اصول دین عدل
مهر | دین و اندیشه | جمعه، 14 آذر 1404 - 15:40
گروه حکمت عملی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نشست علمی بررسی عدالت اجتماعی از منظر علامه طباطبایی (ره) را برگزار میکند.
خلاصه خبر
به گزارش خبرنگار مهر، گروه حکمت عملی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران نشست علمی بررسی عدالت اجتماعی از منظر علامه طباطبایی (ره) را برگزار میکند.
در این نشست حجت الاسلام یزدانی مقدم عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به ارائه دیدگاههای خود میپردازد.
محمود حبيبي٭
قوام حقيقت حيات انساني به اصل عدالت است. دادگري همانند اصل توحيد ريشه در نظام تكوين دارد همچنانكه پيامبر اكرم (ع) فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض» يعني اينكه آسمانها و زمين، با عدالت، پا برجا ميمانند، بنابراين ناديده انگاشتن قسط و عدل، مخالفت با نظام طبيعي و اهتمام به آن هماهنگي با نظام هستي است. عدالت در لغت به معناي مساوات، ضدجور و عدم افراط و تفريط ميباشد و در اصطلاح عبارت است از رعايت استحقاق و شايستگيها، تعريف عدالت به اين معنا تعبير رايج متفكران مسلمان است، لذا آنان عدالت را معنا نمودهاند. « إعْطاء كُلّ ذِي حقٍّ حقّه»
در اين يادداشت به تحليل و بررسي مفهوم عدالت اجتماعي از نگاه قرآن ميپردازيم.
1- عدالت ريشه در فطرت انسان دارد: از نگاه قرآن، عدل به مثابه صفت و ملكه انساني و اجتماعي، ريشه در فطرت انسانها دارد. بدين معنا كه در وجود آدمي، گرايش به عدالت و عدالتخواهي، مبارزه با ظلم و بيعدالتي نهادينه شده است. اين حقيقتي است كه سرشت انسان به آن خو گرفته، همچنانكه آيه 7 سوره مباركه انفطار ميفرمايد: «الذِي خلقك فسواك فعدلك» آفرينش انسان و هماهنگي و تعادل ميان اعضاي او، جلوهاي از لطف و عنايت خداوند است. آنگاه اعتدال و عدالت را در وجود تو
اسلام مکتب معتدل
از آنجا که عدالت از اهداف اساسى بعثت پیامبران است، در دین محمّدى که خاتم آنهاست اجراى عدالت در جامعه بشرى هدف اصلى است و در آیات و روایات در سیره عملى رسول اکرم(ص) و اهل بیت او نیز اجراى عدالت به صورت اصلى بنیادین مطرح گشته و مورد تأکید بسیارى قرار گرفته است. رابطه انسان با خداوند، با خویشتن، با محیط پیرامون و نیز با انسانهاى دیگر، هر کدام ویژگى و مقوله خاصى است و داراى قلمرو و اعمالى مىباشد ولى همه در صورت رعایت عدالت شکل درستى بخود مىگیرند. در واقع هر عملى که امکان دارد از انسان سر بزند و یا لازم باشد که انجام بگیرد از این چهار قلمرو بیرون نمىباشد و بنابراین مىتوان گفت که همگى اصول شرایع و آیین ادیان آسمانى در عدل و احسان خلاصه مىگردد و این دو، جوهر همه احکام و تعالیم آسمانى است. ابومالک مىگوید به امام سجاد(ع) عرض کردم مرا از دین خدا آگاه کن، امام فرمود همه تعالیم دین، حقگویى، داورى طبق عدالت و وفاى به عهد است. همه دین خدا همین هاست.(1)
در اسلام تمامى پستهاى حسّاس را به افراد عادل واگذار مىکنند، در قضاوت، امامت جمعه و جماعت، عدالت شرط اساسى است، مرجع تقلید، رهبرى و مسؤول بیت المال باید عادل باشند، در مسایل خانواده و بحثهاى حقوقى و روابط بین دو زوج نیز به عدالت تأکید مىگردد و در واقع اسلام اهمیت خاصى به عدالت داده و آن را در تاروپود جامعه و در مسایل حقوقى، اجتماعى، خانوادگى و اقتصادى، شرط اساسى دانسته است.(2)
مهر | دین و اندیشه | پنجشنبه، 22 آبان 1404 - 16:40
قم- مرجع تقلید شیعیان گفت: هرگاه قاضی با نیت الهی و رعایت همه جوانب شرعی و قانونی رأی صادر کند، همان حکم میتواند منشأ نزول برکات فراوان در جامعه باشد.
خلاصه خبر
وی افزود: مسیر صراط مستقیم کوتاه است و به مقصد میرسد، اما باید توجه داشته باشیم که حرکت در این مسیر لغزنده و ناهموار، آسان نیست.
وی در ادامه، در خصوص بیتفاوت شدن جامعه نسبت به برخی مسائل و رویدادها و همچنین فراگیرشدن تشتّت و بداخلاقی در جامعه، هشدارهایی را مطرح کرد.
ایضاً ضروری است تلاشهای مسئولانامر در جهت رفع مشکلات معیشتی مردم، دوچندان و مضاعف شود.
مهر | دین و اندیشه | شنبه، 24 آبان 1404 - 08:40
اندیشههای اجتماعی علامه در المیزان، یک نظام منسجم را بر پایه تئوری فطرت بنا میکند، جامعه در نظر او پدیدهای است که هرچند بهطور «اضطراری»شکل می گیرد اما برای بقا نیازمند قانون و عدالت است.
خلاصه خبر
روششناسی علامه در این مباحث، عمدتاً بر «روش تعقلی» یا «فلسفی» استوار است.
اندیشه اجتماعی علامه دارای سه رکن اساسی است: نظریه فطرت به عنوان مبنای انسانشناسی، کلگرایی روششناختی در تبیین ماهیت جامعه، و نظریه اعتباریات در تبیین پدیدههای اجتماعی.
اندیشههای اجتماعی علامه طباطبایی بر یک بنیان مستحکم فلسفی و انسانشناختی بنا شده است که رکن اصلی آن «فطرت» است.
علامه، انسان را فطرتاً حقیقتجو، توحیدگرا و اخلاقدوست میداند.
فطرت، در نگاه او، گنجینهای از دانایی نسبت به حقایق دینی و الهی است که به طور طبیعی انسان را به سمت کمال و سعادت هدایت میکند.
علامه در تبیین چرایی شکلگیری جامعه، برخلاف دیدگاههای متداول که مدنیت را مقتضای طبع اولیه انسان میدانند، آن را زاییده «اضطرار» میداند.
استخدام یعنی میل انسان به بهرهگیری از همنوعان و محیط برای رفع نیازهای گسترده خود.
با این حال، علامه در مواجهه با نزاع «اصالت فرد یا اصالت جامعه»، قائل به پارادایم تلفیقی است.
این دیدگاه تلفیقی، توازن میان حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی را بر پایه فطرت الهی انسان تضمین میکند.
علامه معتقد است که قوانین اسلامی بر اساس رعایت جانب عقل و مطابق با اقتضائات فطری وضع شدهاند.
آزادی در اندیشه علامه، یک مفهوم مطلق نیست، بلکه در چارچوب فطرت و قوانین الهی تعریف میشود.
اندیشههای اجتماعی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، یک نظام منسجم را بر پایه تئوری فطرت و تعقل بنا میکند.
این ساختار فکری، علامه طباطبایی را به یکی از پیشگامان تفسیر اجتماعی و فلسفه اجتماعی در جهان اسلام معاصر تبدیل کرده است.
مقدمه
گفته می شود که یکی از بنیادیترین مفاهیم در علوم انسانی و به خصوص در علم سیاست مفهوم عدالت است. این سخن گزاف نیست زیرا که اهمیت عدالت و نقش تعیین کنندة آن در اجتماع غیر قابل انکار می باشد. می توان غرض را با این عبارت بیان کرد که مبحث عدالت در مرکز منظومة فکری اندیشمندان سیاسی واقع شده است.
عدل صفتی است که هم نزد خالق محبوب است و هم نزد مخلوق و خدا خود را با این صفت ستوده است.[1]
در نگاهی به همة ادیان، اعم از آسمانی و غیر آسمانی، ما شاهد هستیم که همگی به عنصر مهم عدالت توجه کرده اند و از آن یا به عنوان اصلی ترین هدف و یا یکی از اهداف مهم نام برده اند.
در دین اسلام هم این بحث از نظر دور نمانده و تعداد 29 ایه از ایات قرآن مستقیماً دربارة عدالت نازل شده است و حدود 290 ایة دگر هم در مورد ظلم که ضد عدالت می باشد، نازل شده است. در مجموع می توان ادعا کرد که حدود یک دهم از ایات قرآن یا به طور مستقیم و یا به طور غیرمستقیم به این بحث اشاره دارند و این امر نشان دهندة اهمیت آن در دین اسلام می باشد.
البته عدالت امری است که اگر دین اسلام هم به آن اشاره نمی نمود، حقیقت بودن آن صدمه ای نمی دید.[2]
این حقیقت همواره به عنوان یکی از عناصر اصلی و تفکیک ناپذیر مباحث سیاسی و قدرت سیاسی به شمار آمده و می توان آن را به عنوان فصل ممیز زور و مشروعیت قدرت و اطاعت مردم دانست.
اگر ما به این واژه از جنبة تاریخی هم نظر کنیم خواهیم دید که همواره در طول تاریخ جدال عدالت طلبان و ظالمان وجود داشته و در هیچ دورة تاریخی مردم از آرزوی جهان پر از عدالت دور نمانده اند. البته در طول تاریخ همواره مظلومان بوده اند که این گوهر کمیاب را جستجو کرده اند و هرگاه هم که به آن دست یازیده اند، از آن با تمام وجود دفاع کرده اند. شهید مطهری(ره) که خود تمام وجود خویش را وقف این هدف کرده بود، در این رابطه می گوید: «اندیشه، تابع شکم است. محال است که یک برخوردار مرفه, از اصل عدل دفاع کند همچنان که محال است که یک محروم زجر کشیده منکر اصالت عدل بشود.»[3] آدمی هرگاه در مقابل ظلم و جنایت و کفر و فساد قرار گرفت و از آنها رنج برد، شوق عدالت و حقیقت در او بیدار می شود.[4]
توجه: در این نوشتار سعی شده از دو منبع اصیل و گرانقدر بهره برداری بیشتری شود، یکی کتاب وزین نهج البلاغه، که عظمت آن بر هیچ کس پوشیده نیست و دیگری هم آثار معلم شهیدمرتضی مطهری(ره) که خدمات او به اسلام و انقلاب و بیان واضح و شیوا و ذهن تیزبین او در تفسیر متون دینی جای هیچ گونه ابهامی ندارد.
فایدة بحث از جایگاه عدالت
امام علی (ع) یکی از بزرگترین شخصیت های جهان اسلام هستند که آوازه دلاوری های ایشان در جنگ و جهاد، دفاع از مبانی اسلامی و همچنین بسط و تبیین معنای عدالت بر کسی پوشیده نیست. همراهی افعال و اعمال حضرت در جای جای زندگی با عدالت و استفاده کردن از هر فرصتی در جهت تبیین معنای عدالت بر همگان آشکار است، تا بدانجا که برخی خط مشی اساسی و کلی در زندگی و دوران حکومت حضرت را، حرکت در مسیر تحقق معنای عدالت و جاری شدن نتایج و ثمرات آن در زندگی مسلمانان می دانند.
حضرت در دوران کوتاه حکومت خود، معنای عدالت و راهکارهای عملی و دست یافتنی برای اجرای آن را در سه حوزه اقتصاد، سیاست و اجتماع تبیین کردند. این منش و طریقه عملکرد ایشان، الگویی بسیار مناسب برای مدیران اسلامی و بطورکلی برای ساختار حکومت اسلامی است.
به بیان دیگر، بازگشت به مبانی اصیل اسلامی و بهره گیری از بینش امام علی (ع) در به کارگیزی معنای عدالت در امور حکومتی، می تواند حکومت اسلامی را در رسیدن به قله های رفیع مردم داری یاری کند.
در این مقاله، معنای عدالت از دیدگاه امام علی (ع) در مقاطع و مواضع مختلف مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
معنای لغوی عدالت
((العدل حیاه الاحکام)).(1)
عدالت روح و کالبد احکام الهى است.
((العدل اقوى اساس)).(2)
عدل سنگ زیرین بنیاد اسلام است.
((ان العدل میزان الله الذى وضعه للخلق و نصبه لاقامه الحق فلاتخالفه فى میزانه)).(3)
عدالت وسیله سنجشى است که خداوند براى مردم نهاد تا حق در جامعه استوار گردد. بنابراین خدا را در این میزان همراه باش و مخالفت نکن.
((العدل یضع الامور مواضعها و الجود یخرجها من جهتها, والعدل سأس عام والجود عارض خاص, فالعدل اشرفهما و افضلهما)).(4)
از حضرت سوال شد: ارزش عدالت بیشتر و بالاتر است یا بخشش؟
حضرت فرمود: عدالت کارها را بدانجا مى نهد که باید و بخشش آن را برون نماید. عدالت تدبیر کننده اى است به سود همگان و بخشش به سود خاصان, پس عدالت شریف تر و با فضیلت تر است.
((اکرم الاخلاق السخإ و اعمها نفعا العدل)).(5)
گرامى ترین خویها سخاوت است و سودمندترین آن عدل.