی در این خصوص دارد. ثانیا جهت گیري برنامه­ریزي و مدیریت در بعد اهداف کلان، متمایز از جهت­گیري مدیریت در غرب است؛ زیرا برنامه­ریزي و مدیریت در سازمان­هاي اسلامی به گونه­اي تدوین می­گردد که هم­سو و در جهت رسالت سازمان الهی که همان تعالی و تکامل انسان­ها است می­باشد؛ البته در مکتب اسلام علاوه بر آن جهت گیري اصلی، بهره­وري براي تأمین امنیت و رفاه اجتماعی نیز مورد توجه است؛ اما مدیریت در سازمان­هاي لیبرال و غربی، فاقد این ویژگی بوده و صرفاً به دنبال بهره­وري به منظور اهداف اقتصادي و منافع مالی می­باشد. ثالثا ملاک­هاي برنامه­ریزي و مدیریت مؤثر در اسلام عبارت است از: تکیه بر قرآن، مراعات تقوا در برنامه­ریزي و مدیریت، توکل بر خدا، در نظر گرفتن رضاي خدا، عدم سطحی نگري، عجله نکردن، عمیق نگریستن و دقّت در برنامه­ریزي، پایان نگري و عاقبت اندیشی، موقعیت سنجی­، اکتفا نکردن به محسوسات، آینده نگري و پیش بینی. اما برنامه­ریزي و مدیریت درغرب فاقد بسیاري از ملاک­هاي مذکور می­باشد.

 منابع و مأخذ

[1] امام علی (ع)، «نهج البلاغه»، مترجم محمد دشتی.

[2] بهشتی فر، ملیکه و نکویی مقدم، محمود (1389)، «رابطه­ی رفتار اخلاقی مدیران با رضایت شغلی کارکنان»، فصل­نامه­ی اخلاق در علوم رفتاری، 5، (2)، 73-67.

[3] چاووشی، کاظم (1388)، «بررسی رویکردهای نظری به مدیریت اسلامی»، فصل­نامه­ی تخصصی پژوهش­های میان رشته­ای قرآنی،1، (2)،53-43.

  [4] حیدری، حسین (1389)، «الگوهای مدیریت در قرآن و اسلام»، فصل­نامه­ی تحقیقات مدیریت آموزشی– شماره سوم- بهار 89.

[5] خواجه علی جهانتیغی، زهرا و خواجه علی جهانتیغی، معصومه (1393)، «مدیریت اسلامی رویکرد نوین مدیریت در هزاره سوم»، کنگره بین­المللی فرهنگ و اندیشه دینی.

[6] دیانی، محمد (1386)، «بهداشت روانی کار در آموزه­های پیامبر اعظم(ص)»، مجله­ی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، 6،84-79.

[7] قرآن مجید.

[8] محمدی، تیمور (1390)، «آموزه­هایی از مدیریت در قرآن با نگرشی بر جزءهای 1 الی 3»، فصل­نامه­ی علمی پژوهشی تحقیقات مدیریت آموزشی، سال دوم، ویژه نامه­ی قرآنی، بهار 90.

[9] مختاری پور، مرضیه و سیادت، سید علی (1387)، «بررسی ویژگی­های مدیران و مهم­ترین راهکارهای اجرایی در  ایجاد انگیزه و کارایی در کارکنان از دیدگاه امام علی (ع) »، مصباح، (76)، 28-9.

[10] مشایخی پور، محمد علی (1390)، «مبانی اخلاق کار از دیدگاه امام علی (ع)»، مدیریت اسلامی، 19،(1)،65-37.

[11] مطهري، مرتضی (1390)، «فطرت»، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سی ام.

[12] مقیمی، محمد؛ رهبر، امیر حسین؛ و اسلامی، حسن (1386)، «معنویت سازمانی و تأثیر آن در خلاقیت کارکنان»، فصل نامه­ی اخلاق در علوم و فن­آوری،2، (3)، 98-89.

[13] نبوي، محمدحسین،(1387)، «مدیریت اسلامی»، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ نهم.

 

[1] Ali, A., (2005). Islamic Perspectives on Management and Organization (New Horizons in Management Series).

 

[2] Asaf, M., (1987). The Islamic Way in Business Administration, Ayen Shamis Library, Cairo.

 

[3] Braning, Mohamad., (2010). Humand resource management With Islamic management principles,Emeral.

 

[4] Budhwar, PandMellahi,K., (2006). Introduction:Managinghuman resourcesin the Midddle East.

 

 [5] Khanifar, H., Matin, H., Jandaghi, G., Gholipour. A.,,& Hassanzadeh, (2011). Identifying the Dimensions and Components of Islamic Work Values (IWV) for Public services sector of Iran, European Journal of Social Sciences, 22, 246-261, (1).

 

[6] Khodaparasti, R., Absalan, A., & Khodavandegar, P., (2013). how to reduce or mitigate human resource  resistance against organizational changes: the case of Iran. Management, 18, 119-129.

 

[7] Popy Novita, Pasaribu., Musa, Hubeis, E., Gumbira, Sa’id., and Aji, Hermawan., Business & Management Quarterly Review, 2(4), 85-94, 2011.

 

[8] Sadeq, M. Hasan ,A. (2001). Islamic ethics in human resource management, Quoted from Ethics in Business and Management. London :Asian Academic Press. P.300.

 

[9] Zulfiqar, A., A., (2007). Religious sanctification of labor law: Islamic labor principles and model provisions. Journal of labor and employment law, 9, 421-444, (2).

 

 


[1] Popy Novita

https://hrmirzaee.blogfa.com/post/4


جمعه، 17 اسفند 1403 - 23:25 نظر بدهید

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0