بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
زمزم عشقِ خدا
حال غريبی است خدايا، از زمزم عشق تو پيمانۀ طهورا خوردن و نمردن! خدایا اين همان سّر ازليست، كه از آغاز سرودی، اين همان سرّ رمزياسين و طه ها و تين و زيتون است. اين سرهمان مشعرالحرام زمين است؟!، اين سرهمان وادی نوراست، در سرزمين طور؟! اين سرهمان بارش نور خدا است بر سينا و ياسين وجود، تا ای خالق هستی بخش ای مالک آفرینش، بندگانت بانورت، در تو، حل شوند؟! اين سر همان نشستن با نور منور تقدیر تدبیر حکیمانه علم لایتناهی خداوند بلندمرتبه است، که بر جان و قلب و خِرد مسيح و خضر و مهدي زمان"س" و آنان كه در سرزمين تور جودِ پروردگار جهانیان، حضور یافته اند، فرود آمد تا سرزمين وجودشان را پر از گوهرهاي جودِ خود نمايد؟
اي آدميان در كدامين فراغ عزاداريد؟ در كدامين سير سرگردانيد؟ خدا آن منبع نور اين جاست، همين جا در كنارتان. در وادي يُمن و سيناي وجودتان. در سرزمين طاهای ضميرتان. آری خدا اين جاست، در برقي كه بر ضميرتان مي نشيند و در برقي كه بر چشمانتان ستارۀ روشن راه زندگيتان مي شود. اينجا وادی نور است. وادی حيفای مشعرالحرام است. اين جا سرزمين نور است. اينجا يُمن زمانه به يُمن جان می فروخته است. اينجا میِ حیاتِ پاكِ خداست. میِ وادیِ عشقِ خداست، اينجا صفاي مشعرالحرام است در سرزمين دل، سرزمين پاك خدا، كه خدا بر آن قدم مرحمت نمود و مسكينان را در پناه خود عزّت داد، اينجا سرزمين مهر خداوند است، آنگاه كه بر جانِ آدميان، نهال عشق ازلی می كارد و اينجا سرزمین رحمتِ خدای عالمين است. اينجا سفرۀ عشق با سفرۀ خرد، يك جا جمع است، چرا كه در سرزمینِ عشق خدا همۀ نعمتها جمع اند. آنجا كه عشق خدا ظهور يابد، معشوق خود گواه عشق است. تا خود را در خدای عالميان نبينی، شعر زندگی همه، مِعر است، مِعر ثريای رسيدن، تا نرسيدن، مِعر ديدن و نديدن، ظاهر را ديدن و خدا را نديدن. مِعری كه فقط با قداست مهر خدائی رخت از زوال و نابودی، را پایان می دهد و مهرِ جودِ خداوند در سرزمینِ وجود متولد مي شود، مهری كه تو را تا قیامت همراهی می كند و دوباره تو را به عرش اعلی می رساند. اينجا مشعر الحرامِ عشقِ خدا ديدن و خود را، نديدن است. عشق با خدا بودن و بی خود نبودن است. اينجا لحظۀ اعتكاف جان است، آنگاه كه در صف ثناگويان حق در عرفۀ عمر، با خدا پيمان وحدت ببندد و در وحدت، مودّت را تجربه نمايد. اينجا سرزمين عشق خداست طاهر و پاكيزه از معاصي، آنگاه كه سرزمینِ جان را با زمزم عشق سيره و عترت رسول الله"س" وجود را ، از عطرِ گلابِ جود مکتبِ اسلام، سيراب نمائید. اينجا محضر ربّ العالمين است، كعبۀ كلّ مؤمنين است، اينجا محفلِ نور خداست، اینجا قلب ِ پاكان سعیِ مناست. اينجا هنگامۀ ظهور است، آری اينجا تجلّی عشق خداست، سرشارِ از مهربانیِ الرّحمن و الرّحيم، است، وقتی كه خود را در عشقِ خدا حل ببينی، آنگاه هاله ای از تجلی نورِ خدا می شوی. منتظر تجلی آيۀ حضور سرمنشاء نور می شوی. اللهم عجل لولیک الفرج ظهور امام زمان و امامت جهانی امام زمان سلام الله علیه به حرمت محمد و آله طاهرین. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
گل افشان گل محمدی