اصول دین معاد
مهر | دین و اندیشه | شنبه، 05 مهر 1404 - 15:45
حجت الاسلام رفیعی گفت: دو چیز پرونده انسان را در روز محشر بسیار پربار میکند؛ نخست خوش اخلاقی و سپس صلوات بر محمد و آل محمد.
خلاصه خبر
امام زادگانی که به خصوص توسط ائمه مدح شده باشند کم شمار هستند؛ اما امام هادی (علیه السلام) ثواب زیارت حضرت عبدالعظیم را برابر با زیارت امام حسین (علیه السلام) خوانده است و حتی ایشان را را برای پاسخگویی به سوالات شرعی، به مردم معرفی میکرد.
رئیس مجتمع آموزش عالی تاریخ، سیره و تمدن اسلامی با تاکید بر مراتب ارادت علما و مراجع عظام نسبت به حضرت عبدالعظیم حسنی، اذعان داشت: ایشان به صورت مسلم محضر امام جواد، امام هادی و امام رضا (علیهم السلام) را درک کرده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
شرحی بر انشراح نظریات و رهنمودهای سوره قارعه کتاب قرآن
سوره ۱۰۱: القارعة - جزء ۳۰ - ترجمه فولادوند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الْقَارِعَةُ ﴿۱﴾ كوبنده (۱)
مَا الْقَارِعَةُ ﴿۲﴾ چيست كوبنده (۲)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿۳﴾ و تو چه دانى كه كوبنده چيست (۳)
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿۴﴾ روزى كه مردم چون پروانه[هاى] پراكنده گردند (۴)
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ ﴿۵﴾ و كوه ها مانند پشم زده شده رنگين شود (۵)
(In the name of Allah, the Most Gracious, the Most Merciful)
الْقَارِعَةُ ﴿۱)
(Al-Qari'ah - The Calamity)
مَا الْقَارِعَةُ ﴿۲)
(What is the Calamity?)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿۳)
(And what makes you know what the Calamity is?)
يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿۴)
(On the Day that people will be like scattered butterflies)
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ ﴿۵)
(And the mountains will be like wool that has been fluffed up)
فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿۶)
(But as for him whose scales are heavy)
فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ ﴿٧)
(Then he will be in a blissful life)
مهر | دین و اندیشه | دوشنبه، 27 مرداد 1404 - 14:23
مرحوم استاد فاطمینیا در یک سخنرانی به روایتی عجیب از پاداشی که گاه در یک لحظه رقم میخورد، اما تا ابد همراه انسان میماند، اشاره می کند.
خلاصه خبر
در آغاز، آیت الله فاطمی نیا ضمن استناد به روایات اسلامی بیان میکند که «شاد کردن دل مؤمن، از موجبات روشنایی در عالم برزخ است».
وی اضافه میکند که در منابع روایی، موارد متعددی به عنوان علل و عوامل روشنایی برزخ ذکر شده و یکی از آنها، ایجاد سرور در قلب مؤمن است.
سپس آن مرحوم به روایتی از امام صادق علیهالسلام اشاره میکند که میفرماید: «زمانی که مؤمن را در قبر قرار میدهند، چهرهای زیبا با او همراه میشود.» این چهره دلنشین، مؤمن را سرگرم میکند، با او سخن میگوید و اطمینانش میدهد که در برزخ نترسد.
وی یادآور میشود که زندگی در عالم برزخ و مدت اقامت در آن، امری ناشناخته برای ماست.
خدا رحمتت کند.» چهره پاسخ میدهد: «من همان شادی هستم که تو در دنیا به قلب برادر مؤمنت وارد کردی.»
مهر | دین و اندیشه | جمعه، 10 مرداد 1404 - 11:12
کلیپی در حال حاضر از مرحوم آیت الله فاطمی نیا در فضای مجازی در حال دست به دست شدن است که استاد فاطمی نیا در آن به بیان دلیل تاریک شدن برزخ اشاره میکند.
خلاصه خبر
«زبانها باعث تیره شدن قبر و برزخ میشوند.
روایت داریم که یکی از علل سختی و تاریکی برزخ، همین زبان آدمی است.
که از آن دوزخ همی لرزد چو ما
گفت: ترک خشمِ خویش اندر زمان
وقتی که فشار آمد، همانجا یاد برزخ بیفت
یکی از علل، که روایات نیز تأیید میکنند، همین است: تاریک شدن برزخ به خاطر همین زبانهاست.»
مهر | فرهنگی و هنری، دین و اندیشه | چهارشنبه، 07 خرداد 1404 - 14:52
تنها در مدت ۲۴ ساعت پس از پخش یکی از قسمتهای برنامه زندگی پس از زندگی، بیش از ۱۲ هزار نفر از مخاطبان اعلام کردهاند که پس از تماشای برنامه، از اقدام به خودکشی منصرف شدهاند.
خلاصه خبر
وی افزود: در دورهای که مخاطب عادت به مصرف سریع و سطحی محتوا پیدا کرده، ارائه مفاهیم سنگینی مانند مرگ، عالم برزخ، حساب و کتاب اعمال و شفاعت، آن هم در قالبی رسانهای، کاری بسیار دشوار و در عین حال ارزشمند است.
زندگی پس از زندگی، روش پیامبرانه اثبات عالم غیب است
به گفته او، مرگ در ذهن بسیاری از مردم، تصویری پایانبخش و تاریک دارد؛ در حالی که در منابع اسلامی، احتضار نقطهای است که پیوند انسان با عالم دیگر برقرار میشود و بهجای انقطاع، مرحلهای از عبور و تحول است.
موزون تأکید کرد که در روایات اسلامی، واژه احتضار حامل بار معنایی خاصی است و تجربه نزدیک به مرگ، نشانهای زنده از این وضعیت بینابینی است که میتواند برای انسان امروز قابل لمس و قابل درک شود.
او با بیانی تصویری، لحظه احتضار را چنین توصیف کرد: در این وضعیت، نفس انسان از بدن جدا شده، اما همچنان با نخ نورانیای به روح پیوند دارد.
اگر مشیت الهی بر بازگشت باشد، این اتصال حفظ میشود و انسان دوباره به زندگی برمیگردد.
در ادامه، موزون بر این نکته تأکید کرد که تجربههای افرادی که از آستانه مرگ بازگشتهاند، منابعی بسیار ارزشمند برای شناخت عالم غیب بهشمار میروند.
او با اشاره به اینکه در جوامع ما، هنوز بسیاری از این مفاهیم در حاشیه ذهنها قرار دارند، گفت: اگر این روایتها را با نگاه دینی و تحلیل معرفتی همراه کنیم، میتوانند تأثیری شگرف بر نوع نگاه جامعه به مرگ، زندگی، مسئولیت فردی و آخرت داشته باشند.
وی توضیح داد که واژه «مرگ» در ذهن عمومی، غالباً به معنای قطع کامل حیات و پایان همه چیز تلقی میشود؛ در حالی که «احتضار» بهمعنای «حضور یافتن در آستانه» است.
بزرگان دین از جمله امام صادق علیه السلام می فرمایند: کسی که سوره های «وَالشَّمس»، «وَاللَّیل»، «وَالضُّحی» و «اَلَم نَشْرَحْ» را در روز و یا در شب زیاد بخواند هر چیزی که گرداگرد وجود اوست حتی مو، پوست، گوشت، خون، رگ، عصب و استخوان او فردای قیامت برای وی گواهی خواهند داد و (به مضمون روایت) خداوند گواهی آن ها را می پذیرد و به فضل و رحمتش وارد جنّات خود می کند تا هر کدام که خواست آن را برگزیند و می فرماید: گوارا باد بنده مرا!
ثواب الاعمال ص ٢٧٧، تفسیر نورالثقلین، وسائل ج ٤ ص ٨٩٤.
در كتاب مقاييس اللغة آمده: «موت يك اصل صحيح است كه بر از دست رفتن نيرو و توان يك شيء دلالت دارد و از همين معناست موت در برابر حيات». اصل در استعمال موت همين معناست و معاني ديگر آن مانند: خاموش شدن آتش، غير قابل كشت شدن زمين و خفتن، به همين معنا باز مي گردد.(1)
در جاي ديگر آمده معناي لغوي مرگ عبارت است از «مردن»، «فناشدن» و «زوال حيات»، اما در حقيقت، ماهيت و مفهوم مرگ نيستي و زوال حيات نيست، بلكه انتقال است، آن هم انتقال از حياتي(دنيا) به حيات ديگر(آخرت). در حقيقت مرگ براي انسان سرآغاز حياتي نو است. حقيقت انسان «منِ» اوست، نه بدن مادي اش؛ چرا كه با توفي و مرگ، شخصيت و منِ حقيقي انسان به تمام و كمال دريافت مي شود و بدن كم كم پوسيده و بعد پراكنده مي شود، آنچه پوسيده نمي شود و تحويل مأموران الهي مي گردد بدن مادي انسان نيست، بلكه حقيقت وجودي اوست كه «منِ» او وابسته به آن است و قرآن از آن به نفس و روح تعبير مي كند.(2)
مهر | دین و اندیشه | سه شنبه، 12 فروردین 1404 - 20:30
حجتالاسلام والمسلمین حسین عشاقی عضو سابق گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشتی به تحلیل از حقیقت مرگ در تجربههای «زندگی پس از زندگی»و تفاوت مرگ و خواب پرداخته است..
خلاصه خبر
در زمینه ارتباط روح و بدن سه حالت متفاوت امکان دارد، حالت خواب، حالت مدهوشی و حال مرگ؛ این سه حالت دارای قدر مشترکی هستند و هر یک نیز وجه ممیزهای دارد که از دیگران متفاوت میگردد؛ اصل ارتباط روح و بدن بر اساس مبانی قرآنی و نیز فلسفه صدرائی این گونه است که روح و بدن دو مرتبه از یک وجود ذو مراتباند؛ بدین صورت که بدن جنین با حرکت جوهری و ارتقائی که در وجودش رخ میدهد به مرحلهای میرسد که روح به مثابه یک میوه از بدن، متولد میگردد؛ روشن است مراحل یک حرکت، نسبت به همدیگر وجوداتی متباین و بیگانه نیستند بلکه هر مرتبهای همان وجود سابق است با رتبهای بالاتر و عالیتر؛ بنابراین انسان دارای روح، همان جنین مادی استکمال یافته است که اینک به یک «من» مجرد و روحانی مبدّل گشته است «ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَر…» (۱۴ مؤمنون)؛ شاهد بر یگانگی وجود بدن و نفس، این است که به این «من»، هم محمولات مادی بدن نسبت داده میشود
در روز تجلی نور عظمت، همه موجودات در پرتو تابش نور عظمت او نابود می شوند و آن روز روز رجوع تامّ و روز بروز احدیت و مالکیت مطلق است.
كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۸﴾
چگونه به خدا کفر می ورزید در حالی که [پیش از دمیده شدن روح به کالبدتان ترکیبی از عناصر] مرده بودید، پس شما را حیات بخشید، سپس شما را می میراند، آن گاه دوباره زنده می کند، سپس به سوی او بازگردانده می شوید. (۲۸)
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۹﴾
اوست که همه آنچه را در زمین است برای شما آفرید، سپس آفرینش آسمان را [که به صورت ماده ای دود مانند بود] اراده کرد و آن را به شکل هفت آسمان [همراه با نظامی استوار] درست و نیکو قرار داد؛ و او [به قوانین و محاسباتِ] همه چیز داناست. (۲۹) سوره بقره ، جزء اول، کتاب آسمانی قرآن