FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


چند حدیث از امام جواد علیه السلام به همراه شرح


 

حدیث اول : ارکان توبه

« اَلتَّوبَةُ عَلی اَربَعِ دَعائِمٍ: نَدَمٌ بِالقَلبِ، ‌وَ استِغفارٌ بِاللِّسانِ، ‌وَ عَمَلٌ بِالجَوارِحِ، ‌وَ عَزمٌ اَن لا یَعُودَ»

توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی به دل، استغفار به زبان، کار (و جبران) با اعضاء، و تصمیم بر اینکه به گناه باز نگردد.[1]

دریچه ای که به نام «توبه» به روی گنهکاران باز است، ‌موهبتی الهی و لطفی خاص است. تا بندگان خطاکار، باز هم از رحمت خدا برخوردار باشند.

آنچه توبه را تشکیل می دهد، عناصر چهارگانه ای است که در این حدیث آمده است:

اول: «پشیمانی قلبی»، تا گنهکار، ‌از عمل زشت خود در درون پشیمان نشود، ‌توبه مفهومی ندارد.

دوم:«آمرزش خوهی به زبان» و به تعبیر دیگر«استغفار»، ‌که نشان دهنده ی تواضعِ خطاکار در برابر خدا و درخواست مغفرت و بخشایش از اوست.

سوم:«جبران عملی»، چه در تکالیفی که مربوط به رابطه ی ما با خداست، چه در حقوقی که مردم بر گردن ما دارند؛ یعنی اگر کسی مال مردم را خورده، ‌یا به کسی تهمت زده است، ‌توبه اش پرداختِ حق النّاس و رفع تهمت از متّهم است.

چهارم: تصمیم جدّی بر تکرار نکردن گناه.

فرض کنید کسی سرقت کرده و به زندان افتاده است و می گوید توبه کرده ام. وقتی توبه اش واقعی است که عزم جدّی داشته باشد که اگر آزاد شد، هرگز سراغ دزدی نرود. و الّا اگر به فکر سرقتهای بعدی باشد، توبه اش جدی و واقعی نیست.

قرآن کریم به صورت مکرر پس از بیان توبه، اصلاح را آورده است  « تابو و اصلحوا» (بقره 160؛ نساء:146؛ آل عمران : 89؛ و موارد دیگر.) و این اشاره دارد به اینکه توبه تنها استغفار به زبان نیست. بلکه باید در عمل نیز جبران کند. به هر حال، گناه نکردن، آسان تر از توبه کردن است.

حدیث دوم: همنشین بد

 « إیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الثَّریرِ، ‌فَإنَّهُ کَالسَّیفِ، ‌یَحسُنُ مَنظَرُهُ وَ یَقبَحُ اَثَرُه» 

از همنشینی با بد بپرهیز، چرا که او مثل شمشیر می ماند، منظرش زیباست، ‌ولی اثرش زشت است. [ 2]

در کلمات معصومین، نسبت به رفاقت و همنشینی توصیه های فراوان شده و نکته های نابی بیان گشته است.

اهمیّت دوست، بر کسی پوشیده نیست. اثرپذیری انسان از همنشینان هم بدیهی است.

آنچه بعضی را وارد «حوزه ی خطرناک دوستان بد» می کند، جاذبه ها و جلوه های کاذب و فریبنده است که چشم خرد را کور می کند و آدمی را به دام می اندازد.

در روایات، از «دوست بد» گاهی به مار خوش خط و خال، امّا زهرآگین یاد شده که غافلان، فریب نقش و نگار زیبای ظاهرش را می خورند و سراغش می روند و نیش می خورند و هلاک می شوند.

گاهی هم افراد شرور بد، به «شمشیر» تشبیه شده اند، ‌مثل همین حدیث.

ظاهر شمشیر و تیغ برّان جالب و جاذب است. برق می زند و چشم نواز و ظریف است. ولی اندکی غفلت، ‌سبب می شود که انسان از «زخم شمشیر» آزرده و مجروح شود، ‌یا در میدانهای نبرد، ‌در اثر ضربات شمشیر دشمن، ‌چهره و دست و بازو زخمی شود. هر چند زخم شمشیر التیام می پذیرد و خوب می شود. ولی جای آن بر بدن و چهره و سر باقی می ماند و اثرش زشت و ناخوشایند است. پس با هر کس نباید دوست شد. از افراد شرور و بد طینت باید پرهیز کرد، ‌چرا که:

ای بسا ابلیس آدم رو که هست         پس به هر دستی نباید داد دست

حدیث سوم: عزت مؤمن

 « عِزُّ المُؤمِنِ فی غِناهُ عَنِ النّاسِ».

عزّت مؤمن، ‌در بی نیازی او از مردم است.[3]

آنچه انسان را برده و فرومایه می سازد، ‌«طمع» است. عده ای همیشه چشم به دست دیگران دوخته اند و طمع دارند. این از «حقارت نفس» و فرومایگی و بی شخصیتی سرچشمه می گیرد و در عرصه های دیگر هم آنان را پست و زبون می سازد.

مؤمن باید عزیز باشد. زندگی عزّتمندانه، ‌درسی است که اولیای دین به ما داده اند. بالاترین درس عزّت را در حیات و قیام و شهادت حسین بن علی علیه السلام و یارانش می بینیم، ‌که حاضر شدند جان عزیزشان را نثار کنند، ‌ولی عزت و آقایی خود را از دست ندهند و زیر فرمان فرومایگان، ذلیلانه زندگی نکنند.

غیر از عزّت در بُعد اجتماعی و سیاسی، ‌عزّت مالی و اقتصادی هم یک ارزش است. باید ریشه ی طمع و حرص را کند، ‌تا آزاد زیست. باید از ثروت و مکنت و دارایی دیگران دیده فرو بست، ‌تا به عزّت رسید.

در حدیثی آمده است: چه زشت است که مؤمن، خواسته و رغبتی داشته باشد که او را ذلیل و خوار سازد.

و این یک حقیقت است. طمع، انسان را دنباله رو و مطیع و ذلیل این و آن می کند. برعکس، احساس بی نیازی از مردم و مناعت طبع و بلند نظری و بی توقّعی، ‌عزّت و شکوه می آورد. بسیاری هستند که در پی لقمه ی نانی، ‌دنبال این و آن می افتند؛ یا برای رسیدن به مال و ثروتی، پیش دیگران حقیر و کوچک می شوند.

ولی... مؤمن حق ندارد خود را خوار و ذلیل سازد.

حدیث چهارم: خطر عیبجویی

 « مَن عابَ عیبَ، ‌وَ مَن شَتَمَ اُجیبَ »

هر کس عیبجویی کند، ‌از او عیبجویی می کنند، ‌و هر کس دشنام دهد، ‌پاسخ داده می شود.

رفتار ما با دیگران، ‌در نحوه ی رفتار آنان با ما تأثیر می گذارد. اگر افراد مورد عیبجویی ما قرار می گیرند، ‌دور از انتظار نیست که آنان هم عیبهای ما را آشکار کنند.

دشنام، ‌دشنام می آورد و مهرورزی و ادب، دیگران را به رفتار عاطفی و مؤدّبانه وامی دارد. ما در این جهان، ‌بازتاب اعمال و رفتارهای خود را شاهدیم.

این جهان کوه است و فعلِ ما ندا            سوی ما آید نداها را صدا

این جهان کوه است و گفت و گوی تو        از صدا هم باز آید سوی تو

بر اساس این سخن حکیمانه ی امام جواد علیه السلام، لازم است «ادب در گفتار» و «انصاف در سخن» داشته باشیم و تا خودمان عیب و ایراد داریم، ‌به نکوهش و عیبجویی از دیگران نپردازیم و عفت کلام را مراعات کنیم.

عیب کسان منگر و احسان خویش               دیده فرو بر به گریبان خویش

بزرگان و کریمان، ‌آن قدر شخصیّت والا دارند که با تخریب چهره ی دیگری، برای خود شخصیت نمی تراشند. و اگر خطا و کاستی هم در دیگران ببینند، ‌خطاپوشی می کنند و آبروداری.

بی شک، هر که زبان طعن و عیبجویی اش نسبت به دیگران باز باشد، ‌از زبان دیگران مصون نخواهد ماند. هر که آبروی دیگران را ببرد، آبرویش را می برند.

حدیث پنجم: ثمره نیکی

« اَهلُ المعروفِ اِلی اِصطِناعِهِ اَحوَجُ مِن اَهلِ الحاجَةِ اِلَیه، لِأنَّ لَهُم اَجرُهُ وَ فَخرُهُ وَ ذِکرُهُ، فَمَهما إصطَنَعَ الرَّجُلُ مِن مَعروفٍ فَإنَّما یَبدَاُ فیهِ بِنَفسِهِ» 

اهل نیکی، به نیکی کردن محتاج ترند از نیازمندان، چرا که پاداش و افتخار و آوازه ی آن برای نیکوکاران است. پس هر گاه یک شخص، کار نیکی کرد، همانا ابتدا به خودش نیکی کرده است.

«معروف» در این حدیث به معنای نیکی و احسان است. در روایات است که یکی از درهای بهشت «باب المعروف» نام دارد که اهل احسان و نیکوکاری از آن به بهشت وارد می شوند. 

وقتی نیکی انجام می گیرد، دو نفر از آن برخوردار می شوند: یکی نیازمندانی که مورد احسان قرار می گیرند.دیگری احسان کنندگانی که از دارایی شان به نیازمندان می بخشند و برای خود، ‌نام نیک و اجر بی حساب و پاداش اخروی ذخیره می سازند.

چه کسی به این نیکی نیازمندتر است؟ نیکوکار، یا نیازمند؟

امام در این حدیث، به نتایج دنیوی و اخروی احسان که به شخص نیکوکار بر می گردد، اشاره دارد. پس آن که به نیازمندان کمک می کند، نباید انتظار تشکّر دیگران را داشته باشد، ‌زیرا در واقع به خودش نیکی کرده است. این مضمون در آیه «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ»  (اسراء، 7) نیز آمده است؛ یعنی «اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی کرده اید»

دنیا، دنیای کنش و واکنش است؛ یعنی هم خوبیها به خود انسان برمی گردد، هم بدیها. فرصتها را از دست ندهیم.

حدیث ششم: روش نصیحت کردن

 « مَن وَعَظَ اَخاهُ سِرًّا فَقَد زانَهُ، ‌وَ مَن وَعَظَ عَلانیةً فَقَد شَأنَهُ» 

هر کس برادرش را پنهانی پند دهد، ‌او را آراسته است. و هر که او را آشکارا موعظه کند، ‌بدنام و بی آبرویش کرده است.[8]

موعظه کردن برادر دینی، یک وظیفه ی اخلاقی است. پذیرفتن پند و موعظه ی دیگران هم، ‌یک رفتار اجتماعی است. اما روش نصیحت و پند مهم است. هر کس آبروی خود را دوست دارد و می خواهد شخصیت او محفوظ بماند. موعظه و انتقاد آشکار و پیش دیگران، گاهی به جای اثربخشی، کینه و کدورت و عناد می آورد.

نصیحتگر، اگر واقعاً دلسوز است و به قصد اصلاح به کسی تذکّر می دهد، خوب است که به خود طرف بگوید تا آبرویش محفوظ بماند و در رفع عیب بکوشد. بجز این، انتقاد کردن پیش چشم دیگران و تذکر دادن، آبروی فرد را می برد.

امام علی علیه السلام می فرمایند: «نُصحُکَ بَینَ الملأ تقریعٌ» نصیحت کردن تو در میان جمع، کوبیدن و تحقیر است.[9] مثل آینه باشیم،که عیب افراد را به خودشان نشان می دهد.

حدیث هفتم: ازدواج

 « مَن خَطَبَ إلَیکُم فَرَضِیتُم دِینَهُ وَ اَمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، ‌إلّا تَفعَلوه تَکُن فِتنَةٌ فِی الاَرضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ»

اگر کسی پیش شما به خواستگاری آمد و دین و امانت داری او را پسندیدید، تزویج کنید، ‌اگر چنین نکنید، در روی زمین فتنه و فساد بزرگ می شود.

این سخن را حضرت جواد علیه السلام در پاسخ نامه یکی از اصحابش به نام «حسن بن بشار» نوشت، ‌که از نکاح و معیار صلاحیت فرد برای ازدواج پرسیده بود.

معیارگرایی در ازدواج، ‌ضامن استمرار پیوند زناشویی و استحکام بنیان خانواده است. آنچه در اسلام به عنوان «معیار» در همسر گزینی مطرح است، عبارت است از: دینداری، ‌اخلاق شایسته، نجابت خانوادگی، تقوا و ایمان. زیبایی در درجه ی بعد است. تمکّن مالی نیز نمی تواند معیار اصلی در ازدواج قرار گیرد. سخت گیریهای خانواده ها در امر ازدواج، به بالا رفتن سنّ ازدواج می انجامد.

مشکلات تشکیل خانواده، از مهریّه گرفته، تا هزینه های سنگین مراسم و توقّعات بالای طرفین، تا داشتن خانه مستقل و شغل پردرآمد، سبب شده است که جوانان به راحتی نتوانند ازدواج کنند. پیامد تأخیر در ازدواج هم، به گناه و فساد کشیده شدن دختر و پسر جوان، و در نتیجه «فساد جامعه» است.

توصیه ی امام این است که اگر خواستگار، دیندار و امین بود، موافقت کنید و ازدواج را سامان دهید، و گرنه مفسده های بزرگ پدید می آید.

خداوند هم در قرآن، توصیه به تزویج می کند و وعده می دهد که اگر فقیر و تنگدست هم باشند، خداوند از فضل خویش آنان را بی نیاز می کند. (نور، 32)

کاش معیارهای دینی در امر ازدواج، ‌محور تصمیم گیری باشد و بیش از شغل و پول و قیافه، ‌دین و ایمان طرف، ملاکِ پذیرش خواستگار باشد.

حدیث هشتم: تأثیر اندوه بر جسم

 « مَن کَثُرَ هَمُّهُ سَقُمَ جَسَدُهُ» 

هر که اندوهش زیاد باشد، بدنش بیمار می شود.[11]

گذشته از این که غم و غصه، خوب است یا نه، مفید است یا مضر، این مهم است که انسان برای چه بخورد و اندوهش چه باشد. بعضی ها، ‌غمهای کوچک به سبب مسائل جزئی و مادّی دارند. بعضی هم برای هدفهای بزرگ و کمبودهای معنوی غصّه می خورند که این، ارزشمند و قابل ستایش است.

به هر حال، «غصّه»، انسان را ضعیف و لاغر می کند و از غذا و خواب و استراحت می اندازد و بر جسم انسان اثر می گذارد. حتی گاهی برخی از بیماری های بی علاج و سرطان، نتیجه ی فشارهای روحی و غم و غصّه ی زیاد و حساسیّت است.

در مثل ها آمده است:

غم و اندوه، ‌کوه را آب می کند.

دو سوم پیری به خاطر غصّه است.

دل بی غم در کجا جویم، که در عالم نمی بینم. 

اندوه و غصّه برای آنچه ارزش غصّه خوردن ندارد، ‌عاقلانه نیست. حوادث تلخ گذشته، جای اندوه ندارد، چون گذشته را نمی توان کاری کرد. برنیامده هم غصّه نباید خورد، چون معلوم نیست چه خواهد شد.

امید به آینده، ‌نشاط می آورد. یأس و ناامیدی، روح را کسل و جسم را فرسوده می کند. پس، برای داشتن روحیه ی بانشاط و بدن سالم، بی جهت نباید غصّه خورد. هیچ مشکلی نیست که حل نشود و هیچ اندوهی ابدی نیست. به آینده ی روشن باید اندیشید، تا غم از دل برود، مثل امید فرج و انتظار ظهور.

پی‌نوشت‌:

 (1)کشف الغمّه، ‌ج2، ص349

 (2)بحارالأنوار، ج 75، ص 364

(3) اعلام الدّین، ص 309

(4) الفصول المهمّه، ‌ص 260

(5) مثنوی، دفتر اول، بیت 215، ‌دفتر دوم، ‌بیت 2188

(6) مخزن الاسرار، نظامی، ‌ص 126

 (7)بحارالأنوار، ج 75، ص 79

(8) کشف الغمّه، ‌ج2، ص 350

(9) غرر الحکم، حدیث 9966

(10) من لا یحضره الفقیه، ج3، ‌ص 393

(11) موسوعة کلمات الامام الجواد علیه السلام ص 240

منبع: حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام)، جواد محدثی

https://hozeh.areeo.ac.ir/fa-IR/hozeh.areeo.ac/18529/news/view/32322/113256/Staging/%DA%86%D9%86%D8%AF-%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D9%87%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B4%D8%B1%D8%AD


پنجشنبه، 20 دی 1403 - 21:31 نظر بدهید

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0