FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


بیت های سوخته اشعار آئینی وحید محمدی


 

گریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیست

شعر روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
زبان حال امیرالمؤمنین علیه السلام در کنار بستر

السلام ای سوره کوثر چطوری؟ بهتری؟
السلام ای یاس پیغمبر چطوری؟ بهتری؟
السلام ای لاله ی پرپر چطوری؟ بهتری؟
السلام ای بهترین مادر چطوری؟ بهتری؟

ای چراغ خانه ی حیدر چنین سو سو نزن
پیش چشمان امیرالمؤمنین سو سو نزن

چند وقتی هست اینجا هم نشین بستری
مثل من لبریز از درد دل و درد سری
گاه بهتر می شوی و گاه گاهی بدتری
با علی حرفی بزن این روزهای آخری

با صدای گریه ات هر بار هق هق می کنم
خوب شو جان علی، با رفتنت دق می کنم

چند وقتی هست که حال هوایت خوب نیست
گریه کمتر کن گلم، گریه برایت خوب نیست
باز حال بازوی مشکل گشایت خوب نیست
فاطمه برخیز... حال بچه هایت خوب نیست

باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن
حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن

فاطمه بی خوابیِ بسیار پیرت کرده است
کنج بستر این تن تب دار پیرت کرده است
آتش و میخ و در و دیوار پیرت کرده است
تیزی و داغی آن مسمار پیرت کرده است

هیچ کس باری ز روی شانه هایت برنداشت
فاطمه ای کاش اصلا خانه ی ما در نداشت

بس که اشک از دیده ی کم سو گرفتی فاطمه،
چند روزی هست با غم خو گرفتی فاطمه
زیر چادر دست بر پهلو گرفتی فاطمه
از علی هم چند باری رو گرفتی فاطمه

*زیر چادر دست بر پهلو بگیر اما بمان
باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان*

این غمِ همواره همراهت عذابم می دهد
دردهای سخت و جانکاهت عذابم می دهد
سرفه های گاه و بی گاهت عذابم می دهد
این سیاهی بر روی ماهت عذابم می دهد

چند روزی بیشتر مهمان این ویرانه باش
باز هم نانی بپز، گرمای این کاشانه باش

محور هر پنج تن، حال تو بهتر می شود
ای به قربان تو من، حال تو بهتر می شود
با حسین و با حسن، حال تو بهتر می شود
پس نزن حرف از کفن، حال تو بهتر می شود

استراحت کن عزیزم که تنت تب می کند
کارهای خانه را امروز زینب می کند

با دل سوزانِ تو هم سوختم هم ساختم
با نفس های پر از آه تو هر دم ساختم
من برای زخم هایت نیز مرهم ساختم
تا نیفتد... درب را این بار محکم ساختم

تو زمین خوردی علی افتاد از پا ناگهان
جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان

بعدِ احمد حق تو انکار شد یا فاطمه
غربت و غم بر سرت آوار شد یا فاطمه
میخ در هم مایه ی آزار شد یا فاطمه
"هرچه شد بین در و دیوار شد" یا فاطمه

"خواستم یاری کنم اما نشد" زهرای من
"بند غم از دست هایم وا نشد" زهرای من


وحید محمدی
۴ آبان ۱۴٠۱
* این بیت: جناب آقای محسن ناصحی

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, شعر روضه فاطمیه, اشعار فاطمیه, روضه بستر شهادت
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم آبان ۱۴۰۱ ساعت 18:57 توسط وحید محمدی  | 4 نظر
 

درد مادر را نمی فهمیم ما

نور و کوثر نمی فهمیم ما
قدر را آخر نمی فهمیم ما

قدر زهرا را فقط حیدر شناخت
یاس پرپر را نمی فهمیم ما

ما فقط گریه بلد هستیم و بس
روضه ی در را نمی فهمیم ما

درد زهرا که فقط محسن نبود
درد مادر را نمی فهمیم ما

فضه می داند چه شد در آن میان
حرف معجر را نمی فهمیم ما

پیش چشم شوهرش او را زدند
داغ حیدر را نمی فهمیم ما

زخم ابرو را نمی دانیم ما
درد آن سر را نمی فهمیم ما

ناتوان در بین بستر نیمه جان
زخم بستر را نمی فهمیم ما

خانه ی بی مادر و بی تکیه گاه
رنج دختر را نمی فهمیم ما
.....
دختری که می رود تا روی تل
حال خواهر را نمی فهمیم ما

زخم سرخ کندی آن تیغ را
بر روی حنجر نمی فهمیم ما

تا قیامت روضه اش سربسته ماند
جسم بی سر را نمی فهمیم ما

خیمه ها غارت شد اما روضه ی
کشف معجر را نمی فهمیم ما

وحید محمدی
۵ دی ۹۹

به کانال تلگرام اشعار آئینی وحید محمدی بپیوندید.

آی دی کانال: Beithayesookhte

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, اشعار روضه حضرت زهرا, شعر روضه فاطمیه, اشعار فاطمیه
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم دی ۱۳۹۹ ساعت 3:40 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

شعله ها با موی سر درگیر شد

شعر روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
هجوم به بیت وحی

خیر با اولاد شر درگیر شد
آه با سیل شرر درگیر شد

کم کم آوردند هیزم پشت در
خانه با موج خطر درگیر شد

ساقه ی گل زیر پا افتاد، آه
یاس حیدر با تبر درگیر شد

آتش بیداد بالا رفت و بعد
شعله ها با موی سر درگیر شد

بازویش با ضربه ی های پشتِ هم
سینه اش با میخ در درگیر شد

ناگهان مادر زمین افتاد و بعد
ناله هایش با جگر درگیر شد

راه بند آمد، نمی دانم چه شد
صد نفر با یک نفر درگیر شد

کوچه من را تا دل گودال برد
لشکری با یک نفر درگیر شد

شمر آمد در میان قتلگاه
دست او با موی سر درگیر شد

خنجری با حنجری درگیر شد
خواهری بالای مقتل پیر شد

وحید محمدی
۱ دی ماه ۱۳۹۹

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, اشعار روضه حضرت زهرا, شعر روضه فاطمیه, اشعار روضه فاطمیه
+ نوشته شده در دوشنبه یکم دی ۱۳۹۹ ساعت 11:4 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

چقدر زود می روی

شعر روضه از زبان مولا در وداع با حضرت زهرا سلام الله علیها

ای کوثر علی چِقَدَر زود می روی
بال و پر علی چقدر زود می روی

بعد از نبی دلم به تو خوش بود فاطمه
هم سنگر علی چقدر زود می روی

ای تکیه گاه زندگی حیدر غریب
ای لشکر علی چقدر زود می روی

شرمنده ی تو هستم و پهلوی زخمی ات
ای یاور علی چقدر زود می روی

دردت به سینه بود و به حیدر نگفتیش
غم پرور علی چقدر زود می روی

نه سال از علی تو بدی دیده ای مگر
ای همسر علی چقدر زود می روی

بد جور زندگی علی را به هم زدند
ای دلبر علی چقدر زود می روی

خیری که نیست بعد تو در زندگی من
ای کوثر علی چقدر زود می روی

وحید محمدی

 
برچسب‌ها: اشعار روضه حضرت زهرا, اشعار شهادت حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر شهادت حضرت زهرا
+ نوشته شده در چهارشنبه دهم بهمن ۱۳۹۷ ساعت 21:20 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

منم که بضعه ی پاک رسولم

 

منم که بضعه ی پاک رسولم
منم صدیقه ی کبری، بتولم
رضای حق بود اندر رضایم
منم که شرط اعمال قبولم
تمام دین بود در باطن من
به دین حق، فروعم هم اصولم
منم که زندگیم مصطفی بود
پس از احمد از این دنیا ملولم
منم اول فدایی ولایت
منم شرط قبولی شهادت 
 
منم که خیر از دنیا ندیدم
در این عمر کمم صد داغ دیدم
منی که کودکی بی یار بودم
غم مادر بر این شانه کشیدم
منم که در جوانی پیر گشتم
منم که در جوانی قد خمیدم
هزاران ناله می ریزد خدایا
میان آتش از موی سپیدم
شکستند آه قلب مؤمنم را
نمی خواهم بگویم ... محسنم را ... 
 
نه تنها این پرم آتش گرفته
تمام پیکرم آتش گرفته
میان آتش و دود و سیاهی
پری از معجرم آتش گرفته
چنان این معجرم آتش گرفته
که موهای سرم آتش گرفته
الهی شکر سیلی خوردم اما
ندیدم شوهرم آتش گرفته
الهی که نبینم روزگاری
که موی دخترم آتش گرفته
نبینم دختری محنت کشیده
روی خار مغیلان می دویده

وحید محمدی
 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, اشعار روضه حضرت زهرا, شعر شهادت حضرت زهرا, اشعار شهادت حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در چهارشنبه پنجم دی ۱۳۹۷ ساعت 20:19 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

مادر ما بیمار است ...


چند روزی شده که مادر ما بیمار است
بین بستر بدن بی رمقش تب دار است
خواب در پلک ترش نیست، خودم دیدم که
سر شب تا سحر از درد کمر بیدار است
رنگ در چهره ندارد، به جز آن جای کبود
روی زرد است و پر از غصه و حالش زار است
در دعای سحرش روضه ی "عجل" دارد
طاقتش طاق شده، منتظر دیدار است
گر چه در بستر بی حالی خود افتاده
مقتل مادر ما بین در و دیوار است
فضه یک روز به بابای غریبم می گفت:
"به روی سینه ی او ردی از آن مسمار است"
سینه ام شد سپر شیر خدا، شکر خدا
بر لبش، شکرِ چنین لطف، هزاران بار است
آخر کار، در آن غسل علی می فهمد
به روی بازوی او هم اثر آزار است

وحید محمدی

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, اشعار روضه حضرت زهرا, شعر روضه حضرت فاطمه, اشعار روضه حضرت فاطمه
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم آبان ۱۳۹۷ ساعت 6:32 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

معجر شعله ورت خورده به دیوار گلم

شاخه های ثمرت خورده به دیوار گلم
ناله های جگرت خورده به دیوار گلم

هر زمان از در این خانه گذشتم گفتم:
که همینجا پسرت خورده به دیوار گلم

گریه بر محسن شش ماهه ی مظلوم کنی
هر زمان که نظرت خورده به دیوار گلم

بوسه می زد به رخ و سینه و دستت هر روز
بوسه گاه پدرت خورده به دیوار گلم

خم شدی، تا شده ای، مثل رکوعی زهرا
استخوان کمرت خورده به دیوار گلم

اثر کوچه از این حال خرابت پیداست
به گمانم که پرت خورده به دیوار گلم

تازه فهمیدم از این روی گرفتن انگار
گوشه ی پلک ترت خورده به دیوار گلم

همه ی صورت و موی سر تو سوخته است
معجر شعله ورت خورده به دیوار گلم

این کبودی رخت جای فقط سیلی نیست
آه، قرص قمرت خورده به دیوار گلم

پهلو و بازو و این روی کبودت یعنی
همه ی برگ و برت خورده به دیوار گلم

وحید محمدی

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, شعر بستر, اشعار روضه حضرت فاطمه زهرا, اشعار روضه بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در سه شنبه چهاردهم فروردین ۱۳۹۷ ساعت 15:19 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

کج کرده ای یک یک سر مسمارها را

آهسته اسباب سفر را جمع کردی
آثار آن بی بال و پر را جمع کردی

آن دستمالی که به سر می بست بی بی
تصویرِ زردِ دردِ سر را جمع کردی

تا که یتیمان یاد مادر کم بیفتند
جز چادرِ او، بیشتر را جمع کردی

بردی به ایوان و تکاندی چادرش را
جا پایِ آن چندین نفر را جمع کردی

دیوار را شستی به تنهایی علی جان
خاکستر مانده زِ در را جمع کردی

با تکه های چوبِ مانده از همان در
نان پختی و اسبابِ شر را جمع کردی

کج کرده ای یک یک سرِ مسمارها را
از خانه اسباب خطر را جمع کردی

وحید محمدی

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, شعر بستر, اشعار روضه حضرت فاطمه زهرا, اشعار روضه بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۶ ساعت 16:38 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

حالا میان خانه اش کوثر ندارد

حالا میان خانه اش کوثر ندارد
تنهاست مولایم علی، یاور ندارد

بی بال و پر مانده است حیدر، پر ندارد
زهرا که رفته، زینبش مادر ندارد

مولاست با طفلان بی حال و پریشان
مولاست با یک قبر مخفی، چشم گریان

دائم کنار بستر خالی نشسته
چشمان بارانی خود را باز بسته

هی روضه می خواند به یاد دست بسته
با خاطرات کوچه پهلویش شکسته

با چادر خاکی که بر روی سرش داشت
زینب دوباره رنگ و بوی مادرش داشت

حق علی را هیچ کس باور ندارد
مولای عالم مانده و لشکر ندارد

این خانه دیگر دست نان آور ندارد
«دیگر حسین بن علی مادر ندارد»

پروانه ای که پهلویش را در گرفته
حالا از این خانه شبانه پر گرفته

شب ها کنار قبر زهرای جوانش
می سوخت از داغ جوان قد کمانش

وقتی رمق می رفت او از زانوانش
سر باز می کرد او تمام سوزِ جانش:

زهرا چرا از حیدر خود رو گرفتی
دیدم که دستت را روی پهلو گرفتی

با من نگفتی غصه ی غصب فدک را
با من نگفتی ضربه ی سخت کتک را

شب ها حسن می خوابد اما با تب آخر
در خواب می گوید: نزن سیلی به مادر

بر خیز زهرا، بهر زینب مادری کن
زهرا، حسین تشنه لب را یاوری کن

برخیز تا این خانه را از نو بسازم
برگرد تا کاشانه را نو بسازم

کج می کنم بانو سرِ مسمارها را
خود در میارم سنگِ این دیوارها را

دیگر توان دیدنِ ماتم ندارم
لولای در را رو به کوچه می گذارم

انگار وقت رفتنم نزدیک گشته
دنیا دوباره تیره و تاریک گشته

نه سال بودی بهر تو کاری نکردم
زهرا حلالم کن که باید بازگردم

زهرا گمانم غرق تب بیدار گشته
حالا حسینم تشنه لب بیدار گشته

وحید محمدی

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, شعر بستر, اشعار روضه حضرت فاطمه زهرا, اشعار روضه بعد از شهادت حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در جمعه هجدهم اسفند ۱۳۹۶ ساعت 16:37 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

علت چشمان تارش بعدها معلوم شد


السلام علیک یا فاطمة الزهرا

این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است
هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است

چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد
باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است

باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت
رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه است

باز هم مهدی ما شال عزا انداخته
باز دلخون از غم و سوزِ عزای فاطمه است

بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی
کوچه های شهر مست ربنای فاطمه است

آبرومان رفته اما بازهم ما را خرید
آنچه آورده است ما را هم، وفای فاطمه است

حاجت یک ساله می خواهیم این شب ها از او
دستِ رحمت، بازوی مشکل گشای فاطمه است

مریم و آسیه و حوا و آدم جای خود
خوب می دانیم ما، عالم گدای فاطمه است

من نمی دانم چه سری هست در خلقت ولی
خلق مجنون علی، او مبتلای فاطمه است

از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود
او برای حیدر و حیدر برای فاطمه است

کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان
بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است

مادری کرده برای بی پلاکان شهید
قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است

گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها
سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است

علت این گریه های ماست، اشک فاطمه
گریه های ما همه از گریه های فاطمه است

گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد
یا صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است

علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد
جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است

وحید محمدی

لینک کانال در بالای صفحه

 
برچسب‌ها: مناجات و گریز به روضه فاطمیه, مناجات فاطمیه, غزل ابتدای جلسه فاطمیه, شعر روضه حضرت زهرا
+ نوشته شده در سه شنبه دهم اسفند ۱۳۹۵ ساعت 9:17 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

زهراست مادر همه ما ...


وقتی هوای روضه ما باز مادری است
حال و هوای گریه ما جور دیگری است

وقتی که مادر همه ماست فاطمه
حسی که بین ماست، همانا برادری است

مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز
کارِ تمام ما درِ این خانه نوکری است

شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
این نوکری خودش به خدا عین سروری است

این اشک ها نشان دل بی قرار ماست
عالم بداند اینکه دل شیعه مادری است

زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است
زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است

زهراست آن که ام ابیهای احمد است
زهراست مادر همه ما، چه مادری است

زهراست آن که شیعه به او کرده اقتدا
از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است

زهراست آنکه در ره حیدر خمیده شد
بگذاشت سر به پای ولایت ... شهیده شد

وحید محمدی

دریافت سبک های فاطمیه در کانال

لینک کانال بالای صفحه

 
برچسب‌ها: مناجات و گریز به روضه فاطمیه, مناجات فاطمیه, غزل ابتدای جلسه فاطمیه, شعر روضه حضرت زهرا
+ نوشته شده در جمعه ششم اسفند ۱۳۹۵ ساعت 11:48 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

فاطمه تو شرف سوره کوثر هستی ...

فاطمه تو شرف سوره ی کوثر هستی

برکت ذریه ی آل پیمبر هستی

بی سبب نیست که تو علت خلقت باشی
توکه هم شأن علی، فاتح خیبر هستی

نه فقط بر حسن و زینب و کلثوم و حسین
فاطمه، بر همه ی خلق تو مادر هستی

نه فقط مریم و آسیه و حوا، بانو
بعدِ احمد، و علی از همه برتر هستی

دور از ساحت تو‌ هر چه پلیدی زهرا
نور تطهیری و صدیقه ی اطهر هستی

چادر خاکی تو حبل متین شیعه است
نه فقط شیعه، که تو ملجأ حیدر هستی

سوختی تا که نسوزد ثمر دین خدا
گل یاس نبی و لاله ی پرپر هستی

آرزوی علی این است ببیند یک روز
باز هم در زده و تو پسِ این در هستی

وحیدمحمدی

 
برچسب‌ها: شعر شهادت حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر مرثیه, شعر آئینی
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم اسفند ۱۳۹۵ ساعت 15:34 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

روی زمین افتاده باشی، ... دَر بیفتد

سخت است پیش چشم تو مادر بیفتد

مادر بیفتد ، سوره ی کوثر بیفتد

لنگ است کار خانه وقتی که نود روز

خانومِ خانه گوشه ی بستر بیفتد

از هُرم آتش هم اگر پلکی بسوزد

سخت است اشک از چشم های تر بیفتد

شیر خدا باشی و بند غم به دستت

شرمنده خواهی شد اگر همسر بیفتد

اصلا تصوّر کن خودت را جایِ مولا

پیشّ نگاهت یاسِ پیغمبر بیفتد

یا نه تصوّر کن خودت را جایِ بی بی

روی زمین افتاده باشی، ... دَر بیفتد

پائین گرفته صورتش را که مبادا

چشمش به چشمانِ تَرِ حیدر بیفتد

.....

دختر به مادر می رود، پس این طبیعی است

یک روز هم در کوچه ای دختر بیفتد

 

وحید محمدی

دریافت اشعار و سبک های مداحی فاطمیه از کانال تلگرام

لینک کانال تلگرام در بالای صفحه موجود است

 
برچسب‌ها: شعر روضه فاطمیه, شعر روضه حضرت زهرا, شعر روضه آتش زدن در, شعر روضه فاطمه زهرا
+ نوشته شده در چهارشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۵ ساعت 18:42 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

بی بی سلام آمدم امشب عیادتت

بی بی سلام آمدم امشب عیادتت

باران شوم برای تو و داغ غربتت

بی بی سلام با غم حیدر چه می کنی

با گریه های هِجر پیمبر چه می کنی

بی بی سلام راهی بستر شدی چرا؟

بی بی سلام این همه لاغر شدی چرا؟

چیزی نمانده است دگر از وجود تو

رنگی نمانده است به روی کبود تو

سر درد داری و سر تو تیر می کشد

اصلا تکان نخور، پَرِ تو تیر می کشد

می ترسم اینکه پیرهنت لاله گون شود

می ترسم اینکه بستر تو غرق خون شود

پهلو شکسته، درد تو را آب کرده است

خیلی تو را شکسته و بی خواب کرده است

ای نور آشیانه چرا پیر گشته ای؟

آه ای جوان خانه چرا پیر گشته ای؟

جانم فدای پلکِ تَرِ نیمه جان تو

بی بی فدایِ روضه ی قدِّ کمان تو

بی بی سلام با غم زینب چه می کنی؟

با قصّه سه تا کفن امشب چه می کنی؟

انگار سوزِ آه تو در شور و شین شد

ذکر لبانِ خشک تو نام حسین شد

تو می روی ولی پسرت بی کفن شود

در قتلگاه، کشته ی صد پاره تن شود

پس با زبان پر گله زینب در آن میان

رو بر مدینه کرده و وا می کند زبان:

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست

وین صید دست و پا زده در خون حسین توست

این ماهی فتاده به دریای خون که هست

زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست ...

وحید محمدی

 

سایر اشعار فاطمیه را اینجا مشاهده نمائید.

 
برچسب‌ها: شعر روضه فاطمیه, شعر روضه بستر حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر روضه فاطمه زهرا
+ نوشته شده در چهارشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۵ ساعت 18:33 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

این چه حالیست که در گوشه بستر داری؟

تو که در سینه خود سوره کوثر داری

بوسه بر دست خود از لعل پیمبر داری

تو همان سیب بهشتی که پیمبر بوئید

دامنی چون گل ریحانه معطر داری

تو شب قدری و قَدرت همه جا نامعلوم

قدری از عالم امکان تو فراتر داری

ای فدای تو و آن چادر خاکی شده ات

ای فدای تو و آن تاج که بر سر داری

سپر شیر خدا، سینه مجروح تو شد

بازهم شرم ز ماهِ رخِ حیدر داری؟

چِقَدَر زار شدی، آب شدی فاطمه جان

این چه حالیست که در گوشه بستر داری؟

مرگ را هِی نَطلب، زینب تو می شنود

تو خودت تازه جوان هستی و دختر داری

وحید محمدی

لینک کانال تلگرام جهت دریافت شعر و سبک های مداحی

در قسمت بالای صفحه موجود می باشد.

 
برچسب‌ها: شعر روضه فاطمیه, شعر روضه بستر حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر روضه فاطمه زهرا
+ نوشته شده در یکشنبه سوم بهمن ۱۳۹۵ ساعت 16:14 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید؟

چه کرده ایم که آن آشنا نمی آید

پیامی از سر کویش به ما نمی آید

چه کرده ایم، گره خورده کارمان اینقدر

چه کرده ایم که مشکل گشا نمی آید

چه کرده ایم که خورشید را نمی بینیم

چه کرده ایم که آن رهنما نمی آید

چه کرده ایم که اینگونه مبتلا شده ایم

چه کرده ایم که دیگر دوا نمی آید

چه قدر ندبه این الحسین را خواندیم

چه کرده ایم جواب دعا نمی آید

چه کرده ایم که بر ما بهشت گشته حرام

نسیمی از طرف کربلا نمی آید

به دست بسته حیدر قسم، نمی دانم

جواب ناله زهرا چرا نمی آید؟

وحید محمدی

 
برچسب‌ها: مناجات با امام زمان, شعر امام زمان و گریز به روضه, گریز به روضه حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا
+ نوشته شده در شنبه یازدهم دی ۱۳۹۵ ساعت 15:50 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

دستت به دستاس است اما درد داری

بعد از سه ماه امروز کار خانه کردی

گیسوی زینب را به زحمت شانه کردی

 

بانو کمر بستی به کار و بار خانه

کمتر برو زهرا سوی دیوار خانه

 

دیدم خودم تا دست خود جارو گرفتی

از زیر چادر دست بر پهلو گرفتی

 

دستت به دسداس است اما درد داری

از ناله ات پیداست که پا درد داری

 

با ناله ات بند دلم را پاره کردی

زهرا بیا بس کن، مرا بیچاره کردی

 

بد جور عادت داده ای شیر خدا را

خیلی خجالت داده ای شیر خدا را

 

این درد بدتر می شود وقتی نباشی

داغت مکرر می شود وقتی نباشی

 

نشکن مرا، ویران نکن کاشانه ام را

زهرا بمان، از نو بساز این خانه ام را

 

کار در و دیوار با من فاطمه جان

کج کردن مسمار با من فاطمه جان

 

زهرای من بارت شدم این چند ساله

خیلی بدهکارت شدم این چند ساله

 

ای کاش من جای گلم بیمار بودم

جای تو بین آن در و دیوار بودم

 

زهرا، چه در بین در و دیوار کردی

خوردی زمین و چشم من را تار کردی

 

دیدم میان بسترت افتاده بودی

دیدم کفن ها را به زینب داده بودی

 

عیبی ندارد می روی زهرایم، اما

ظهر دهم باشد قرار بعدی ما

 

آنجا که خنجر روی حنجر می نشیند

بر سینه اش شمر ستمگر می نشیند

 

آنجا که افتاده گره در کار زینب

رفته است روی نی سر سالار زینب

 

وحید محمدی

18 / 12 /94

 

https://telegram.me/beithayesookhte

 
برچسب‌ها: شعر روضه فاطمیه, شعر روضه بستر حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر زبانحال امیرالمومنین با حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در سه شنبه هجدهم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 10:35 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

ای آبروی ارض و سما حرمتت شکست

ای آبروی ارض و سما حرمتت شکست

رمز قبول هر چه دعا، حرمتت شکست

 

فکر تنت نبود کسی، در هجوم سنگ

مثل نگاه آینه ها ... حرمتت شکست

 

تو داغدار قصه ی هجران مصطفی

اما در اوج فصل عزا حرمتت شکست

 

ای مهربان خانه ی حیدر حلال کن

در پیش چشم شیر خدا حرمتت شکست

 

تنها سکوت مردم این شهر هم نبود

بیداد اتباع هوی حرمتت شکست

 

می خواست تا به زور غلافش جدا کند

از دامنم دو دست تو را ... حرمتت شکست

 

این پاره ها برای تو چادر نمی شود

ای مظهر عفاف و حیا حرمتت شکست

 

وحید محمدی

 

https://telegram.me/beithayesookhte

 
برچسب‌ها: شعر روضه فاطمیه, شعر روضه بستر حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر زبانحال امیرالمومنین با حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در دوشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 20:11 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

بار دارد کمی رعایت کن ...

گفت: زهرا نرو پس در نه

قوت زانوان حیدر نه

گفت: زینب نترس خواهر جان

کار دارد ولی به مادر نه

آتش کینه ی قدیمی را

باد آورد سمت معجر ... نه

نا مسلمان حساب کن اصلا

پاره ی پیکر پیمبر نه

بار دارد کمی رعایت کن ...

همه ی حرفهای دیگر نه

رو به تو وا کند اگر در را

می رسد میخ در به این پر ... نه

دیده ام خانمی زمین بخورد

آه ... در بین کوچه با سر نه

این چنین زیر پا بیفتد وای

مظهر آیه های کوثر نه ...

وحید محمدی

 

https://telegram.me/beithayesookhte

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, شعر روضه هجوم و آتش زدن در خانه امیرالمومنین
+ نوشته شده در جمعه هفتم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 17:46 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

شروع یک غزل باشد ردیفش با نیفتاده

شروع یک غزل باشد ردیفش با نیفتاده

میان بستر افتاده ولی از پا نیفتاده

سه ماهی هست که بی جان میان بستر افتاده

ولی لبخند از روی لب زهرا نیفتاده

همینکه دید در را زیر لب آرام می فرمود

که این در با فشار ضربه یک پا نیفتاده

خدا را شکر با اینکه در از لولا جدا گشته

به روی صورتش جای رد لولا نیفتاده

سر پهن و بلندی قد این میخ ها یعنی

که این خانه خطر دارد درش حتی نیفتاده

برای دلخوشی زینبش فرمود خوبم ... آه

ولی فهمید مولا دنده هایش جا نیفتاده

خدا می داند و مولا و در شاهد در آن لحظه

که آیا چادر زهرا به زیر پا نیفتاده؟

صدای در که می آید تکانی می خورد یعنی

میان بستر افتاده ولی از پا نیفتاده

 

وحید محمدی

کانال انتشار اشعار:

https://telegram.me/beithayesookhte

 
برچسب‌ها: شعر روضه فاطمیه, شعر روضه بستر حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر روضه شهادت حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 17:37 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

همین نان پختنت کافی است، جارو را زمین بگذار

همینکه قطره ای از دیده ی خونبار می آید
هزاران غم ز داغت در دل تبدار می آید

الا ای همسفر ای جان نثار حیدر مظلوم
به تو ای بانوی خانه چقدر ایثار می آید

نفس که می کشی با فاصله، آیا خبر داری
که بر روی سرم این سقف چون آوار می آید؟

سه ماهی می شود از من گرفتی رو، ولی بانو
از این رو بستنت هم معنی اجبار می آید

همین نان پختنت کافی است، جارو را زمین بگذار
چقدر از بازوان خسته ی تو کار می آید

نمی دانم چه ربطی هست بین سینه ات با میخ
که خون از سینه ات با قطر یک مسمار می آید

صدای ناله ی فضه خزینی تو زهرا جان
هنوز از لا به لای این در و دیوار می آید ...

 

وحید محمدی

 

https://telegram.me/beithayesookhte

 
برچسب‌ها: شعر روضه فاطمیه, شعر روضه بستر حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر زبانحال امیرالمومنین با حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 17:34 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

آقا سلام روضه مادر شروع شد

آقا سلام، روضه مادر شروع شد
باران اشک های مکرر شروع شد

آقا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دم یک در شروع شد

تا ریشه های چادر خاکی مادرت
آتش گرفت،روضه معجر شروع شد

فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد

این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد

وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شروع شد ...

دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه سر شروع شد

 

https://telegram.me/beithayesookhte

 
برچسب‌ها: آقا سلام روضه مادر شروع شد, اشعار مهدوی, شعر امام زمان و گریز به روضه حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 17:11 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است

اشک از دیده ي خونبار بیفتد سخت است

هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است

اوج این واقعه را جان علی می داند

خانم خانه که از کار بیفتد سخت است

به خدا فرق ندارد که کجا ، یک مادر ...

کوچه یا در خم بازار بیفتد سخت است

به زمین خوردن مادر به کناری امّا ...

پیش چشم پسر انگار بیفتد سخت است

مرد باشد ، و زنش پشت در خانهء

او در دل آتش اغیار بیفتد سخت است

سینه اش شد سپر شیر خدا ، امّا حیف

کار این سینه به مسمار بیفتد سخت است

صورت حور که از برگ گلی نازک تر

گذرش چون که به دیوار بیفتد سخت است ...

آنکه مادر شده این واقعه را می فهمد

بعدِ شش ماه اگر بار بیفتد سخت است

خواست تا شانه کند موی سر زینب را ...

شانه از دست گرفتار بیفتد سخت است !

دیدن نیمه در سوخته سخت است ولی

دیدنِ صحنه به تکرار بیفتد سخت است ...

کوچه ها اوّل غم واقعهء کرببلاست ...

علم از دست علمدار بیفتد سخت است

 

وحید محمدی

 

فایل صوتی و تصویری این شعر با صدای حاج حسین سازور

شب سوم فاطمیه اول سال 94 - هیئت رایه العباس شمیرانات

در کانال تلگرام زیر:

https://telegram.me/beithayesookhte

 
برچسب‌ها: شعر روضه فاطمیه, شعر روضه بستر حضرت زهرا, شعر روضه حضرت زهرا, شعر روضه شهادت حضرت فاطمه زهرا
+ نوشته شده در سه شنبه چهارم اسفند ۱۳۹۴ ساعت 17:5 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

بالا بگیر پلک ترت را نگاه کن

قدری بخند و حال مرا رو به راه کن

فکری به حال گریه این بی پناه کن

بالا بگیر پلک ترت را نگاه کن

زهرا ببین که همسفرت گریه می کند

دارد به وضع بال و پرت گریه می کند

 

 دارم کنار بستر تو گریه می کنم

با پاره های معجر تو گریه می کنم

با گریه های آخر تو گریه می کنم

مشکن مرا ، بدون تو من پیر میشم

بعد از تو من غریب و زمین گیر می شوم

 

پهلو به پهلو می شوی و درد می کشی

دیدم که راه می روی و درد می کشی

دیدم به کوچه می دوی درد می کشی ...

دیدند بسته دست علی را، تو را زدند

چشمت به دست بسته من ... بی هوا زدند

 

ای با وفا بگو که در آن کوچه ها چه شد؟

قدت کمان نبود، جوانم، چرا؟ چه شد؟

ان روز بین راه، مگر با شما چه شد؟

این شهر هم به غربت من گریه می کند

هر شب میان خواب حسن گریه می کند

وحید محمدی

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, شعر زبانحال امیرالمومنین و حضرت زهرا, شعر روضه بستر حضرت زهرا
+ نوشته شده در دوشنبه سوم فروردین ۱۳۹۴ ساعت 12:7 توسط وحید محمدی  | نظرات
 

بخورد یا نخورد

نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد

یا به دیوار از آن سو بخورد یا نخورد،

 

این در سوخته حتما به زمین می افتد

لگدی بین هیاهو بخورد یا نخورد

 

دست بالا برود روضه به پا خواهد شد

حال بر صورت بانو بخورد یا نخورد

 

زنده می ماند اگر این نوک سنگین غلاف

فرقش این است به بازو بخورد یا نخورد

 

بعد از این فرق ندارد به خدا حال علی

خانه بی فاطمه جارو بخورد یا نخورد

 

داغ محسن به دل آل علی خواهد ماند

نوک مسمار به پهلو بخورد یا نخورد

 

وحید محمدی

 
برچسب‌ها: شعر روضه حضرت زهرا, شعر زبانحال امیرالمومنین و حضرت زهرا, شعر روضه بستر حضرت زهرا
+ نوشته شده در جمعه بیست و نهم اسفند ۱۳۹۳ ساعت 18:8 توسط وحید محمدی  | نظرات
http://beithayesookhte.blogfa.com/tag/%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%B6%D9%87-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%B2%D9%87%D8%B1%D8%A7

یکشنبه، 06 آبان 1403 - 21:12 نظر بدهید

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0