FarhangYar فرهنگ‌یار
  • قرآن و عترت
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت رقیه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت فاطمه سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام زین العابدین سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد باقر سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام جعفر صادق سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام موسی کاظم سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام رضا سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام محمد جواد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام هادی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام حسن عسکری سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام مهدی سلام الله علیه
  • ولایت فقیه
    منظرگاه مدیریتی بنیانگذار انقلاب اسلامی امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی رهنمودهای مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامه حفاظاته اصول دین عدل اصول دین. معاد احکام دین. نماز احکام دین. روزه احکام دین. حج احکام دین. تولا و تبرّا اصول دین. توحید احکام دین. زکات احکام دین. جهاد احکام دین. امر به معروف و نهی از منکر رذائل اخلاقی فضائل اخلاقی اصول دین نبوت احکام دین خمس اصول دین امامت
  • مناسبتها
    ماه های شمسی ماههای قمری خانواده در اسلام احکام حلال و حرام و مستحبات و مکروهات فرهنگ مدیریت و کارکنان احکام و قوانین مختلف دین و شریعت اسلام منظرگاه مدیریتی تعلیم و تربیت فرهنگ اقتصاد عفاف و حجاب
  • پیوندها
    منظرگاه مدیریتی دیدگاه قرآن منظرگاه مدیریتی رفاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده منظرگاه مدیریتی دیدگاه حضرت محمد سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی امام حسن مجتبی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی ادبیات عطر بهار میز نظریه پرداری فرهنگ یار جوانان نماد شور و نشاط نگاه پر نور پای میز اندیشه اخلاق تعلیم و تربیت شخصیت و کرامت انسانی اصول و مبانی نقد و تبلیغ راه یافتگان منظرگاه مدیریتی مهدی منتظران منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت فاطمه سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی حضرت زینب سلام الله علیها منظرگاه مدیریتی دیدگاه امام علی سلام الله علیه منظرگاه مدیریتی حضرت خدیجه سلام الله علیها
  • حوزه دین
    پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علم الهدی منظرگاه مدیریتی ثقلین منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید ابراهیم رئیسی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حائری شیرازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مصباح یزدی بنیاد فارس المومنین منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مکارم شیرازی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد مسعود عالی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد شهاب مرادی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید علی سیستانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد پناهیان منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حسین انصاریان منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علی صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله علوی گرگانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله میرزا جواد تبریزی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله وحید خراسانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد حاج شیخ علی فروغی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عبدالنبی نمازی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله محمد جواد لنکرانی منظرگاه مدیریتی در راه حق منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مبشر کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شیخ حسین امامی نیای کاشانی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله مجتهد تهرانی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید رضی موسوی شکوری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله بهجت منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید عباس موسوی مطلق منظرگاه حضرت آیت الله حاج شیخ محمد صالح کمیلی خراسانی کتابخانه مجلس شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد علی جاودان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد محمد محمدی مرکز تحقیقات اسلامی شورای اسلامی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد سید حسن خمینی منظرگاه مدیریتی حجةالاسلام و المسلمین حضرت استاد عبدالحسین بابائی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله شوشتری منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید حسن آملی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله سید محمد تقی مدرسی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله عباس محفوظی منظرگاه مدیریتی استاد حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله جعفر سبحانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله صافی گلپایگانی منظرگاه مدیریتی حضرت آیت الله مکارم شیرازی پایگاه اطلاع رسانی رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله امام خمینی رحمت الله علیه منظرگاه مدیریتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله سید علی خامنه ای پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دامة حفاظاته
  • رساله احکام دین
    رساله حضرت آیت الله سید علی خامنه ای رساله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رساله حضرت آیت الله بهجت رساله حضرت آیت الله سید حسینی سیستانی رساله احکام مراجع سایت انهار رساله حضرت آیت الله مظاهری رساله حضرت آیت الله جعفر سبحانی
  • کتابخانه
    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران کتابخانه تخصصی فرهنگستان هنر کتابخانه تخصصی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام کتابخانه تخصصی وزارت امورخارجه کتابخانه تبیان کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران کتابخانه نور کتابخانه تخصصی دانشگاه ادیان و مذاهب کتابخانه تخصصی فقه واصول کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی امیرکبیر کتابخانه ادبیات پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه های ایران کتابخانه مرکزی دانشگاه صنعتی شریف کتابخانه دانشگاه پیام نور سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پایگاه اطلاع رسانی کتابخانه ملی کتابخانه احادیث شیعه پایگاه مجلات تخصصی نور بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام جامع الاحادیث نور


شرکت در انتخابات‌های نظام اسلامی


 مهر | دین و اندیشه | چهارشنبه، 18 آبان 1401 - 09:41

فعالیت‌های سیاسی مثل شرکت در انتخابات در صورتی ارزش اخلاقی و ثواب اخروی دارد که ما آن‌ها را به قصد اطاعت امر خدا انجام بدهیم.

ارزش،واجب،نيت،اخلاقي،كاري،حسن،شرعي،اخلاق،ثواب،اسلام،مطرح،خدا ...


خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه: موضوع رابطه بین اخلاق و سیاست از مباحث بسیار با اهمیت در اندیشه سیاسی و دینی است.
علت انتخاب این موضوع نیز جهات ابهامی است که درباره این مسئله در بسیاری از گفت‌وگوها، بحث‌ها و نوشته‌ها وجود دارد و نه تنها در بین صاحب‌نظران غربی حتی در بین متفکران داخلی نیز نوع این ارتباط به درستی روشن نیست.
گاهی در گفت‌وگوها از ضرورت کاری صحبت می‌شود، اما کسانی می‌گویند این یک موضوع اخلاقی است و ربطی به سیاست ندارد؛ بنابراین وظیفه‌ای برای حاکمان و دست‌اندرکاران مدیریت کشور ایجاب نمی‌کند.
گاهی رفتارهایی انجام می‌گیرد که وقتی انسان با ذوق اسلامی -دینی به آن‌ها نگاه می‌کند، آن‌ها را نمی‌پسندد، اما اگر اعتراض بشود، چنین پاسخ می‌دهند که مصالح سیاسی اقتضای این رفتار را داشته است.
اگر این موضوع را پی‌گیری کنیم می‌بینیم این مسئله تازه‌ای نیست و در محافل علمی و آکادمیک دنیا مباحث بسیار جدی دراین‌باره مطرح است و از دورانی که اندیشه‌ورزی بشر شکل منظمی پیدا کرده و مکاتبی پدید آمده است، کمابیش این مسائل مطرح بوده است.
آنچه پیش‌رو دارید بخش سوم سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی در دفتر مقام معظم رهبری در این خصوص است:
موضوعی که در جلسات اخیر برای بحث در نظر گرفتیم، رابطه اخلاق و سیاست بود.
اشاره کردیم که به دلایل مختلفی این بحث برای جامعه ما ضرورت دارد و ابهام‌هایی در آن است که گاهی موجب سوءتفاهم‌ها، برداشت‌های نادرست یا تضادهایی در رفتار می‌شود که ناخودآگاه ضرر آن به جامعه اسلامی می‌خورد.
در جلسه گذشته اشاره کردیم که در محافل علمی و آکادمیک دنیا تلاش‌هایی برای تبیین این رابطه شده است و سه گرایش مهم را نقل کردیم و به نقد آن‌ها هم اشاره‌ای داشتیم و گفتیم آن‌چه برای ما مهم است، شناخت دیدگاه اسلام در این رابطه است.
در جامعه ما کسانی پیدا می‌شوند که اهل زهد و تقوا هستند، ولی میلی به پرداختن به مسائل سیاسی ندارند و آن را کاری لغو، دنیامدارانه و دنیاگرایانه می‌دانند.
کسان دیگری هم هستند که به عکس این معتقدند؛ و بالاخره در رفتارهای شخصی نیز مواردی پیش می‌آید که درباره درست یا نادرست بودن آن رفتار، دیدگاه‌های مختلفی ابراز می‌شود که وجه صحت آن‌ها درست روشن نیست.
این است که لازم است مقداری به مسئله دیدگاه اسلام نسبت به ارتباط اخلاق و سیاست بپردازیم.
تعریف اخلاق
ابتدا باید ببینیم نظر اسلام درباره اخلاق چیست.
برداشتی عامیانه اخلاق را مقوله‌ای تفننی می‌داند که جزو مستحبات و فضلیت‌هاست و ضرورتی ندارد درباره‌اش بحث شود.
طبق این برداشت، نفی یا اثبات مسائل اخلاقی خیلی مهم نیست، و عمده این است که انسان واجباتش را انجام دهد و گناهان را ترک کند.
روشن است که این برداشت، معنای صحیحی از اخلاق نیست.
منظور از اخلاق که امروز در محاورات عرفی و علمی دنیا مطرح می‌شود، نظامی رفتاری است که به خوبی و بدی، زشتی و زیبایی و باید و نباید متصف می‌شود و در خودش این مفاهیم را دارد، و گاهی ممکن است ضرورت داشته و شرعا واجب باشد، اگرچه نامش مسائل اخلاقی است.
برای درک دیدگاه اسلام در زمینه اخلاق، ابتدا می‌بایست تعریفی از اخلاق ارائه دهیم که با مخاطبان زبان مشترک داشته باشیم، وگرنه اگر درباره اخلاق به یک معنا سخن بگوییم و مخاطب ما معنای دیگری از اخلاق را بفهمد یا با اصطلاح دیگری از آن آشنا باشد، بحث به جایی نمی‌رسد.
مراد ما از اخلاقیات در این‌جا رفتارهای ارزشی است؛ اعم از این‌که صفات نفسانی و ملکات راسخه باشد، یا رفتاری که متصف به حسن و قبح و باید و نباید می‌شود.
حسن فعلی و حسن فاعلی
نکته‌ای که باید از ابتدا به آن توجه داشته باشیم این است که رفتارهایی که عقلا در محاورات عرفی آن‌ها را به صفات حسن و قبح متصف می‌کنند، دو حیثیت دارد؛ گاهی خود کار صرف‌نظر از انتساب آن به فاعل در نظر گرفته می‌شود، و گاهی می‌خواهیم ارزش کار را برای فاعل اثبات کنیم و بگوییم این شخص کار خوب یا بدی کرده است.
فرض بفرمائید کسی از من درباره این‌که فلانی کجاست، سوال می‌کند و من هم می‌دانم که در کجا زندگی می‌کند و چه خصوصیاتی دارد، ولی می‌دانم که این شخص در تعقیب اوست و می‌خواهد او را اذیت کند.
روشن است که اگر جای او را به این فرد بگویم، راست گفته‌ام و از لحاظ فعل راست گفتن خوب است، اما این پرسش مطرح می‌شود که من از گفتن این پاسخ چه نیتی داشته‌ام؟
آیا می‌خواستم او را گیر بیندازند و مورد ظلم قرار بدهند یا نیت دیگری داشته‌ام؟
قضاوت درباره این فعل یک وقت درباره این کاری است که من انجام داده‌ام و یک وقت درباره خود فعل است، صرف‌نظر از انتساب آن به فاعل.
در این‌جا اصطلاح حسن فعلی و حسن فاعلی مطرح می‌شود.
از قدیم‌الایام اکثر فیلسوفان و متخصصانی که درباره اخلاق بحث کرده‌اند، توجهی به نیت فاعل نداشته و فقط درباره خود فعل صحبت می‌کردند.
در اروپا تحت تأثیر تعالیم دینی مسیحیت، جهشی در افکار فیلسوفان پیدا شد و کسانی معتقد شدند که ارزش کار را بدون نیت فاعل نمی‌شود ثابت کرد و باید ببینیم فاعل فعل را به چه نیتی انجام داده است.
گاهی هم می‌گفتند اصلاً اصل ارزش برای نیت است و کار از این جهت که مظهر نیت است و به تحقق نیت کمک می‌کند، ارزش دارد.
به هر حال بحث تأثیر نیت در عصرهای اخیر در مغرب‌زمین مطرح شده است، ولی این مسئله از قدیم در ادیان به‌خصوص اسلام مطرح بوده است.
ما در اسلام وقتی درباره ارزش کاری قضاوت می‌کنیم تنها حسن فعلی را در نظر نمی‌گیریم، بلکه باید به حسن فاعلی نیز توجه داشته باشیم.
تأثیر نتیجه بر ارزش کار
حال این پرسش مطرح می‌شود که خوبی کار به چیست؟
چگونه یک کار فی حد نفسه خوب یا بد می‌شود؟
در این زمینه نیز فیلسوفان نظرهای مختلفی دارند.
ما معتقدیم که ارزش کار فی حد نفسه در ارتباط با نتیجه‌اش سنجیده می‌شود.
به بیان فلسفی، کار مجموعه حرکاتی است برای این‌که انسان به مقصدی برسد؛ انسان سخن می‌گوید که مثلاً مطلبی را برای کسی اثبات کند، یا اشکالی را دفع کند.
کار به‌خودی‌خود، از آن جهت که حرکت است، مقدمه است و خودبه‌خود اصالت ندارد و ارزش آن تابع ارزش هدف است.
بنابراین کاری خوب است که برای همه کسانی‌که با آن ارتباط پیدا می‌کنند، خوب و نافع باشد.
برعکس اگر انسان کاری کند که کسانی که با او ارتباط پیدا می‌کنند، ضرر کنند، می‌گویند کار بدی کرده است.
براین اساس ما باید کار را با نتیجه‌اش بسنجیم تا ببینیم انجام آن خوب است یا خوب نیست.
باید ببینیم منافعی بر آن مترتب می‌شود یا نمی‌شود، و فرضا اگر کاری برای بعضی فایده داشت و برای بعضی ضرر داشت، خوبی و بدی‌اش نسبی می‌شود.
نتیجه این‌که کار باید فی‌حدنفسه خودش خوب باشد، هم‌چنین نیت صالح نیز به آن تعلق بگیرد تا ارزش اخلاقی پیدا کند.
صرف این‌که انسان کاری را برای رسیدن به منفعتی که برای او دارد، انجام دهد، برایش ارزش اخلاقی نمی‌آفریند؛ زیرا ممکن است برای خودنمایی یا ریاکاری بوده است.
مراتب ارزش؛ نتیجه مراتب نیت
نکته دیگر این‌که هدفی که برای کار در نظر گرفته می‌شود، ممکن است به حسب اشخاص تفاوت کند.
فرد روزه‌داری را فرض کنید که هنگام افطار گرسنه بوده و غذا خورده تا سیر شود.
روشن است که کار خوبی کرده است و به نسبت خود نیت خوبی هم داشته است.
اما این خوب بودن فقط به همین اندازه بوده که شکم او را پر کرده و او را از رنج گرسنگی نجات داده است.
نتیجه دیگری بر این عمل مترتب نمی‌شود.
اما ممکن است افرادی درباره این موضوع به مراتب بالاتری از اهداف توجه داشته باشند.
برای مثال در بین متدینین کسانی می‌گویند افطار مستحب است و اصلاً هنگام افطار به وسیله خرما، آب یا چیز دیگری افطار می‌کنند تا به این دستور شرعی عمل کرده باشند.
این قصد خیلی مهم‌تر از سیر شدن شکم است.
بنابراین اهدافی که انسان برای کارها در نظر می‌گیرد مراتب بسیار متفاوتی دارد.
بعضی‌ها هستند که اصلاً فکر خودشان نیستند و همیشه به فکر خدمت به مردم هستند.
این افراد وقتی کاری می‌کنند، می‌خواهند در این مسیر باشد که نفعش به دیگران برسد.
اگر نفعی هم برای خودشان داشته باشد، طفیلی است و در اصل هدفشان خدمت به دیگران است و از آن بیشتر لذت می‌برند.
برخی نه تنها از خدمت به دیگران بلکه از این‌که خدا و پیغمبر نیز از آن‌ها راضی هستند، لذت می‌برند.
برخی خوفا من العقاب خداوند را عبادت می‌کنند، برخی طمعا فی الجنه.
اما برخی شکراً لله و حباً لله عبادت می‌کنند.
روشن است که تفاوت در نیت‌ها در ارزش کار بسیار اثر می‌گذارد و ممکن است انجام یک کار با یک حجم خاص، با یک نیت نمره یک، با نیتی دیگر نمره ده و با نیتی دیگر نمره صد بگیرد.
این تفاوت ادامه پیدا می‌کند و به جایی می‌رسد که دیگر نمی‌توان ارزش آن را تعیین کرد.
ارزش کار اولیای خدا که خودشان را فراموش کرده و فقط همه چیز را برای خدا انجام می‌دهند، از حساب بیرون است؛ چون کار برای کسی است که از همه جهت بی‌نهایت است و آن‌جا تعیین حد و حدود برای ارزش، بسیار مشکل است.
کسی که مسلمان است و معتقد است که اطاعت ولی امر مسلمین واجب است، باید اولین نیتش این باشد که من تکلیف شرعی‌ام را می‌خواهم انجام بدهم.
همان طور که انجام احکام شرعی که از طرف شارع مقدس تشریع شده واجب است، اطاعت امر ولی امر مسلمین نیز شرعا واجب است.
بارها امام (رضوان‌الله‌علیه) روی این مسئله تاکید فرمود که شرکت در انتخابات واجب شرعی است؛ تکلیف شرعی شماست؛ باید شرکت کنید.
خب سوال می‌شود شرکت در انتخابات چگونه شرعی شد؟
آیا آیه قرآن یا حدیثی در این باره وارد شده است؟
پاسخ این است که این امر ولی امر مسلمین است.
اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم؛ اولی الامر ائمه معصومین هستند، و بعد هم کسانی که نایب امام زمان هستند این مسند را دارند.
بنابراین هر کس نایب امام زمان بود واجب‌الاطاعه است و کاری را که او دستور می‌دهد مثل نماز خواندن واجب می‌شود.
البته این واجب موقتی و مربوط به شرایط خاصی است
ملاک ارزش واقعی
گفتیم ارزش کار را با نتیجه‌اش می‌سنجیم.
مثلاً می‌گوئیم غذا بخورم که بدنم انرژی بگیرد.
یا اگر دارو بخورم بهبود و سلامتی پیدا می‌کنم، یا می‌گوئیم این کار را می‌کنم برای این‌که کارهای دیگر را بهتر انجام دهم، قوت پیدا کنم یا به دیگران بیشتر کمک کنم و….
این پرسش برای متدینان و معتقدان به آخرت مطرح می‌شود که چه کار باید بکنیم که برای آخرت‌مان یعنی زندگی بی‌نهایت‌مان مفید باشد؟
اگر ما اعتقاد یقینی به دین و آخرت داشته باشیم و بدانیم هر کار اختیاری حتی یک توجه قلبی، گفتن یک کلمه، حتی یک نفس کشیدن می‌تواند در زندگی ابدی ما مؤثر باشد، به این نتیجه می‌رسیم که برای این‌که بدانیم کاری واقعاً خوب یا بد است باید خیلی چیزها را بدانیم.
ملاک ارزش واقعی یک کار تأثیری است که نهایتاً در زندگی ابدی ما دارد.
بنابراین باید بدانیم که این کار در آن زندگی اثر مثبت دارد یا اثر منفی.
تمایز ارزش حقوقی از ارزش اخلاقی
وقتی ما می‌گوئیم کاری خوب یا بد است، اگر فقط خود آن کار را _صرف نظر از فاعلش_ می‌سنجیم، در این‌جا به حسن فعلی کار توجه داریم.
در این‌جا به حسن اخلاقی آن توجه نداریم.
حسن اخلاقی در جایی می‌گوئیم که برای فاعلش نیز مفید باشد، بلکه در حسن اخلاقی فایده اصلی برای فاعل است و دیگران به مناسبت این‌که با او ارتباط دارند نفع می‌برند.
روشن است که اگر کاری حسن فعلی داشت ولی من آن را با نیت خوب انجام ندادم، حسن فاعلی ندارد.
از نظر شرعی ممکن است خداوند چیزی را واجب کند و بگوید باید این کار را انجام دهید، حتی اگر نیت خوب نداشته باشید.
در این صورت اگر نیت خوب داشتیم ثواب می‌بریم وگرنه واجب را انجام داده‌ایم ولی ثواب نمی‌بریم.
بنابراین گاهی چیزی واجب شرعی است اما ارزش اخلاقی ندارد.
در این صورت اگر به آن عمل نکنم، مؤاخذه می‌شوم، اما انجام دادنش هیچ ارزش اخلاقی ندارد، زیرا بر کمال من نمی‌افزاید و موجب قرب من به خدا نمی‌شود.
فرض کنید من مالی را به دست آورده‌ام که خمس به آن تعلق گرفته و خمس آن را باید بدهم.
اگر این خمس را پرداخت نکنم، مؤاخذه می‌شوم، اما اگر این خمس را برای ریا یا تظاهر بدهم، ثواب پرداخت خمس را نمی‌برم، ولی نمی‌توانم بگویم چون من قصد قربت ندارم، اصلاً آن را انجام نمی‌دهم.
اگر بخواهم مالم حلال شود باید خمس آن را بدهم ولو قصد قربت نداشته باشم.
این می‌شود یک مساله حقوقی.
هم‌چنین حاکم شرع می‌تواند زکات را حتی به زور بگیرد.
مأمور اسلامی از طرف دولت اسلامی حق دارد زکات واجب مال را از صاحب مال، بگیرد.
اما آیا وقتی زکات را از من گرفتند، ثوابی هم برای من هست و بهشت می‌روم؟
روشن است که این نتیجه به نیت من بستگی دارد؛ اگر برای خدا زکات را داده‌ام، عبادت کرده و ثواب برده‌ام، اما اگر زکات را به زور داده‌ام یا برای خدا نبوده است، اگرچه مالم حلال شده، ولی ثوابی نبرده‌ام.
در این‌جا مسائل حقوقی از مسائل اخلاقی جدا می‌شود.
همچنین در زندگی خانوادگی، نفقه زن بر عهده شوهر است.
اگر مرد نفقه را ندهد، زن طلبکار است و می‌تواند شکایت کند تا به زور از او بگیرند.
اما وقتی نفقه را به زور از او بگیرند، ثوابی نبرده است.
در این‌جا مسئله حقوقی حل شده و مال حلال شده است، اما ارزش اخلاقی ندارد.
مسائل سیاسی و واجبات حقوقی
بنابراین ما باید این دو حیثیت را در ارزش‌ها تفکیک کنیم.
باید توجه داشته باشیم که در مسائل سیاسی نیز گاهی واجباتی وجود دارد که از سنخ واجبات حقوقی است.
این واجبات را اگر انجام ندهیم، مؤاخذه می‌شویم، اما این طور نیست که به هر صورتی که آن‌را انجام دهیم، ثواب برده باشیم.
ثواب آن وقتی است که ما آن کار را برای خدا انجام دهیم؛ بگوییم چون تکلیف شرعی به آن تعلق گرفته، یا چون امر ولی امر مسلمین است و اطاعت او شرعا واجب است، من به خاطر وظیفه شرعی‌ام آن‌را انجام داده‌ام.
شرکت در انتخابات خود یک حق‌الناس است و تکلیفی است که باید انجام دهم.
اگر انجام ندهم، مؤاخذه می‌شوم، اما ثواب انجامش بسته به این است که نیت من از رأی دادن چه بوده است.
اگر نیتم این بود که صرفاً آن کسی که دوست دارم، رئیس‌جمهور شود، حتی اگر صلاحیت نداشته باشد، نه تنها ثوابی نکرده‌ام، گناه نیز مرتکب شده و حق دیگری را تضییع کرده‌ام.
بسیاری از مردم می‌گویند رأی برای خودم است و به هر کس می‌خواهم رأی می‌دهم.
در پاسخ به آن‌ها باید گفت: کسی دست شما را نمی‌گیرد که رأی ندهید.
هر کاری دلتان می‌خواهد انجام دهید، کما این‌که وقتی دلتان می‌خواهد، می‌توانید گناه هم بکنید و کسی جلوی گناه شما را نمی‌گیرد مگر این‌که گناه علنی باشد و تحت شرایطی صورت بپذیرد.
ولی صحبت سر این است که در نظام اسلامی برای مسلمانی که معتقد به ولایت‌فقیه است، رأی دادن تکلیف واجب شرعی است؛ زیرا امر ولی‌فقیه به انجام این کار تعلق گرفته است.
خب اگر من این کار را ترک کنم، گناه کرده‌ام، اما ثواب آن نیز بسته به این است که آن را به چه قصدی انجام داده باشم.
آیا قصدم تقویت نظام اسلامی، سر کار آمدن اصلح و انفع برای اسلام و مسلمانان یا مانع شدن از روی کار آمدن شخص فاسد است، یا چیز دیگری است.
این نیت‌هاست که می‌تواند در ارزش کار اهمیت فوق‌العاده داشته باشد.
کسی که مسلمان است و معتقد است که اطاعت ولی امر مسلمین واجب است، باید اولین نیتش این باشد که من تکلیف شرعی‌ام را می‌خواهم انجام بدهم.
همان طور که انجام احکام شرعی که از طرف شارع مقدس تشریع شده واجب است، اطاعت امر ولی امر مسلمین نیز شرعا واجب است.
بارها امام (رضوان‌الله‌علیه) روی این مسئله تاکید فرمود که شرکت در انتخابات واجب شرعی است؛ تکلیف شرعی شماست؛ باید شرکت کنید.
خب سوال می‌شود شرکت در انتخابات چگونه شرعی شد؟
آیا آیه قرآن یا حدیثی در این باره وارد شده است؟
پاسخ این است که این امر ولی امر مسلمین است.
اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم؛ اولی الامر ائمه معصومین هستند، و بعد هم کسانی که نایب امام زمان هستند این مسند را دارند.
بنابراین هر کس نایب امام زمان بود واجب‌الاطاعه است و کاری را که او دستور می‌دهد مثل نماز خواندن واجب می‌شود.
البته این واجب موقتی و مربوط به شرایط خاصی است.
نتیجه این‌که وظایف سیاسی _ اعم از آن‌چه حاکم، ولی امر، زمامدار یا کارگزاران انجام می‌دهند یا فعالیت‌های سیاسی مثل شرکت در انتخابات، اطاعت امر و فراهم کردن زمینه اجرای احکام اسلامی و احکام دولت اسلامی که مردم انجام می‌دهند_ در صورتی ارزش اخلاقی و ثواب اخروی دارد که ما آن‌ها را به قصد اطاعت امر خدا انجام بدهیم.
هر قصد دیگری داشتیم، اگرچه ممکن است ارزش‌های عرفی، یا حسن فعلی داشته باشد، اما از نظر اسلام ارزش اخلاقی به شمار نمی‌رود.
کاری در اسلام به عنوان ارزش اخلاقی مطلوب است که موجب کمال نفس و ثواب اخروی شود و ما را به هدف انسانیت و هدف خلقت نزدیک کند.


 


چهارشنبه، 18 آبان 1401 - 19:04 نظر بدهید

ارسال نظر آزاد است.
نظر بدهید ...


پنل مدیریت
  نسخه بتا 1.1.0