FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


روانشناسي شخصيت از ديدگاه اسلام


 

جمعیت هلال احمر: هموطنان می‌توانند کمک‌های نقدی خود به مردم مظلوم فلسطین را به شماره حساب۹۹۹۹۹

و شماره کارت ۶۰۳۷۹۹۷۵۴۴۹۹۹۹۹۹ نزد بانک ملی

و یا به شماره حساب۴۱۰۱۰۳۴۷۴۱۹۹۹۹۹۸

و شماره کارت۶۳۶۷۹۵۷۰۷۸۷۵۸۳۳۶ نزد بانک مرکزی

و یا از طریق شماره گیری کد دستوری #۵*۱۱۲* واریز کنند.

 

مقاله ارسالي از كاربر عزيز: مهدي شايان  34 ساله  با مدرك ليسانس

عنوان مطالب :

-        مقدمه

-        بيان مساله

-        ضرورت مساله

-         مفهوم شخصيت                  

-        مراحل رشد شخصيت

-        نقش وراثت و محيط در ديدگاه اسلام

-        اصل تضاد رواني در شخصيت

-        تعادل شخصيت

-        انواع تيپ هاي شخصيتي در قرآن

-        شخصيت بهنجار و سلامت رواني

-        تفكر تساوي گونه و قطعيت گرايي در سلامت رواني و تكرار جرم  

-        نكته اي جالب از فرهنگ ديني

-        بحث و نتيجه گيري

 

مقدمه :

از جمله مباحث جالب ، مهم و پيچيده در روان شناسي موضوع شخصيت مي باشد . از آنجا مهم است كه از طريق شناخت شخصيت و تبيين آن مي توان به صورت علمي رفتارهاي انسان را توصيف و تبيين و به آنان كمك كرد از بسياري رفتارهاي ناسازگار ، كجروانه و اختلالات رواني پيشگيري و البته درمان كرد وهمچنين انسان را بيشتر شناخت و در واقع خود را بيشتر شناخت تا به فلسفه مهم شناخت خود ، سپس شناخت خدا و در نهايت سعادت و آرامش روحي كه هدف آرماني بشر است برسيم ، و از آنجا پيچيده است كه با همه كاوشهاي علمي و تجربي روان شناسان تاكنون عليرغم پيشرفت هاي فزاينده ، به جمع بندي كلي و تعريف جامعي از آن نرسيده و هركسي به تناسب ديدگاهش به ماهيت انسان ، تناسب تربيت و طبيعت ، جبرگرايي و اراده آزاد ، تاثير تجربيات و زندگي حال گذشته و آينده ، هدف نهايي انسان تعادل يا رشد و . . . نظريه اي در شخصيت ارائه داده كه عليرغم جالب بودن و قابل تحسين بودن تلاش همه آنها ، اما نواقص و ابهامات زيادي به جهت تعريف دقيق و تبيين شخصيت دارند . 

كليد واژه : شخصيت : الگوهاي متمايز و اختصاصي انديشه ، هيجان و رفتار فرد كه سبك تعامل وي با محيط هاي فيزيكي و اجتماعي را مشخص مي سازد .

بيان مساله :

شخصيت از واژه personality گرفته شده است كه قسمت اول آن persona به معناي نقاب و ماسكي است كه بازيگران قديم به چهره خود مي زدند و نقش فردي كه آن ماسك بر چهره زده بود را بازي مي كردند يعني فارغ از شخصيت اصلي خود ، به ايفاي نقش مربوط به ماسك و نقابي كه به چهره مي زدند ، مي پرداختند . پرسونا قيافه اي است كه آدمي با آن در جامعه ظاهر مي شود . جامعه ، آداب و رسوم و سنت هاي اجتماع است كه اين قيافه را به فرد تحميل مي كند . پرسونا گاهي نمايشي است و شخصيت واقعي و خصوصي فرد در زير اين ماسك پنهان مي ماند و رفتارهاي ظاهري فرد جزء شخصيت واقعي و اصلي فرد نيستند و در زبان عاميانه به آن ريا و تظاهر مي گويند و گاه شخصيت واقعي و دروني ، كه بين ماسك چهره و حالات دروني و باطني همخواني وجود دارد . به تناسب ميزان همخواني بين اين دو مؤلفه هر فرد داراي تيپ شخصيتي خاصي است و به ميزاني از بهنجاري رواني- رفتاري و يا نابهنجاري برخوردار است و هر چه تاثير اجتماع زياد تر باشد ضخامت ماسك چهره هم بيشتر خواهد بود .

در شكل گيري شخصيت ابهامات و سؤالات فراواني وجود دارد : شكل گيري ساختار شخصيت در چه سنيني پايه ريزي مي شود ؟ چه عواملي در آن تاثير گذار است ؟ ناكامي ها و مصائب در رفتار و شخصيت تاثير منفي دارد يا مثبت ؟ آيا مي توا ن تيپ هاي شخصيتي را براي انسان ها ترسيم كرد و بر مبناي آنها انسان را توصيف و طبقه بندي كرد يا شخصيت موضوع منحصر به فرد و بي همتايي است ؟ و ... سؤالات فراوان ديگري نيز در اين مورد مطرح است كه در اينجا به دنبال جواب آنها از ديدگاه مكتب اسلام هستيم .

ضرورت مساله :

 افزايش و شيوع مشكلات روحي و رواني سبب به چالش كشيده شدن آرامش انسان عليرغم پيشرفت هاي عظيم تكنولوژيكه زمينه راحتي انسان فراهم نموده اند ،گرديده است و اين حاكي از عدم تناسب رشد علوم پزشكي و طبيعي در مقايسه با علوم انساني است كه به نظرمي رسد علوم انساني ناپخته و رشد نيافته هستند . به علاوه ديدگاهها و تئوري هاي زيربنايي در روان شناسي شخصيت ، مبناي روشهاي درماني را شكل مي دهند و طبيعي است تا شناخت دقيق و درست نباشد ، استفاده از راهكارهاي درماني به بيراهه رفتن است . از آنجايي كه به زعم ما مكتب اسلام كاملترين و جامع ترين مكاتب ديني و جهاني است ، توجه به جهت گيري ديدگاه اسلام به اين موضوع كليدي و البته معماگونه كه تا كنون هر روانشناس و دانشمندي فقط جنبه هاي جزئي از آن را حل كرده است ، مي تواند چشم انداز دقيق و اثر بخشي را بوجود آورد .

 مفهوم شخصيت :

 يكي از مهم ترين عناصر شخصيت كه در قرآن وجود دارد مفهوم شاكله است در سوره اسري آيه 84 آمده است : بگو هر كسي بر شاكله(ساختار رواني و بدني ) خويش عمل مي كند و خداي شما به كسي كه راهش از هدايت بيشتري برخوردار است داناتر است . استنباطي كه از اين آيه مي شود اين است كه منشا اعمال آدمي شاكله اوست كه معادل شخصيت در روان شناسي است . به طور كلي شاكله داراي معاني زير است :

 1- نيت 2- خلق و خوي 3 – حاجت و نياز 4 – مذهب و طريق و 5 - هيئت و ساخت . اين موارد به عنوان زير بناي رفتارهاي انسان محسوب مي گردند :

- نيت :

 نيت به معناي قصد و عزم قلب است . از ديدگاه اسلامي بين نيت و عمل تفاوت وجود دارد . نيت امري دروني است وعمل ثمره و حاصل نيت است . امام علي (ع) مي فرمايد : نيت زيربناي عمل است و اعمال ثمره نيات هستند و امام صادق (ع) مي فرمايد : همانا نيت همان عمل است كه اين مورد اشاره به اصالت نيت در مقابل عمل دارد و منشا و مبدا عمل نيت است . تصحيح نيت از سخت ترين اعمال است و آن تابعي است از حالتي كه نفس به آن حالت متصف است و از طريق رياضت هاي سخت ، تفكرات عميق و مجاهدت هاي شديد به دست مي آيد .

خلق و خوي :

مجموعه صفات انسان است كه در ارتباطات او با اشياء و افراد بروز مي كند و حكماي اسلامي آنرا محصول مزاج ، تركيب بدني ، مسائل محيطي ، تجربيات فرد و البته اختيار مي دانند . اين مجموعه نيز دست به دست هم داده هيئت و حالات نفساني انسان را مي سازد .

حاجت و نياز :

يكي ديگر از معاني شاكله ، حاجت و نياز است . نيازها از زير بناهاي رفتاري انسان هستند . نيازها دو دسته اند : نيازهاي فيزيولوژيكي مثل گرسنگي ، تشنگي و ميل جنسي كه نحوه ارضا و برخورد با آنها آموختني و بستگي به نوع شخصيت و شاكله فرد دارد . دوم نيازهاي رواني مثل نياز به تعلق داشتن ، نياز به امنيت از جمله نيازهايي هستند كه در نوع بشر ديده مي شوند . ميزان بروز هر يك از اين نيازها و نحوه ارضا و طرز تلقي آنها از فردي به فرد ديگر و به تناسب ساخت رواني آنها فرق دارد .

مذهب و طريق :

   مذهب ، روش و برنامه اي است كه فرد در زندگي خود پيشه كرده و جهان ، آينده و گذشته را بر اساس آن تفسير مي كند . دين بر اساس هيئت و ساخت اوليه رواني انسان ( فطرت ) شكل گرفته و موجب پيدايش ساخت و هيئت رواني خاصي مي شود كه انسان را وادار به اعمال خاصي مي كند .

هيئت و ساخت : 

اصلي ترين معناي شاكله هيئت وساخت رواني است . هيئت رواني انسان مجموعه واحدي است كه نيات از آن بر مي خيزد . خلق و خوي حاصل آن است ، مذهب بر اساس آن پذيرفته شده و خرد موجد شكل گيري آن مي شود و بالاخره نيازها در بروز و ظهور خود متاثر از آن هستند .

در واقع شاكله عبارت است از ساخت و هيئت رواني انسان كه در اثر تعامل وراثت ، محيط و اختيار شكل گرفته به گونه اي كه محركات محيطي را منطبق با خود تفسير كرده و در مقابل آنها به شيوه اي خاص پاسخ مي دهد . همانطوري كه در سوره اسري آيه 82-84 آمده است : و ما آنچه را براي مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قران نازل مي كنيم و كافران را جز زيان چيزي نخواهد افزود و ما هرگاه به انسان نعمتي عطاء كرديم رو بگردانيد و دوري جست و هرگاه شر و بلايي به او روي آورد ، به كلي مايوس و نا اميد شد . بگو هر كسي بر شاكله خود عمل مي كند خداي شما به كسي كه راهش از هدايت بيشتري برخوردار است ، داناتر است . پيام اين آيه اين است كه مردم به اقتضاي شاكله خود عمل مي كنند و رسول گرامي (ص) مي فرمايد : اين خود مردم هستند كه اعمالشان بر طبق شاكله و فعاليتهاي موجودشان صادر مي شود ، آن كسي كه داراي شاكله معتدل است راه يافتنش به سوي كلمه حق و عمل صالح قدري آسان تر است و آن كسي كه شاكله ظلم و سركشي دارد او هم مي تواند به سوي كلمه حق راه يابد اما براي او قدري دشوارتر است .

مراحل رشد شخصيت :

براي تعيين مراحل رشد شخصيت دو ملاك بنيادي را بايد مد نظر قرار دهيم : عقل و نفس ( يا هواي نفس ) كه اينها دو محرك اصلي و اساسي افعال انسان به شمار مي آيند . مجموعه گرايشهاي انسان نسبت به محركهاي خوشايند و دافعه هاي او نسبت به محركهاي ناخوشايند كه ماهيتا" بر فرايندهاي ناخودآگاه متكي هستند ، نفس مي گويند . عقل نيز عبارتست از توانايي انسان بر تشخيص و استدلال . اصل لذت طلبي و گريز از الم ، اصل بسيار مهم و بنيادي موجودات است ، از اين رو انسان بدون تجزيه و تحليل عقلي و استدلالي و فارغ از خود آگاهي مي تواند به طرف محركهاي خوشايند جذب و از طرف محركهاي ناخوشايند دفع شوند . عقل در وراي اين اصل مي تواند نسبت به محركهاي مختلف آگاهي يافته و آنها را تجزيه و تحليل و در مورد آنها قضاوت كند . به اين ترتيب بين رشد عقلاني و گسترش تمايلات نفساني نسبتي معكوس وجود دارد . يعني هر قدر خود آگاهي و قضاوت عقلاني گسترش يابد دامنه اصل فوق محدود مي شود . مراحل رشد شخصيت بر اساس تعابير قرآني چنين است : 1 – نفس اماره 2- نفس لوامه و 3 – نفس مطمئنه .

هر يك از اين نفوس ، تعبيري از شاكله و شخصيت انسان در مرحله اي خاص هستند . به اين معنا كه كسي كه صاحب نفس اماره است ، داراي شاكله و شخصيتي است كه در آن هواي نفس حاكم بوده و محرك اعمال و رفتار فرد در اين مرحله محركهاي نفساني به شمار مي آيد . كسي كه در مرحله نفس لوامه است هر چند كه محرك بسياري از رفتارهاي او نفس است ولي عقل در اينجا نقش خاصي يافته و با آگاهي و استدلال و قضاوت برخي از اعمال اين نوع شخصيت را زير سؤال مي برد و او را مورد سرزنش قرار مي دهد .شخصيت انسان در مرحله نفس مطمئنه تحت سيطره كامل عقل در آمده و عقل است كه مسير اعمال و رفتار انسان را تعيين مي كند

ساختمان وجودي انسان فطرتا هم استعداد انجام كارهاي زشت ، پيروي از هواي نفس و شهوات جسماني ، غرق شدن در لذت هاي ملموس و تمايلات دنيوي را دارد و هم آمادگي ارتقاء به اوج فضيلت تقوا ، اخلاقيات عالي انساني و عمل صالح و پيامدهاي آن يعني رسيدن به آرامش رواني و خوشبختي معنوي ، به همين دليل طبيعي است كه فطرت انسان بالقوه متضمن تضاد بين خير و شر ، فضيلت و رذيلت و اطاعت و معصيت خداست و آزمايش واقعي انسان در اين دنيا نيز همين سمت و سوي گرايش اراده و موضوع انتخاب او است .

در سوره فرقان آيه 43-44 آمده است : آيا ديدي كسي را كه هوي نفس را معبود خويش ساخت آيا(مي تواني ) ضامن او باشي يا گمان داري بيشترشان مي شنوند يا مي انديشند آنان جز مانند ستوران نيستند بلكه گمراه ترند و در سوره يوسف 53 : من هرگز نفس خويش را تبرئه نمي كنم كه نفس بسيار به بدي ها امر مي كند ، مگر آنچه را پروردگارم رحم كند، پروردگارم غفور و رحيم است . پيامبر اكرم مي فرمايند : دشمن ترين دشمنانت همان نفس توست كه در درونت قرار دارد هر كس آنرا ادب يا سركوب كند از ظلمش در امان خواهد بود . همچنين در سوره فجر آيه 27-30 (آن هنگام به اهل ايمان خطاب رسد) اي نفس قدسي ، مطمئن و دل آرام ، امروز به حضور پروردگارت باز آي كه تو خشنود و او راضي از توست . باز آي در صف بندگان خاص من در آي ودر آن بهشت من داخل شو .

اين مفاهيم سه گانه نفس ( اماره ، لوامه و مطمئنه ) را مي توان حالاتي تصور كرد كه شخصيت انسان در سطوح مختلف رشد به آن متصف مي شود و شخصيت انسان در جريان تضاد دروني ميان جنبه هاي مادي و معنوي ماهيت ساختاري خويش آنها را پشت سر مي گذارد . زماني كه شخصي انسان در پايين ترين سطح قرار دارد به طوري كه هوي و هوس و شهوات بر او مسلط اند در واقع تحت تاثير و حاكميت نفس اماره است و هنگامي كه در بالاترين درجه رشد و كمال بشري مي رسد تا آنجا كه تعادل كامل بين خواسته هاي جسمي و رواني او برقرار مي شود و آنگاه به مرحله اي رسيده كه صفت نفس مطمئنه بر آن تطبيق مي كند . حد وسط اين دو مرحله ، مرحله اي است كه كه انسان نفس خود را به محاسبه مي كشاند و البته انسان گاهي به علت ضعف دچار اشتباه گرديده و در اين حالت به شخصيت انسان نفس لوامه اطلاق مي شود . اين مفاهيم با عناصر شخصيت در ديدگاه روان كاوي مشابهت هاي فراواني دارند و ايجاد هماهنگي بين آن سه ساختارشخصيت ( نهاد ، من و فرامن) و ايجاد تعادل بين آنها به سلامت نفس و روان خواهد انجاميد كه همواره بين خواسته هاي جسماني و رواني در ديدگاه اسلام ، تعارض وجود دارد و در نتيجه اين برخورد بين بعد مادي و معنوي حالات سه گانه نفس به وجود مي آيد . نظريه تعارض در روانكاوي مشابه اين برخورد حالات سه گانه نفس است .

نقش وراثت و محيط در ديدگاه اسلام :

احاديث و روايات فراواني وجود دارند كه مبين اين امر هستند حالات رواني جسمي والدين در بچه ها و فرزندان مؤثر است . در حديثي از پيامبر اكرم (ص) آمده است : فضايل اخلاقي و سجاياي انساني ريشه اش از پاكي خانواده ها و وراثت سرچشمه مي گيرد همچنين درتاثير نقش محيط بر شخصيت ، قران و پيشوايان به نقش محيط زندگي و دوستان نزديك در انسانها اشاره نموده اند و به پيروان خود دستور داده اند از آثار سوء آنها دوري كنند و از مصاحبت با اشخاص ناصالح دوري گزينند . در سوره نوح آيه 26-27 حضرت نوح به خداوند عرض كرد : خداوندا هيچ يك از كافرين را در روي زمين باقي مگذار و الا بندگان تو را گمراه مي كنند و از خود جز افراد فاسد ، تبهكار و ناسپاس به جاي نمي گذارند . در اين آيات هم اثر محيط و هم اثر وراثت پذيرفته شده است زيرا گمراه كردن ديگران اثر محيط و به وجود آوردن افراد ناسپاس و مفسد اثر وراثت است . در نامه شماره 69 نهج البلاغه امام علي (ع) مي فرمايد : مبادا با افراد ناصالح دوستي نزديك داشته باشيد كه فساد و تباهي آنها در شما اثرات سوء خواهد گذاشت . همچنين مي فرمايند : اگر كسي را از جهت معنوي خوب نشناختيد و مذهب و اعتقادات او براي شما معلوم نشد ، رفقاي نزديك وي را ملاحظه نماييد ، چنانچه اهل تقوا باشند او هم اهل با تقواست و اگر دوستانش فاسد بودند بدانيد او نيز بهره اي از دين ندارد .

با توجه به مسائل مطروحه فوق در اسلام به نقش هر دو عامل تاكيد شده است  و راي به برتري و تقدم هيچكدام از آنها به ديگري داده نشده است بلكه هر دو بر شخصيت و رفتار انسان موثرند و در نهايت خود فرد است كه دست به انتخاب و گزينش از بين دو مطلوب و يا نامطلوب مي زند . جاي تعجب نيست كه در اسلام كه تا چه حد بر اراده آزاد و اختيار انسان تاكيد و به آن اعتقاد وجود دارد . 

اصل تضاد رواني در شخصيت :

در نظام روانشناسي كارل يونگ اصلي به نام اصلاضداد وجود دارد . او به وجود اضداد و قطبيتها در انرژي فيزيكي اشاره نمود ، مثل گرما در برابر سرما ، ارتفاع در برابر عمق ، آفرينش در برابر زوال ، كه معتقد است همين امر در مورد انرژي رواني نيز صدق مي كند به اين معني هر ميل و هر احساسي ضد خود را دارد . اين تضاد و آنتي تز و اين تعارض بين قطبيت ها ، برانگيزنده اصلي كل رفتار و توليد كننده كل انرژي است . در واقع هر چه تعارض بين قطبيت ها آشكارتر باشد ، انرژي توليد شده بيشتر خواهد بود .

از آيات و احاديث چنين بر مي آيد كه انسان از نظر شخصيت داراي سلسله خصوصيات حيواني است كه در نيازهاي جسماني متبلور هستند و اين نيازها به خاطر حفظ ذات و بقاي نوع بايد ارضاء شوند ، او همچنين داراي صفات ملكوتي است كه در اشتياق روحي نسبت به خداوند و عبادت متبلور هستند . گاهي ميان اين دو نوع خصوصيات شخصيتي انسان تعارض پيش مي آيد كه گاهي نيازها و خواسته هاي جسماني و زماني نيازها و اشتياقات روحي او را به طرف خود جذب مي كنند و خود انسان نيز اين نزاع و كشمكش دروني و شخصيتي بين اين دو جنبه شخصيتي را احساس مي كند قران به حالت نزاع ميان جنبه هاي جسماني و رواني انسان چنين اشاره مي كند :

پس هركس از حكم خدا سركش و طاغي شد و زندگي دنيا را برگزيد جايگاه او همان آتش است و هر كس از حضور در پيشگاه ربوبيت بترسيد و از هواي نفس دوري جست همانا بهشت منزلگاه اوست ( سوره نازعات آيه 37-41) . همچنين بعضي از مسلمانان زماني كه شنيدند كاروان خواربار به مدينه رسيده از اطراف پيامبر پراكنده شدند . قران ضمن نقل ماجرا به مساله تضاد ميان جنبه هاي مادي و معنوي انسان نيز اشاره مي كند ، در سوره جمعه آيه 11 : واين مردم (ضعيف الايمان) چون تجارتي يا لهو و بازيچه اي ببينند بدان شتابند و تو را در نماز تنها گذارند اي رسول بگو به خلق كه آنچه نزد خداست بسيار براي شما از لهو ولعب و تجارت هاي دنيا بهتر است و خداوند بهترين روزي دهنده خلايق است . روش انسان در حل اين مشكل همان آزمايش حقيقي است و كساني كه بيشترين هماهنگي و تعادل را در ميان آنها برقرار كنند از اين آزمايش موفق و سربلند بيرون آمده اند . همچنين در سوره منافقون آيه 9 : الا اي اهل ايمان مبادا هرگز مال و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل سازد وكساني كه به امور دنيا از ياد خدا غافل شوند آنها به حقبقت زيان كاران عالمند و در سوره تغابن آيه 15 : به حقيقت اموال و فرزندان شما اسباب فتنه و امتحان شما هستند (چندان به آنها دل مبنديد ) و (بدانيد) كه نزد خدا اجر عظيم (بهشت) خواهد بود . انسان با كليه امكانات براي حل اين تعارض و تضاد براي عبور از مرحله آزمايش داراي اراده و اختيار آزاد بوده تا بتواند در اين درگيري ها تصميم بگيرد و هر راهي را كه خود براي اين تضاد مي پسندد انتخاب كند . اصول پايه و اساسي زيربناي مسؤليت و حسابرسي انسان همين اراده و انتخاب راه حل اين تضاد را تشكيل مي دهد .  

تعادل شخصيت :

مناسب ترين راه حل مشكل تضاد بين جنبه جسماني و رواني انسان در واقع ايجاد هماهنگي ميان آن دو است به اين معنا كه انسان در حدود شرع نيازهاي جسماني خود را ارضا و همزمان با آن به ارضاي نيازهاي رواني نيز بپردازد . اسلام خواهان هماهنگي انگيزه هاي جسم و روح و در پيش گرفتن راه ميانه اي است كه به ايجاد تعادل ميان جنبه هاي مادي و معنوي انسان منتهي شود . ضرورت تحقق اين تعادل در شخصيت انسان در سوره قصص آيه 77 آمده است : و در آنچه خداوند به تو داده است سراي آخرت را جستجو كن و بهره ات را از دنيا فراموش مكن . تعادل جسم و روح در شخصيت انسان نمايانگر توازن در كل هستي است زيرا خداوند هر چيز را در اندازه و به ميزان مشخص آفريد . مساله تعادل در انسان منحصر به تعادل بيولوژيك نيست بلكه كل شخصيت انسان و نيز تعادل جسم و روح را در بر مي گيرد و در حديثي از پيامبر اكرم داريم كه بهترين امور ميانه روي و پرهيز از افراط و تفريط است .

در ديدگاه روانكاوي اعتقاد بر اين است كه هدف نهايي رشد انسان كسب تعادل و رسيدن به تعادل در ارگانيسم است . از ديدگاه كارل يونگ ، شخصيت سالم شخصيتي است كه تعادلي از نيروهاي مختلف را ايجاد كرده باشد به گونه اي كه در اثر تعادل نيروها به نوعي وحدت كه نشات گرفته از هماهنگي و همخواني نيروها و در نتيجه قسمتهاي مختلف شخصيت است رسيده باشد . در واقع حصول تعادل در نتيجه تعادل در سه ساختار شخصيت است . هدف كلي روند درمان بيماريهاي رواني در مكتب روانكاوي كمك به بيماران براي ايجاد تعادل در هرسه عنصر شخصيت است كه جنبه هاي جسمي و رواني ( لذات ، تفريحات ، درك واقعيت و انطباق با هنجارهاي جامعه و مسائل آرماني و اعتقادي ) انسان را شامل مي شود .

هچنين در مكتب گشتالت درماني كه از نظريات بانفوذ و گسترده روان درماني است ، اعتقاد بر اين است كه تمايل اساسي هر ارگانيسم تلاش براي كسب تعادل است . حصول تعادل به معناي كاهش تنش است و اين معادل سلامت رواني است و از محاسن توجه به امورات متضاد و متفاوت روحي و جسمي در درون خود مثل انگيزه هاي لذت جويانه ، خواسته هاي آرمان گرايانه و اخلاقي ، كسب آگاهي و بصيرت نسبت به قطب هاي دروني است و كسب آگاهي در حصول تعادل وسلامت رواني كمك مي كند.

انواع تيپ هاي شخصيتي در قرآن :

روانشناسان كوشش نموده اند وجود تفاوت و تشابه شخصيت هاي مردم را بررسي كنند و به علاوه هر روان شناسي سعي نموده از جهت و جنبه هاي ويژه اي انواع شخصيت را بررسي كند برخي بر اساس خصوصيات جسمي و برخي بر اساس خصوصيات رواني . در قرآن مردم بر اساس عقيده و اعتقادشان به سه نوع تقسيم شده اند : 1- مؤمنان 2- كافران و 3- منافقان . هر يك از اين انواع سه گانه خصوصيات اصلي و عمومي ويژه خود را دارند كه شخصيت هر كدام را از دو نوع ديگر مجزا مي كند . اين تقسيم بندي نشان دهنده اهميت عقيده در ساختار شخصيت انسان و تشخيص خصوصيات متمايز كننده هر كدام است و هم رفتار انسان را به شكلي خاص و مشخص كه موجب تمايز او از ديگران شود جهت  مي دهد . به علاوه اين تقسيم بندي نشان مي دهد عامل اصلي ارزشيابي شخصيت از نظر قرآن عقيده و اعتقاد است .

مؤمنان :

  با برسي صفات مؤمنان در قرآن مي توان آنها را به 9 زمينه اصلي و عمومي در زمينه هاي رفتاري تقسيم كنيم :

1-صفات عقيدتي : ايمان به خدا، پيامبران ، كتب آسماني، روز قيامت و بهشت و دوزخ 2-صفات عبادي : عبادت خدا ، انجام فرائض مثل روزه ، نماز، زكات، تقوا ، جهاد در راه خدا ، طلب بخشش ا زخدا و توكل بر او 3-صفات مربوط به روابط اجتماعي : رفتار خوب با مردم ، احسان ، تعاون و همكاري ، اتحاد و همبستگي، امر به معروف و نهي از منكر، عفو وايثار 4- صفات مربوط به روابط خانوادگي : نيكي به والدين و خويشاوندان ، حسن معاشرت با همسر ، سرپرستي خانواده و پرداخت نفقه به آنها 5- صفات اخلاقي : صبر ، بردباري، صداقت ، عدالت ، امانتداري و وفاي به عهدخدا و مردم ، پاكدامني ، فروتني ، سخت كوشي در گرفتن حق در راه خدا ، عزت نفس ، قدرت اراده و حاكميت بر هوي و شهوات نفس 6 – صفات انفعالي و عاطفي : خدا دوستي ، ترس از عذاب خدا، مردم داري و مردم دوستي ، خيرخواهي به آنان ، فرو بردن خشم و كنترل انفعالي غضب ، تجاوز نكردن به حق ديگران ، عدم حسادت به ديگران ، تواضع و مهرباني و احساس پشيماني در صورت ارتكاب گناه7- صفات عقلاني و شناختي : تفكر در هستي و آفرينش خدا ، طلب دانش و شناخت ، عدم پيروي از گمان ، جستجوي حقيقت و آزادي فكروعقيده 8 – صفات مربوط به زندگي عملي و شغلي: اخلاص در عمل و خوب كار كردن و تلاش فعالانه در كسب روزي و 9 – صفات بدني : نيرومندي ، سلامت ، پاكيزگي و طهارت .

خصوصيات عقيدتي نقش اساسي و تعيين كننده اي در جهت دادن به رفتار انسان در كليه زمينه هاي زندگي ايفا مي كنند . به طوري كه ايمان به توحيد و روز رستاخيز از خصوصيات اصلي حاكم بر شخصيت انسان مي شود و در كليه خصوصيات ديگر شخصيتي مؤثر هستند . همچنين همه مؤمنان در يك سطح نيستند در قران سه درجه براي مؤمنان ذكر شده است : مؤمناني كه به خود ظلم مي كنند ، ميانه روها و پيشتازان خير كه در سوره فاطر آيه 32 آمده است : سپس اين كتاب آسماني را به گروهي از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم از ميان آنها عده اي بر خود ستم كردند ، عده اي ميانه رو بودند و عده اي هم به اذن خدا در نيكي ها از همه (پيشي) گرفتند و اين فضيلتي بزرگ است .

كافران :

برخي از صفات ويژه و اصلي آنان كه در قران آمده است :

 1-صفات عقيدتي : عدم ايمان به يگانگي خدا، پيامبران ، روز رستاخيز و حساب2-صفات عبادي : عدم عبادت خدا و توسل به غير او 3- صفات مربوط به روابط خانوادگي و اجتماعي : ظلم ، رفتارهاي متجاوزانه ، تمسخر ديگران ، تجاوزبه حقوق ديگران و قطع ارتباط با دوستان و خويشاوندان 4- صفات اخلاقي : پيمان شكني ، فسخ ، فجور،پيروي از هوي نفس و شهوات و غرور و تكبر 5 – صفات انفعالي و عاطفي : نفرت ، كينه و حسادت نسبت به مؤمنان 6- صفات عقلاني و شناختي : جمود فكري و ناتواني در ادراك و تعقل ، تقليد كوركورانه از عقايد و سنت هاي پدران و فريب دادن خود .

منافقان :

 منافقان با شخصيتي متزلزل نمي توانند موضع آشكاري در برابر ايمان اتخاذ كنند . قران خصوصيات مشخص كننده آنها را ياد آور شده و آنها را به شديدترين عذاب تهديد كرده است . در سوره نساء آيه 145 : منافقان در پايين ترين مرحله دوزخ قرار دارند و هرگز ياوري براي آنها نخواهي يافت . برخي از صفات ويژه و اصلي آنان عبارتند از :

 1-صفات عقيدتي : عدم اتخاذ موضعي مشخص در برابر توحيد ، اظهار ايمان در ميان مسلمانان و اظهار شرك در ميان مشركان 2-صفات عبادي : عبادت از روي ريا كه بدون اعتقاد انجام مي دهند و با بي حالي و تنبلي به نماز مي ايستند 3-صفات مربوط به روابط اجتماعي : برپايي فتنه از طريق پخش شايعات بين مسلمانان ، تمايل به فريب ديگران دارند، براي تحت تاثير قرار دادن ديگران ، خوب حرف مي زنند ، براي متقاعد كردن ديگران بسيار سوگند مي خورند، از نظر ظاهر و قيافه و لباس در ميان مردم بسيار آراسته اند تا جلب توجه كنند و آنها را تحت تاثير قرار دهند 4 - صفات اخلاقي : عدم اعتماد به نفس ، پيمان شكني ، ريا ، ترس ، دروغ ، بخل ، سودجويي و فرصت طلبي5 – صفات انفعالي و عاطفي : ترس و هراس از مرگ ، نفرت از مسلمانان و كينه ورزي به آنان 6- صفات عقلاني و شناختي: ترديد ، شك و عدم توانايي در قضاوت و تصميم گيري و تفكر درست ، به همين دليل قران منافقان را به عنوان كساني كه بر دلهايشان مهر نهاده شده است توصيف مي كنند كه منافقان با توجيه كارهايشان مي كوشند از خود دفاع كنند .

اصولا خصوصيت اصلي شخصيت منافق همان ترديد در انتخاب ايمان ، كفر و ناتواني در اتخاذ موضعي روشن و صريح در برابر توحيد ، مؤمنان و كافران است . همچنين سودجو و فرصت طلب است گاهي با مسلمانان و گاهي با كافران خود را هماهنگ مي كنند . همواره در فريب دادن مردم مي كوشد از طريق سخنان شيوا و آراستگي ظاهري ، آنها را تحت تاثير قرار دهند ، در ژرفاي نفس خود احساس ناتواني مي كنند . از اين رو سعي دارند با توجيه كارهايشان از خود دفاع كند .

شخصيت بهنجار و سلامت رواني :

شخصيت بهنجار از نظر اسلام ، شخصيتي است كه جسم و روح در آن متعادل باشند و نيازهاي هر كدام ارضا شوند . انساني كه داراي شخصيت بهنجار است به جسم و سلامت و نيرومندي آن اهميت مي دهد و نيازهاي آن را در حدودي كه شرع مقدس روا مي دارد برآورده مي سازد و همزمان با آن به خدا ايمان مي آورد . از نظر اسلام فردي كه پيرو هوي نفس خودش باشد فردي نابهنجار است و نيز كسي كه خواسته هاي جسماني خود را سركوب و مقهور كند و رهبانيت افراطي و رياضت شديد دارد و تنها به ارضا نيازهاي معنوي مي پردازد شخصي نابهنجار است زيرا اين گونه گرايشهاي افراطي و تفريطي با فطرت انسان مخالف هستند به همين دليل هيچ كدام از اين دو گرايش به شكل گيري و تحقق ماهيت حقيقي انسان نمي انجامد . ملاكهاي سلامت رواني در اسلام از اين قرارند :

1-خودآگاه و هشيار زيستن : انسان سالم پيوسته خودآگاه است . در مكاتب گشتالتي و روان كاوي و بسياري مكاتب ديگر معتقدندانسان بهنجار خودآگاه و هوشيار است و نسبت به تمام حالات دروني و رفتاري خودآگاه است .

2-شناخت واقعيت و پذيرش آن : انسان سالم با جهان درون و جهان برون خود ارتباطي مبتني بر واقعيت و پذيرش آن دارد . پيامبر اكرم (ص) مي فرمايد : خدايا اشياء را آن گونه كه هستند به ما بنمايان . انسانهاي سالم مصداق اين آيه اند : انسان سالم جهان را با عقل خويش مي شناسد نه با هواي نفس خود .

3-در حال زيستن : انسان هوشيار سالم اوقات خود رادر حال مي گذراند . او در همه حال در حال زندگي مي كند . انسانهاي ناسالم درحال نفس مي كشند ولي يا درگذشته زندگي مي كنند يا درآينده كه اين موضوع در كليه مكاتب روان درماني مورد تاكيد است . در قران آمده است يا ايها الذين آمنو، آمنو : يعني اينكه پيوسته در حال باشيد و به گذشته و ايماني كه درگذشته داشته ايد اكتفا نكنيد .

4- پويا و متكامل زيستن : انسان سالم در نظر اسلام انساني پوياست . انساني كه امروزش با ديروزش مساوي است انساني مغبون است .

5- در جمع زيستن : انسان سالمي كه واقعيت ها را مي شناسد در جمع زندگي مي كند . او فرد است و فرديت او مسؤل و متعهد است لذا جمع نه مسؤليت را از وي ساقط مي كند و نه تعهد او را زايل مي كند ولي با اين حال او در جمع زندگي مي كند . پيامبر اكرم (ص) مي فرمايند : تجمع رحمت است و تنهايي عذاب و نيز مي فرمايد : دست خدا بر جماعت است .

6- با خدا زيستن و تواب بودن : انسان هوشيار و آگاه و پويا به طرف عالي ترين كمال هستي و عالي ترين حقيقت وجود يعني حق و در واقع خداوند در حركت است . او هر گامي را كه در جهت تكامل بر مي دارد قدمي است كه او را به حقيقت نزديك مي سازد . او با ذكر خويش ارتباطي قلبي و عقلي با خدا پيدا مي كند . انسان سالم هرگاه كه از مسير حق منحرف مي شود بلافاصله بازگشت كرده ( توبه مي نمايد ) و متكي به عالي ترين مرتبه هستي مي شود . 

تفكر تساوي گونه و قطعيت گرايي در سلامت رواني و تكرار جرم :

ديدگاههاي شناخت گرايي در روانشناسي ، سلامت رواني يا عدم سلامت رواني را مربوط به نحوه دريافت و تفسير ما از جهان و به طور اخص محيط پيرامون مان مي دانند .آنچه از محيط پيرامون خود در مي يابيم و در ذهن ما منعكس مي شود هر اندازه نزديك به واقعيت باشد ما در روابطمان با محيط اطراف ، ديگران ، به حوادث و وقايع منطقي تر و به سلامت رواني نزديكتريم ، در غير اين صورت در معرض انواع آسيب هاي رواني – اجتماعي قرار مي گيريم . اهميت اين مسئله تا آنجاست كه توجه انبياء و اولياء الهي را به خود معطوف كرده است . از ام سلمه همسر پيامبر (ص) نقل شده است كه ايشان در دعاها و تضرعات دل شب از خداوند با تضرع مي خواست : اللهم ارني الاشياء كما هي : خدايا اشياء را آن گونه كه هست به من نشان بده . اين گونه دعاها نشان از دغدغه اي است كه حتي اولياء الهي در مورد ما انسانها دارند كه نكند واقعيتها در ذهن ما با فرسنگها فاصله و تحريف شده منعكس گردد و بالتبع آسيب ها و مشكلات در زندگي رواني – اجتماعي ما تشديد شود . دراين فرايند عواملي بيش از همه در دريافت ادراك و تفسير ما از واقعيت خارجي مؤثر هستند و واقع نمايي ذهن ما را تحت تاثير قرار مي دهند . از اين عوامل كه سبب تحريف شناختي در افكار و تصورات ما مي شود تفكر تساوي گونه است . اين تفكر نوعي تحريف است كه حادثه اي يا امري را با قاطعيت مساوي چيز ديگر مي داند و مادر تحريفات شناختي است . براي مثال :قبولي در كنكور سراسري = خوشبختي ، ردشدن در كنكور سراسري= بدبختي ، زيبايي در چهره = خوشبختي ، عدم زيبايي در چهره = بدبختي و زنداني شدن ، ارتكاب جرم = ناتواني در عدم تكرار جرم و ناتواني در بازگشت سالم به خانواده و فقر و بيكاري = غير قابل اجتناب بودن ارتكاب جرم . . .

ده ها مورد از تساوي ها به طور روزمره بسياري از افراد به كار مي برند و به آن اعتقاد دارند ، بدون توجه به اين كه توسط اين قطعيتها روابط خود را با محيط و حتي خود به صورت آسيب زايي تحت تاثير قرار مي دهند . همچنين در تفكر تساوي گونه افراد هيچ گونه تبصره و شرط و استثنايي قائل نيستند . در ديدگاه شناخت گرايان به دليل آسيب زايي و سبك زندگي بيمار گونه اي كه اين نوع تفكر ايجاد مي كند ، به دنبال القاء نامناسب و اشتباه بودن اين نوع تفكر و همچنين به دنبال راههاي مقابله با آن هستند .

اين در حالي است كه تفكر تساوي گرايي با اعتقادات ديني و مذهبي ما كاملا منافات دارد . خداوند هيچ دو چيز يا دو امر را عين هم و مساوي و يكسان با همديگر نيافريده است زيرا خدايي كه داراي صفت قدرت مطلق مايشاء است ، دوباره كاري نمي كند . دوباره كاري صفت موجودي ناقص است و نه وجودي كامل و بي عيب و نقص . آنچه مفاهيم قرآني و اسلامي به ما مي گويند ، صفتي از خداست كه هر لحظه او در حال خلقتي جديد است : كل يوم هو في شان .

بسياري بر اين عقيده اند كه در پديده هاي طلاق ، نداشتن زيبايي ، اخراج از كار، زنداني شدن ، ارتكاب جرم و به سرقت رفتن لوازم منزل = بدبختي . اما واقعيت اين است حتي با وقوع چندين حادثه نامطلوب ديگر نمي توانيم با قاطعيت نوعي تساوي را در نتيجه گيري هايمان داشته باشيم و درهاي اميد و اميدواري را به روي خودمان ببنديم ، زيرا چنين تساوي هايي وجود ندارد . در بسياري از موارد وحتي شديدتر و بدتر براي افراد ديگر اتفاقات اين گونه افتاده و مقدمه اي براي جهش شديد و پيشرفت غير قابل تصور بر خلاف اين تساوي ها شده است .

مقابله با تفكر تساوي گونه بدين معناست كه در صورت انجام يا وقوع عملي نامطلوب و ناهنجار جامعه، يكي از نتايج آن مي تواند عواقب ناگوار باشد (نه فقط تنها نتيجه) ولي با وقوع آن عقوبت ناگوار ، تمام راهها بسته نيست و راه بازگشت وجود دارد و بالتبع راه منتهي شدن به چيز ديگر غير موارد مورد انتظار وجود دارد و اين مفهوم آيه لا تقنطو من رحمه الله ان الله يغفر الذنوب جميعا باشد . بزرگترين و نابخشودني ترين گناه در فرهنگ اسلام نااميدي از رحمت خداست . يكي از نتايج تفكر تساوي گونه نااميدي است . اينچنين ديد از امور حتي خطا كارترين افراد با خصيصه هاي شديد ضد اجتماعي نيز در امكاني از بازگشت به سمت هنجارها قرار مي دهد و راه را براي آنان يك سويه و غير قابل بازگشت نمي كند .

يكي از دلالت هاي شكستن تفكر تساوي گونه در ذهن مجرمان و افراد بزهكار و داراي شخصيت ضداجتماعي ايجاد روزنه هاي اميد براي ذهن چنين كساني است كه تا در آخرين گام ها راه بازگشت را براي خود ببيند و حتي تا قبل از آخرين خطا مجالي براي تغيير داشته باشد كه اين خود عاملي بسيار قوي در كاهش ميزان جرائم چنين افرادي است .

آنچه كه مجرمان را بيشتر به سمت گرداب تشديد جرم مي كشاند حاكميت تفكر تساوي گونه در ذهن آنان است . زيرا آنان با قطعيت اعتقاد دارند كه راهي براي بازگشت وجود ندارد ( بازگشت به خودش و اجتماع ) . تنها و فقط به عقوبت خطا انديشيدن (براساس تفكر تساوي گونه) نوعي مداومت در انجام خطا به جاي اصلاح و تغيير در ذهن فرد را بارز مي سازد و راههاي بازگشت را مي بندد . به عبارت بهتر توبه با اعتقاد كامل به تفكر تساوي گونه سازگاري ندارد چون درواقع اگر راه بازگشت حتي براي خطاكارترين افراد نبود ، اينقدر به جايگاه توبه و توابين توجه و سفارش نمي شد . اهميت توبه در اسلام دقيقا معادل شكسته شدن اين نوع تفكر تحريفي تساوي گونه و قطعي نگري است . از نتايج ديگر مقابله با تفكرات تساوي گونه در افراد ايجاد حالت بيم و اميد ( خوف و رجاء) است . از امام علي (ع) نقل شده است : بهترين كارها اعتدال در بيم و اميد (خوف و رجاء)است . حضرت امام صادق (ع) نيز مي فرمايند : هيچ بنده ي مؤمني نيست مگر آن كه در دلش دو نور است : نور بيم و نور اميد ، اگر اين وزن شود از آن بيشتر نباشد و اگر آن وزن شود از اين كمتر نباشد .

نكته اي جالب از فرهنگ ديني :

از نكات جالب در فرهنگ ديني و اسلامي ما استعمال و كاربرد كلمه ان شاءالله براي پرهيز از قطيت و تفكر تساوي گونه در رابطه با حوادث وپديده هاي مثبت و مطلوب است . به عنوان مثال اگر تمام شرايط و لوازم مورد نياز و مقدمات يك سفر براي ما فراهم باشد ، فرد نمي تواند با قطعيت ادعا كند حتما به سفر مي رود . در دستورات ديني ما تاكيد شده با وجود محقق شدن تمام شرايط و مقدمات كاري حتما گفتن جمله ان شاء الله فراموش نشود زيرا بسياري از موارد بوده كه افرادي تمام مقدمات و شرايط از هر نظر برايشان فراهم بوده ولي به آن هدف خود نرسيده اند و در امور مثبت و مطلوب هم قطعيتي وجود ندارد و نمي توان تفكر تساوي گونه داشت . قطعيت و قطعيت گرايي وجود ندارد بلكه تبصره ها و استثنا ها در كارند به ويژه در مسائل اجتماعي و انساني و همين روزنه هاي اميد را هر چند درمواقعي كوچك در مقابل ما انسان باز نگه مي دارند و ما را از غلطيدن به سمت افسردگي ، اضطراب و نا اميدي باز مي دارد و گرنه طبق نظريه افسردگي ( از نوع نا اميدي ) آبرامسون و همكارانش ( 1990) ما بايد به تعداد حوادث نامطلوب وقوع يابنده در جهان اقدام به انتحارداشته باشيم . آيه صريحي در اين رابطه هست كه خط بطلاني بر قطعيت گرايي حاكم بر اذهان انسانهاست :

عسي ان تكرهو شيئا و هو خير لكم و عسي ان تحبوا شيئا و هو شر لكم : اي بسا آنچه را بد مي پنداريد خيري براي شماست و اي بسا آن چه را خير مي پنداريد شري براي شماست . پس نمي توان با جمع ساده چندين مورد منفي به تساوي و نتيجه گيري نامطلوب رسيد . جالب است كه اين اصطلاح اخيرا در فرهنگ غرب توسط بسياري از مردم با همان معادل عربي استفاده مي شود .

 

بحث و نتيجه گيري :

در اديان الهي به ويژه اسلام به موضوع آگاهي و شناخت از خود اهميت زيادي داده شده است . يكي از راههاي پيشگيري از گناه و يا انجام توبه ، خود مشاهده گري يا شناخت خود است . قرآن در اين زمينه مؤمنان را به رجوع به خودشان تشويق مي كند : « اي مؤمنان شما را باد به رعايت نفس خودتان . (آيه 105 سوره مائده ) . در دين اسلام فراموشي خود در طول فراموشي خدا قرار گرفته است « و مانند كساني نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا به خاطر ان فراموشي ، نفس شان ( خودشان) را از يادشان برد ، ايشان همانا فاسقانند »( آيه 19 سوره حشر) . در تفسير آيه 105 سوره مائده علامه طباطبايي سخنان بسيار فراواني دارد ، ايشان با تمسك به روايات متعدد در اين زمينه اشاره دارند كه يكي از بهترين و مطمئن ترين راه شناخت خدا ، شناخت خود است : « خودشناس ترين شما ، خداشناس ترين شماست . كسي كه خود را شناخت ، خدا را شناخت »( حضرت علي عليه السلام ) .

با توجه به موارد فوق دستيابي به خود آگاهي و خود شناسي كليدي طلايي در رسيدن به معرفت حقيقي است و مسائلي كه در اين زمينه ما را به شناخت مي رسانند ارزشمند هستند .

منابع :** قرآن كريم ** نهج البلاغه - احمدي ، علي اصغر( 1371 ) ،روانشناسي شخصيت از ديدگاه اسلامي ، چاپ دوم ، انتشارات اميركبير.- بابا زاده ، علي اكبر(1370 )، مسائل ازدواج و حقوق خانواده ، (مقدمه جعفر سبحاني )تهران انتشارات بدر.-طباطبايي، علامه محمدحسين (1362 ) . تفسير الميزان ، انتشارات اميركبير .

- نجاتي ، محمد عثمان (1367 )، قرآن و روانشناسي ،ترجمه دكترعباسي عرب ، انتشارات آستان قدس رضوي .

- يونسي، سيدجلال(1387)،درمان ناهنجاريهاي رواني در كودكان ، نوجوانان و خانواده ها ، چاپ سوم ، انتشارات دانشگاه علوم بهزيستي و توان بخشي تهران .-يونگ ، كارل گوستاو(1937) ، روان شناسي و دين ، ترجمه فواد روحاني ، انتشارات اميركبير ، تهران .

http://www.bou.ac.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=Paper&CategoryID=b1a40f9b-3747-4c15-90b3-4b6d1d8b550e&WebPartID=4b780576-b00d-47d1-bfc6-a16356bf02f4&ID=8a851e1e-cbd1-40b2-94c6-40f9df60c3d8

  •  

پنجشنبه، 16 آذر 1402 - 21:17 نظر بدهید

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0