FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


سرمایه اجتماعی روحانیت، فرصت‌ها و چالش‌های فراروی جامعه ما


 مهر | دین و اندیشه | یکشنبه، 24 اردیبهشت 1402 - 07:28

حجت‌الاسلام مرتضی جلیلی گفت:بعضی وقت ها آنقدر دایره عرف را وسیع کردیم که خیلی چیزهای عادی را برای روحانیت منفی می‌کنیم به نظرم باید این خط شکست شود و خود روحانیت باید در این زمینه اقدام کند.

روحانيت،نسل،جوان،حضور،پيامبر،جامعه،زندگي،دين،ارتباط،روحاني،م ...


خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه- مصطفی شاکری: حوزه علمیه از زمان تأسیس هماره پناهگاه و هدایتگر جامعه بوده و در تعاملی مستقیم با جامعه، به نیازها و مسائل روزمره مردم پاسخ می داده.
مردم نیز همیشه روحانیت را امین خود می‌دانستند و در هر پیشامد و مسئله‌ای، پیش از همه به سراغ این مبلغان دین می‌رفتند تا چاره کار خود را بیابند.
برخی از پژوهشگران مدعی اند که در چند سال اخیر که فرهنگ مدرن در جامعه ایران گسترش پیدا کرده است، نوعی فاصله میان روحانیت که وامدار سنت اسلامی است با نسل جوان که در فضای مدرن زیست می‌کنند به وجود آمده و همین امر مرجعیت فرهنگی و سرمایه اجتماعی روحانیت را در جامعه ایران به چالش کشیده است.
گرچه افزایش مشکلات معیشتی در سالیان اخیر و همچنین، تبلیغات بی امان رسانه‌های خارجی علیه حوزه‌های علمیه و روحانیت در این زمینه اثرگذار بوده است اما نباید تمام عوامل را در همین دو مورد خلاصه کرد و علل دیگری نیز در این زمینه نقش داشته است.
برای تبلیغ دین، احساس مسئولیت و تعهد، کافی نیست؛ بلکه اموری دیگر هم باید مورد توجه قرار گیرد که می‌توان آنها را بایسته‌های امر تبلیغ دین نامید.
یکی از دلایل کامیابی برخی از مبلغان در تبلیغ دین به ویژه در بین جوانان تحصیل‌کرده، توجه به نکته‌هایی است که درصددیم در خلال گفتگو با مبلغان دینی و کارشناسان مسئله تبلیغات دینی آنها را بررسی و واکاوی نمائیم.
آنچه در ادامه می‌خوانید، قسمت هفتم بایسته‌های تبلیغ دینی است.
در همین راستا با حجت‌الاسلام مرتضی جلیلی، مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های آزاد اسلامی استان تهران گفت وگو کردیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:
*از نظر شما مهمترین موانع ارتباط نسل جوان با روحانیت چیست؟
در بحث ارتباط گیری روحانیت با نسل جوان من همیشه یک مثال می زنم و این مثال را بهترین و جامع‌ترین نمونه برای بحث ارتباط گیری می دانم چون همانطور که می‌دانید روحانیت کارکرد اصلی اش این است که مردم را با معارف و گزاره‌های دینی آشنا کند و این مفاهیم را به آنها منتقل کند و پیگیر باشد که این آموزه‌ها هم در زندگی شخصی افراد و هم در زندگی اجتماعی آنها نهادینه شود.
بهترین نمونه برای انجام این کار پیامبر (ص) است.
کارویژه پیامبر (ص) این بود که مردم را با معارف دین آشنا کند و به نظرم ما اگر بخواهیم مردم را با معارف دین آشنا کنیم باید سراغ پیامبر (ص) برویم و از ایشان درس بگیریم.
پیامبر (ص) چه کار کرد که این رابطه، رابطه تنگاتنگ و نزدیکی شد و پیامبر (ص) تا این حد محبوبیت پیدا کرد و توانست بر روی فرهنگ و اخلاق جامعه کار کند؟
ایشان در یک دوره‌ای و در میان یک جمعیتی و قومیتی مبعوث شد که وقتی ما تاریخ را می‌خوانیم می‌بینیم که از ابتدائیات تمدن هم به دور بودند، چه در نحوه زندگیشان، چه در خوراکشان، چه در مراوداتشان، چه در علم و تحصیلاتشان.
گزارشاتی که از دوران جاهلیت نقل شده است به نحوی است که ما در همه این پارامترها نتایج خوبی نمی‌بینیم؛ مثلاً گزارش شده است که به تعداد انگشتان دست باسواد نداشتند.
این آمارها نشان می‌دهد که مردمان آن جامعه از فرهنگ و تمدن به دور بودند.
پیامبر (ص) در متن زندگی مردم حضور داشت
پیامبر (ص) میان این قوم مبعوث شد و در نگاه اول خیلی کار سختی است کسی بخواهد مفاهیم عالی انسانی را برای کسانی که از ابتدائیات تمدنی فاصله زیادی دارند تبیین کند.
پیامبر (ص) چه کار کرد؟
مهمترین ویژگی که در سیره پیامبر (ص) گفته می‌شود این است که ایشان با مردم همزیستی کرد و یکی از آنها شد البته نه در ویژگی‌های منفی بلکه ایشان به نحوی زندگی می‌کرد که در متن مردم بود.
خود قرآن می‌فرماید که ما «رَسولٌ مِن أَنفُسِکُم» را برای شما فرستادیم.
سبک زندگی پیامبر (ص) اینگونه بود که با مردم همزیستی کرد و یکی از آنها شد لذا دردشان را می‌فهمید، زبانشان را می‌فهمید، مشکلشان را می‌فهمید، استعدادشان را می‌فهمید.
سرمایه اجتماعی روحانیت یک مقدار آسیب دیده و نیاز به بازسازی دارد اما آینده را خیلی روشن می‌بینیم، چون این اتفاقاتی که می‌افتد، تهدیداتی است که واقعاً فرصت است، به عنوان مثال در همین ایام در یکی از دانشگاه‌ها همکاران ما رفته بودند در چمن دانشگاه در میان دانشجویانی که کشف حجاب کرده بودند حضور پیدا کرده بودند و بعد از یک ساعت گفت وگو، خانم‌ها حجابشان را درست کرده بودند
مهمترین کاری که پیامبر (ص) کرد و توانست آنقدر در میان مردم نفوذ کند که پایه گذار یک تمدن اسلامی شود همین بود.
به عنوان مثال در جریان فتح مکه گفته می‌شود که مکه بدون خونریزی فتح شد.
چرا؟
چون ابوسفیان آمد با پیامبر (ص) صحبت کند ولی صحنه‌ای دید که ترسید و گفت اگر با اینها بجنگیم حتماً شکست می‌خوریم.
صحنه این بود که پیامبر (ص) خواست وضو بگیرد، اصحاب از هم سبقت می‌گرفتند که آب وضوی پیامبر (ص) را از باب تبرک بردارند.
این نشان می‌داد که ایشان چقدر محبوبیت پیدا کرده است.
سرّ این محبوبیت همین بود که پیامبر (ص) به متن زندگی مردم آمد و یکی از آنها شد.
آیه قرآن هم می‌فرماید: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ؛ به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گِرد تو متفرق می‌شدند».
در سیره پیامبر (ص) می‌خوانیم وقتی مردم از دنیا حرف می‌زدند پیامبر (ص) هم از دنیا حرف می‌زد، وقتی مردم از آخرت حرف می‌زدند ایشان هم از آخرت حرف می‌زد و با مردم همراهی می‌کرد.
روحانیت و نسل جوان همزیستی ندارند
آن چیزی که باعث شده امروزه بعضاً بین روحانیت و نسل جوان فاصله بیفتد همین است که روحانیت در متن جوانان نیست یعنی نسل جوان در دنیای دیگری زندگی می‌کند، روحانیت در دنیای دیگری زندگی می‌کند به همین خاطر است که اینها همدیگر را نمی‌فهمند چون با هم همزیستی نداشتند.
آنجایی که روحانیت حضور دارد نسل جوان حضور ندارد، آنجایی که نسل جوان حضور دارد روحانیت حضور ندارد.
عرضم این است که محل زیست روحانیت با محل زیست نسل جوان متفاوت است لذا دغدغه‌های هم را نمی‌فهمند، ادبیات هم را نمی‌فهمند.
به همین خاطره ممکن است همدیگر را طرد کنند.
قطعاً اگر همزیستی اتفاق بیفتد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
* شما فرمودید ارتباط نسل جوان با روحانیت کم رنگ شده است.
به نظر شما چگونه می‌توانیم این ارتباط را تقویت کنیم؟
من در سوال اول مقداری در این رابطه توضیح دادم.
عرض کردم که مهمترین مانع ارتباطی نسل جوان و روحانیت این است که نه روحانیت نسبت به نسل جوان شناخت دقیق و کافی دارد و نه جوانان ما نسبت به روحانیت شناخت کافی دارند.
یکی از سوالات نسل جوان این است که کارکرد روحانیت چیست و روحانیت به چه دردی می‌خورد؟
ریشه این سوال به این برمی گردد که اصلاً نمی‌داند دین به چه دردی می‌خورد.
مخصوصاً اینکه جوان ما نگاه مادی و دنیایی دارد که البته نگاه درستی است هرچند نگاه ناقصی باشد.
بنابراین این سوال برای نسل جوان وجود دارد که کارکرد دین در همین دنیا چیست.
این عدم شناخت، یکی دیگر از موانع ارتباطی است.
در پرسش قبل من بیشتر به این مسئله اشاره کردم که روحانیت نسل جوان را نمی‌شناسند، دغدغه اش را نمی‌شناسد، ذهن و فکرش را نمی‌شناسد از آن طرف هم جوانان ما نسبت به نقش روحانیت و کارکرد روحانیت و اینکه در ارتباط گیری با روحانیت چه سودی عایدش می‌شود آگاهی ندارند.
روحانیت نسل جوان را نمی‌شناسند، دغدغه اش را نمی‌شناسد، ذهن و فکرش را نمی‌شناسد از آن طرف هم جوانان ما نسبت به نقش روحانیت و کارکرد روحانیت و اینکه در ارتباط گیری با روحانیت چه سودی عایدش می‌شود آگاهی ندارند
با این توضیحات مشخص می‌شود بهترین راه و مهمترین کار این است بسترسازی کنیم این ارتباط اتفاق بیفتد.
مهمترین کار این است روحانیت در متن جامعه زندگی کند.
الآن روحانیت در متن جامعه زندگی نمی‌کند لذا روحانیت را کمتر در عرصه‌های اجتماعی مشاهده می‌کنید.
به عنوان مثال چقدر دیدید یک روحانی در صف نان بایستد و نان بگیرد.
نمی گویم روحانیون این کار را نمی‌کنند ولی معمولاً بدون لباس روحانیت این کار را می‌کنند.
چقدر دیدید که یک روحانی با لباس در سینما حضور پیدا کند یا در خرید بازار حضور پیدا کند؟
شاید یک روحانی بدون لباس این کار را بکند خود ما هم می‌کنیم، ولی با لباس نه.
یک بخش از این مسئله به خود جامعه برمی گردد، یعنی جامعه چنین رفتاری را برنمی تابد.
بعضی وقت‌ها یک مقاومت و پس زدنی از سمت جامعه وجود دارد که در اثر آن، روحانیت اقبال نمی‌کند در عرصه‌های مختلف حضور پیدا کند.
منظورم نوعی انگشت نما شدن و جلب توجه کردن است که باعث می‌شود من سختم باشد چنین کارهایی انجام دهم.
این نکته مهمی است که روحانیت به متن زندگی مردم بیاید و با آنها صحبت کند و ارتباط بگیرد.
نکته دوم این است که ما زیاد صحبت می‌کنیم و کمتر می‌شنویم.
معمولاً این تلقی جا افتاده است که روحانیت بگوید و بشنوند.
در منبر چه اتفاقی می‌افتد؟
من صحبت می‌کنم و مردم سخنم را می‌شنوند لذا کمتر اتفاق می‌افتد که من شنونده باشم.
در کلاس درس هم که حضور پیدا می‌کنیم به عنوان استاد ارائه دهنده بحث هستیم و کمتر اتفاق می‌افتد بنشینیم و بشنویم.
این شنیدن خیلی مهم است.
نسل جدید کمتر شنیده شده است.
ما باید بسترسازی کنیم و فضاهای گفت وگو ایجاد کنیم و بیشتر بشنویم تا آنها هم ما را بشنوند چون امروزه آنها هم کمتر ما را می‌شنوند و نسل جوان کمتر حوصله دارد که در پای منبر بنشیند.
سومین نکته‌ای که موجب شده ارتباط روحانیت و نسل جوان تضعیف شود این است که برداشت طرف مقابل این است که ما نگاه بالا به پایینی داریم و می‌خواهیم مردم را به بهشت ببریم.
این خیلی مهم است.
به تعبیر دیگر تواضع در ما کم رنگ شده است و باید متواضعانه برخورد کنیم و نگاه بالا به پایینی نداشته باشیم و طرف مقابل این را حس کند.
ما دقیقاً این را در زندگی ائمه (ع) می‌بینیم.
پیامبر (ص) اهل گفت وگو بود، در متن زندگی مردم بود، خودش کارهای روزمره اش را انجام می‌داد.
البته ما نمی‌گوییم روحانیت شغل داشته باشد چون آنقدر موضوعات دینی تخصصی شده که اگر کسی بخواهد دنبال پاسخگویی به سوالات دینی باشد باید تمام وقت کار کند و اگر بخواهد وارد شغلی شود به آن کار نمی‌رسد.
پس در متن زندگی مردم بودن فقط این نیست که من شغل داشته باشم.
این عوامل موجب می‌شود میان نسل جوان و روحانیت گفت وگو برقرار شود و در این گفت وگو است که مفاهمه اتفاق می‌افتد، گفتارها به هم نزدیک می‌شود و نسل جوان کارکرد دین را می فهمد.
الآن روحانیت در متن جامعه زندگی نمی‌کند لذا روحانیت را کمتر در عرصه‌های اجتماعی مشاهده می‌کنید.
به عنوان مثال چقدر دیدید یک روحانی در صف نان بایستد و نان بگیرد.
نمی گویم روحانیون این کار را نمی‌کنند ولی معمولاً بدون لباس روحانیت این کار را می‌کنند.
چقدر دیدید که یک روحانی با لباس در سینما حضور پیدا کند یا در خرید بازار حضور پیدا کند؟
شاید یک روحانی بدون لباس این کار را بکند خود ما هم می‌کنیم، ولی با لباس نه
* در سالیان اخیر شاهدیم که روحانیت نقش‌هایی را بر عهده می‌گیرد که با کارکردهای سنتی خودش متفاوت است.
نمونه اش را چند وقت پیش در رسانه ملی دیدیم که دو روحانی استندآپ اجرا می‌کردند یا در برخی ورزش‌ها یا حوزه موسیقی و آوازخوانی ورود پیدا کردند.
دیدگاه شما چیست؟
این خوب است یا بد است؟
آیا این کارها می‌تواند به ارتقای جایگاه روحانیت در جامعه بینجامد؟
من به صورت مصداقی نمی‌خواهم حرف بزنم ولی حضور در هر عرصه اجتماعی می‌تواند به این مسئله کمک کند.
مثلاً چه اشکالی دارد یک روحانی در حوزه ورزشی حضور پیدا کند؟
به نظرم به هر جایی که بشود با مردم زیست کرد می‌شود ورود کرد به شرطی که شانیت روحانیت حفظ شود.
البته گاهی ما آنقدر شانیت ایجاد کردیم –البته خود جامعه هم مقصر است- که آدم می ترسد به برخی عرصه‌ها ورود کند.
خود من در برخی عرصه‌ها حضور پیدا کردم و بازخورد منفی گرفتم.
می‌خواهم بگویم این مقاومت‌هایی که از عموم جامعه و بعضاً قشر مذهبی و روحانیون وجود دارد ما را به این سمت می‌برد که در این عرصه‌ها ورود پیدا نکنیم.
جذابیت خوب است ولی نه به هر قیمتی
پس ورود روحانیت به عرصه‌های مختلف اگر مشکل شرعی نداشته باشد هیچ اشکالی ندارد و باید ورود پیدا کرد.
البته توجه داشته باشیم که ما در فقه ما یک مسئله‌ای داریم به نام لباس شهرت یعنی چیزی که عرف آن را نپذیرد.
مثلاً فرض کنید یک روحانی کفش قرمز بپوشد.
خب این را عرف نمی‌پذیرد، حرف درستی هم هست ولی بعضی وقت‌ها آنقدر دایره عرف را وسیع کردیم که خیلی چیزهای عادی را برای روحانیت منفی می‌کنیم.
به نظرم باید این خط شکست شود و خود روحانیت باید در این زمینه اقدام کند.
یک گروهی از طلاب بودند که لب دریا میان خانواده‌ها می‌رفتند و با بچه‌ها بازی می‌کردند.
خیلی‌ها نگاه منفی به این مسئله داشتند ولی من می‌دیدم که بعدش با هم نماز جماعت می‌خواندند.
حرفم این نیست به هر قیمیت جذابیت ایجاد کنیم ولی از آن طرف نباید سختگیری کرد.
در کل حضور اجتماعی در عرصه‌های مختلف خیلی خوب است و کمک می‌کند این ارتباط، ارتباط نزدیک تری شود.
* در سوال پایانی می‌خواستم راجع به قضایای چند ماه اخیر صحبت کنیم.
در این چند ماه اتفاقات خاصی نسبت به روحانیت رخ داد مثل عمامه پرانی‌ها یا سو قصدهایی که به طلاب می‌شود.
به نظر شما روحانیت چگونه با این چالش مواجه خواهد شد و وضعیت روحانیت را در سال‌های آینده چگونه می‌بینید؟
من خودم این تهدیدها را فرصت می دانم.
اولاً عرض کنم که این مسائل نظیر عمامه پرانی و … به این گستردگی نبود و عموم جامعه این کار را نمی‌کرد.
در اغلب موارد کسانی این کارها را می‌کردند که جهت داده شده بودند.
در همان ایام در یکی از دانشگاه‌ها یکی از دانشجویان عمامه مسئول نهاد را می‌اندازد ولی خود دانشجویانی که به عنوان معترض در آن صحنه حضور داشتند از ایشان کلی عذرخواهی کرده بودند.
بعضی وقت‌ها یک مقاومت و پس زدنی از سمت جامعه وجود دارد که در اثر آن، روحانیت اقبال نمی‌کند در عرصه‌های مختلف حضور پیدا کند
الآن هم که به طلاب سو قصد می‌شود عددش بسیار کم است.
پس اولاً عدد، عدد بالایی نیست که نشان دهد عموم مردم نسبت به روحانیت چنین نگاهی دارند، ثانیاً افرادی که این کارها را می‌کردند عموماً دستورگیرنده و خط داده شده بودند.
به یکی از دوستان ما گفتند که دو تا کوچه بالاتر یک طلبه را کتک زدند.
دوست ما گفته بود یک شب تا صبح در بنی اسرائیل هفتاد پیامبر را سر بریدند، حالا اینکه یک طلبه را کتک بزنند نشانه دین گریزی مردم نیست.
در فضای امروز که در جنگ شناختی و ترکیبی، مردم به شدت از نظر ذهنی و شناختی نسبت به دین و روحانیت بمباران می‌شوند اتفاقات این چنینی طبیعی است و نشان دهنده بغض مردم نسبت به دین و روحانیت نیست.
البته این حرف به این معنا نیست که بگوییم وضع خیلی خوب است، به نظرم سرمایه اجتماعی روحانیت یک مقدار آسیب دیده و نیاز به بازسازی دارد اما آینده را خیلی روشن می‌بینیم، چون این اتفاقاتی که می‌افتد، تهدیداتی است که واقعاً فرصت است.
به عنوان مثال در همین ایام در یکی از دانشگاه‌ها همکاران ما رفته بودند در چمن دانشگاه در میان دانشجویانی که کشف حجاب کرده بودند حضور پیدا کرده بودند و بعد از یک ساعت گفت وگو، خانم‌ها حجابشان را درست کرده بودند.
شاید اگر این اعتراضات نبود این اتفاقات هیچ وقت رخ نمی‌داد.
می‌خواهم عرض کنم که فضای رو به جلو فضای روشنی است و اتفاقاً بستری می‌شود ارتباط روحانیت با جوانان بیشتر شود.
بنابراین من فضا را فضای روشن و امیدوارکننده ای می‌بینیم.
اصلاً اینطور نیست که نگرانی جدی داشته باشیم ولی بستگی به خود روحانیت دارد.
باید به این سمت برویم که ارتباطات زیستی خودمان را با نسل جوان بیشتر کنیم، در محیط‌هایی که آنها حضور دارند حضور داشته باشیم، چون اگر آنها ما را ببینند خیلی کمک می‌کند.
مثلاً وقتی ببینند فلان روحانی به فوتبال علاقه دارد، طرفدار یک رنگی است و بازی فلان تیم را دیده جوانان را جذب می‌کند.
ما مثل مردم عادی هستیم و اگر مردم این را ببینند اتفاقات مبارکی رخ خواهد داد و شکاف نسلی بین نسل جدید و روحانیت از بین خواهد رفت.



لینک کوتاه خبر

آخرین


یکشنبه، 24 اردیبهشت 1402 - 15:53 نظر بدهید

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0