توضیحات شنیدنی مدیریت بنیاد ام الیتامی خديجة الکبری(س) در برنامه به افق فلسطين
مردم عزیزمان توجه داشته باشید که با کمک های شما، از بيست بهمن ١٤٠٢ تا كنون ، #بدون_وقفه ، هر روز در ۵ تکیه در نقاط مختلف از جنوب تا شمالِ غزّه ، غذای گرم ، طبخ و بین آوارگان و یتیمان توزیع می شود با حمايت خيّرين شير خشك و نان هم توزيع میشود .
در این امر خیر از طریق شماره کارت های زیر و یا درگاه پرداخت اينترنتى سهیم باشید.
شماره کارت های خیریه:
بانک پاسارگاد 5022291329674046بانک ملت6104338926896834 بانک ملی 6037997599838944
جزئیات بیشتر حساب ها https://zil.ink/bonyadkhadijah WWW.KhadijaFoundation.com
باعضويت دركانال خيريه وارسال به ديگران از ياورانِ مظلومانِ غزّه شويد @bonyadkhadijah
بنیاد خیریه امالیتامی خديجة الکبری(س)
سلام دوستان عزیز با سایت خلاصه خبری خبیر نیوز آشنا شوید. سایتی که اخبار را با هوش مصنوعی انتخاب و خلاصه می نماید و با متن کامل خبر و خلاصه خبر در اختیار شما می گذارد. سایت خلاصه نویس خبیر نیوز با توانمندی جستجو نمودن و به ثانیه به روز بودن در خدمت همه مشتاقان فن آوری اخبار در خدمت شماست. https://www.khabirnews.ir
شعر و قصیدههایی از شاعران انقلابی در سوگ شهادت آیت الله رئیسی
شاعران انقلابی و آئینی کشورمان، در سوگ شهید آیتالله سید ابراهیم رئیسی، اشعاری را سروده اند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، شاعران انقلابی-آئینی کشورمان، در پی شهادت رئیسجمهور فقید و مجاهد جمهوری اسلامی ایران و همراهانش اشعاری سرودهاند.
علیرضا قزوه شاعر انقلابی در نخستین لحظههای شهادت رئیسجمهور در شعری سروده است:
در ما قیامت کن قیامت سید ابراهیم
ای صاحب جود و کرامت سید ابراهیم
ما را خبرها بیخود از خود کرده میدانی.
اما تو راحت باش راحت سید ابراهیم
تو شاد از دیدار با ما مردم دلتنگ
ما خسته از دنیای غربت سید ابراهیم
از ابتدا هم تو شهید زندهای بودی
شد قسمتت آخر شهادت سید ابراهیم
یاد رجایی، باهنر، را زنده کردی باز
دیدار ما روز قیامت سید ابراهیم
محمدمهدی سیار، دیگر شاعری بود که برای شهید آیت الله رئیسی سروده است:
آری همین امروز و فردا باز میگردیم
ما اهل آنجاییم، از اینجا باز میگردیم
با پای خود سر در نیاوردیم از این اطراف
با پای خود یکروز، اما باز میگردیم.
چون ابرها صحرا به صحرا برد ما را باد.
چون رودها صحرا به صحرا باز میگردیم
این زندگی مکثیست مابین دو تا سجده
اسغفراللهی بگو، ما باز میگردیم
ما عاقبت «انا الیه راجعون» بر لب
از کوچه بن بست دنیا باز میگردیم
علیرضا میرزایی سروده خود را به رئیس جمهور شهید تقدیم کرد:
باور کنم این حرف پایانی است؟
این غم تمام ماجرایت بود؟
باور کنم سرمستی دشمن
پایان تلخ این حکایت بود؟
هر بار رفتی با خود آوردی
یک پرتو از خورشید روشن را
میرفتی، اما بازمیگشتی
باور کنم این برنگشتن را؟
در شهر میگویند: «خوشبختی
از آسمان ما سفر کرده
ققنوس در خاکستر خود سوخت
سیمرغ از ایران حذر کرده
از خوان هفتم رد نشد رستم
بیرون نیامد یوسف از چاهش
کیخسرو گم شد در میان مه
میسوزد ابراهیم در آتش»
پایان این خط نقطه بگذارم؟
نه! رفتنت پایان راهت نیست
این قصه اینجا میشود آغاز
این غصه همرنگ نگاهت نیست
ققنوس میسوزد ولی روزی
خاکسترش ققنوس خواهد شد
در بار اول نه، ولی رستم
از خوان هفتم عاقبت رد شد
یوسف به زندان و به چاه افتاد.
اما عریز مصر و مردم شد
کیخسرو خود را تازه پیدا کرد
کیخسرو کی در برف و مه گم شد؟
جای تو در آتش نه ابراهیم
جای تو اکنون در گلستان است
روزی میآیی با شهیدان، با
ماهی که پشت ابر پنهان است