نگرشی بر احکام

اهمیت پوشاندن موهای زنان

پوشاندن موهای سر و سایر مواضع زینت، نه فقط یک دستور استحبابی، بلکه از ضروریات اسلام و فرایض مهم دینی است و در قرآن مجید و احادیث پیامبر و امامان معصوم، به صورت متواتر و صریح مطرح گردیده است. در سوره احزاب می فرماید: «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی أن یعرفن فلا یؤذین؛(1) ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به بانوان مؤمن بگو که خویشتن را با لباس سراسری بپوشانند. این امر نزدیک ترین راهی است که (به عفت و حرّیت) شناخته شوند و مورد آزار بلهوسان قرار نگیرند». با نگاهی به جامعه کنونی خود نیز در می یابیم که جوانان و مردان هوس باز بیش تر متعرض بانوانی می شوند که حجاب کامل ندارند.

خداوند در سوره نور نیز می فرماید: «به بانوان مؤمن فرمان بده تا مواضع زینت و جمال خود را از نامحرمان بپوشانند». بدون شک موهای سر بانوان از مصادیق روشن جمال و زیبایی است. اگر خانمی موی سر نداشته باشد، حاضر است هزینه های سنگینی بپردازد تا موهایش ترمیم شود. پوشاندن موها از جاذبه و زیبایی زن می کاهد و به همین دلیل، بسیاری از بانوان مؤمن و حتی زائر عتبات مقدسه، دانسته یا ندانسته، تمایل به پوشاندن موهای جلو سرشان ندارند و اصرار دارند مقداری از موها از چادر یا روسری بیرون بماند که بر دیگر بانوان واجب است این منکر رایج را از راه های صحیح و محبت آمیز گوشزد کنند. در این مقاله برآنیم تا علل و عوامل پوشش ناقص بانوان را بررسی کنیم.

تأثیر جهان بینی در پوشش

بهتر است ابتدا به مقایسه جهان بینی دینی با فرهنگ غربی و سپس به علل این پدیده نوظهور در بلاد اسلامی بپردازیم.

بی تردید جهان بینی هر ملتی نقش تعیین کننده ای در بسیاری از شئون زندگی دارد که به حکم «ظاهر عنوان و نماد باطن است»، در نوع لباس و شکل پوشش نیز اثر محسوس و ملموس می گذارد. کیفیت پوشش زنان و مردان علاوه بر این که تابع شرایط اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی است، به شدت از جهان بینی و ارزش های حاکم بر فرهنگ و تاریخ آن جامعه نیز سرچشمه می گیرد. شاید بتوان گفت سنّت ها و عادات جاری در زندگی، بسته به نوع بینش و فرهنگی است که جوامع درباره «انسان» دارند. در فرهنگ و تمدن غرب، «انسان» یک عنصر مادی است که در تمام عرصه ها لازم است حضور فعال داشته باشد. وانگهی غربی ها با ترویج مکتب اومانیسم (اصالت انسان) و سکولاریسم (حذف دین از سیاست)، دین و معنویت را از صحنه زندگی خارج ساخته و آن را به کلیساها، کنیسه ها، مسجدها و سایر پرستشگاه ها منتقل کرده اند. از نظر آنان اخلاق و معنویت باید به حاشیه زندگی رانده شود و از حیات مادی جدا باشد و می بینیم که فرهنگ و تمدن غربی از همین شیوه پیروی می کند.

گلوی غرب برون داد چون صدای تمدن

به گوش شرق رسانید چون ندای تمدن

وفا و عاطفه و رحم و مهر و صدق صفا

شدند جمله به قربان خاک پای تمدن

مکن سؤال که او شتاب کنان

وداع کرد و روان گشت در فضای تمدن

شراب و رقص و ملاقات های نامشروع

وفور یافته از پرتو لقای تمدن

 

جلوه و نمودار یک زندگی مادی با تمام ابعادش در جوامع غربی به گونه ای است که در آن معنویت و دین اصالت خود را از دست داده است. انسان در این بینش خلیفه خدا و حامل روح الهی نیست، بلکه ترکیبی از همان چشم و گوش و عقل و هوش و مو و چهره و اندام است. از این رو لباس در این فرهنگ وسیله ای برای پوشش بدن نیست، بلکه برای آرایش تن و زیبایی اندام است.

البته دین اسلام، ما را یک سره از جسم و تن و دنیا و لذایذ آن جدا نمی سازد، بلکه آمده است تا ما را از افراط و تفریط در ماده و معنا هر دو باز دارد و به اعتدال برساند؛ زیرا انسانی که فقط به دنیا و منافع آن پرداخته و به کلی خویش را از معنویت جدا ساخته، به مثابه آن است که یک پای خود را به گاری (از نظر دنیوی) و پای دیگرش را به سفینه فضایی(از نظر علمی) بسته باشد که نتیجه آن دو شقه شدن او است.

اسلام با وجود حساسیت در شکسته شدن قداست پوشش و عفاف زنان، هرگز آنان را از حضور در عرصه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تجاری منع نمی کند، بلکه در بعضی از موارد حضورشان را در مسائل اجتماعی واجب و مطلوب می شمارد؛ مانند حضور در حج، جهاد، نماز جمعه و مراکز آموزشی برای کسب تخصص لازم.

پاسخ به چند سؤال

شاید این شبهه در ذهن بعضی افراد باشد که حجاب برای زن به منزله پرده نشینی بانوان است و باعث محدودیت و مهجوریت آن ها از جامعه می شود؛ چنان که سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه، اظهار می داشت که حجاب، بانوان را از هویت اصلی باز می دارد و از مزایای اجتماعی محروم می سازد.

در پاسخ باید بگوییم: پوشش اسلامی بازگشت زن به هویت اصلی است و مردان بوالهوس را از تمتعاتی چون چشم چرانی و... باز می دارد. از حسن اتفاق پوشش، وقار و عظمتی به زن می دهد که از حقوق اجتماعی خویش دفاع کند و نامحرمان را از کامیابی ها محروم سازد. همین پوشش در الجزایر عامل جهاد در برابر ارتش سرّی فرانسه بود. به همین دلیل سردمداران فرانسوی نسبت به حجاب اسلامی کینه دارند.

برخی دیگر می گویند: اسلام با وجوب حجاب، زنان را به دست شوهر و یا خانواده زندانی ساخته و به طور کامل خروج و فعالیت زنان را وابسته به رضایت آنان کرده است. این سخن نیز نادرست است؛ چون در بینش قرآنی قانون پوشش و حجاب زن نه مربوط به خواسته مرد است و نه خانواده اش، تا رضایت و عدم رضایت آن ها کارساز باشد، بلکه حجاب مربوط به شخصیت اوست و یک مسئولیت الهی بر دوش زن می باشد. به همین جهت، در فرهنگ غرب اگر زن همسرداری روابط نامشروع داشته باشد، با جلب رضایت همسر مسئله خاتمه می یابد، ولی پاسداشت حرمت زنان در اسلام، اختصاص به خودشان و شوهر و خانواده و برادر و خواهر و فرزند ندارد. از این رو اگر تمامی بستگان به روابط نامشروع او راضی شوند، اسلام باز هم رضایت نمی دهد و اگر زن توبه واقعی نکرده باشد و گناهش با موازین شرعی ثابت گردد، حد شرعی را بر وی اجرا می سازد؛ چرا که عفت و حجاب زن، حق الله است، نه حق الناس.

آسیب های بدحجابی

اسلام معتقد است برهنگی و بدحجابی ارزش زن را کاسته، او را به انحطاط اخلاقی می کشاند، تا آن جا که او مجبور است در جامعه بر «زن بودن» خود تکیه کند، نه به انسان بودن.(2) در بینش الهی و معنوی این حقیقت درباره زنان روشن است که لباس را برای بهتر نشان دادن بدن به مردان نمی پوشند، بلکه پوشش وسیله ای برای پنهان سازی زیبایی های خود از چشم نامحرمان و ابزاری برای حفظ بدن از سرما و گرماست. حجاب برای آنان یک حریم و یک سنگر حفاظت است. آنان می خواهند با پوشش مناسب، از تحریکات جنسی کاسته شود، نه این که بر التهابات بیفزایند.

از این رو در زبان فارسی به لباس «تن پوش» گفته می شود که از مصدر پوشیدن گرفته شده است. در عربی «لُبس» از مصدر «لَبس» به معنای به اشتباه افتادن و شناخته نشدن است. در زبان انگلیسی کلمه dress که ریشه در واژه لاتینی دارد و از diechus گرفته شده، به مفهوم مرتب کردن و آراستن می باشد و پیداست که در زبان انگلیسی آراستگی به معنای زیبایی است. به پوشش و عفت در لغت فرانسه habit به معنای رخت و لباس و halite به معنای جای گرفتن و ساکن شدن و منزل کردن گفته می شود.

بی تأثیری حجاب در حضور اجتماعی زنان

با حضور زنان در جامعه، نیمی از اعضای جامعه فعال و با عدم حضور آنان نیمی از آن فلج می گردد، اما این حضور اجتماعی باید توأم با حفظ کرامت و عفت عمومی باشد؛ چرا که جامعه یعنی تبدیل شدن «من ها» به «ما». وقتی زن وجود خود را فقط در «بدن و اندام زیبای» خود بداند، به جای پرداختن به مشکلات اجتماعی، مقدار زیادی از وقت خود را به اندام و آرایش اختصاص می دهد و نگاه دیگران را نیز به خود معطوف و مشغول می سازد و به طور ناخودآگاه روحیه منیت، خودپرستی، هرزگی، جلوه گری، خودنمایی و طنّازی خویش را در برابر بوالهوسان و جوانان مجرّد به نمایش می گذارد، بر خلاف زنی که با پوشش کامل وارد عرصه جامعه می شود و ضمن پای بندی به حدود اسلامی، به وظایف تحصیلی و شغلی خود نیز عمل می کند؛ همان گونه که در مراسم حج عمره با وجود پوشیدن لباس احرام که فقط دست و صورت شان پوشانده نمی شود، همه مناسک خود را انجام می دهند، بدون آن که باعث جلب توجه مردان شوند. زنان و مردان با گذرانیدن این مراحل تربیتی و تمرین اطاعت، فضای عفت و پاکی را به ارمغان آورند. اگر زن با یک لباس ساده تمام بدن و سر و موها جز چهره و دست ها را تا مچ بپوشاند، کفایت می کند. چنین حجابی نه تنها مانع از هیچ گونه فعالیت اجتماعی نمی شود، بلکه بر شعاع فعالیت زنان می افزاید. به عکس آن تبرّج، خودنمایی و پوشیدن لباس های تنگ و مدهای رنگارنگ، بانوان را به آزادی روابط جنسی و فساد اخلاقی تشویق می کند و کار و فعالیت آن ها را بسیار تنزل می دهد. شهید مطهری می نویسد: «اسلام می خواهد با وجوب حجاب، انواع التذاذات جنسی و لذایذ عاطفی را از نظر بصری و لمسی به محیط خانوادگی و در کادر ازدواج قانونی اختصاص دهد و محیط اجتماعی برای کار و فعالیت باشد و بس، عکس سیستم غربی که کار و فعالیت را با لذت جویی و کام روایی درهم آمیخته است. اسلام می خواهد این دو محیط را از هم تفکیک کرده باشد.»(3)

همان گونه که گفته شد، قرآن حجاب را نوعی حرمت برای زنان مسلمان در خارج از خانه می داند. به همین دلیل نگاه به زنی که خود حجاب را رعایت نکند، بدون انگیزه شهوانی و آلوده و بدون خوف افتادن در گناه، حرمت ندارد؛ مانند زنان بادیه نشین و اهل کتاب و بانوان غیر مسلمان یا زنان سهل انگار که از این احترام و حرمت نظر بی بهره اند. البته مقصود برخی از این بانوان جلب توجه و نگاه مردان و بوالهوسان نیست، لیکن نتیجه در معرض دید قرار گرفتن موها آن است که چشم چرانان از این گناه در امان نمی مانند.

در آیاتی که از سوره های احزاب و نور نقل کردیم، خدای متعال به پیامبرش دستور می دهد که زنان مؤمن خویشتن را با جلباب (حجاب سراسری) بپوشانند تا به بدی شناخته نشوند و مورد اذیت و آزار نامحرمان قرار نگیرند. آری، چشم مشاهده می کند و دل به دنبال آن کشیده می شود و این گونه زنان ممکن است مورد آزار و اذیت قرار گیرند و حرمت آزادی آنان شکسته شود.

در سوره نور به گونه مبسوط می فرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهنّ الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن علی جیوبهنّ و لا یبدین زینتهنّ الا لبعولتهنّ او آبائهن؛(4) به زن های مؤمن بگو: چشمان خود را از نامحرمان فروپوشند و عفت خود را حفظ کنند و زینت ها و زیبایی های خود را، جز آن چه طبیعتاً نمایان است، با مقنعه زیر گلو و سینه ها را بپوشانند و زیبایی های خود را در برابر نامحرمان ظاهر نسازند. فقط در مقابل شوهران، پدران، برادران و سایر محارم می توانند نمایان سازند.»

به مردان مؤمن نیز می فرماید: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم؛(5) به مردان مؤمن نیز بگو باید از چشم چرانی خودداری کنند» و عفت خود را نگهدارند؛ چنان که زن ها نباید کاری کنند که موجبات تحریک جوانان را فراهم آورند و لذایذ جنسی و عاطفی را از چارچوب مشروع و معقول خارج سازند.

فتوای مراجع تقلید

پوشاندن موها و همه مواضع زینت، واجب است. در این زمینه تمام مراجع تقلید در رساله ها بدین مضمون می فرمایند: واجب است زن بدن و موی خود را از نامحرم بپوشاند، بلکه بنابر احتیاط واجب بدن و موی خود را از پسر نابالغی که زشت و زیبا را تشخیص می دهد نیز بپوشاند، ولی اگر قصد نشان دادن صورت و دست های خود را به نامحرم داشته باشند و مرد نیز به قصد لذت به آن بنگرد، در این صورت ملزم است آن ها را نیز بپوشاند و هم چنین اگر زن بداند که نامحرم به قصد لذت به وی نگاه می کند؛ اگر چه خودش به قصد نگاه کردن نامحرم صورت و دستانش را ظاهر نساخته باشد. برخی از مراجع احتیاط واجب کرده اند از چنین افرادی نیز باید چهره و دست های خود را بپوشاند.»(6)

در میان فقهای سنّی و شیعه از گذشته تاکنون هیچ فقیهی نگفته که پوشانیدن «چند تار مو» بر زنان مسلمان واجب نیست و اشکالی ندارد، بلکه همه آنان بر وجوب پوشاندن همه موها در زیر مقنعه و یا روسری فتوا داده اند و از سوی دیگر بر مردها نیز نگاه به موی زن و سایر مواضع زینت، اگر چه به قصد لذت نباشد، حرام تلقی شده است. فقط صورت و دست ها تا مچ استثنا گردیده است که آن هم مشروط بر این است که ساده و بدون آرایش باشد.

علل بدحجابی

اکنون از بانوان مسلمان این پرسش را داریم: با تمام تأکیداتی که اولیای اسلام و مراجع تقلید بر پوشش کامل اندام بانوان عموماً و پنهان ساختن «موها» به گونه اخص دارند، چرا غالب بانوان محترم حتی زائران امام هشتم و زوار مکه و عتبات به این دستور الهی و آسمانی بی اعتنا یا بی توجه می باشند و عمداً یا سهواً قسمتی از موهای خود را بیرون می گذارند و در معرض دید نامحرمان قرار می دهند؟ نگارنده یقین دارد که بسیاری از بانوانی که حجاب ناقص دارند و بخشی از موها را بیرون می گذارند، پای بند به دین و رساله مراجع تقلید هستند. از این رو باید دست اندرکاران دین و فرهنگ به خصوص آموزش و پرورش ریشه اصلی این عمل ناهنجار را پیدا کنند و تا علت های اصلی روشن نشود، نصیحت و تذکر و مواعظ تأثیر چندانی نخواهد داشت.

به اعتقاد نگارنده، به برکت جمهوری اسلامی در جامعه ما بانوان ما تا حدی در حجاب به باور و ایمان رسیده اند و بسیاری از آنان فرهنگ حجاب کامل را پذیرفته اند که این عمل آنان قابل تقدیس و تمجید است. با این همه در خصوص پوشش موها و برخی از مواضع زینت بعضی از بانوان هنوز به مرحله ایمان و یقین نرسیده اند که با عذرخواهی از کلیه بانوان محترم به چند علت می پردازیم و از خوانندگان استدعا داریم از نقد و حلّ این موضوع دریغ نورزند و نظرات خود را به مجله ارسال کنند.

1 - اهمیت ندادن

شاید بسیاری از دوشیزگان و بانوان خانه دار و یا تحصیل کرده گمان می کنند بیرون گذاشتن مقداری از موها در برابر سایر مشکلات اجتماعی چندان اهمیت ندارد و حداکثر این عمل یک گناه کوچک و به اصطلاح صغیره است؛ در صورتی که در جامعه ما گناهان بزرگ تری رایج و معمول است، ولی حافظان نظام اسلامی چندان اهمیت نمی دهند.(7)

در پاسخ آنان می گوییم: قبول داریم که بر باد دادن حیثیت مردم از بدحجابی به مراتب خطرناک تر است؛ چون حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است و قرآن هم می فرماید: «انّ الّذین یحبّون ان تشیع الفاحشة فی الذین آمنوا لهم عذاب ألیم فی الدنیا و الآخره؛(8) تحقیقاً کسانی که اشاعه فحشا را در میان مؤمنان دوست داشته باشند، خداوند عذاب دردناکی در دنیا و آخرت برای آنان فراهم می سازد». مقصود از اشاعه فحشا، بدگویی و افشای عیوب مؤمنان است، اعم از عیوب مالی تا معایب اخلاقی.

هم چنین امام صادق(ع) فرمود: «من روی علی مؤمن روایة یرید بها شینه و هدم مروّته لیسقط من أعین الناس أخرجه الله عزوجل من ولایته الی ولایة الشیطان؛(9) هر کس مطالبی را به ضرر مؤمنی نقل کند و قصدش رسوا کردن و کوبیدن شخصیت او باشد تا بدین وسیله از چشمان مردم بیفتد و در مقابل بر حیثیت و شخصیت خودش افزوده شود، خداوند متعال او را از حوزه ولایت خود بیرون و داخل ولایت شیطان می کند.»(10)

تمام گلایه ها و گفته های برخی از خواهران صحیح است، لیکن باید توجه داشته باشید که جرم و گناه بزرگ دیگران مجوّزی برای ارتکاب گناه ما نمی شود. در قرآن می فرماید: «و لا یجرمنکم شنأن قوم علی الّا تعدلوا اعدلوا هو أقرب للتّقوی؛(11) جرم و جنایت دیگران باعث نشود که شما هم از مسیر عدالت منحرف شوید. شما عدالت بورزید که به تقوا نزدیک تر است»؛ یعنی به مظالم و مفاسد دیگران توجه نکنید، بلکه بر خلاف عصیان دیگران، طبق انصاف و عدالت رفتار کنید؛ زیرا قرآن می فرماید: «کل نفس بما کسبت رهینة؛(12) هر انسانی در گرو اعمالی است که انجام می دهد». در سوره زلزال نیز می فرماید: «فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره * و من یعمل مثقال ذرة شرّاً یره؛(13) هر کس ذره ای عمل خوب یا بد داشته باشد، آن را می بیند و به جزا و پاداش می رسد.»

با این حساب، غیبت و تهمت که در مقیاس وسیعی در میان مردم و برخی از مسؤلان وجود دارد، هرگز نمی تواند عمل بدحجابی بانوان را مشروعیت بخشد و بهانه ای برای انجام این گناه باشد.

2 - غفلت

ممکن است برخی از بانوان مسلمان به دلیل گرفتاری ها و اشتغالات زندگی از پوشش موی سر غافل شوند. در این صورت تذکر مشفقانه و منطقی می تواند غفلت را برطرف کند و آن بانوی عفیف را به پوشاندن بیش تر موها وادار کند. اغلب بانوان در این مسئله گرفتار غفلت اند. مشکلات اقتصادی و فقر فرهنگی و مالی و بی توجهی دست اندرکاران به مطالبات بر حق بانوان آنان را به این نوع غفلت ها وادار می سازد.

3 - عادت

ممکن است برخی از بانوان از دوران کودکی تاکنون بر این رویه عادت کرده باشند، لیکن مجرّد عادت مجوّزی برای تداوم گناه نیست. بعضی از مسلمان های صدر اسلام به برخی معاصی مانند قماربازی و شراب خواری عادت کرده بودند، لیکن به مجرّد ظهور اسلام عادت ها را کنار گذاشتند و شیشه های شراب و آلات قمار را به دور انداختند.

* * *

پی نوشت ها:

1) احزاب (33) آیه 59.

2) در یکی از شهرها به تقاضای جمعی از خواهران کلاس عقیدتی تشکیل داده بودم. در پایان کلاس، گروهی از آنان ابراز تشکر کردند که تو به ما به چشم یک زن نگاه نکردی، بلکه به عنوان انسان با ما برخورد می کردی! از سخن آنان تعجب کردم و پس از تحقیق دریافتم که متأسفانه در آن شهر اکثر خانواده ها فقط پسر را انسان می دانند، نه دختر و زن را.

3) ر.ک: شهید مطهری، مجموعه آثار، ج 19، ص 434.

4) نور (24) آیه 31.

5) همان، آیه 30.

6) توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 488 - 489.

7) مثلاً بدگویی در غیاب مؤمنان و تجسس در امور شخصی آنان که به فرموده رسول اکرم از عمل زنا و بی عفتی به مراتب وقیح تر و خطرناک تر است، رایج است. چه حیثیت های بزرگی بر باد رفته و امثال شهید بهشتی و رجایی ها قربانی تهمت ها و افتراها قرار گرفته اند. یا دروغ و مکر و فریب که از بی عفتی و می گساری کثیف تر و بزرگ تر است، شیوع دارد، ولی روحانیون و بعضی ائمه جمعه انتقادات را فقط به بدحجاب ها متوجه ساخته و آن را برجسته کرده اند. چرا اینان به غیبت کنندگان حمله نمی کنند، با این که نقد آنان سزاوارتر می باشد؟

پاسخ ما: صحیح است که غیبت کردن از عمل رابطه نامشروع بدتر است؛ چنان که امام علی(ع) می فرماید: کسی که عیب برادر مسلمانش را افشا کند، خداوند عیب او را بر ملا می سازد و در میان خانه اش او را مفتضح و رسوا می سازد». در فرمان مالک اشتر فرمود: «باید منفورترین رعیت تو کسی باشد که بیش تر از دیگران طالب کشف عیب های مردم باشد؛ چرا که در مردم عیوبی است که بر والی و حاکم پوشانیدن آن سزاوارتر است.»

8) نور (24) آیه 19.

9) میزان الحکمه، ج 7، ص 337، حرف ع.

10) همان.

11) مائده (5) آیه 8.

12) مدثر (74) آیه 38.

13) زلزال (99) آیات 7 و 8.